هر چقدر در مکتب اهل بیت علیهم السلام شاگرد زرنگ تر باشی به همان میزان به آنها شباهت پیدا می کنی. امام هم یکی از آن شاگردهای ممتاز بود. خانم حائری همسر حاج آقا مصطفی خمینی از نوع رفتار امام و تقیدشان به نظافت و نظم روایت شیرینی دارد.
پانزدهم مرداد سال ۶۶ بود، درست روز عید قربان، گلوله ضد هوایی ماموریت پیدا کرده بود تا عباس را به قربانگاه بفرستد. ابتدا مجروح و لحظاتی بعد شهادت را به آغوش کشید.
آقای کوثری که سال ها در قم روضه خوان خاص امام بود نقل می کرد: پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم، رفقا گفتند خوب به موقع آمدی امام را دریاب که هر چه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند از عهده برنیامدیم،
امام فردی بود که وقتی واعظی بالای منبر می رفت، برایش فرقی نمی کرد که شیرین صحبت می کند یا تلخ، حزن انگیز یا خنده دار اما ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام که می شد، موضوع کاملا متفاوت می شد.
از جمله برنامه های عبادی امام، تقیدشان به خواندن زیارت عاشورا بود. مشهدی جعفر از چگونگی انجام آن گفته است.
از رفتارهایی که امام به هنگام تشرف به حرم امام حسین علیه السلام مقید به آن بودند این بود که هیچ گاه از پایین پای حضرت عبور نمی کردند. علت این امر در روایتی آمده است.
امام داخل اتاق تسبیح به دست گوشه ای ایستاده بودند. ذکر می گفتند. خوب که گوش دادم، السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی زمزمه ای بود که بر لب هایشان نقش بسته بود.
رابطه امام موسی صدر و شهید بهشتی، آخرین دیدار و سفرشان، دغدغه شهید بهشتی نسبت به سرنوشت امام موسی صدر از جمله مسائلی است که مرحوم صادق طباطبایی آن را به زیبایی روایت کرده است.
در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام از روی پشت بام متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دستشویی روشن مانده است. در این موارد به خانم یا دیگر کسانی که در پشت بام بودند، دستور نمی دادند که بروند و چراغ را خاموش کنند؛ بلکه خود سه طبقه را در تاریکی پایین می آمدند و چراغ را خاموش می کردند و باز می گشتند. گاهی نیز قلم یا کاغذی می خواستند که در اتاق طبقه دوم منزل بود. در این شرایط نیز خودشان برمی خاستند و آنچه را که لازم داشتند، بر می داشتند.
وقایع کشور روز به روز بی کفایتی بنی صدر را بر همه آشکار می کرد از فرماندهی و هدایت جنگ گرفته تا اختلافاتش با دیگر مسئولان. مجلس تصمیم خودش را گرفت. مساله به بحث گذاشته شد و نتیجه رای گیری، عدم کفایت او را صادر کرد. امام هم بر این نتیجه با حکم خود صحه گذاشتند.
انقلاب اسلامی به پیروزی رسیده بود. میان آقایانی که مسئولیت ها را عهده دار شده بودند، اختلاف بود که آیا زنان باید در عرصه های اجتماعی و سیاسی شرکت داشته باشند یا خیر؟ امام در این میان تکلیف همگان را روشن کردند.
روز به روز بر آتش نهضت مردمی امام خمینی دمیده می شد. زنان از پیر و جوان، دوشادوش مردان در راهپیمایی ها شرکت می کردند. در این میان بودند افرادی که یا از سر دلسوزی یا از سر بعضی تعصبات نسبت به این حضور اظهار نگرانی می کردند که خبرش امام را بر آشفت. روایت مرحوم محتشمی از نوع برخورد امام با این نگاه خواندنی است.
آیت الله بهجت چند روز پیش از رحلت امام، ایشان را می بیند و در این باره می گوید: چهره آقای خمینی از عکسش زیباتر بود و بعد متوجه شدم که ایشان آمده از من خداحافظی کند
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.