امام خمینی در شهریور ماه سال ۶۵ به نامه یکی از اسرای دربند رژیم بعثی پاسخ داد.
در مواقعی که امام رابه مدرسه فیضیه می بردیم، از خیابان رد می شدیم و وقتی آقا از ماشین پیاده می شدند جمعیت می ریختند و به عنوان تبرک به امام دست می کشیدند. جمعیت فشار می آورد و گاهی افراد که می خواستند به امام دست بکشند به عمامه ایشان می خوردند...
از پاسداران بیت حضرت امام نقل می کند: در شهادت آیت الله مفتح امام با ماشین آمدند در میان هزاران جمعیتی که بدن این شهید را تشییع می کردند. مردم از شدت علاقه به حدی دور امام ریختند که سقف ماشین می خواست خراب بشود...
آزاده ای نقل کرد: به ما اطلاع دادند که قرار است یکی از دولتمردان عراق به اردوگاه برای سخنرانی بیاید. او وقتی در بین سخنانش نام امام خمینی را می برد، بچه ها سه تا صلوات بلند می فرستادند...
برخورد هوشمندانه امام با عملکرد رهبران خائن ساف نمونه ای کم نظیر از مواضع روشن و آزاد ایشان در قبال سرنوشت ملت فلسطین بود...
آیت الله محمد مومن در خاطره ای از امام به بیان علت تاکید ایشان بر خواندن زیارت رجبیه پرداخته است.
امام فاصله هلیکوپتر تا روی کرسی خطابه را راحت طی کردند. امام صحبت خودشان را ایراد کردند که همه می دانید و بعد با آمبولانس از در بهشت زهرا خارج شده و ماشین به دست راست پیچید، پس از طی مسافت در جاده به طرف قم باز به سمت راست پیچید و به داخل بیابان رفت و با سرعت زیادی جلو رفت، هلیکوپتر ما هم روی آمبولانس حرکت می کرد...
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.