نگاهی به توسعه اقتصادی و توسعه فرهنگی از دیدگاه امام خمینی (س) و ضرورت توجه به آن

شکرخدا حیدری[1]

     مدتها است که مفهوم توسعه به جای پرداختن صرف به رشد اقتصادی به مسئله تحول در ساختارها و بنیانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نهادی و فرهنگی تعمیم داده شده است. برای رسیدن به این تغییرات در ساختارها، نیازمند رعایت ظرافتهای فرهنگی در اجرای سیاستها هستیم. چه بسیار اقدامات توسعه ای که به دلیل نادیده انگاری این ظرافتهای فرهنگی با شکست مواجه می شوند. فرهنگ به مثابه روح است در کالبد توسعه. رشد و توسعه قبل از هرچیز مستلزم فضای مناسب است تا بتواند تحقق یابد. نقش فرهنگ در شکل دادن به احساس و اندیشه و رفتار انسان بسیار اساسی است و از این جهت می توان عنوان نمود بدون تحول فرهنگی، توسعه اقتصادی امری محال می نماید.

     امام خمینی (ره) نیز شناخت خوبی نسبت به این مضامین داشته و دریافته بود که بایستی قبل از هرچیز به فرهنگ توجه نمود و به آن بهاء داد. چنانچه ایشان مبداء همه خوشبختی ها و بدبختی های ملت را فرهنگ می دانستند. لذا علاوه بر باورهای عینی به توسعه فراگیر، تاکیدشان بر استقلال و خودکفایی است و اگر بخواهیم آن را به بیان الفاظ اقتصادی تعبیر کنیم، ایشان بر استراتژی جایگزینی واردات تا قطع وابستگی کامل به غیر تاکید بسزایی داشتند. فلذا راه کار این امر را در بالا بردن ابعاد فرهنگی جامعه با تاکید بر فرهنگ اسلامی می دانستند و در این خصوص معتقد بر باورهای فرهنگی لازم برای فرایند توسعه اقتصادی که به قرار زیر است بودند:

     1ـ حاکمیت نگرش علمی بر باورهای فرهنگی جامعه و ضرورت علم همراه با عمل و تعهد

     2ـ باور فرهنگی به عدالت در جامعه.

     3ـ باور فرهنگی به درست انجام دادن کارها و کوشش در جهت آن.

     4ـ باور فرهنگی به علوم و تکنولوژی.

     5ـ باور فرهنگی به آزادی سیاسی.

     6ـ باور فرهنگی به برابری انسانها و لزوم نظم پذیری و وحدت جمعی.

 مقدمه

     قبل از اینکه به تشریح موضوع بپردازیم و دیدگاههای حضرت امام خمینی (ره) را مورد بررسی قرار دهیم ذکر چند نکته ضروری است.

     ابتدا اینکه امام یک شخصیت جامع با ابعاد ارزشمند وجودی گوناگون بود؛ از جمله اینکه او حکیمی الهی، فیلسوفی ژرف اندیش، فقیهی عالم به زمان خود و واقف به آینده، انقلابی و مبارزی شجاع و نستوه، سیاستمداری هوشمند، با تقوا و آینده نگر، فرماندهی عادل و عارفی واصل بود. لذا بیانات حضرت امام به صورت مجموعه ای از علوم، معارف و حقایق مختلف است.

     دیگر اینکه شیوه رهبری حضرت امام الهام گرفته از قرآن و سیره حکومتی رسول اکرم (ص) بود. لذا همان گونه که نمی توانیم بگوییم قرآن یا احادیث رسول الله و کلام معصومان (ع) صرفاً در خصوص اقتصاد است یا مباحثش، مباحث نظامی، سیاسی، حقوقی و یا فقط جامعه شناسی است، معتقدیم که کلام و بیانات حضرت امام، هم نزدیکترین کلام و بیانات نسبت به کلام و بیانات معصومان (ع) و هم جامع همه مباحث است. لذا محقق درصدد است که این کلام و بیانات را در خصوص موضوع مورد مطالعه مورد بررسی قرار داده، استخراج کند.

     البته موضوع کار مقداری سخت است؛ چه به هر کلام امام که توجه کنیم مباحث مختلفی می توان از آن برداشت نمود. موضوع دیگر اینکه امام در بیاناتشان بسیار کم کلمه «توسعه» را به کار برده اند و بیشتر از واژه هایی نظیر "بازسازی"، "بناکردن"، "ساختن"، "آبادکردن"، "نوسازی" و ... استفاده کرده اند.

     در این مقاله برای فهم و درک بهتر ابتدا به تشریح مفهوم توسعه اقتصادی و فرهنگی از دیدگاه اقتصاددانان و صاحبنظران این علوم می پردازیم و سپس دیدگاههای امام راحل را در این خصوص با توجه به بیاناتشان مورد بررسی قرار می دهیم. باشد که انشاءالله توفیقی در کسب فضایل معنوی گردد.

