زن و توسعۀ اجتماعی از دیدگاه اسلام و امام خمینی(ره)

 حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی تسخیری

 خداوند متعال می فرماید:

     «من عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیبة ولنجزیّنهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون» نحل / 97

     اگر بخواهیم از توسعۀ اجتماعی تعریفی عام ارائه کنیم؛ می توانیم بگوییم توسعۀ اجتماعی عبارت است از تحرّک آگاهانه، منظم و هماهنگ در عرصه های مختلف مادی و معنوی که به سوی حیات انسانی برتر گام برمی دارد. در این تعریف چند عنصر وجود دارد:

     1 ـ هدف والای انسانی و متمایز با اهداف غریزی و کور حیوانی؛ یک حرکت، تنها در صورتی می تواند چنین هدفی را تعقیب کند که با تمایلات فطری انسان همسو باشد.

     2 ـ حرکت ارادی به سوی هدف انسانی؛ این خصوصیت نیز در حرکتهای حیوانی دیده نمی شود، زیرا حرکتهای ارادی متکی بر آگاهی و تعقّل است.

     3 ـ هماهنگی، سازماندهی و تناسب میان ابعاد مادی و معنوی؛ این عنصر را به عنوان یک شرط اساسی در این حرکت می دانیم و در صورت نادیده گرفتن آن، توسعه دچار رشدی ناهمگون و نامتناسب خواهد شد؛ بدین ترتیب که برخی اجزاء رشد سرطانی می کنند و برخی دیگر دچار سستی و رخوت می شوند؛ این امر سبب اضمحلال و فروپاشی یک حرکت اجتماعی می شود.

4 ـ اجتماعی بودن حرکت؛ به این معنی که تمام اجزای تشکیل دهندۀ اجتماع باید در این حرکت سهیم بوده، از طریق آن رشد کنند. آثار و پیامدهای این حرکت باید در تمام عناصر و اجزای تشکیل دهندۀ جامعه انعکاس و نمود داشته باشد.

     با این مقدمه می کوشم تا سخن خود را در باره دو موضوع ارائه کنم:

     نخست، اشاره به نقش زن در جریان توسعۀ اجتماعی.

     دوم، اشاره به نشستها و کنفرانسهای سازمان ملل به همین مناسبت.

 نقش زن در توسعۀ اجتماعی

     گاهی زن را به عنوان یک انسان فعال در فرآیند توسعه نگاه می کنیم و گاهی نیز ویژگیهای منحصر به فرد او را به عنوان مادر، خواهر، دختر و همسر در نظر داریم. در حالت دوم، زن موجودی متمایز با مرد است که از تواناییهای عاطفی خاص و ظرفیتهای تکوینی معین و در نتیجه. وظایف اجتماعی ویژه ای برخوردار است.

     اگر زن را از جنبه انسانی او لحاظ کنیم و این حقایق را در نظر داشته باشیم که اولاً، انسان محور توسعه است و توسعۀ پایدار، آن است که میان تمام عناصر و مبانی زیربنایی فرهنگ معنوی خود، انسجام و توازن کامل برقرار می نماید. دوم آنکه ویژگیهای فطری انسان، مهمترین این عناصر و مبانی تلقی می شوند و بدون آنها انسان هویت خود را از دست می دهد و به یک «شی ء» تبدیل می شود که دیگر نمی توان از حقوق، رشد اجتماعی، حرکت متعادل، اخلاقی بودن یا حتی بقای تمدّنی او سخنی به میان آورد. بالاخره اگر به تمام مطالب فوق، این نکته را بیفزاییم که دین ـ دینی که اصولش سرچشمه های فطری دارد ـ کاملترین قالبی است که از سوی آفریدگار انسان برای تحقق کامل مادی و معنوی انسان وضع شده است؛ و تنها دین می تواند به انسان شخصیت، اطمینان قلب و امید به آینده ببخشد؛ کما اینکه قادر است مشکلات اجتماعی انسان را حل کند. اگر تمام این حقایق بزرگ را در نظر داشته باشیم، درمی یابیم که زن محور توسعه و رکن اصلی آن است و هیچ فرآیند توسعه ای به نتیجۀ مطلوب نخواهد نرسید، مگر آنکه حس انسانی و فطری را در وجود زن متحول سازد و بهبود بخشد، جایگاه طبیعی و انسانی زن را در اختیار او قرار دهد و حساب عناصر متمایز کننده او ـ به عنوان زن در مقابل مرد ـ را از شخصیت انسانی اش جدا سازد؛ و با دادن نقش انسانی مساوی به زن، از توان انسانی سازندۀ او در جهت مصالح تمام اجتماع به شکل بهتری بهره برداری نماید.

