دیدگاه امام خمینی دربارۀ گفتگو وهمکاری میان فرهنگها و تمدنها

 حارس شهاب*

این همایش به مناسبت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت آیت الله امام خمینی -رحمة الله علیه - برگزار می شود. این برهه از زمان که جامعۀ بشری،  مرحلۀ مهم و حساسی را با اضطراب و نگرانی حاصل از پرسشهای گوناگون و تحولات عمده پشت سر می گذارد، این مراسم می تواند اهمیت مهمی در سطح جهان داشته باشد و در عصری که تحولات حاصل از «جهانی شدن» تنها یکی از جلوه های آن است، جا دارد با تأمل، آگاهی و احاطه کامل بررویدا های آینده به پیش رویم.

کسی نمی تواند تأثیر فکر بزرگی را که امام خمینی(ره) در عرصۀ دین و سیاست و مبارزه، در سه دهۀ پایانی این قرن از خود برجا گذاشتند، انکار کند. یکی ازنمونه های این تأثیر، انقلاب اسلامی ایران بود که فقه اسلامی را در امور مربوط به انسان و جستجوی راه حلهایی برای مشکلات او، در جایگاه بلندی قرار داد.

من در اینجا تصمیم ندارم که دربارۀ اندیشه های امام خمینی(ره) سخن بگویم، چرا که دیگران، پیش از من به این مسأله پرداخته و حق مطلب را ادا کرده اند، بلکه می خواهم به نحوۀ نتیجه گیری از این اندیشه ها و پرسشهایی که در این زمینه در جامعه مطرح می شود بپردازم.

 تأثیرات حاصل از انقلاب اسلامی تنها به ایران محدود نگردید، بلکه بسیاری از کشورها را در برگرفت. این انقلاب توانست پس از مدتهای طولانی رکود و بی تحرکی، جریان انعطاف پذیر و تحول زایی به وجود آورد و ما اگر بخواهیم با تهدیدات اجتناب ناپذیر قرن بیستم و یکم مقابله کنیم و با ایجاد زمینه برای گفتگوی میان تمدنها، از درگیریهای نامطلوب برحذر باشیم، ناگزیریم از دستاوردهای این نهضت، به نحو شایسته بهره گیریم.

این جریانات انعطاف پذیر باید با استفاده از نیروهای خوش فکر و مصمم، به دنبال یافتن پایه های جدیدی برای آغاز گفتگوی میان تمدنها و ادیان، بویژه گفتگوی میان اسلام و مسیحیت باشد تا در آینده و حال، به روزنۀ امیدی برای رسیدن به دنیایی بهتر تبدیل شود، چرا که مؤثرترین راه برای نزدیکی واقعی انسانها به یکدیگر، پیوند میان ادیان است که همگان را به دوستی و برابری و صلح فرا می خواند تا پیمان و عهدی با یکدیگر ببندند و با ایمان به خدا و حفظ ارزشها و حقوق انسانی، به دنیایی  بهتر بیندیشند. در چنین حالتی، اختلافات، به جای آنکه موجب ایجاد تفرقه  و درگیری و خشونت شود، به عاملی برای پیشرفت و همزیستی تبدیل خواهد شد.

در کشور ما، لبنان، فرهنگ گفتگو براین مبنا به وجود آمده که اختلاف، یکی از جنبه های زندگی است و به رسمیت شناختن دیگران موجب خودشناسی می شود، بدین ترتیب وجود یک طرف، شرط وجود طرف دیگر خواهد بود. از سوی دیگر ما معتقدیم که ادیان آسمانی دارای مفاهیم ارزشمند و بزرگی است که سیاست و حکومت باید برمبنای آن شکل گیرد، بدون آنکه دین، سیاست را حذف کند و با اینکه سیاست، دین را در خود هضم کند و از بین ببرد. همچنین دریافتیم که لبنان، پرچمدار همزیستی میان اسلام و مسیحیت است و هیچ یک از این دو گروه سعی ندارد که اموری را تحت ارادۀ خود درآورد، بلکه همه برای ایجاد حکومتی عادلانه و متحد، تلاش و همکاری می کنند.

اندیشه های امام خمینی(ره)، اسلام را به صحنۀ جامعه بازگرداند؛ با ایجاد روشهای عملی قابل اجرا، آن را سامان داده و توانست واقعیتهای مملوس اجتماعی اسلام را با حکومت همراه و هماهنگ کند. پیش از ایشان احکام اسلام تنها در عرصه زندگی فردی اجرا می شد. البته شعارهایی مبنی بر اینکه اسلام، سرچشمۀ تعیین احکام حکومتی است وجود داشت، اما در حوزۀ عمل، پیاده نشده بود. اما امام(ره) جریان اسلامی حکومت را برپا کرد و مسیر شخصی برای آن ترسیم نمود که موجب همگامی و نزدکی اسلام و حکومت گردید.