 تعاریف و مفاهیم توسعه اقتصادی

     موضوع توسعه اقتصادی و راههای حصول به آن، امروزه مشغله فکری بسیاری از اقتصاددانان، سیاستمداران و جامعه شناسان گردیده است. اختلاف نظرها و دیدگاهها نه فقط به موضوع توسعه، بلکه به عوامل و راههای دستیابی به آن نیز راه یافته است. هر کشوری به مقتضای سوابق تاریخی، ایدئولوژی حاکم بر آن، نحوه تفکر و گرایش مردمانش، امکانات مادی و انسانی و ساختار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود در پی الگوی خاصی برای غلبه بر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و رسیدن به توسعه است؛ اما در این راستا وحدت نظر کاملی بین علمای اقتصادی درباره مفهوم توسعه اقتصادی وجود ندارد. اشکال این بحث را می توان از آن رو دانست که عوامل مختلفی مانند سرمایه، نیروی انسانی، تکنولوژی، منابع طبیعی و فرهنگ و مؤسسات اجتماعی در توسعه اقتصادی کشور مؤثر است و علمای مختلف سعی می کنند بر حسب اهمیتی که برای هر یک از این عوامل قائل می شوند، توسعه اقتصادی را تعریف کنند.

     شومپیتر[2] برای پیشرفت تکنولوژی اهمیت خاصی قائل است.فرانسوادوپرو[3] دانشمند معروف فرانسوی توسعه اقتصادی را ناشی ازتغییرات روحی و اجتماعی یک قوم یا ملت می داند که در نتیجه این تغییرات روحی و اجتماعی، قدرت تولیدی سیستم اقتصادی در یک جبهه وسیع پیوسته و مداوم افزایش می یابد.[4]

    برای اینکه مفهوم توسعه اقتصادی بهتر درک گردد لازم است تعاریفی از آن که مرتبط با موضوع است ارائه گردد. البته این نکته نیز مورد توجه است که:

     ـ توسعه اقتصادی در صورتی بدست می آید که فراگیرترین اقشار یک جامعه در ایجاد آن سهیم باشند، یعنی نه فقط صاحبان سرمایه بلکه کارمندان، کارگران، کشاورزان و تمام گروههای اجتماعی باید این احساس را داشته باشند که در فرایند توسعه اقتصادی جامعه شریک هستند و در منابع آن سهیمند.[5]

    ـ توسعه علاوه بر افزایش تولید، تغییرات در ساختارهای نهادی، اجتماعی، فرهنگی، اداری و بسیاری از موارد حتی آداب و رسوم و اعتقادات را نیز در بر می گیرد.[6]

    ـ جرالدمایر[7] توسعه اقتصادی را این گونه تعریف می کند: توسعهاقتصادی فراگردی است که به موجب آن درآمد واقعی سرانه در یک کشور در بلندمدت افزایش می یابد. او تأکید می کند توسعۀ اقتصادی هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای برچیده شدن فقر و بهبود شرایط اجتماعی.

     ـ پروفسور بلاک[8] تعریف جامعتری از توسعه اقتصادی به دستمی دهد و می گوید: «توسعه اقتصادی عبارت است از دستیابی به تعدادی از هدفها و غایات مطلوب نوسازی از قبیلِ افزایش بازدهی تولید، ایجاد برابریهای کسب و فن و مهارت جدید، بهبود در وضع نهادها و وجه نظرها یا به طور منطقی دستیابی به یک سیستم موزون و هماهنگ از سیاستهای مختلف که بتوانند انبوه شرایط نامطلوب یک نظام اجتماعی را برطرف سازند.»

     ـ گونارمیردال[9] ابتدا در کتاب معروف خود به نام «درام آسیایی»توسعه را حرکت یک سیستم یکدست اجتماعی به سمت جلو تعریف می کند. سپس در کتاب دیگرش به تعریف جامعتر این پدیده پرداخته، می نویسد: «به نظر من توسعه اقتصادی عبارت است از حرکت یک سیستم یک دست اجتماعی به سمت جلو. به عبارت دیگر در این مقوله نه فقط روش تولید، توزیع محصولات و حجم تولید مدنظر است، بلکه تغییرات در سطح زندگی، نهادهای اجتماعی، و نیز مورد توجه است».[10]

    همان گونه که در مطالب عنوان شده مشخص است در تمامی تعاریف و مشخصه های ارائه شده برای توسعه اقتصادی، چند محور کلیدی و عمده قابل تمیز وجود دارد. دراین خصوص دیدگاه امام (ره) را نیز در هر مورد بیان می کنیم:

 1ـ توسعه اقتصادی در صورتی بدست می آید که فراگیرترین اقشار یک جامعه در آن سهیم باشند.

     «واعتصموابحبل ا... جمیعاً و لاتفرقوا» امام (ره) در خصوص این آیه می فرمایند: «این یک دستور است، دستور الزامی است، امر است، مشتمل بر یک امر و یک نهی»[11]

    امام تأکید بسزایی بر همبستگی بین اقشار ملت دارند و می فرمایند «بر همه اقشار ملت، در هر مقامی که هستیم واجب است، واجب الهی است که با هم پیوسته باشیم و با هم یکدست و یکدل و یک جهت برای ساختن این ایران خراب».[12] «ما باید از سر، یک مملکتی را از سر بسازیم و این، نه دولت همچو کاری می تواند بکند و نه بعض اقشار ملت، باید همه با هم دست به هم بدهیم».[13]

 2ـ توسعه اقتصادی خود هدف نیست بلکه وسیله ای است برای برچیده شدن فقر و موانع تکامل و تحول انسانها

