اول آبان ماه سال ۵۶ بود که به طرز مشکوکی فرزند ارشد امام خمینی را به شهادت رساندند. این قضیه به فرمایش امام از الطاف خفیه الهی بود.
ما که نمى خواهیم شاه بشویم. نصیحت مى کنیم، هشدار مى دهیم کارى برخلاف قانون اسلام نکند.
امام مجموعه ای بود از کمالات و محاسن اخلاق صوری و معنوی و به راستی می توان گفت آنچه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت.
برغم خطراتی که امام را تهدید می کرد، ایشان حاضر نشدند در یک ماشین سربسته باشند و در یک جیپ روباز و در میان مردم وارد مدرسه فیضیه شدند.
امام هر روز نیم ساعت صبح، نیم ساعت عصر، قدم میزدند و ما در موقع قدم زدن ایشان و در زمان استراحتشان می توانستیم از آقا استفاده کنیم، صحبتی بکنیم، سؤالی بکنیم، یک جوابی بشنویم، یک احوالی بپرسیم.
عرض کردم از شما تقاضا داریم اجازه بفرمایید از نماز امشب فیلمبرداری کنیم. امام با تأثر و ناراحتی در حالی که چند لحظه سرشان را پایین انداخته بودند، فرمودند: «شما کار بیخودی کرده اید که وسایل فیلمبرداری را آماده کرده اید.
موضوع را به امام گزارش کردم و در پایان عرض کردم من در دنیا زیر بار احدی غیر از شما نخواهم رفت...
امام تمامی کتابهای مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه می کردند و معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله می شود، بی مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد.
امام با شاگردهایشان مهربان و شاگردانشان هم با وی صمیمی بودند.
امام از غالب خبرها زودتر از ما مطلع می شوند. بنده اتفاق افتاده بارها رفتم خدمت ایشان یک چیزی را از من پرسیدند، من دیدم خبر ندارم بعد برگشتم مثلاً منزلمان دیدم بله خبرنامه امروز این بوده که بنده بنا بوده، عصری می دیدم، امام اول صبح این موضوع را دیده اند.
با وجود کثرت کارها و تعدد امور و گزارشها، هیچ نشانه ای از شلوغی و تراکم و کارهای بجا مانده در زندگی امام مشاهده نمی شد.
و این آخرین ملاقاتهای امام در قم بود و شاید هیچ روزی من امام را مثل آن روز متأثر ندیدم چون این اولین ضربه از طرف عناصر خودی بود که بر پیکر این انقلاب وارد می آوردند و کسالت قلبی امام از همین جا شروع شد.
می فرمودند من راضی نیستم در خانه من کوچکترین قدمی در جهت مرجعیت و رهبری برداشته شود.
امام به شخصیت علمی مرحوم حاج آقا مصطفی احترام میگذاشتند و ایشان را یک صاحبنظر و یک فیلسوف میشناختند ولی هیچگاه اجازه نمیدادند آن مرحوم در خط مشی مبارزاتی ایشان دخالت کند.
من از این کار شما تشکر می کنم اما دوست ندارم که شخصیت شما با حرکت کردن به دنبال من کوچک شود.
برخلاف عرف روزنامه خوانی که معمولاً افراد به تیترها و عناوین بیشتر تکیه می کنند تا به محتوا؛ امام قبل از هر چیز به طرز فکر روزنامه نویسان و خط مشی سیاسی آنها تکیه می کند.
بگذار مردم به روش خودشان هر طور می خواهند وجوهات بدهند. شما جای خودتان باشید هر کس خواست وجوهات بدهد خودش پیش شما بیاید.
با وجود مشکلاتی که در روزهای اول اقامت امام در قم از نظر حفاظت و امنیت ایشان وجود داشت، امام مانع می شدند پاسداران با اسلحه دنبال ایشان باشند.
به محض اینکه ایشان جمله ای در خصوص کثرت علاقه و اعتقاد گفتند که شاید در آن غلوّ بود، رنگ مبارک امام یک مرتبه سرخ شد.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.