     این نکته را نیز به خاطر داشته باشیم که ثبات شخصیت، آرامش قلبی و امید «زن» به آینده، به تمام جامعه توانی بالا می بخشد و تمام مقدمات لازم برای حرکت در مسیر صحیح را فراهم می آورد.

     امام خمینی می فرمایند: زن انسان است، آن هم انسانی بزرگ. «زن مربی جامعه است. از دامن زن انسانها پیدا می شود... سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است».[1]

 نقش زن بر مبنای ویژگیهای زنانگی

     اگر به ویژگیهای زنانۀ زن دقت کنیم، درمی یابیم که این ویژگیها نه تنها از ارزش انسانی زن نمی کاهد بلکه بر آن می افزاید؛ و صرفاً در نوع وظایف زن و مرد تأثیر می گذارد. بدین معنی که تقدیر الهی برای زن و مرد در فرآیند توسعۀ فردی و اجتماعی، نوعی تقسیم طبیعی وظایف را مقدّر نموده است.

     زنی که همسر یا مادر باشد، بدون شک وظایفی متفاوت با مردی که شوهر یا پدر است به عهده دارد؛ اما این دو، نقش و وظیفه همدیگر را تکمیل می کنند و نمی توان از یکی صرف نظر و یا جایگزین دیگری کرد. پس، زن در توسعه نقش بزرگی دارد و هرقدر که علل توسعه متعدد باشد ـ علل فاعلی، غایی، صوری و مادی ـ نقش زن آثار بیشتری در پی خواهد داشت.

     در اینجا به برخی از این آثار اشاره می شود:

1 ـ ایجاد محیط خانوادگی سالم

     زن با ایجاد محیط خانوادگی سالم ـ در صورت موفقیت ـ می تواند سنگ بنای جامعۀ انسانی قدرتمند، آینده نگر و آرام را فراهم سازد. بدون وجود چنین محیطی، جامعه از لحاظ عاطفی گسسته و از لحاظ معنوی و روحی آسیب پذیر و آلوده به جنایات می شود، سستی در آن ریشه می دواند و خلاقیت افراد جامعه بتدریج از دست می رود.

     بنابراین، همسر شایسته و مادر شایسته، مایۀ قوام زندگی خانوادگی صحیح است و خانوادۀ صالح نیز مایۀ قوام جامعه است.

     امام خمینی می فرمایند: «زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند و می تواند به عکس آن باشد».[2]

 2 ـ فراهم سازی فضای مناسب برای تربیت نسلی قدرتمند و فعال

     انسان صالح، محور توسعه به شمار می رود؛ اما تربیت انسان صالح، نیازمند یک برنامۀ مستمر است که کورکورانه و تصادفی رخ نمی دهد و بدون شک بزرگترین نقش در تربیت عناصر انسانی، به زن اختصاص دارد و ـ همان طور که می گویند ـ در پشت هر امر بزرگی، زن وجود دارد و چقدر فراوانند زنان بزرگ در تاریخ طولانی ما.

     امام می فرمایند: «دامن شما، دامن عصمت و عفت و عظمت است، شماها موظف هستید که اولاً خودتان را خوب تربیت کنید، اسلامی تربیت کنید، انسانی تربیت کنید، مجاهد تربیت کنید، ما با مجاهده، شما و همۀ طبقات این نهضت را تا اینجا پیش بردیم و جمهوری اسلامی را اعلام کردیم».[3]

 3 ـ آماده سازی فضا و محیطی حماسی و عاطفی

     زن به واسطۀ استعداد طبیعی خود قادر است نیازهای عاطفی و حماسی خانواده را برآورده سازد و بدین وسیله گردنه های مسیر کمال و رشد را طی کرده، و توسعۀ اجتماعی پایداری را پدید آورد.

