اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
موشک باران تهران شروع شده بود. زمان هم نمی شناخت. صبح و شب و عصر می زدند. برای امام در همان کنار خانه شان پناهگاهی ساخته بودند تا در مواقع خطر به آنجا بروند اما... .
اواخر سال ۶۱ بود و دو سه روزی مانده بود تا عملیات والفجر مقدماتی شروع شود که فرماندهان یگان های عمل کننده برای دیداری خصوصی به خدمت امام رسیدند. سردار شهید محمد باقری این دیدار را روایت کرده است.
از جمله گروه هایی که با رژیم شاه مبارزه می کردند، اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند که بعدها به شدت دچار انحراف شدند و مقابل مردم ایستادند و اسلحه گشودند. مرحوم دعایی مدتی با آنها حشرو نشر پیدا کرده بود و ازشان دفاع می کرد و باقی ماجرا...
در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام از روی پشت بام متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دستشویی روشن مانده است. در این موارد به خانم یا دیگر کسانی که در پشت بام بودند، دستور نمی دادند که بروند و چراغ را خاموش کنند؛ بلکه خود سه طبقه را در تاریکی پایین می آمدند و چراغ را خاموش می کردند و باز می گشتند. گاهی نیز قلم یا کاغذی می خواستند که در اتاق طبقه دوم منزل بود. در این شرایط نیز خودشان برمی خاستند و آنچه را که لازم داشتند، بر می داشتند.
حال امام و شرایط جاری کشور از جمله مباحثی بود که مسئولان در روزهای بیماری امام درباره اش مذاکره می کردند. مرحوم هاشمی این نکته را در خاطرات نهم خرداد ۶۸ ذکر کرده است.
آیت الله بهجت چند روز پیش از رحلت امام، ایشان را می بیند و در این باره می گوید: چهره آقای خمینی از عکسش زیباتر بود و بعد متوجه شدم که ایشان آمده از من خداحافظی کند
علاقه میان مرحوم هاشمی رفسنجانی و امام، علاقه میان مرید و مراد بود. هر روز پیش از عزیمت به محل کار اول راهی بیمارستان می شد و امام را می دید. آن روز، روز پنجم خرداد ۶۸ امام با اشاره چشم، رفتن او را متوقف کرد.
دوم خرداد ماه ۶۸ امام را جراحی کردند. عمل سنگین بود اما رضایت بخش. حوالی ساعت نه صبح روز سوم مرحوم هاشمی بالای سر امام می رود و...
اوایل انقلاب حال و هوای پیام های خاص خودش را داشت و واژه های جدیدی در بین جامعه مطرح بود. به خصوص که انقلاب ما، انقلابی اسلامی بود و واژه های مربوط به مبانی فقهی و اسلامی در شعارهای مردم و مسئولان و امام مطرح بود.
جمعیتی که برای تشییع پیکر مطهر استاد مطهری آمده بودند بسیار زیاد بودند. بوی دود و سوختن کلاج از داخل ماشینی که امام بر آن سوار بودند، بلند شد و...
آقای جلال الدین فارسی خاطره ای از امام در نجف نقل می کند و می گوید که: «آقای سید مرتضی عسگری جزوه ای علیه شریعتی تنظیم کرده و به امام داده بود، امام گفته بودند من این را مطالعه می کنم و هفته بعد جواب می دهم. هفته بعد جواب را به آقای فارسی داده بودند که به آقای عسگری بگوید که شریعتی به هر حال روشنفکری است که قصد دارد به اسلام خدمت کند و این حرف هایی که شما زده اید جز اینکه در جامعة اسلامی ما اختلاف ایجاد کند نتیجه ای ندارد.
استاد مرتضی مطهری به شهادت رسیده بود. پیکر مطهرش را به فرموده امام در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپردند و حالا از طرف امام برایش مراسم ترحیمی ترتیب داده بودند.
در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی آمده است: عصر احمدآقا آمد. گفت نامه استعفای آقای محسن رضایی به امام رسیده، ولی امام نمی پذیرند و تصور امام این است که اینها حرکات سیاسی دارند.
قرار بود اعضای کانون نویسندگان ایران برای دیدار با امام به محل اقامتشان بروند. آن روزها دیدارها در مدرسه علوی انجام می شد. سیمین دانشور هم از اعضای این کانون بود که برای ملاقات رفته بود.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.