امام خمینی(س)، مجلس و اجتهاد

 وسیم سجاد[1]

 

افتخار بزرگی است که در جمع محققان امت اسلامی و اعضای محترم هیأت نمایندگان سیاسی هستم که همگی به منظور تجلیل از یکی از بزرگترین مردان تاریخ گرد هم آمده اند. مردی که سرنوشت جدیدی را در اوضاع و احوال جهان امروز، برای مردم ایران رقم زد. از عالیجناب که دعوتتان فرصتی را برایم فراهم آورد تا در این کنفرانس حاضر شده و به مقالات ارزشمند محققان محترم در مورد زندگی و دستاوردهای حضرت آیت الله  خمینی(س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، گوش فرا دهم، کمال تشکر را دارم.

     امام، مردی بسیار دوراندیش بودند که تأکید بر بازگشت به سوی ارزشها و اصول اخلاقیِ اصیل و غیر قابل تغییر اسلام را داشتند، آنگونه که در قرآن کریم به عنوان تنها راه ایجاد نظام صنعتی و اجتماعی ـ اقتصادی یک کشور، جهت برخورداری از کشوری کامروا و موفق بر مبنای اصول انسانی و اسلامی در جهان معاصر آمده است.

     حضرت امام خمینی(س) حرکت مخالفت آمیز خود علیه شاه و حکومت دیکتاتوری وی را از شهر قم آغاز کردند. این حقیقت که ایشان فاقد تسلیحات بودند، ایشان را از مبارزه علیه شاه که از توان نظامی قوی و حمایت قدرتهای غربی برخوردار بود، منصرف نساخت. ایشان به مخالفت با شاه پرداختند نه به خاطر اعتراض شخصی، بلکه بدان جهت که معتقد بودند در اسلام جایی برای سلطنت و دیکتاتوری و سرکوب وجود ندارد. در اسلام قدرت به مردم که جانشینان خداوند بر روی زمینند، اعطا شده، و نه فرد دیگری. همۀ افراد چه غنی و چه فقیر با هم برابرند و مقید و متعهد در برابر قانون. از نظر امام آنچنان که در کتاب ولایت فقیه عنوان شده، حکومت اسلام، حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکمِ خداست. قانون اسلام یا فرمان خدا بر همۀ افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همۀ افراد از رسول اکرم (ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند. همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده، و در لسان قرآن و نبی اکرم(ص) بیان شده است.[2]

    اصلاح و کاربردِ مفهوم استقلال و حاکمیت مردم آنگونه که در اسلام تفهیم شده، به عقیدۀ بنده، عالیترین مشارکت حضرت امام خمینی(س) در احیای تفکر اسلامی در قرن بیستم می باشد. روش انقلابی که طی آن این اصل در ایران اجرا شد، کل جهان را تکان داد و نظریه های موافق و مخالفی را از سراسر جهان در پی داشت. حوادثی که اتفاق افتاده بود آنچنان پر هیاهو و بنیادی بود که به جای آنکه توجهات بر شالوده و علت اصلی بر پایی انقلاب متمرکز شود، بر حوادث متمرکز شده بود. با وجود این، اصول دموکراسی و حکومت قانون و حفظ حقوق بشر همچنان به عنوان ستونهای اصلی یک کشور اسلامی می باشد.

     نظر و عقیدۀ امام در مورد آزادی افراد و احترام به این آزادی و حقوق بشر در پاسخ به سؤال خبرنگار لندن تایمز به وضوح مشخص می شود. امام فرمودند:

اعتقادات من و همۀ مسلمین همان مسائلی است که در قرآن کریم آمده است و یا پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان بحق بعد از آن حضرت بیان فرموده اند که ریشه و اصل همۀ آن عقاید ـ که مهمترین و با ارزش ترین اعتقادات ماست ـ اصل توحید است. مطابق این اصل، ما معتقدیم که خالق و آفرینندۀ جهان و همۀ عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همۀ حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این اصل به ما می آموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراین هیچ انسانی هم حق ندارد انسانهای دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند. و ما از این اصل اعتقادی، اصل آزادی بشر را می آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته ها و امیال خود تنظیم نماید. و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگذاری برای بشر تنها در اختیار خدای تعالی است، همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست و بنابراین بنا، انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگران که به اسارت دعوت می کنند قیام کند و خود و جامعۀ خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بندۀ خدا باشند. و از این جهت است که مبارزات اجتماعی ما علیه قدرتهای استبدادی و استعماری آغاز می شود و نیز از همین اصل اعتقادی توحید، ما الهام می گیریم که همۀ انسانها در پیشگاه خداوند یکسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بندۀ او هستند. اصل برابری انسانها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعدۀ تقوا و پاکی از انحراف و خطاست؛ بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می زند و امتیازات پوچ و بی محتوا را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد.[3]