     اما جامعه ای که فاقد این حالت عاطفی و حماسی باشد، جامعه ای خمود و محیطی خشک خواهد داشت. این جامعه هرچند در برخی زمینه های مادی پیشرفت کرده باشد؛ اما از حیث صفای انسانی دچار خلأ می باشد و توان ایجاد یک توسعۀ متوازن و متعادل را از دست می دهد.

     امام می فرمایند: ملتی که با ندانستن در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست آسیب نخواهد دید.[4]

    از اینجا به خوبی روشن می شود که زن در ایجاد فضای پاک خانوادگی نقش بزرگی دارد و خانواده به مفهوم سنّتی آن در نزد جوامع و ادیان، سنگ بنای توسعه تلقّی می شود.

     امام می فرمایند: «زن، مربی جامعه است، از دامن زن انسانها پیدا می شود... مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند می شود».[5]

    بنابراین، هر لطمه ای به نقش خانوادگی زن و هر بی اعتنایی نسبت به اهمیت پیوند خانوادگی و یا هر اقدامی که در صدد القای مفاهیم جدید و مصادیق نوینی برای نقش زن بود، یا به دنبال یافتن جایگزینی برای جایگاه خانوادگی زن باشد، دارای آثار منفی است که متوجه آیندۀ تمام بشریت خواهد شد. حتی می توان گفت که اینگونه اقدامات، توطئه ای آشکار علیه موجودیت انسان است؛ اگرچه تحت پوشش خدمتی بین المللی و اقدامی برای ایجاد توسعه باشد.

 اقدامات بین المللی در زمینه توسعۀ اجتماعی

     بی تردید جریان توسعه، از فعالیتهای سازمان ملل متحد، بویژه در سالهای اخیر بهرۀ بسیاری برده است. سازمان ملل، کنفرانسهای متعددی از قبیل کنفرانس مکزیکوسیتی 1984 و کنفرانس قاهره 1994 و کنفرانس کوپنهاگ سال 1995 و... را در سطح بین المللی برپا نموده است. برخی از این کنفرانسها مانند کنفرانس نایروبی و پکن صرفاً برای بررسی حقوق زن برگزار شده است. در تمام این همایشها، نقش خانواده در عملیات توسعه مورد توجه قرار داشته است.

     نکتۀ قابل توجه این است که در بیانیه های مختلفِ پیشنهادی که در این کنفرانسها مطرح شده است، زن از مسیر متوازن و متعادل توسعه دور شده است؛ و نقش دین و عناصر معنوی در زندگی انسان لحاظ نشده است. بیانیۀ کنفرانس جمعیت و توسعه در قاهره، مانند بمب بزرگی بود که اوضاع را دچار بحرانی کرد. از دید افراد مخلص، این بیانیه یک توطئه استعماری روشن علیه تمام ارزشها و مقدّسات انسانی بود؛ زیرا در این بیانیه تلاش می شود تا روابط خانوادگی گسسته شود و مفاهیم متنوعی نسبت به خانواده طرح گردد و روابط خانوادگی (زناشویی) به خارج از چهارچوب خانواده کشیده شود.

     اینجانب نیز در رأس هیأت ایرانی در این کنفرانس شرکت داشتم، به امید آنکه بتوانیم تأثیر مثبتی بر این بیانیه داشته باشیم و این حادثه ای بود که رخ داد؛ زیرا با وجود عدم هماهنگی میان مواضع کشورهای اسلامی ـ که برخی نیز حضور در کنفرانس را تحریم کرده بودند ـ و اعمال قدرت از سوی کشورهای غربی مخالف با اسلام، توانستیم یک گروه اسلامی قدرتمند تشکیل دهیم و همگام با گروه کشورهای مسیحی دهها اصطلاح و موضعگیری موجود در بیانیه را تغییر دهیم. تعابیری از قبیل «حق جنسی» و «روابط دیگر» و «غیر روابط زناشویی» یا عنصر «الزام» از بیانیه حذف گردید. همچنین مادۀ مربوط به سقط جنین و برخی مواد دیگر نیز تعدیل شد. اینجانب در نشست بین المللی، سخنرانی کردم و در آن بر نکات زیر تأکید نمودم:

      اول، اگر بخواهیم حرکت متحول جمعیت را در چهارچوب توسعه ای مطلوب سازماندهی کنیم لازم است قبل از هر چیز به انسان نگاهی داشته باشیم که تمام ابعاد مادی و معنوی او را در برگیرد تا آنکه برنامه ریزی موردنظر، با فطرت انسانی او و جایگاه آدمی در هستی سازگاری داشته باشد. در همین زمینه است که به اعتقاد ما مشکل جمعیت را نباید ناشی از پاسخگو نبودن امکانات طبیعی دانست؛ بلکه ما معتقدیم که بهره برداری نامطلوب از این امکانات و توزیع ظالمانۀ آنها سبب پیدایش مشکل موجود شده است. قرآن کریم می فرماید:

     «و اتاکم من کل ما سألتموه و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم کفار» ابراهیم / 34

      دوم، دقت در تاریخ زندگی انسان و مقررات وضع شده از سوی شرایع آسمانی در جنبۀ اجتماعی، گویای این حقیقت است که خانواده، سنگ بنای موجودیت جامعه محسوب می شود و هر حرکتی که در صدد سست ساختن یا تغییر آن باشد به مسیر اصیل انسانی لطمه وارد می سازد؛ اما این سخن بدان معنا نیست که خانواده را در پرتو شیوه های مشروع نباید سازماندهی و تنظیم کرد.

      سوّم، زن به اعتبار آنکه نیمی از جامعۀ انسانی است، نقش اساسی در ساختن ساختار پیاپی اجتماعی جامعه دارد؛ پس باید نقش خود را با اعتماد به نفس کامل ایفا نماید بدون آنکه کرامت یا تواناییهای انسانی او نادیده گرفته شود.

      چهارم، هر برنامۀ واقع گرایانه ای که بخواهد توسعه ای استوار ایجاد کند، نمی تواند نقش ارزشهای اخلاقی و اعتقادات دینی را در تحکیم مبانی توسعه و برآوردن متعادل خواسته های انسانی ـ به اعتبار آنکه محور توسعه است ـ نادیده بگیرد؛ بنابراین باید ارزشهای اخلاقی را مورد تأکید قرار داد و برای حمایت از آنها تلاش کرد.

      پنجم، اصل تساوی در امکان بهره برداری از مواهب طبیعی همۀ ما را بر آن می دارد تا در جهت تقریب سطح معیشت در سطح جهانی تلاش کنیم؛ امری که هزینۀ سنگینی را به کشورهای غنی تحمیل می نماید؛ پس اگر کشورهای غنی خواهان ترکیب انسانی مطلوب باشند، ناگزیر باید این هزینه را تقبّل کنند.

      ششم، حقوق انسانی آنگونه که بیانیۀ جهانی و بیانیه های دیگر از قبیل بیانیه اسلامی می گوید، باید به شکلی دقیق مراعات شود؛ اما طبیعی است که هیچ حکومت یا مجموعه ای حق ندارد برداشت خود از حقوق بشر را به دیگران تحمیل نماید، یا آنکه به بهانۀ درک حقوق بشر، عناصر فرهنگی یا دینی دیگران را تحقیر کند. بلکه به جای این امر باید تلاش کرد تا بر مبنای حقیقت جویی، تعریفهای مشترک از آن به دست داد. بدین ترتیب بیانیه ها با آگاهی و دقت بیشتری تنظیم می گردد و امکان سوء استفاده از آن منتفی می شود.

 نقش سازمانهای مردمی در تحقق اهداف بین المللی

     بشریت در راستای تشکیل سازمانهای بین المللی فراگیری که برای حل مشکلات انسانی تلاش می کنند، گامهای بلندی برداشته است و تا حدود زیادی میان اعضا تفاهم برقرار ساخته، و می کوشد تا طرحهای جهانی که آثار مثبت آن عاید همگان گردد مطرح سازد.