ما معتقدیم که دین، جزء ثابت و جدایی ناپذیر حیات انسانی است،  اما در عین حال، انقلاب اسلامی با پرسش مهمی رو به رو است و باید دلیلی ارائه کند که نشان دهد «دین»، با وجودی که بر مبنای معیارهای ثابت و غیر قابل تغییر بیان شده است، اما خشک و انعطاف ناپذیر و مانع پیشرفت  نیست، بلکه بلعکس، موجب رشد و پیشرفت خواهد بود. از سوی دیگر باید این نکته را مطرح نماید که پیشرفت و تحول یک فرایند کاملاً مادی و تکنولوژِیکی نیست، بلکه دارای دو بُعد مادی ومعنوی است وما با رسیدن به شناخت - در حدی که از طریق اجرای احکام دین ممکن است – باید تغییر و تحولات را با توجه به مقتضیات زمان و ضرورتهای هر مرجله ایجاد کنیم و در عین حال، اصول کلی را حفظ نماییم. چنانکه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) فرموده اند:

فرزندان خود رابر مبنای اخلاق و روحیات خود محدود نکنید، چرا که آنها برای دورانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.

دوران معاصر، نیاز مُبرمی به تغییرات دارد و عامل «اجتهاد» می تواند راهگشای اصلی مسیر تحول جوامع باشد تا خطراتی را که در برابر همه ما قرار دارد، برطرف کرده و در برابر اولین نشانه های آن که جهانی شدن و جریان کفر و الحاد است، ایستادگی کند.

در منطقه ای که سابقه ای طولانی در همزیستی ادیان گوناگون دارد،  (یعنی خاورمیانه و اطراف آن) بی اشکال به نظر می رسد که با بیانی صریح و شفاف، پرسش مهمی را که در ذهن غیر مسلمانان وپیروان دیگر ادیان وجود دارد، مطرح کنیم و آن اینکه : آیا شهروندان غیر مسلمان از نظر حقوقی، همان حقوقی را که مسلمانان از آن برخوردارند، دارا می باشند؟  ... در اینجا سخن امام علی بن ابیطالب(ع)، خطاب به یکی از کارگزاران خود (مالک اشتر) به ذهنم رسید که مردمان را بدین صورت طبقه بندی می کنند:

 ... آنها دو دسته اند : یا برادر دینی تو هستند، و یا مانند تو، یک انسانند ...

بدین ترتیب امیرالمؤمنین(ع) ، سنگ بنای اصول اساسی گفتگوی جدی و مؤثر فرهنگها، خصوصاً تبادل و گفتگوی میان ادیان توحیدی را پایه گذاری کرده اند.

رابطۀ میان مسلمانان و مسیحیان، درجهانی که این دو گروه، بیش از نصف ساکنان آنرا تشکیل می دهند امروزه به محور اصلی چشم انداز آیندۀ صلح جهانی تبدیل شده است و گفتگوی میان تمدنها به عنوان برترین نمونۀ این رابطه، تنها تلاشی برای رفع درگیریهای موجود میان کشورها و گروهها نبوده، بلکه گاهی در راستای تقویت همکاری تفاهم و انسجام آنهاست که منافع همۀ انسانها را در برخواهد داشت.

برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید از زندگی سخن گفت و خاطرات ناخوشایندی را که از گذشته در ذهنها بر جا مانده زدود و ارزشهای مشترک بسیاری را که همۀ خداپرستان به آن باور دارند، مبنای همکاری قرار داد تا امکان مقابله با موانع موجود بر سر راه تحقق عدالت اجتماعی، پیشرفت،  حقوق بشر و رویارویی با جریان جهانی شدن، فراهم گردد. اندیشه های امام خمینی(ره) با بحث پیرامون استکبار جهانی و نقش مستضعفین در مبارزه با ستم این اصول اولیه را مطرح نمود.

با توجه به پیشرفت تکنولوژِیکی و صنعتی همه جانبه در قرن بیستم و باز شدن راههای همکاری میان کشورها و جوامع، به نظر می رسد که اصول مشترکی درباره عدالت، اخلاق و ایجاد فرصتهای برابر با همگان، بنا شده است، چنانکه اداب و رسوم بیشتر ملتها تغییر کرده و گویی یک شیوۀ زندگی بر همۀ جوامع حاکم شده و تقریباً وضع لباس و مسکن و خوراک،  شبیه یکدیگر شده است.