    حضرت علامه اقبال که در ایران شناخته شده و معروف می باشد دارای نقطه نظرات مشابهی در مورد دموکراسی و آزادی افراد است. وی در مورد ایجاد الگوی یک کشور اسلامی مدرن با این سؤال که کدام محکمه، واجد صلاحیت قانونگذاری در یک کشور اسلامی است و یا کدام هیأت و گروه توانایی اجتهاد را دارند، خود را مخاطب قرار می دهد. وی بحق اظهار می دارد که یک کشور اسلامی، بدون اجتهاد، طی گذشت زمان از حرکت بازمانده، منسوخ شده و قادر به اجرای این عقیده که: اسلام، دینی برای تمامی افراد در تمامی اعصار است؛ نخواهد بود. وی در سخنرانیهای معروف خود در مورد احیای تفکر مذهبی در اسلام اظهار می داشت: یک مجلس منتخب جزء ضروری یک کشور اسلامی است. مجلسی که قادر به وضع قانون و اجرای اجتهاد باشد. هیچ اختلاف نظری در این مورد نمی تواند یا نباید وجود داشته باشد. آزادی افراد، حقوق بشر و تواناییهای مطلق آنان از طریق مجلسی که آزادانه انتخاب شده، مفهوم پیدا می کند؛ بنابراین درمی یابیم که در حمایت از آزادی، احترام به افراد و استقلال مردم، دو شخصیت برجستۀ اسلام یا فیلسوف قرن بیستم، نظریات مشابهی را عنوان کردند.

     بنده به عنوان دانشجوی تاریخ و استاد علم حقوق از ابراز این مطلب که امام خمینی(س) بدون شک یک «مجتهد» واقعی و یک قانونگذار طبق موازین اسلام در قرن بیستم بودند، هیچ گونه ابایی ندارم. ایشان ابعاد و انگیزه و نیروی تازه ای به اسلام بخشیده، و موجب برقراری مجدد اقتدار اسلام وَرایِ نظامها و مکاتب دیگری شدند که در این سیاره در حال از بین بردن و استثمار نوع بشر هستند.

     هرگاه دربارۀ مشکلات مسلمانان و سرنوشت آنان در قرن حاضر می اندیشم، در پیام امام خمینی(س) نشانی از نور و هدایت می یابم. پیام ایشان، پیام امید و اطمینان است. این پیام مضامین سخنرانی شاعر مشرق زمین، علامه محمد اقبال را که در اجلاس سالانۀ مجمع مسلمانان هند ایراد شد، بار دیگر در ذهنم تداعی می کند. این اجلاس در الله آباد و در سال 1930 برگزار شده بود. اقبال به عنوان یک طرفدار پر و پا قرص اسلام، و با دارا بودن ایمان کامل به عملی بودن و مرتبط بودن اسلام در تمامی اعصار، نقش آن را در گذشته و آینده، در تحت تأثیر قراردادن و بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی مسلمانان در این جهان و در جهان آخرت دانسته و نیز دادن عزت و عظمت و افتخار به ملتها را به گونه ای برجسته مطرح می کند. حکیم الامة با ارائۀ این مطلب، مسلمانان را مخاطب قرار داده و می گوید:

     «به دور از منافع فرقه ای و خواستهای مشخصی به پا خیزید و به ارزشهای فردی خود و فعالیتهای گروهی پی برده، قدر آن را بدانید. نظر به آرمانهایی که در پی آن هستید، از مادیات گذشته و رو به سوی معنویات آورید. مادیات انواع گوناگونی دارد؛ معنویات، نور، زندگی و اتحاد است. درسی که من از تاریخ مسلمانان آموختم این است که در بحرانی ترین لحظات تاریخشان، این اسلام است که مسلمانان را نجات داد؛ و نه بالعکس. اگر امروز شما دید و بینش خود را بر اسلام متمرکز کنید و در صدد یافتن منبع الهامی از ایدۀ همواره نیروبخش آن باشید، صرفاً نیروهای پراکندۀ خود را مجدداً جمع کرده، اصالت گمشدۀ خود را مجدداً به دست آورده؛ و بدین وسیله خود را از نابودی کامل نجات خواهید داد».