     تشکیل سازمان ملل نیز به عنوان بزرگترین سازمان جهانی، با شاخه ها و تشکیلات فرعی بسیار در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی و بازرگانی و... در همین راستا صورت گرفته است.

     جنبش عدم تعهد در مقیاسی کوچکتر و سازمان کنفرانس اسلامی در جهان اسلام نیز از جملۀ این اقدامات محسوب می شود. البته سازمانها و جمعیتهای بین المللی دیگری نیز وجود دارند که دارای آثار مهمی هستند؛ اما اغلب سازمانهای بین المللی همچنان گرفتار مسائلی هستند که آنان را از تحقق اهداف انسانی خود باز می دارد. برخی از این مسائل عبارتند از:

1 ـ تصمیمات این سازمانها در بهترین حالتها تنها منافع دولتها و خواسته های آنان را تأمین می کند و هیچ ضمانتی برای تحقق اهداف مردمی در سازمانهای مذکور وجود ندارد. درواقع این سازمانها اگر نگوییم به دنبال تأمین منافع یک قطب جهانی است، باید بگوییم در راستای تأمین منافع قدرتهای برتر گام برمی دارد.

2 ـ واقعیت موجود در این سازمانها گواه آن است که در بسیاری از مواقع تحت تأثیر گرایشهای ضد انسانی مانند گرایشهای صهیونیستی و الحادی واقع می شود و به مسیر انسانی، زیانهای بزرگی وارد می سازد.

3 ـ با وجودی که تأمل در تصمیمات این سازمانها گاهی برای ما روشن می سازد که سازمانهای مذکور بدون آنکه در پشت شعارهای مطروحه واقعیت قابل توجهی وجود داشته باشد به ارضای کاذب خواسته های ملتها می پردازند. نمونۀ این امر در تصمیمات مربوط به حقوق بشر، مبارزه با تبعیض نژادی، دفاع از حقوق زن و سازماندهی عملیات توسعۀ اجتماعی و... قابل مشاهده است. در این موارد ملاحظه می کنیم که با مقوله های موردنظر مطابق با منافع تنگ نظرانۀ این و آن قدرت، برخوردهای چندگانه می شود و تصمیمات مرکّبی است که بر روی کاغذ باقی می ماند، مگر آنکه در جهت منافع قدرتهای بزرگ باشد؛ گویاترین شاهد بر این مدّعا، تصمیم جلسۀ اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، درباره اراضی بیت المقدس بوسیله دولت آمریکاست. مشکل فوق در مورد تصمیمات سازمان کنفرانس اسلامی نیز مشاهده می شود. البته شعارهای بزرگی در مواردی مانند قضیه فلسطین، افغانستان و عراق، از سوی سازمان کنفرانس اسلامی طرح شده است؛ ولی در اجرای آن ناتوان مانده است.

4 ـ سازمانهای مذکور به عنصر تأخیر، اهمال کاری، چانه زنی و تصمیمات پشت پرده که همگی راه حل مطلوب را به تعویق می افکند، انکار دارند.

با توجه به وجود نقایص مذکور و پاره ای نواقص دیگر، ما معتقدیم که زمینۀ بسیار وسیعی برای اقدام سازمانهای غیردولتی به حضور در اجتماعات بین المللی فراهم آمده است. این سازمانها می توانند سازمانها و مقامات مسئول را تحت فشار قرار داده تا تصمیمات متناسبتر با اهداف ملتها اتخاذ نمایند. مشارکت سازمانهای غیردولتی آثار مثبتی را در پی دارد که برخی از آنها به اختصار چنین است:

1 ـ سازمانهای مردمی به سبب نزدیکی به واقعیت مشکلات اجتماعی، دریافتن راه حلهای مردمی مطلوب، توفیق بیشتری دارند و به همین خاطر است که می توانند تصمیمات جهانی را به اهداف موردنظر نزدیکتر سازند.

2 ـ از آنجایی که سازمانهای غیردولتی در تحلیلهای خود آزاد هستند و تابع چهارچوبهای رسمی نمی باشند، می توانند به راه حل واقعی دست یابند و پیشنهادهای خود را با قدرت تمام در محافل بین المللی مطرح سازند.

