ماجرای سخنرانی حاج اقا مصطفی و گریه مردم قم بمناسبت دستگیری امام به روایت دکتر بروجردی

اول آبان ماه سال ۵۶ بود. خبری دهان به دهان میان کوچه پس کوچه های نجف تکثیر می شد. خبر این بود: پسر حاج آقا روح الله از دنیا رفته است. وجودش را تاب نیاورده بودند و او را به شهادت رسانده بودند.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

زیر بار من هم نرو

زیر بار من هم نرو

موضوع را به امام گزارش کردم و در پایان عرض کردم من در دنیا زیر بار احدی غیر از شما نخواهم رفت...

نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود

نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود

امام تمامی کتابهای مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه می‏‏ کردند و معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله می‏‏ شود، بی‏‏ مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد.

متانت ایشان زبانزد بود

متانت ایشان زبانزد بود

امام با شاگردهایشان مهربان و شاگردانشان هم با وی صمیمی بودند.

باید تحقیق کنم

باید تحقیق کنم

امام از غالب خبرها زودتر از ما مطلع می ‏‏شوند. بنده اتفاق افتاده بارها رفتم خدمت ایشان یک چیزی را از من پرسیدند، من دیدم خبر ندارم بعد برگشتم مثلاً منزلمان دیدم بله خبرنامه امروز این بوده که بنده بنا بوده، عصری می‏‏ دیدم، امام اول صبح این موضوع را دیده ‏اند.

امام بلافاصله رد امانت می‏‏ کردند

امام بلافاصله رد امانت می‏‏ کردند

با وجود کثرت کارها و تعدد امور و گزارشها، هیچ نشانه ‏ای از شلوغی و تراکم و کارهای بجا مانده در زندگی امام مشاهده نمی‏ شد.

بگذارید بیایند

بگذارید بیایند

و این آخرین ملاقاتهای امام در قم بود و شاید هیچ روزی من امام را مثل آن روز متأثر ندیدم چون این اولین ضربه از طرف عناصر خودی بود که بر پیکر این انقلاب وارد می ‏آوردند و کسالت قلبی امام از همین جا شروع شد.

برای مرجعیت حتی یک قدم برنداشته ‏ام

برای مرجعیت حتی یک قدم برنداشته ‏ام

می ‏فرمودند من راضی نیستم در خانه من کوچکترین قدمی در جهت مرجعیت‏ و رهبری برداشته شود.

حتی فرزندشان سخنگوی ایشان نبود

حتی فرزندشان سخنگوی ایشان نبود

امام به شخصیت علمی مرحوم حاج آقا مصطفی احترام می‏‏گذاشتند و ایشان را یک صاحب‏نظر و یک فیلسوف می‏‏شناختند ولی هیچگاه اجازه نمی‏دادند آن مرحوم در خط‏ مشی مبارزاتی ایشان دخالت کند.

دوست ندارم شخصیت شما کوچک شود

دوست ندارم شخصیت شما کوچک شود

من از این کار شما تشکر می‏‏‏‏‏ کنم اما دوست ندارم که شخصیت شما با حرکت کردن به دنبال من کوچک شود.

روی این موضوع تحقیق کنید

روی این موضوع تحقیق کنید

برخلاف عرف روزنامه خوانی که معمولاً افراد به تیترها و عناوین بیشتر تکیه می ‏‏کنند تا به محتوا؛ امام قبل از هر چیز به طرز فکر روزنامه نویسان و خط مشی سیاسی آنها تکیه می‏‏ کند.

در تمام عمرم دنبال پول نرفتم

در تمام عمرم دنبال پول نرفتم

بگذار مردم به روش خودشان هر طور می‏ خواهند وجوهات بدهند. شما جای خودتان باشید هر کس خواست وجوهات بدهد خودش پیش شما بیاید.

مردم از من محافظت می‏‏ کنند

مردم از من محافظت می‏‏ کنند

با وجود مشکلاتی که در روزهای اول اقامت امام در قم از نظر حفاظت و امنیت ایشان وجود داشت، امام مانع می‏‏ شدند پاسداران با اسلحه دنبال ایشان باشند.

اسلام به من بستگی ندارد

اسلام به من بستگی ندارد

به محض اینکه ایشان جمله ای در خصوص کثرت علاقه و اعتقاد گفتند که شاید در آن غلوّ بود، رنگ مبارک امام یک مرتبه سرخ شد.

ایشان ساقط خواهد شد

ایشان ساقط خواهد شد

من گرفتار تکلیف شرعی هستم، باید ظرف ده روز حساب همه چیز را روشن کند و الا من ناچارم عکس‏ العمل نشان بدهم و ایشان ساقط خواهد شد.

اگر من تأیید کنم

اگر من تأیید کنم

اگر من تأیید کنم کسانی که ایشان را تخطئه می‏‏ کنند فعالتر می‏‏ شوند و مسأله جنبۀ سیاسی پیدا می‏‏ کند.

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند است، چون نمی‏ توانم قصد قربت کنم ، به این جهت نمی‏ آیم.

نمی ‏دانم چه گناهی کرده‏ ام

نمی ‏دانم چه گناهی کرده‏ ام

هر قدمی بردارم با مخالفت و کارشکنی عده ‏ای از آخوندهای نجف مواجه می ‏‏شوم.

همه برای خودشان دکان باز می‏‏ کنند

همه برای خودشان دکان باز می‏‏ کنند

خوف این را دارم که این ساختمانها به حیثیت معنوی حوزه‏ ها لطمه وارد کند.

صفحه 41 از 57 < قبلی | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | بعدی >