آیة الله العظمی محمدفاضل لنکرانی

 

 بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

از برادران عزیزی که به مناسبت صدمین سالگرد تولد امام در صدد تشکیل کنگره «امام خمینی (ره) و اندیشۀ حکومت اسلامی» برآمده اند صمیمانه تشکر می کنم.

شاید سالیان درازی طول بکشد تا همه ابعاد وجودی حضرت امام خمینی روشن بشود و آن مقداری هم که تا به حال برای ما روشن شده، مقداری از ابعاد شخصیتی ایشان است و هنوز برخی از ابعاد امام مخصوصاً جنبۀ علمی ایشان مشخص نشده است.

به نظر من امام از نظر فطانت و قوت استعداد و زکاوت، فرد ممتاز و بی نظیری بود، نمی خواهیم ادعا بکنیم در طول تاریخ نظیری برای ایشان وجود نداشته ولی ما نظیری برای ایشان درک نکرده ایم.

خود من 26 سال است که کتاب «تحریرالوسیله» ایشان را شرح می کنم و هنوز هم شاید بیش از ثلث آن باقی مانده باشد. من برای شرح کتاب وقتی مطالب دیگران را با نظریات ایشان مقایسه می کنم می بینم که فاصلۀ زیادی وجود دارد و نظریات ایشان بسیار دقیق و با ارزش است، امّا با این حال مقام علمی ایشان بسیار مخفی مانده است. یادم هست در مهمانی شامی در قم به حاج احمد آقا گفتم پدر شما با این که شهرت جهانی پیدا کرده و فکر نمی کنم کسی روی زمین باشد که اسم ایشان را نشنیده باشد ولی از نظر علمی یک محرومیت و مظلومیت عجیبی دارد، چون برخی می پندارند که نظریات ایشان علمی نیست و از این نظر باید اظهار تأسف کرد.

البته اگر این گرفتاری های امام نبود و فقط در جنبۀ علمی متمحض بود حوزه از وجود ایشان استفادۀ زیادی می توانست بکند لکن گرفتاری تشکیل و اداره حکومت ایشان را از این معنا بازداشت. مقام علمی ایشان به ویژه برای طلبه هایی که درس ایشان را ندیده اند و کتاب های ایشان را درست مطالعه نکرده اند خیلی روشن نیست و من مخصوصاً به برادران طلبۀ جوان نصیحت می کنم که از کتاب های ایشان غفلت نکنند. مخصوصاً کتاب «بیع» که تقریباً پنج جلد است به تمام معنا قابل استفاده است و مطالبی در آن هست که در هیچ کجا یافت نمی شود.

امّا اندیشۀ حکومت امام، مبتنی بر یک مسئله فقهی است که به نظر ایشان بدیهی و ضروری و غیر قابل مناقشه است؛ یعنی مسئله ولایت فقیه، مثل نماز جمعه نیست تا ببینیم آیا روایات بر وجوب عینی نماز جمعه دلالت می کند، یا بر وجوب تخییری یا به خیال بعضی بر تحریم نماز جعمه در عصر غیبت امام دلالت دارد!

مسئله ولایت فقیه متکی به یک معنای دیگری است که اصلاً جای این حرف ها نیست و شاید هم به خاطر بدیهی بودن نیازی به دلیل روایی نباشد. احکام مقدس اسلام نه محدودیت زمانی دارد و نه محدودیت مکانی، چون لازمه حاکمیت رسول خدا و این که دین اسلام مکمل همه ادیان است (و من یبّتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه) این است که یک دین جامع و کاملی باشد آن هم نه برای یک عصر و زمان، بلکه برای همۀ زمان ها و همۀ مکان ها. از طرف دیگر، مقصود فقط تبلیغ این احکام نبوده است، بلکه مقصود این بوده که این احکام در جامعه اجرا بشود؛ صرف این که به مردم بگوییم نماز بخوانید، روزه بگیرید، زکات بدهید و امثال آن کفایت نمی کند، این ها باید در جامعه اسلامی اجرا شود.

افراد جامعه اسلامی هم مختلف اند عده ای فهمشان کامل است و دسته ای ناقص، بعضی کاملاً متشرع اند و برخی دیگر چنین نیستند، آن وقت اسلام با در نظر گرفتن این معنا می خواهد همه احکام خود را برای مردم بیان بکند و مردم آن را اجرا بکنند. حال آیا غیر از مسئله حکومت اسلامی، ما می توانیم راه دیگری برای این معنا پیدا بکنیم؟ یک آدمِ غیر مسلمان هر قدر هم عادل باشد و بخواهد عدالت اجتماعی را اجرا بکند، کافی نیست، بلکه باید مجریِ همه احکام اسلام باشد که در این صورت باید یک حکومت اسلامی آن هم بر مبنای تشیع ایجاد شود. چون تاریخ به ما نشان داده است که حکومت های اسلامی غیر شیعی به جای این که احکام اسلامی را اجرا بکنند چه بسا عملاً با احکام اسلام مخالفت می کردند، از فحشا و منکر اجتناب نداشتند، از خوردن شراب باکی نداشتند، از آمیزش حرام با زنان باکی نداشتند و کسی که شخصاً این طور است آیا می شود انتظار داشت که احکام اسلام را به طور کامل اجرا بکند؟