     مهمترین بحث در توسعه اقتصادی را شاید بتوان توجه به ابعاد انسانی توسعه دانست که متأسفانه آن نیز مورد توجه قرار نمی گیرد، اما در سخنان امام راحل بارها و بارها بر ضرورت توجه به ابعاد وجود انسانی و برچیده شدن فقر و زاغه نشینی تأکید شده است و امام پیروزی انقلاب را به همت وجود اینان می دانند. امام می فرمایند که اسلام برای مستضعفین آمده و اول نظرش به آنهاست[14]

    امام توجه خاصی به ابعاد انسانی داشتند. خاصه به مقوله خودسازی "ما باید در هر قدمی که برای پیروزی پیش می رویم، هر قدمی که برای ساختن کشورمان پیش می رویم، چند قدمی برای ساختن خودمان، برای پیروزی بر نفس خودمان، برای پیروزی بر شیطان باطنی خودمان قدم برداریم[15] "همه ادیان برای همین آمده اند که انسانها را درست کنند. اصلاً موضوع بحث انبیا انسان است. انسان اگر درست بشود همه چیز عالم درست می شود."[16]

 3ـ توسعه اقتصادی صرفاً یک تحول اقتصادی نیست بلکه همراه و هماهنگ با سایر تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است؛

     یعنی بدون ایجاد تحول در ساختارها و نهادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی توسعه اقتصادی مفهومی پیدا نخواهد کرد. امام خمینی این عوامل را از ذهن دور نمی داشت و تاریخ حکومت ایشان سراسر نشان از تحول در این ساختارهاست. از دیدگاه ایشان، معنویت اساس هر حرکت و تحول بشری است: «اگر ایمان به خدا و عمل برای خدا در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و سایر شئون زندگی بشر وارد شود، پیچیده ترین مشکلات امروزی جهان به آسانی حل می شود.»[17]

 تعریف گسترده از فرهنگ

     از بیست سال پیش واژه «فرهنگ» در اندیشه های مربوط به همکاریهای بین المللی فرهنگی، در مفهوم وسیع به کاربرده می شود. «کنفرانس بین الدول ونیز در سال 1970 این واقعیت را پذیرفت که فرهنگ از زندگی روزمره مردم جدائی ناپذیر است.»[18]

    تعاریف زیادی از فرهنگ به عمل آمده که بعضی از آنها مفهوم عام و بعضی دیگر مفهوم خاصی از این واژه را به دست می دهند. در اینجا برای شناخت بهتر عوامل فرهنگی به چند تعریف از آن می پردازیم و سپس دیدگاه حضرت امام را در این خصوص طرح می کنیم:

     1ـ عقاید، عادات و فرم ها، مهارتها، هنرها و ... متعلق به انسانها در زمان و مکان مشخص.

     2ـ پرورش و اصلاح عقایق، هیجانات، سلیقه و رفتار که منجر به ایجاد اندیشه ای نو، رفتار نو و کردار نو می شود.

     3ـ دانش، ادب، علم، تعلیم و تربیت و آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت.

     4ـ علم عمران و مکمل تاریخ.

     5ـ راه زندگی متعلق به دسته ای از مردم.

     6ـ الگوی اندیشه و رفتار[19]

    همچنین قطعنامه شماره یک کنفرانس بین الدول در زمینه سیاستهای فرهنگی کشورهای اروپایی (هلسینکی 28ـ19 ژوئن 1972) عنوان گویایی از فرهنگ دارد. فرهنگ فقط به این معنا نیست که آثار و دانشهایی را گردآوری کنیم که نخبگان برای استفاده عموم آن را خلق، گردآوری و حفظ کنند یا ملتی که از گذشته یا میراثی عمیق برخوردار است آن را به ملتهای دیگر به مقوله الگویی ارزانی می کند ملتهای دیگری که تاریخ آنها را از دانش چنین الگویی محروم داشته است و (...) علاوه بر این فرهنگ به دسترسی داشتن به آثار هنری و زبان و ادبیات محدود نمی شود. بلکه در عین حال اکتساب دانشها و اقتضای شیوه ای از زندگی و نیاز و ارتباط را هم دربر می گیرد. فرهنگ عرصه ای نیست که بتوان آن را به تصرف یا تملک درآورد، بلکه شیوه رفتار کردن با خود، با همنوعان و با طبیعت است (...) فرهنگ فقط قلمروی نیست که در خود دموکراتیزه کردن است، بلکه خود به نوعی دموکراسی بدل شده است که باید به حرکت درآورده شود.[20]

    کنفرانس جوجیاکارتا[21] ـ دسامبر 1973) این اصل را مطرح کرده کههیچ الگوی توسعه وارداتی را نمی توان به کاربرد، مگر آنکه با ویژگیهای محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته باشد. در این کنفرانس اعلام شده که هرگاه توسعه بر یک مفهوم اقتصادی صرف تکیه کند بر تفاوتها و بحرانهای اجتماعی دامن خواهد زد. پیامد چنین وضعی ایجاد اختلال در ساختار ملی است. توسعه فرهنگی به عنوان ابزار کاوش مستمر نظامهای جدید ارزشی و وسیله برانگیختن و آگاهی اجتماعی می تواند وسیله آزادسازی و پایان دادن به جدایی بین سنن و تجدد شهر و روستا باشد.