اما حقیقت چیز دیگری است و هنوز هم در بسیاری از موارد، ارزشهای انسانی زیر پا گذاشته می شود وتنها ضعفا و تهیدستان هستند که بهای سنگین این فرآیند را می پردازند. هنوز هم مجموعه های بزرگ و ثروتمند، به دنبال سوءاستفاده و پایمال کردن حقوق اقلیتها و ضعفا هستند. بدین ترتیب باید گفت که قرن بیستم (که در انتهای آن قرار داریم) در طول تاریخ بشر، خونبارترین و وحشیانه ترین دوران بوده است و به سمبل ظهور «سیاست یکسان نمودن روشها» تبدیل شده و با وجود شعارهای بسیاری که دربارۀ حقوق اقلیتها و توجه به آرای مخالف سرداده می شود، مشاهده می کنیم که در صحنۀ عمل، روز به روز عرصه براین گروه تنگتر می شود.

نگرانیِ از دست دادن فرهنگ و هویت خویش، کاملاً معقول و لازم است، اما با دست روی دست گذاشتن و منتظر تغییراتی از داخل ماندن،  نمی توان از این پیشامد جلوگیری کرد. چرا که این نوگرایی درونی اگر با گفتگو و ایجاد فضای باز همکاری، همراه نباشد فایده ای نخواهد داشت،  زیرا در دنیای امروز، دیگر فرهنگها نمی توانند در محیطی بسته و جدا از دیگران و بدون همکاری با تمدنهای دیگر، به حیات خود ادامه دهند، بلکه باید به گفتگو و همفکری پرداخته و در ضمن، هویت و ویژگیهای اصلی خود را نیز حفظ کنند. رئیس جمهور لبنان آقای امیل لحود در کانادا و در کنفرانس فرانکفون، کشورها را به این نوع گفتگو فراخواندند.

وجود تفاوت و اختلاف میان جوامع و فرهنگها، رمز آزادگی آنهاست،  اما این تفاوت، تنها تا زمانی که ویژگیهای سایر فرهنگها رامحترم بشمارد،  قابل توجیه خواهد بود. یعنی هر مجموعه فرهنگی، با توجه به آزادیهایی که برای افراد قائل می شود، قابل احترام است، اما نباید به اصول اخلاقی سایر فرهنگها بی حرمتی کند.

در آستانۀ هزارۀ سوم، جهان در اوج اضطراب و نابسامانی قرار دارد، به طوریکه تقریباً در هر کشوری درگیریهای آشکار یا پنهان در حوزۀ اندیشه جریان دارد. در چنین حالتی، ایجاد دیدگاهی صحیح برای رویارویی با تهاجمات و تهدیدات آینده، کاملاً ضروری به نظر می رسد و باید تعریف جدیدی از «روابط بین الملل» ارائه شود که زمینه دستیابی همۀ انسانها به حقوق، مزایا و احترام بین المللی را فراهم کند، گرچه هنوز همۀ کشورها با هم برابر نیستند این همان چیزی است که امام خمینی(ره)، از طریق مبارزه با پدیدۀ وابستگی و رویارویی با سلطه در فکر تحقق آن بودند.

هر روز که می گذرد، انسانها احساس وحدت و همبستگی بیشتری با یکدیگر می نمایند و اندیشۀ اجتماعی آن را به اثبات رسانده است، اما در عین حال، همه انسانها می خواهند شخصیت مستقل، هویت و آزادی انتخاب را برای خود حفظ نمایند. این دو فرآیند، در قرن آینده کنترل افکار جهان را به دست خواهد گرفت. دیدگاه اول، مورد نظر همه دنیا و دیدگاه دوم، مطلوب جوامع خواهد بود و این موجب ایجاد توازن و تعادل غیر ثابتی خواهد شد که منطقۀ ما هم از آن بی نصیب نخواهند بود.

تحول مهمی که امام خمینی(ره) ایجاد کرد، می تواند ایران را با توجه به تواناییهای گسترده ای که در زمینه های فرهنگی اقتصادی و سیاسی دارد، به عامل ثبات و استقرار در منطقه تبدیل کند. منطقه ای که از مدتها قبل، به بشکۀ باروت تبدیل شده است. خداوند ما را از شر شیطان حفظ کند که او یاری کننده و پیروزی بخش است.

 

منبع: رویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)، ج 2، ص 349.



* دبیر کل کمیتۀ ملی گفتگوی اسلام و مسیحیت.

. انتهای پیام /*