پس باید یک حکومت اسلامی بر مبنای تشیع، با رهبری دل سوز، عادل، فقیه، مدیر و مدبّر وجود داشته باشد تا بتواند این کارها را انجام بدهد. ضمن این که ولایت فقیه ملاک مشروعیت حکومت ما است، و فرق حکومت ما با حکومت دیگران همین است که ما حکومت مان را مشروع می دانیم، اما حکومت های دیگر هر چند استبدادی نباشد یا مشروطه و جمهوری هم باشند، دلیلی بر مشروعیت آن ها نداریم. به چه دلیل حکمی که در مجلس مشروطه تصویب می شود یا آن دستوری که رئیس جمهور غیر اسلامی می دهد، برای من و شما حجیت داشته باشد؟ حجیّت داشتن نیاز به یک مستند شرعی دارد.

وقتی در مجلس قانونی تصویب می کنند ما می گوییم برای خودشان! به ما چه مربوط است؟ مگر این ها ما را خریده اند؟ مگر ما برده این ها هستیم؟! مگر این ها چون که با زور بر ما مسلط شدند حق دارند همۀ مسائل ما را تحت نظر بگیرند؟ این طور که نیست. این یک مشروعیتی لازم دارد و این هم در حقیقت به اسلامی بودن حکومت بر می گردد.

حکومت اگر اسلامی شد؛ یعنی آن پایۀ اوّل حکومت را فقیه عادل بر مبنای فقاهت و عدل خودش پایه گزاری کرد، امور دیگر متفرع به این امر است. اساسش اساس اسلامی است هر چند عملاً نمی تواند و وقت اجازه نمی دهد که در تمام جزئیات دخالت بکند. در زمان خود رسول الله (ص) هم همین طور بود؛ مثلاً ایشان وقتی می خواستند جنگی را دستور بدهند کلّیاتی را دستور می دادند اما خصوصیّات آن را بایستی متخصصین و علاقه مندان به این کار، خودشان تشخیص بدهند. حضرت می فرمودند در این جنگ با فلان طایفه بجنگید، حالا از کدام راه برویم تابع نظر نماینده رسول الله (ص)بود. لذا مسئله ولایت فقیه از فروع فقهی نیست تا ما بگوییم فلان روایت دلالت دارد یا نه، کدام روایت سندش حجت است، کدام روایت سندش حجت نیست، این یک مسئلۀ عقلی و بدیهی است. دین اسلام با جامعیت و کاملیّت و با نظری که به اجرای احکام خودش دارد، صرف تبلیغ و تبیین احکام نیست، می خواهد این احکام در خارج پیاده بشود و هیچ چاره ای جز تشکیل حکومت اسلامی با ولایت فقیه ـ به این نحوی که عرض کردیم ـ نداریم.

من معتقدم یکی دیگر از کارهای مهم امام این بود که شیعه را به تمام دنیا معرفی کرد و در معرض افکار جهان و جهانیان قرار داد این به هیج وجه سابقه زمانی ندارد. همه پرسیدند این انقلابی که در ایران به وجود آمد چه بود؟ شرقی بود یا غربی؟نه شرقی بود و نه غربی! آیا مردم همه مسلح بودند؟ نه! پس این انقلاب از کجا برخاسته است؟ این انقلاب از مرکز تشیع برخاسته است و این اهتمامی که امام به مکتب تشیع داشت موجب تحقق این انقلاب شد. لذا افراد علاقه مند تحقیق و تفحص می کنند که این شیعه کیست؟ چه مکتبی است؟ دارای چه نظریاتی است؟ از آن طرف ما معتقدیم که حقیقت تشیع به تمام معنا مطابق با فطرت و مطابق با عقل است و مطابق با همه مسائلی است که در انسان وجود دارد، در نتیجه هر کس راجع به شیعه مطالعه کند، قطعاً شیعه خواهد شد، هم چنان الآن نقل می کنند که بعد از انقلاب اسلامی ایران، خیلی از جاها که مردمان آن اهل دقت و مطالعه و فهم بودند، شیعه شدند، مخصوصاً امام را با علمای خودشان مقایسه کردند و دیدند کسی که برای اسلام دل سوز است امام است و امام قائل به تشیع است، لذا من این را خیلی با ارزش و بزرگ ترین دست آورد انقلاب اسلامی می دانم.

امیدوارم در این کنگره ای که در پیش دارید هر چه بهتر و بیش تر بتوانید اندیشه های امام را نه تنها در رابطه با حکومت اسلامی بلکه در رابطه با تمام مسائل بیان کنید، چون نسل آینده ما که شخص حضرت امام را درک نکرده اند، شاید تصور کنند امام هم یک شخص عادی بود، در حالی که در تاریخ اسلام من نظیری برای ایشان سراغ ندارم. باید امام به جامعه معرفی شود تا ان شاءالله نظریات و اندیشه های امام باقی بماند و بدانید و یقین کنید که امام مصداق کامل «المومن ینظر بنورالله» است. مطالبی را که می فرمودند، پیش بینی هایی که می کردند، نظریاتی که داشتند، همۀ آن ها صحیح و مطابق با واقع بوده است. ان شاء الله خداوند به شما توفیق بدهد.

 

منبع: کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی: مصاحبه های علمی، ج 10، ص 9.

. انتهای پیام /*