     در کنفرانس بوگوتا[22] (1978) که به بررسی سیاستهای فرهنگیکشورهای آمریکایی لاتین و کاراییب اختصاص داشت عنوان شد: "مفهومی از توسعه که فقط بر عوامل اقتصادی تکیه کند، شرایط ساختاری خاصی را به وجود می آورد که خود توسعه نیافتگی را تشدید می کند. فقط با دخالت دادن عوامل فرهنگی در راه حلهای انتخاب شده برای توسعه می توان به طور کامل نیازها و خواستهای گروههای اجتماعی و ملتها را برآورده ساخت.[23]

    با برداشت ساده ای از کنفرانس جوجیاکارتا می توان به اهمیت توسعه فرهنگی پی برد. خاصه در کشور ما که درصدد توسعه اقتصادی است باید توجه شود که تکیه صرف بر مفهوم اقتصادی و فراموش کردن ابعاد فرهنگی موجب بروز بحرانهای اجتماعی خواهد شد و ساختار ملی را به خطر خواهد انداخت. توسعه فرهنگی راهگشای توسعه اقتصادی و ابزاری است برای آزادی از قید اقتصاد سنتی، روی آوردن به تولید مدرن، بالا بردن آگاهیهای اجتماعی، برآورده کردن نیازها و خواسته های مردم.

     ابعاد کلام امام نشان از آگاهی صحیح ایشان از توسعه واقعی دارد و از این روست که چنین بر یافتن فرهنگی اصیل و ریشه دار توجه می کنند. بیانات امام به درستی در برگیرنده مضمون کنفرانس جوجیاکارتا و بوگوتا و تعاریفی است که از فرهنگ مطرح شد.

     ایشان بر استقلال فرهنگی تأکید می کردند، فرهنگ شرق را فرهنگی غنی می دانستند و می فرمودند: «فرهنگ اساس ملت است؛ اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است.»[24] «شرق فرهنگ دارد؛ فرهنگ غنی دارد؛ کسی که فرهنگ غنی دارد چرا برود سراغ دیگران بخواهد فرهنگ را بگیرد و دیگران هم به ما فرهنگ نمی دهند نافرهنگی می دهند.»[25] «هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش خودش را بفهمد و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جای خودشان نشانده اند، نمی توانند استقلال پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته به دنبال غرب است. چنان غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنیم غیر از غرب، دیگر هیچ چیز نیست. این وابستگی فکری، عقلی و مغزی غربی، منشأ اکثر بدبختیهای ملتها و ملت ما نیز هست و تا این غربزدگی از ملتها و مغزهای ملت زوده شود، وقتی طولانی لازم است. شرق فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که می خواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید و باید همه قشرها بنای این را بگذارند که خودشان باشند. باید کشاورزان درصدد باشند که روزی خودشان را از زمین بیرون بیاورند و کارخانه ها خودکفا باشند تا صنایع کشورمان رشد پیدا کند.»[26]

    دقت بر مطالب بالا نشان می دهد که امام بیش از همه برتقدم توسعه فرهنگی و ترویج فرهنگ اسلامی تأکید دارند: «شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که بلندترین، مترقی ترین فرهنگ است. با این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتمان را اصلاح کنیم».[27] و اشاره می کنند که این اصلاح نیاز به وقت طولانی دارد. تمام صاحبنظران نیز معتقدند که اصلاح فرهنگ نیاز به وقت بسیار دارد و باید با دیدی استراتژیک به آن نگریست و برنامه هایی صحیح و بلندمدت برای آن طراحی کرد؛ همان گونه که امام با وقوف کامل به این امر می فرمایند: «اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا کند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی فکری داریم به خارج و اجانب از زیر گرفتاریها نمی توانیم فرار کنیم» و در ادامه با بینش والایشان می فرمایند: «رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب اصلاح فرهنگ است ... اگر ما وابستگی فرهنگی داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست، وابستگی اجتماعی هم هست، سیاسی هم هست، همه اینها هست.»[28]

 زمینه فرهنگی و مشترکات آن در تحقق توسعه

     مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی جوامع توسعه نیافته ناشی از عملکرد عقب ماندۀ نظامهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی این کشورهاست. این موضوع به ما گوشزد می کند که برای رسیدن به جامعه ای منطبق با نیازهای امروزین توسعه یافتگی، راهی جز استفاده جدی از کلیه امکانات و استعدادهای انسانی، اقتصادی و فرهنگی باقی نمانده و برای نیل به چنین هدفی، راهی جز مشارکت دادن مردم در امور و اعمال و تعمیم اصول دموکراسی، همچون امنیت قضایی، برخورداری از آزادی مطبوعات و قلم و بیان و ... .وجود ندارد و باید توجه نمود که در یک مدل رشد و توسعه موفق نباید در رابطه با مردم برای خود حق قیومیت قائل شد. استوارت میل در این خصوص می گوید: «زمانی که دولت شهروندان خود را تحقیر نموده و تا حد یک ابزار تنزلشان بدهد، در خواهد یافت که با مردان کوچک هیچ کار بزرگی را نمی توان به انجام رساند».[29]