     و من معتقدم که امام خمینی(س) نیز همین پیام را برای مسلمانان دارند.

     علاوه بر اینکه می توان بر نقش امام خمینی(س) در احیای تفکر اسلامی برای مردم ایران و نیز مسلمانان سراسر جهان تأکید کرد؛ باید به جاذبه و فکر بکر ایشان که حیات و سمت و سوی تازه ای را به فلسفه و تفکر اسلامی بخشید نیز اشاره کرد. بر اساس مطالعات مختصری که از زندگینامه و فعالیتها و موفقیتهای امام خمینی(س) داشتم، معتقدم که پیام ایشان برای تمام نوع بشر بویژه مسلمانان، بدون توجه به فرقه، طبقۀ اجتماعی یا کیش و آیین آنان حائز اهمیت بوده است. ایشان، امام جهانی هستند. گرچه مسلمان شیعه بودند؛ اما تعالیم و خصوصیات اخلاقی مشخص ایشان، فرقه و گروه نمی شناخت. فرقه گرایی برای ایشان عاملی ناشناخته بود. ایشان معتقد بودند جهت مواجهه و مقابله با نیروهای متخاصمِ اسلام، اتحاد میان مسلمانان (اتحاد به دور از مسألۀ مطرح بودن طبقات اجتماعی و فرقه ها) ضروری است. خصومتی که بین مسلمانان وجود دارد بیشتر بر اساس تعصب و سوء تفاهم است تا بر اساس دلیلی منطقی. بخش مهمی از پیامها و سخنرانیهای امام را دعوت مسلمانان جهان به اتحاد و همبستگی تشکیل می دهد.

     خانمها و آقایان، بیایید در مراسم بزرگداشت و ادای احترام به امام، پیام ایشان را ـ که امروزه بسیار مطرح و مرتبط با قضایاست ـ نیز مورد توجه قرار دهیم. ایشان معتقد بودند که بقای امت اسلامی، بستگی به رد فرقه گرایی و یا دیگر مسائل مرتبط با طبقات اجتماعی، کیش و منطقه گرایی توسط آنان دارد. ایشان باور داشتند که هیچ یک از ویژگیهای زبانی و نژادی نمی تواند برادری جهانی را که توسط اسلام و حضرت محمد(ص) پایه گذاری و معرفی شده است، تحت تأثیر قرار دهد. در پیروی از پیام ایشان ما باید به دور از تمامی اختلافات ناچیز که به افکار ما رخنه کرده، به پاخیزیم و دست به دست هم داده، امت اسلامی یکپارچه و متحدی را جهت مقابله با چالشهای امروزیِ متوجه مسلمانان به وجود آوریم. در چنین مناسبتهایی است که باید جهت پیروی از شخصیتهایی همچون امام خمینی(س)، و مقابله با تهدیدهای قدرتهای هم پیمانی که با ریشه کن کردن مسلمانان مناطق مختلفی همچون کشمیر، چچن، کوزوو یا بوسنی قصد ضربه زدن به اسلام را دارند، پیمان ببندیم و برای مراقبت و محافظت از حقوق و رفاه و سعادت مسلمانان سراسر جهان آنگونه که حضرت امام خمینی(س) آن را مطرح کرده بودند، باید با هم متحد شویم.

 

منبع: بازسازی تفکر اسلامی در اندیشه امام خمینی، ص 165.



 [1])) فوق لیسانس علوم سیاسی و لیسانس حقوق مدنی از دانشگاه آکسفورد، عضو سابق مجلس سنای پاکستان از ایالت پنجاب، وزیر اسبق امور پارلمانی و قضایی کابینۀ پاکستان و رئیس اسبق مجلس سنای این کشور.

[2] )) خمینی، روح الله ؛ ولایت فقیه؛ ص 44ـ45.

[3] )) صحیفۀ امام؛ ج 5، ص 387ـ388.

. انتهای پیام /*