ماجرای سخنرانی حاج اقا مصطفی و گریه مردم قم بمناسبت دستگیری امام به روایت دکتر بروجردی

اول آبان ماه سال ۵۶ بود. خبری دهان به دهان میان کوچه پس کوچه های نجف تکثیر می شد. خبر این بود: پسر حاج آقا روح الله از دنیا رفته است. وجودش را تاب نیاورده بودند و او را به شهادت رسانده بودند.

عناوین مطالب خاطرات شخصیت ها

چطور شادی این بی شرم ها رو تحمل کنیم؟!

چطور شادی این بی شرم ها رو تحمل کنیم؟!

در این فکر ها بودم که اسماعیل دستش را روی شانه ام گذاشت و مرا به خود آورد. پرسیدم: چه خبر؟ گفت:صبح سرگرد عراقی من رو خواست و گفت: کی از همه برات عزیز تره؟! گفتم پدر و مادرم! گفت : از اونها عزیز تر هم داری؟ گفتم: بله؛ یکی دیگه است که از همه برام عزیزتره

ساقی که بود؟

ساقی که بود؟

یکی از شب ها یکی از زندانی هایی که بازداشت شده بود به نام معمار، خود را زده بود به دل درد، فکر می کرد با این شیوه او را آزاد می کنند. ساقی یک روانشناس بود و این تجربه را در طول سالهایی که زندانبان قزل قلعه بود بدست آورده بود. وقتی اطلاع پیدا کرد آمد در کریدور زندان، ما همه در انفرادی بودیم. با صدای بلند شروع کرد به آن زندانی که خودش را به دل درد زده بود نهیب زدن. به او گفت: تو که شجاعت و عرضه نداری غلط کردی وارد مبارزه شدی...

نوشته های من پاورقی نمی خواهد

نوشته های من پاورقی نمی خواهد

کشیدن کاریکاتور یک انسان، اهانت به او نیست. اما هر جامعه ‏ای، برای خود سنت و عقیده‏ای دارد که محترم است. اما علاوه بر اینکه شخصا نمی‏خواهم لباس روحانیت را وارد قلمرو کاریکاتور بکنم، یا به زبان دیگر، نمی‏خواهم هنر کاریکاتور را وارد حریم روحانیت کنم، به سنت جامعه و اعتقاد مردم هم احترام می‏گذارم. گاهی خوانندگان مجله گل‏ آقا، نامه می‏نویسند که چرا کاریکاتور روحانیون را نمی‏کشید و می‏پرسند، آیا می‏ترسید؟...

عذرخواهى امام خمینی از بزرگان هنگام رد نظراتشان

عذرخواهى امام خمینی از بزرگان هنگام رد نظراتشان

از ویژگیهاى امام در درس این بود که اقوال فقها و علما و بزرگانى که فوت کرده بودند و چه آنهایى که زنده بودند را خیلى با احترام و مؤدبانه ذکر مى‏کردند...

علت ناراحتی امام از مردم نجف چه بود؟

علت ناراحتی امام از مردم نجف چه بود؟

در نجف اشرف سر هر چهار راهی و خیابانی و کوچه ای مأمورانی برای دستگیری اهل علم ـ فقط افراد معمم ـ گذاشته بودند. ساعت خاصی مقرر کرده بودند که مثلاً از ساعت 6 غروب شروع کنند، اما خوب از آنجایی که نیروی کافی برای گماشتن در سر هر کوچه و خیابانی نداشتند خواه ناخواه از افرادی استفاده کرده بودند ...

زنهای عرب عبای امام را می‏بوسیدند

زنهای عرب عبای امام را می‏بوسیدند

امام به کفشداری که می‏رسید با اینکه آقای فرقانی که یکی از همراهان همیشگی امام بود اجازه نمی‏دادند که کفش ایشان را آقای فرقانی بردارد و به کفشداری بدهد، ایشان نعلین خودش را در می‏آورد و همانجا جلوی میز کفشداری می‏گذاشتند، بعد هم داخل ایوان حرم حضرت امیر(ع) می‏رفت...

پنج خاطره از مرحوم فردوسی پور از دیدار های امام در سال 42

پنج خاطره از مرحوم فردوسی پور از دیدار های امام در سال 42

آیت الله العظمی حکیم فرموده بود من آدمی به ادب آقای خمینی ندیدم. در جلسه درس، بعد از نماز، در جلسه بیرونی و در اندرون یکسان نشسته است و تکان نمی‏خورد، زانو به زانو شود و چهره عوض بکند، یک آدم مؤدب و موقر و سنگین که در همه حالات و همه جا یکسان است. ایشان چهره‏اش در همه جا همان قیافه‏ای بود که شما ملاحظه کردید، فرق نمی‏کرد...

اگر احمد فداى اسلام شود

اگر احمد فداى اسلام شود

امام، به هنگام شهادت حاج آقا مصطفى بجز اظهار رضایت چیز دیگرى نفرمودند.

با کدام جمله امام رزمندگان به گریه افتادند؟!

با کدام جمله امام رزمندگان به گریه افتادند؟!

برای ملاقات رزمندگان قطارى آماده شد و رزمندگان را با همان سر و وضع و لباس و کلاه و پیشانى بندهایى که داشتند. از منطقۀ عملیاتى به حسینیۀ جماران رساندیم. قبل از ملاقات برادر محسن رضایى فرماندۀ کل سپاه با اظهار تشکر از عنایت امام این پیروزى بزرگ را به ایشان از قول تمامى رزمندگان اسلام تبریک گفت ...

ما که نمى ‏خواهیم شاه بشویم

ما که نمى ‏خواهیم شاه بشویم

ما که نمى‏ خواهیم شاه بشویم. نصیحت مى‏ کنیم، هشدار مى ‏دهیم کارى برخلاف قانون اسلام نکند.

آنچه خوبان همه داشتند

آنچه خوبان همه داشتند

امام مجموعه ‏‏ای بود از کمالات و محاسن اخلاق صوری و معنوی و به ‏راستی می‏‏ توان گفت آنچه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت.

کاری نکن بگویم بیرونت کنند

کاری نکن بگویم بیرونت کنند

برغم خطراتی که امام را تهدید می کرد، ایشان حاضر نشدند در یک ماشین سربسته باشند و در یک جیپ روباز و در میان مردم وارد مدرسه فیضیه شدند.

خیلی مرتب بودند

خیلی مرتب بودند

امام هر روز نیم ساعت صبح، نیم ساعت عصر، قدم می‏‏زدند و ما در موقع قدم زدن ایشان و در زمان استراحتشان می ‏‏توانستیم از آقا استفاده کنیم، صحبتی بکنیم، سؤالی بکنیم، یک جوابی بشنویم، یک احوالی بپرسیم.

کار بیخودی کرده ‏اید

کار بیخودی کرده ‏اید

عرض کردم از شما تقاضا داریم اجازه بفرمایید از نماز امشب فیلمبرداری کنیم. امام با تأثر و ناراحتی در حالی که چند لحظه سرشان را پایین انداخته بودند، فرمودند: «شما کار بیخودی کرده ‏اید که وسایل فیلمبرداری را آماده کرده ‏اید.

صفحه 40 از 57 < قبلی | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | بعدی >