    باید توجه داشت که بین حوزه فرهنگ و دیگر حوزه های اقتصادی و اجتماعی رابطه کنش و واکنش مستمری وجود دارد. بنابراین نباید تصور کرد که فرهنگ یک کشور لایتغیر است، بلکه فرهنگ در بستر زمان، هم عامل تغییر است و هم خود تغییر می کند. فرهنگ باید هم زمینه توسعه باشد، هم جزئی از فرایند آن و نیز باید هدف توسعه تلقی شود. کیفیت یک فرهنگ و محیط اجتماعی در تحریک، تشویق، حرکت، خلاقیت، شهامت، تدبیر، پشتکار و تلاش یک ملت تأثیر بسزایی دارد. کیفیت نیروی انسانی و کار ـ که در تحقق توسعه نقش محوری دارد ـ به نحو کامل به کیفیت فرهنگی و عوامل اجتماعی آن وابسته است. لازمه توسعه، اعتقاد به یک نظام عقلی و اجتماعی و دلبستگی به کار در همه زمینه ها به ویژه در فرهنگ عمومی مردم است.

     موسسات اجتماعی، تجارب شخصی، و اصول فلسفی که از پدیده های مختلف فرهنگ و محیط اجتماعی به شمار می روند در تشکیل شخصیت و چگونگی رفتار افراد در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی موثرند. در کشورهای توسعه یافته به رغم وجود تفاوتهای فرهنگی، وجوه مشترکی نیز بین مردم این جوامع دیده می شود. این ویژگیها در یک مدل رشد و توسعه، متغیرهای پیش برنده قلمداد می شوند. الکس انکلس که در میان شش ملت تحقیق کرده، متغیرهای فوق را چنین بر می شمارد:

     1ـ آمادگی مردم جوامع برای قبول اندیشه های نو و آزمون شیوه های نو،

     2ـ آمادگی برای اظهار عقیده،

     3ـ احساس زمانی که مردم را به حال و آینده اش بیش از گذشته علاقه مند می سازد،

     5ـ تمایل نگرش جهان همانند چیزی قابل مقایسه،

     6ـ ایمان و علوم و تکنولوژی،

     7ـ ایمان به عدالت اجتماعی[30].

    بنابراین برای حصول به اهداف توسعه لازم است ارزشها و باورهای نو، به مقیاس وسیعتری وجود داشته باشند و یا فراهم شوند؛ ارزشها و باورهایی که بتواند قیود و بندهای، ریاضت و زهد نامعقول و ... را بگسلند و به جای آنها، روحیه پیش برندگی را تقویت و ترویج کنند. در این صورت، قادر خواهیم بود با تغییر دادن و نو کردن ارزشها، باورها و انگیزه ها، دیدگاههای افراد را تغییر دهیم و بدین وسیله راه پیشرفت و توسعه را تحقق پذیر سازیم.

     از بیانات امام راحل استنباط می شود که ایشان با آگاهی کامل از شرایط زمان و با تکیه بر بینش و بصیرت والای خویش به زمینه های فرهنگی و مشترکات آن در تحقق توسعه تأکید کامل داشتند. در ادامه باورهای فرهنگی عمده و لازم برای تحقق توسعه اقتصادی را نام برده، با توجه به دیدگاه امام خمینی (ره) به تشریح آنها می پردازیم.

 1ـ حاکمیت نگرش علمی بر باورهای فرهنگی جامعه وضرورت علم همراه با عمل و تعهد

     مهمترین خصیصه ای که جریان توسعه اقتصادی از جنبه فرهنگی بدان نیاز دارد این است که باید نگرش علمی بر فرهنگ جامعه حاکم شود، یعنی انسانها باید به مجموعه آرای فرهنگی خود این تفکر را اضافه کرده باشند که هر حادثه ای علت یا علل دارد؛ هر علت یا هر گروه از علتها قابل کشف است و این کشف باید به روش علمی صورت گیرد.

     حضرت امام بر علم توأم با عمل که از ضروریات توسعه است بسیار اهمیت می دهند. «علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم می توانند به مراتب ترقی و تعالی برسند».[31] «علمِ تنها اگر ضرر نداشته باشد فایده ندارد.»[32] «اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را جانشین مسلسل بکنند. قلم و علم و بیان است که می تواند بشر را بسازد، نه مسلسل و نه سایر قوای تخریب کننده.»[33] «علم از مهد تا لحد، از بچگی تا نزدیک مردن. دنیا باید با علم و با علم جهت دار اداره شود.»(28)

     امام راحل نبض این باورها و ترقیات و بینش علمی را در حوزه و دانشگاه می داند و توجه ویژه ای به آن معطوف می دارد و می فرماید: «دانشگاه و حوزه علمیه روحانیون می توانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفت های کشور و می توانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست که که اشخاص متفکر متعهد بیرون می آید. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد؛ یعنی در کنار تحصیلات محقق در آنجا تهذیب هم باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می توانند به سعادت برسانند و اگر حوزه علمیه مهد باشد و متعهد باشند، یک کشور را می توانند نجات بدهند».

