بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه
کارگران
‏‏بوسه پیامبر بر دست کارگر‏
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

‏‏بوسه پیامبر بر دست کارگر‏

فرهنگ و جامعه / اقشار و گروهها

‏‏بوسه پیامبر بر دست کارگر‏

‏کارگران ‏

‏بوسه پیامبر بر دست کارگر‏

‏من این روز مبارک کارگر را بر شما و همه کارگرانى که در طول تاریخ رفته اند و خواهند آمد، تبریک عرض مى کنم. مبارک باد بر شما قشر عزیزِ عامل ارزشهاى بزرگ انسانى! و مبارک باد بر شما و بر همه ملت ما این روز مبارک! که بحمدالله امروز کشور ما طورى است که روز کارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجم اند و یک واحد الهى را متحقق کرده اند. آن وحدتى را که خداى تبارک و تعالى امر فرموده اند، بحمدالله، در قشرهاى ملت مسلمان ایران متحقق شده است و اگر یک اقلیت ناچیزى هم باشد، در این اکثریت مستهلک است. من نمى دانم که راجع به کار و کارگر از چه بعدى با شما سخن بگویم. همه ابعادش [را] که در ذهن من است یا بیشترش در‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 377


‏ ‏

‏ذهن من است، نمى توانم در یک جلسه محدود عرض کنم. ناچارم که بعض از ابعادش را در اینجا خدمت شما عزیزان عرض کنم و مطالبى را که عرض مى کنم، شما به وجدان خودتان عرضه کنید و اگر پذیرفتید، من متشکر مى شوم. و من مى خواهم که با وجدان پاک خودتان ارزیابى کنید و بدانید که شما چه وضعى در کشورتان دارید و کارگران چه وضعى در کشورهاى دیگر دارند.‏

‏من یک جهت نازل کارگرى را ابتدائاً عرضه مى کنم و آن این است که شما توجه کنید به گروه کارگران، اعم از شما کارگرانى که در کارخانه ها و در صنعتها هستید و زحمت مى کشید و آن گروههایى که در مزارع زحمت مى کشند و بالاخره گروه فعال زحمتکش، که امروز روز شماست و البته روز همه است. شما یک توجهى به این مطلب بکنید که این گروههاى کارگر نشاط خودشان [را] و جهات همان مادیت را؛ شما ملاحظه کنید، ببینید که این گروه کارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بیشتر برخوردارند یا آن گروههایى که- اصطلاح- کارفرما هستند؟ و آن سرمایه دارهایى که کار نمى کنند و کنار نشسته اند و با بى کارى عمر خودشان را مى گذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع کنید. اگر یک همچو مجلسى که الآن نمونه اى از کارگر است- که بحمدالله امروز اینجا تشریف آوردند- اگر این مجلس در کنارش یک مجلس دیگرى بود از سرمایه دارها و بى کارها و آنهایى که نشسته اند خانه و مى خورند و مى خوابند، اگر یک کسى از خارج بیاید و چهره هاى شما را ببیند، بازوان شما را ببیند، سینه هاى فراخ شما را ببیند، بشاشت چهره هاى شما را ببیند و آهنگ صوتهاى شما را بشنود و بعد نظر بکند به آن مجلسى که آن عده کار فرما و سرمایه دار و بى کار و هرزه گرد نشسته اند، مى بیند که اینها یک جوانهاى سالم،‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 378


‏ ‏

‏سرنشاط [هستند] و آنها یا چرت مى زنند و یا خمیازه مى کشند و یا از درد دل و پهلو و سر خودشان مى نالند. و این، براى این است که کسانى که کارگر نیستند- به آن معناى عامش- اینها اینطور نیست که شما گمان کنید یک روزگار خوشى دارند. شما توجه به این معنا شاید بسیاریتان نداشته باشند که روزگار تلخى که بر سرمایه دارها و کارفرماها و داراى کذا و کذاها، خانها و فئودالها و امثال اینها مى گذرد، آن روزهاى سخت چقدر براى آنها ناگوارى دارد و یک روز شما به یک عمر آنها ارزش دارد. آنها براى خاطر بى کارى و پرخورى و خواب و هرزه روى پناه مى برند به تریاک، افیون، منقل و یا هروئین و یا مراکز فحشا؛ براى اینکه نمى توانند تحمل آن چیزهایى [را] که در نفسشان مى گذرد و آن ناراحتیهایى که دارند نمى توانند [تحمل ] بکنند. و من آن قدرى که اطلاع دارم و در جوانى دیدم، اکثر این خانها و فئودالها به وافور پناه برده بودند، آنهایى که تدینشان دیگر خیلى نیست، آنها به مشروبات و به هروئین و به امثال این چیزها یا به مراکز فحشا و دنبال مراکز فحشا. آنطور زحمتهایى که دارد و آنطور مرضهایى که هست و آنطور گرفتاریهایى که هست، شما کارگرها بحمدالله، ندیدید و امید است که نبینید.‏

