توقیعات

توقیع شریف در پاسخ سؤالات اسحاق بن یعقوب از دیدگاه امام خمینی (س)

این توقیع شریف را شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» آورده است. اسحاق بن یعقوب ، نامه ای برای حضرت ولی عصر (عج) می نویسد، و از مشکلاتی که برایش رخ داده سؤال می کند. و محمد بن عثمان عمری، نماینده آن حضرت، نامه را می رساند. جواب نامه به خط مبارک صادر می شود که «... در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند، و من حجت خدایم ...». (۱)

این توقیع شریف از جمله ادله نقلی است که در مسئله ولایت فقیه مورد استناد قرار می گیرد.

امام خمینی (س) در کتاب ولایت فقیه در شرح این توقیع مبارک و کیفیت استدلال به آن می نویسند: «اسحاق بن یعقوب ، نامه ای برای حضرت ولی عصر (عج) می نویسد، و از مشکلاتی که برایش رخ داده سؤال می کند. و محمد بن عثمان عمری، نماینده آن حضرت، نامه را می رساند. جواب نامه به خط مبارک صادر می شود که «... در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند، و من حجت خدایم ...» منظور از «حوادث واقعه» که در این روایت آمده مسائل و احکام شرعیه نیست. نویسنده نمی خواهد بپرسد درباره مسائل تازه ای که برای ما رخ می دهد چه کنیم.

چون این موضوع جزو واضحات مذهب شیعه بوده است و روایات متواتره دارد که در مسائل باید به فقها رجوع کنند. در زمان ائمه علیهم السلام هم به فقها رجوع می کردند و از آنان می پرسیدند. کسی که در زمان حضرت صاحب (سلام اللَّه علیه) باشد و با نوّاب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند، به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه اشخاص باید رجوع کرد.

منظور از «حوادث واقعه» پیشامدهای اجتماعی و گرفتاری هایی بوده که برای مردم و مسلمین روی می داده است. و به طور کلی و سربسته سؤال کرده اکنون که دست ما به شما نمی رسد، در پیشامدهای اجتماعی باید چه کنیم، وظیفه چیست. یا حوادثی را ذکر کرده، و پرسیده در این حوادث به چه کسی رجوع کنیم. آنچه به نظر می آید این است که به طور کلی سؤال کرده، و حضرت طبق سؤال او جواب فرموده اند که در حوادث و مشکلات به روات احادیث ما؛ یعنی فقها، مراجعه کنید. آنها حجت من بر شما می باشند، و من حجت خدا بر شمایم.

«حجت خدا» یعنی چه؟ شما از کلمه «حجة اللَّه» چه می فهمید؟ یعنی خبر واحد حجت است؟ و اگر زراره روایتی را نقل کرد حجت می باشد؟ حضرت امام زمان نظیر زراره است که اگر خبری از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرد، باید بپذیریم و عمل کنیم؟

این که می گویند «ولیّ امر» حجت خداست، آیا در مسائل شرعیه حجت است که برای ما مسأله بگوید؟ اگر رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده بود که من می روم، و امیرالمؤمنین (علیه السلام) حجت من بر شماست. شما از این می فهمیدید که حضرت رفتند، کارها همه تعطیل شد، فقط مسأله گویی مانده که آن هم به حضرت امیر (علیه السلام) واگذار شده است؟ یا این که «حجة اللَّه» یعنی همان طور که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) حجت است و مرجع تمام مردم، خدا او را تعیین کرده تا در همه کارها به او رجوع کنند، فقها هم مسئول امور و مرجع عام توده های مردم هستند؟

«حجة اللَّه» کسی است که خداوند او را برای انجام اموری قرار داده است، و تمام کارها، افعال و اقوال او حجت بر مسلمین است. اگر کسی تخلف کرد، بر او احتجاج (و اقامه برهان و دعوی) خواهد شد. اگر امر کرد که کاری انجام دهید، حدود را این طور جاری کنید، غنایم، زکات و صدقات، را به چنین مصارفی برسانید و شما تخلف کردید، خداوند در روز قیامت بر شما احتجاج می کند. اگر با وجود حجت، برای حل و فصل امور به دستگاه ظلم رجوع کردید، خداوند در روز قیامت بر شما احتجاج خواهد کرد که من برای شما حجت قرار دادم، چرا به ظلمه و دستگاه قضایی ستمگران مراجعه کردید. خدا به وجود حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر متخلفین و آنها که کجروی داشتند احتجاج می کند، بر متصدیان خلافت، بر معاویه، و خلفای بنی امیه و بنی عباس و بر کسانی که طبق خواسته های آنان عمل می کنند، احتجاج می شود که چرا زمام مسلمین را غاصبانه به دست گرفتید. شما که لیاقت نداشتید چرا مقام خلافت و حکومت را غصب کردید». (۱)

امام خمینی (س) در ادامه چنین نتیجه گیری می کنند: «امروز فقهای اسلام «حجت» بر مردم هستند؛ همان طور که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) حجت خدا بود، و همه امور به او سپرده شده بود، و هر کس تخلف می کرد بر او احتجاج می شد. فقها از طرف امام (علیه السلام) حجت بر مردم هستند. همه امور و تمام کارهای مسلمین به آنان واگذار شده است. در امر حکومت، تمشیت امور مسلمین، اخذ و مصرف عواید عمومی، هر کس تخلف کند، خداوند بر او احتجاج خواهد کرد. در دلالت روایتی که آوردیم هیچ اشکالی نیست؛ منتها سندش قدری محل تأمل است و اگر دلیل نباشد، مؤید مطالبی است که گفته شد». (۲)

(۱) شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۴۸۳ و ۴۸۴، حدیث ۴. الحوادث الواقعة

(۲) خمینی، روح الله، موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۱، ولایت فقیه، ص ۸۳ تا ۸۶. توقیع مبارک

(۳) خمینی، روح الله، موسوعة الإمام الخمینی، ج ۲۱، ولایت فقیه، ص ۸۸. حجت

. انتهای پیام /*