2ـ باور فرهنگی به عدالت در جامعه

     از نظر امام (ره) عدالت از پایه های اساسی توسعه محسوب می گردد، آنجا که می فرمایند: «خروج از اعتدال و عدالت الهی و صراط مستقیم، انحراف است و اجتناب از آن وظیفه ای الهی». «عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید برای خودتان هم بخواهید».[34]

    بنابراین امام اجرای عدالت را بسیار مهم دانسته و وظیفه ای الهی بر می شمارند. قرآن نیز قسط و عدل را هدف ارسال پیامبران و کتابهای الهی معرفی می نماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»[35]

 3ـ باور فرهنگی به درست انجام دادن کارها

     در علم مدیریت و اقتصاد، کارایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مهم از نظر امام دور نمانده تا آنجا که آن را یک تکلیف دانسته و برای رهایی از بند وابستگی بر آن تأکید می فرمایند که: «اگر خدای ناخواسته موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات مختلف قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواربارهایی است که ما احتیاج به آن داریم، خوب ما قاعدتاً نمی توانیم دیگر مقاومت کنیم و این یک ضربه ای است که به نهضت ما می خورد که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همه ماست که هر کس به هر مقداری که قدرت دارد د راین امر کوشش کند... این یک تکلیف هم ملی است و هم شرعی، یعنی اگر ما بتوانیم یک کاری بکنیم و نکنیم، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول هستیم».[36]

 4ـ باور فرهنگی به علوم و تکنولوژی

     امروزه نیاز به تکنولوژی و فن آوری برای توسعه امری ضروری و انکارناپذیر است، اما در این خصوص باید دانست که چه نوع تکنولوژی را باید وارد کرد که نه فقط ما را وابسته نگرداند بلکه بتواند ما را از وابستگی نجات دهد. حضرت امام می فرمایند: «ما با صنعتهای خارجیها با علم مربوط به صنتعشان ابداً مخالف نیستیم».[37] «ما مخالف ترقیات نیستیم.»[38]

    «در برنامه صنعتی کردن مملکت هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمی رویم. ما در ایران صنایع مادر ایجاد خواهیم کرد و نوسازی را به بهترین وجه انجام خواهیم داد».[39]

    بنابراین حضرت امام نه فقط با علم و صنعت مخالف نبودند، بلکه به منظور رشد و توسعه بر آن تأکید می کردند و حتی تأکیدشان بر ایجاد صنایع استراتژیک بود تا کشور بتواند با توجه به منابع غنی خویش راه توسعه را به نحو صحیح پیماید.

 5ـ باور فرهنگی به آزادی سیاسی

     اعتقاد به برابری انسانها و خفقان سیاسی با یکدیگر سازگار نیستند. هرجا دولت، دولت تحکم کننده باشد، حتی با دادن شعار آزادی و برابری هم دولتی سنتی محسوب می شود. لذا باید اعتقاد و باور به آزادی سیاسی و اعتقاد به بحث و گفتگو و حتی مجادله سیاسی و کوشش برای رسیدن به تفاهم عمومی جزء ارزشهای فرهنگی جامعه باشد. در این باره توجه به گفته های حضرت امام سودمند است.

     اسلام دارای ابعاد مختلف است. سیاست در مفهوم متعالی نه فقط به دین نزدیک است، بلکه عین دین محسوب می شود. دین بدون سیاست و سیاست بدون دین بی معناست. فعالیت سیاسی هم وظیفه مردم است و هم حق آنان. حضور مردم در صحنه سیاسی به مفهوم دخالت در سرنوشت خویش و جامعه و اجرای احکام الهی است که این خود بزرگترین وظیفه دینی هر مسلمان است. از دیدگاه حضرت امام هر حکم دینی، در عین دینی بودن سیاسی است و هر سیاست صحیحی جزء دین است اساساً خط مشی سیاسی صحیح از دین سرچشمه می گیرد. امام می فرمایند: و الله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کردند. سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد.»[40] «اسلام دین سیاست است، دینی است که در احکام آن، در مواقف آن سیاست به وضوح دیده می شود».[41] اما یکی از مهمترین مصادیق آزادیهای سیاسی و اجتماعی، آزادی داشتن عقاید سیاسی و بیان آنها و احیاناً نشر آنهاست؛ زیرا امکان اطلاع و جلوگیری از آزادیهای ما قبل بیان، مانند آزادی تفکر واندیشه، مادام که به صورت بیان یا نوشتار در جامعه پخش نشوند، وجود ندارد.

     در اسلام دستورات متعدد دینی وجود داردکه در آنها به آزادی بیان اشاره دارد، از جمله دستور به امر به معروف و نهی از منکر زبانی، لزوم مشورت حاکم با مردمان و نصیحت و خیرخواهی برای رهبران اسلامی.

     موارد دیگر نظیر امر به جدال احسن («ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن) «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن") و مواضعی که قرآن صریحاً از مخالفان درخواست دلیل می کند ("قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین") لزوم آزادی بیان را می رسانند.

     امام خمینی نیز بر اساس این دستور دینی، بارها بر لزوم آزادی عقیده و بیان تصریح کرده اند. آنچه در اظهارات امام راحل مشاهده می شود تأکید بر مرز آزادی بیان است. امام بر مرزهای آزادی بیان تأکید دارند و در مطالب متعدد خود به طور کلی مرزهای زیر را مطرح کرده اند.

 1ـ آزادی تا مرز فساد

     امام در این باره می گویند: اسلام از فسادها جلوگیری کرده است و همه آزادیها را که مادون فساد باشد داده است، آنی که جلویش را گرفته فسادهاست که جلویش را گرفته است و ما تا زنده هستیم نمی گذاریم آزادیهایی که آنها می خواهند تحقق پیدا کند.