‏شما قدر این کارگرى را بدانید که این کارگرى، هم مزاج شما را سالم نگه مى دارد [و هم روح شما را.] و اگر چنانچه انسان بى کار بیفتد، آن فعالیتهایى که در بدنش و در سلولهاى بدنش باید بشود، آنها هم از کار مى افتد. و کسانى که فعالیت دارند. به اندازه اى که فعالیت دارند، [سلولهاى ] آنها هم به کار مى افتد و جبران مى کنند نقیصه ها را. و شما مى بینید که در یک گروه زیاد از کارگرها یکى دو نفر را شاید پیدا بکنید که اینها مریض باشند و افسرده باشند. و‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 379


‏ ‏

‏اینها همه الحمدلله، سر حالند و خیال مى کنند که آنها آسوده اند. این، خیالى است که آنها مى کنند، در صورتى که آنها، آن طبقه- به اصطلاح خودشان- بالا و به حسب واقع، پایین، آنها اینقدر افسردگیها و گرفتاریها را دارند که به حساب نمى آید.‏

‏این یک مسئله اى است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و مطالعه کنید در بین خودتان. جوانهاى خودتان را مقایسه کنید با آنهایى که بى کار مى گذرانند و به هرزه درى و به هرزه گرى عمر خودشان را مى گذرانند، و آن ارزشى که شما دارید، شما برادران دارید و آن ارزشى که اسلام به شما داده است. از پیغمبر اکرم شنیده اید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را- یعنى، همان محلى که کار درش تأثیر کرده و پینه بسته- آنجا را بوسید و این، یک نشان ارزش است براى کارگر در طول تاریخ؛ پیغمبر اسلام، که اولین فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است، نسبت به کارگر آن طور تواضع بکند و کف دست او را که علامت کار است، ببوسد! این نکته دارد که کف دست را بوسیده، نه پشت دست را؛ کف دست آثار کار درش هست، مى خواهد ارزش کار را به عالمیان اعلام کند، به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است که آنجایى که کارگر کار کرده است، در اثر کار یک نشانه اى پیدا کرده است؛ من آنجا را مى بوسم که ملتهاى اسلامى و بشر ارزش این کارگر را بداند.‏

‏و من امروز عرض مى کنم که کارگر امروز، با کارگر آن وقت بسیار فرق دارد. آن وقت در آن محیطى که رسول خدا- صلى الله علیه و آله و سلم- زندگى مى فرمودند و سایر جاهایى که مردم دیگر هم زندگى مى کردند، خصوصاً حجاز که پیغمبر اکرم تشریف داشتند، آنجا روابط با سایر کشورها، یا هیچ نبود یا اگر بود بسیار‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 380


‏ ‏

‏کم. و اگر چنانچه کمبودى براى یک شهر پیدا مى شد، آن کمبود از شهرهاى دیگر باید جبران بشود. احتیاج به همان، هم کشورهاى خودشان داشتند ... این وابستگیهایى که امروز در دنیا هست و این زندگى که محیط دنیا را و وضع دنیا را با سابق جدا کرده است ... و وابستگیهایى که دنیا به هم دارد و وابستگیهایى که کشورها به کشورهاى بزرگ سرمایه دارى یا کمونیستى دارد، در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش کار در آن وقت همین مقدار بوده است که خودِ کار شریف است و خودِ کار براى انسان و روحیات انسان مفید است. و کار، اثرش هم علاوه بر آنکه براى خود انسان و مزاج انسان مفید است و در روح انسان هم تأثیر دارد، براى یک شهرى هم فایده دارد. اما دیگر مطرح نبود که اگر کار نکنم، وابسته به امریکا مى شوم یا وابسته به شوروى؛ این مسئله آن وقت مطرح نبود.‏

