فصل دوم
بعض از اهل معرفت گوید که «طهور یا با آب است، که سرّ حیاتی است، که آن اصل علم است برای مشاهدۀ حیّ قیوم تعالی؛ قٰالَ تَعٰالیٰ: وَ اَنْزَلْنا مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً طهوراً لِنُحْیِیَ بِهِ، وَ قٰالَ جَلَّ وَ عَلاٰ: وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُم رِجْزَ الشَّیْطٰان؛ و یا خاک، که آن اصل نشئۀ انسان است؛ قٰالَ عَزَّ مِنْ قٰائِلٍ: مِنْهٰا خَلَقْنٰاکُم، وَ قٰالَ جَلَّ وَ عَلاٰ: فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً؛ و این برای آن است که تفکر کنی در ذات خود، و معرفت پیدا کنی که کی تو را ایجاد فرموده و از چه آفریده و برای چه ایجاد کرده؛ پس خاضع او شوی و تکبر را از سر بگذاری، زیرا که خاک اصل در ذلت و مسکنت است.» انتهی.
نویسنده گوید: اصل آبْ رحمت اطلاقی وجود است؛ قال تعالی: وَ جَعَلْنٰا مِنَ الْمٰاءِ کُلَّ شَی ءٍ حَیّ.
وَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاٰمُ: تَقَدَّمْ اِلَی الْمٰاءِ تَقَدُّمَکَ اِلیٰ رَحْمَةِ الله ؛ و آن اصل تجلی ذاتی است بی تعلق به مرآت و تعین در مجالی آیات.
پس، سالک الی الله اگر یافت طریقی به تجلی فیض اطلاقی و مشاهدۀ جمال بی تحدید به مثال، به آن تجلیْ تطهیر مقادم وجود خود کند برای وصول به بساط قرب؛ چنانچه رسول خدا صلی الله علیه و آله در وضوء معراج
کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 41 فرمود؛ و اشاره ای به آن می آید، ان شاءالله ؛ و توجه نکند به صعید که اصل تقیید و تحدید است؛ و اگر فاقد شد ماءِ سرِّ وجود را، پس در مرآت تعیّن صعیدی و تجلی تقییدی، بعض از آن محالّ را تطهیر کند و در کسوۀ تقیید، سرّ وجود را مشاهده کند، فَاِنَّ التُّرٰابَ اَحَدُ الطَّهُورَیْن و رَبُّ الْمٰاءِ هُوَ رَبُّ الصَّعید. قٰالَ تَعٰالیٰ: هُوَ الَّذی فی السَّمٰاءِ اِلهٌ وَ فِی الاَرْضِ اِلٰه. پس، سرّ وضوء اضمحلال کثرات است در عین جمع؛ و تیممْ رؤیت وحدت است در کسوۀ کثرت؛ و سرّ این سرّ وضوء رؤیت حقّ است و نفی غیر: هُوَ الاْوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْبٰاطِن؛ و تیمّمْ رؤیت ذات مقدس است در کسوۀ غیر: لَوْ دُلّیتُمْ بِحَبْلٍ اِلَی الاْرْضِ السُّفلیٰ، لَهَبَطْتُمْ عَلَی الله .
و بالجمله، وضوء دست و رو شستن از ما سوی است: اِلاّ مَنْ اَتَی الله بِقَلْبٍ سَلیمْ؛ و تیمّم رؤیت اوست در آینۀ اشیاء مٰا رَأَیتُ شَیْئاً اِلاّ وَ رَأَیْتُ الله مَعَهُ اَوْفیهِ ـ دٰاخِلٌ فِی الاْشْیٰاءِ لاٰ کَدُخُولِ شَی ءٍ فی شَی ء.
و ایضاً وضوء، تطهیر به آب است قبل التنزّل؛ و تیمّم، تطهیر به آن است پس از تنزّل؛ و از این جهت احد الطّهورین است به مقتضای سرایت حکم باطن به ظاهر و غیب به شهادت؛ و ایضاً وضوء، تطهیر از نقایص و حدود است، فمٰا اَصٰابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَ مٰا اَصٰابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک؛ و تیممْ
کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 42 رجوع نقایص است به حقّ، بالعرض: قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِالله .
کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 43