 2ـ آزادی در چارچوب قوانین اسلامی

     امام می فرمایند: البته متوجه هستیدکه مطبوعات بایدهمیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم کشور باشند و آزادی در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تأمین شود.

 3ـ آزادی تا مرز اضرار مردم

     امام در یکی از مصاحبه های قبل از پیروزی انقلاب در مقابل این سؤال که آیا در دولت مورد حمایت شما اختناق سیاسی وجود نخواهد داشت می گویند: هرگز، آزادی به همه کس تا آنجا که به ضرر ملت ایران نباشد داده خواهد شد.

 4ـ آزادی تا مرز براندازی و توطئه علیه نظام

     امام می گویند: «ما بعد از انقلاب به همه جبهه ها و جناحها و روزنامه ها آزادی بی حد و حصر دادیم، اما کم کم معلوم شد که اینها مشغول توطئه علیه کشور هستند و می خواهند کشور را به تباهی بکشند و برخی از آنها از بیگانگان الهام می گیرند و از پرونده هایی که از لانه جاسوسی بیرون آمد معلوم شد که دست امریکا و اسرائیل در کار بوده است. لذا جلوی روزنامه هایی که معلوم شد از خارج الهام می گیرند دادگاهها گرفتند».[42]

    بنابر آنچه گفته شد، اسلام یک دین عبادی سیاسی است و هیچ مانعی بر سر راه آزادی سیاسی نمی گذارد، بلکه برای آزادی سیاسی ـ طبق بیانات امام راحل ـ مرزهایی قائل است  تا موجب انحراف و صدمه نگردد.

 5ـ باور فرهنگی به برابری انسانها و لزوم نظم پذیری و وحدت جمعی

     اگر فرهنگ علمی باشد اعتقاد به برابری انسانها نیز جزیی از همین فرهنگ خواهد بود. بر طبق مطالعات علمی هیچ مبناء و نگرشی برای رده بندی نژادی انسانها و نابرابر دانستن آنها وجود ندارد. نمی توان بر مبنای مطالعات علمی، مردم را به شهروند درجه یک و دو و سه و چهار تقسیم کرد. پس باید اعتقاد به برابری انسانها به صورت باوری فرهنگی در جامعه ریشه بگیرد تا توسعه اقتصادی ممکن شود.

     امام در ضرورت همکاری مردم در اداره مملکت بر حسب وظیفه الهی می فرمایند: «تا همه با هم نباشند، همه با هم دست به هم ندهند، نمی شود این کارها انجام بگیرد. و این وظیفه انسانی ماست، وظیفه الهی ماست که کمک کنیم، همه به هم، معاونت کنیم همه با هم تا بلکه ان شاءالله کارها اصلاح بشود».[43] «در اسلام و پیش من رهبری مطرح نیست، برادری مطرح است. خدای تبارک و تعالی در قرآن می فرمایند: «انما المومنون اخوه.» «اسلام برادری است برابری است.»[44]

    بنابراین از آنجا که دیدگاههای امام پایه و مبنای اسلامی دارد هیچ گونه اختلافی بین انسانها قائل نیست و تنها ملاک برتری انسانها نزد خداوند را همانا تقوا می داند و لازمه پیشرفت و توسعه را وجود وحدت شمرد.

     «همه مصیبتهایی که به یک کشوری وارد می شود از روی اختلافاتی که بین آنها هست پیدا می شود. اگر یک کشور متحدالکلمه باشد، هیچ ظلمی بر آنها نمی تواند وارد بشود».[45] «ما در سایه آرامش و وحدت می توانیم این کشور را به مقاصد عالیه اسلامی برسانیم ... اگر آرامش نباشد کشاورزی نخواهد بود، اگر آرامش نباشد صنعت نخواهد راه افتاد.»[46] «با اتکال به خدا و با وحدت کلمه و همت فرزندان این آب و خاک همه با هم به بازسازی کشور می پردازیم.»[47]

    «برای ساختن ایران همه ملت باید شرکت کنند، کشاورز در حد کشاورزی، زارع در حد زارع بودن، اهل صنعت در حد صانع بودن و همه اقشار ملت از دوست و غیر دوست گرفته، اینها با هم همکاری بکنند و برادرانه دست به هم بدهند و این خرابه ای که برای ما گذاشتند، از سر بسازند و آبادش کنند.»[48]

 نتیجه

     مدتهاست که مفهوم توسعه به جای پرداختن صرف به رشد اقتصادی به مسأله تحول در ساختارها و بنیادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نهادی و فرهنگی تعمیم داده شده است. برای رسیدن به این تغییرات در ساختارها، نیازمند رعایت ظرافتهای فرهنگی در اجرای سیاستها هستیم. چه بسیار اقدامات توسعه ای که به دلیل نادیده گرفتن این ظرافتهای فرهنگی با شکست مواجه می شوند. فرهنگ به مثابه روح است در کالبد توسعه. رشد و تولید برای تحقق یافتن قبل از هر چیز مستلزم فضای مناسب است. نقش فرهنگ در شکل دادن به احساس و اندیشه و رفتار انسان اساسی است و از این نظر می توان گفت که بدون تحول فرهنگی، توسعه اقتصادی امر محال می نماید.