3 ـ حضور سازمانهای غیردولتی، سبب پیدایش نوعی اتحاد و به هم پیوستگی ملتها می گردد و به تبع خود افکار عمومی جهان را به گونه ای شکل می دهد که برای مقامات رسمی چاره ای جز پذیرفتن مقتضیات آن باقی نمی ماند، بدین ترتیب سازمانهای مذکور روح مردمی تری یافته، و به گامهای واقع گرایانه نزدیکتر می شوند.

 نتیجه گیری:

     در پرتو آنچه ذکر شد می توان حقایق زیر را بیان داشت:

1 ـ توسعۀ اجتماعی یک عملیات انسانی است که مرزهای نژادی، جغرافیایی و مادی نمی شناسد؛ و زن در منظر اسلامی، عنصری اساسی در این حرکت است که بدون او جریان توسعه ناکام خواهد ماند.

2 ـ اسلام چهارده قرن قبل زن را همپا و همسنگ مرد معرفی نمود و برای مشارکت او در تصمیمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، زمینه های لازم را فراهم آورد؛ اما جهان مدّتها بعد به این حقیقت دست یافت.

     3 ـ دولتها و مقامات رسمی، نقش بزرگی در تحقق ابعاد مختلف این مشارکت دارند اما این امر تا هنگامی که سازمانهای مردمی جایگاه خود را در عملیات توسعه به دست نیاورند، نتیجۀ مطلوبی در پی نخواهد داشت.

     4 ـ سازمان کنفرانس اسلامی نتوانسته است آنچنان که امید می رفت با دیدگاه اسلامی نسبت به زن همگام و هماهنگ شده، و نقش اساسی و مطلوب را در اختیار زن قرار دهد. بنابراین  با کمال تأسف، زن مسلمان از طبیعت پیشتاز اسلامی خود عقب مانده است و باید در ایجاد هماهنگی از زمان پیشی بگیرد.

     حقیقت این است که تصمیم ما در هشتمین کنفرانس سران در تهران، سابقۀ مطلوبی در این مجال پدید آورد؛ اما به اعتقاد اینجانب، هنوز هم از همپایی با پیشرفت موجود بین المللی در مورد زن، فاصله دارد.

     در پایان اضافه می کنم که ما نباید چالشهایی را که در آستانۀ قرن بیست ویکم در زمینۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیش رو داریم را از یاد ببریم؛ مسألۀ جهان تک قطبی، سلطۀ فرهنگی، اطلاع رسانی و دهکدۀ جهانی، شعارهای پر زرق و برق و جذابی که دشمنان روابط صحیح انسانی در پشت آنها پنهان شده اند تا قوانین ما را ـ حتی در جزئیات ـ طبق خواسته ها و منافع خویش تغییر دهند.

     از این رو، باید در تمام زمینه ها به ابداع و تحول روی آوریم. به طور مثال، در زمینۀ ورزش ما نمی توانیم شاهد ناتوانی جسمانی و تنبلی زنان باشیم بلکه باید با یافتن شیوه های درست و متناسب با پاکدامنی و اخلاق اسلامی بکوشیم تا جایگزینی مطلوب و قابل رقابت با شیوه های شناخته شدۀ جهانی برای ورزش بانوان ارائه نماییم. جایگزینی که با تمام ارزشها و سنتهای اصیل ما سازگار و همخوان باشد؛ البته این مورد تنها یک نمونه است که گویای ضرورت تحول و تغییر در حوزه ها و زمینه های گوناگون است.

والله تعالی هو الموفّق

 منبع: تأملی بر جایگاه زن، ج 1، ص 91.

پی نوشت ها: 

[1] )) کلام امام، دفتر سوم؛ ص 43.

[2] )) کلام امام، دفتر سوم؛ ص 15.

[3] )) کلام امام، دفتر سوم؛ ص 80.

[4] )) کلام امام، دفتر سوم؛ ص 91.

[5] )) کلام امام، دفتر سوم؛ ص 111.

. انتهای پیام /*