‏امروز ارزش کار شما به همان اندازه است که دنیا پیشرفت کرده؛ همان معنایى که در دنیا، پیشرفتهایى که در دنیا شده است و اگر کارگر به آن طورى که باید کارکند، کار نکند، وابستگیهایى که در یک کشورى، در یک محیطى مى شود، غیر از آن وابستگیهایى است که در سنین سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با کار خودتان مى توانید که یک ارزشى ایجاد کنید که اصلش آن وقت مطرح نبوده است. با کار خودتان مى توانید که این وابستگیهایى که در طول تاریخ [بوده،] از آن وقتى که شرق و غرب به اینجا راه پیدا کردند و در طول سلطنت منحوس پهلوى پیدا کرده این کشور [از بین ببرید] که مى دانید همه چیزهایش وابسته شده است و همه افرادش را اینها وابسته کرده بودند و همه گروهها را وابسته کرده بودند. امروز اگر شما کار‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 381


‏ ‏

‏بکنید و فعال در کار کردن باشید، ارزش [کار شما] این است که علاوه بر آن ارزشهاى معنوى و مادى که براى شخص خود شما دارد، علاوه بر این، یک کشور را شما نجات مى دهید از وابستگى. ما تا کى باید وابسته به امریکا، وابسته به شورورى باشیم؟! بالاخره باید یک امَد داشته باشد. ما باید ادراک این معنا را بکنیم که ما که در هر جا کار مى کنیم؛ در امر کشاورزى کار مى کنیم، در امر صنعت و در کارخانه ها کار مى کنیم، باید خودمان به خودمان تلقین کنیم که ما مستقلیم و ما باید مستقل باشیم. و ما نباید دستمان را به دیگرى دراز کنیم براى امورى که کشورمان محتاج است. ارزش کار شما امروز ارزش یک امرى است که نمى شود مقایسه اش کرد با زمانهاى سابق. رسول الله در آن محیط، ممکن است- که توجه، لابد توجه به همه محیطها داشته است- در آن محیط، دست کارگر را آن طور که نقل مى کنند، کف دست کارگر و محل کار را بوسیده تا ارزش کار را در تاریخ عرضه کنند. و ما مفتخریم و شما و همه مفتخرند به اینکه یک همچو نشانى پیغمبر اکرم به شما داده.‏

‏یا در بعض روایات فرموده اند که قطره عرقى که از بدن کارگر مى آید مثل قطره خونى است که از شهداى در راه خدا بیاید. چقدر این ارزش دارد! آنهایى که الآن در جبهه ها جنگ مى کنند و در جبهه بحمدالله، پیروزمندانه جنگ مى کنند و اخیراً هم پیروزى بزرگى به دست آورده اند. و امید است پیروزى نهایى را به دست بیاورند ان شاءالله، این چقدر ارزش دارد! عرق شما هم، که در کارخانه ها مى ریزد، همان ارزش را دارد؛ براى اینکه، شما هم براى احیاى یک کشور، براى وابسته نبودن یک کشور به خارج، براى استقلال کشور اسلامى زحمت مى کشید، آنها هم براى دفاع ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 382


‏ ‏

‏از یک کشور اسلامى، دفاع از اسلام زحمت مى کشند. آنها کارگرند مثل شما و شما مجاهدید مثل آن ها و این یک نعمت بزرگى است که نصیب کارگرها در قشر وسیع و شما عزیزان [شده ] که در کارخانه ها و در مواردى که صنعت در آنجا حکمفرماست، کار مى کنید.‏

‏و باید توجه کنید که نگذاشتند شما، آن اشخاصى که خائن بودند به این کشور، آن اشخاصى که وابستگى داشتند به کشورهاى ابرقدرت، آنها کوشش کردند که شما نتوانید آن چیزهایى که کشورتان احتیاج دارد، بسازید. اگر نبود در طول تاریخ، در این سده هاى آخرى که خارجیها به اینجا راه پیدا کردند و نبود خیانتهایى که حکومتهاى ما بر ما کردند، شما هم امروز، الآن از همان صنعتهاى پیشرفته مى توانستید تحقق بدهید، و امروز هم باید در این فکر باشید. تا در این فکر نباشید، نمى توانید کشور خودتان را و نسلهاى آینده را نجات بدهید. باید به این فکر باشید که خودتان قادر بر این هستید که آن چیزهایى که در خارج درست مى کنند و شما احتیاج به آن دارید و کشور شما احتیاج به آن دارد، خودتان درست کنید.‏‏ 269‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 383