     امام خمینی (قدس) نیز شناخت خوبی نسبت به این مضامین داشت و دریافته بود که باید بیش از هرچیز به فرهنگ توجه کرد و به آن بها داد، به گونه ای که ایشان مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت را فرهنگ می دانستند و لذا علاوه بر باورهای عینی به توسعه فراگیر، تأکیدشان بر استقلال و خودکفایی بود. اگر بخواهیم این امر را به بیان الفاظ اقتصادی تعبیر کنیم، ایشان بر استراتژی جایگزینی واردات تا قطع وابستگی کامل به غیر تأکید بسزایی داشتند و از همین رو، راهکار این امر را بالا بردن ابعاد فرهنگی جامعه با تأکید بر فرهنگ اسلامی می دانستند.

فهرست منابع

1ـ امام خمینی؛ کلمات قصار؛ موسسه تنظیم و نشر آثار امام؛ 1372.

2ـ تقی زاده؛ محمود؛ برنامه ریزی اقتصادی ـ اجتماعی (ویژه جهان سوم)، گستره، 1369.

3ـ جیروند، عبدا..؛ توسعه اقتصادی، ج 3 مولوی.

4ـ روزنامه اطلاعات.

5ـ قرآن.

6ـ ستاری فر، محمد؛ درآمدی بر سرمایه و توسعه؛ تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، 1374.

7ـ صحیفه امام، دوره 22 جلدی.

8ـ عظیمی، حسین، مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، چاپ چهارم، نشر نی، 1374.

9ـ فرهادی، غلامعلی؛ درآمدی بر نظریه های رشد و توسعه اقتصادی؛ البرز، 1370.

10ـ گزاویه دوپوبی؛ فرهنگ و توسعه؛ شرکت انتشاراتی علمی و فرهنگی ـ 1374.

11ـ لیلا ز، سعید ـ ضرورت توسعه سیاسی برای رشد اقتصادی از دیدگاه کارشناسان روزنامه جامعه ـ شماره 111؛ 10

12ـ همتی، عبدالناصر؛ نگرشی بر دیدگاهها و مسائل توسعه اقتصادی، سروش، 1376.

13ـ امام خمینی کلمات قصار موسسه تنظیم و نشر امام خمینی ـ تهران 1372

14ـ همشهری ـ شماره 1844 و 1843، 12 و 13 خرداد 78 

 

منبع: بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)، ص 237.



[1] )) کارشناس مرکز آموزش و تحقیقات اداره کل تعاون استان مرکزی.

[2] (( Schumpeter

[3]  (( F.perroux

[4] )) محمود تقی زاده؛ برنامه ریزی اقتصادی ـ اجتماعی (ویژه جهان سوم)؛ گسترۀ (1369).

[5] )) سعید لیلاز؛ ضرورت توسعه سیاسی برای رشد اقتصادی از دیدگاه کارشناسان، روزنامه جامعه، شماره 111.

[6] )) غلامعلی فرهادی؛ درآمدی به نظریه های رشد و توسعه اقتصادی، البرز، 1370.

[7] (( Gerald M.Meier

[8] (( C.E.Blak H-Gunnar Myrdal.

[9] (( Gunnar Myrdal

[10] )) عبدا.. جیروند، توسعه اقتصادی، چ 3، مولوی 1368. ص 84.

[11] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 44-46.

[12] )) روزنامه اطلاعات، ضمیمه 9 / 3 / 78، شماره 21635، ص 2.

[13] )) پیشین، 4.

[14] )) امام خمینی، کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.

[15] )) روزنامه اطلاعات، ضمیمه 8 / 3 / 78 شماره 21634، ص 2.

[16] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 67.

[17] )) امام خمینی، کلمات قصار، مؤسسه تنظیم و نشر امام، 1372.

[18] )) دوپوبی گزاویه؛ فرهنگ و توسعه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374، ص 21.

[19] )) همان، ص 21.

[20] )) حسین عظیمی، مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، چاپ چهارم، تهران: نشر نی، 1374، ص 180.

[21] (( Jogiakarta.

[22] (( Bogoto.

[23] )) پیشین، 22.

[24] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 320.

[25] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 160-162.

[26] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 12،  ص 4-5.

[27] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 160-162.

[28] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 193-200.

[29] )) محمد ستاری فر؛ درآمدی بر سرمایه و توسعه؛ دانشگاه علامه طباطبایی، 1374، ص 264.

[30] )) پیشین ص 278.

[31] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 9.

[32] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 9.

[33] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 52-53.

[34] )) امام خمینی، کلمات قصار، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، 1372.

[35] )) سوره حدید آیه 35.

[36] )) ر.ک: صحیفه امام،  ج 11، ص 414-415.

[37] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 6.

[38] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 10ُ ص 7.

[39] )) روزنامه اطلاعات، ضمیمه، 9 / 3 / 78، شماره 21635، ص 2.

[40] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 268-270.

[41] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 333.

[42] )) همشهری، شماره های 1843 و 1844، 12 و 13 خردادماه 1378، ص 9.

[43] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 268-270.

[44] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 352.

[45] )) ر.ک: صحیفه امام، ج ۶، ص 44-46.

[46] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 288.

[47] )) روزنامه اطلاعات، ضمیمه، 9 / 3 / 78، شماره 635 / 2، ص 2.

[48] )) پیشین، ص 2.

. انتهای پیام /*