روشهای تربیتی از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)

 نوشته: سید مهدی موسوی

حمد و ستایش سزاوار خداوند بزرگی است که بر همگان لباس هستی داد و آنان را از ظلمتکده ی عدم بیرون و به عالم وجود وارد ساخت.

او انسان را عصاره ی آفرینش و غرض از خلقت او را انسان کامل قرار داد. خداوند که به عنوان "رب العالمین" تربیت هر موجودی را خود متکفل شده است، تمامی آنها را با اختلاف طبایعشان، به کمال لایق خود رهبری می کند و فیض خویش را به قدر استعداد و به فراخور حالشان به سوی آنان سرازیر می کند او که انسان را به عنوان سمبل آفرینش مقرر ساخت و در مکان "کرمنا" [1] جای داد، آنقدر بدو عنایت داشت، که بالاترین ظرفیتها و قابلیتها را بدو بخشید و عظیمترین و وسیعترین تحملها و قدرتها را از آن او کرد.

او بار امانتی سنگین را که جبال شامخات از حمل آن عجز نشان دادند و آسمان و زمین طاقت آن نداشتند، بر این موجود ظلوم و جهول بار کرد و انسان نیز با کمال اشتیاق آن را پذیرا شد.[2]

ویژگی انسان بدین خاطر است که ایزد منان بر او منت گذاشت و با اضافه ی تشریفی "و نفخت فیه من روحی"[3] قسمی از کار خود در تربیت را بدو واگذار کرد و در انتخاب خیر و شر مختارش قرار داد.[4]

خداوند که در مجموعه ی نظام تربیتی انسان، به شیطان مهلت داد و بدو اجازه ی وسوسه و دعوت افراد بشر به سوی شرور داد، [5] در قبال آن سفیران خویش را با محکمترین و رساترین دعوتها و بیانها، به جانب مردم گسیل داشت و آنان را به سوی خویش فرا خواند و کتب آسمانی را به همراه پیامبران بدین جهت نازل کرد امام امت(ره): تمام انبیاء از صدر بشر و بشریت از آن وقتی که آدم علیه السلام آمده است تا خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم، تمام اینها برای این بوده است که جامعه را اصلاح کنند ... [6]

ختم رسل و افضل آنها و شرح کتب و اکمل آنها، نصیب این امت مرحومه گشت و مقصود از آن تربیت و تعلیم معرفی گردید [7]و هدف از اصل بعثت همین امر اعلام گشت. [8]رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم "رحمة للعالمین" بود و هست با حربه ی و انک لعلی خلق عظیم"[9] و سلاح برنده "بشیراً و نذیراً" در مقام "داعی الی الله" و "سراجا منیرا" جای داشت و بر حرکت مجموعه ی امت به سوی لقای الهی و تربیت اسلامی شاهد شد.[10]

پس از او اوصیای مطهر او سلام الله علیهم اجمعین - این علم سبز را همواره در اهتزاز داشتند و گاهی در این مسیر آن را بامهجۀ خود گلگون نمودند و این پیشوایان نور، هیچگاه انسان نیازمند و سالک را با دشمنان ظاهری و پنهانی اش تنها نگذاشتند.

در عصر غیبت کبری نیز که آفتاب در پس حجاب محبوس است، تابش و تشعشع نافذ آن از پس پرده، عالم انسانیت و وجود را روشن می دهد و راه را از چاه متمایز می کند. و فقیهان و عالمان وارسته دین، جلوه ای از این نور نافذاند تا همواره امت خاتم را در جاده ی تربیت اسلامی و صلاح معنوی نگاهبان باشند.

امام امت (این قدری که از عصرهای اول اسلام تا حالا اطلاع داریم می بینیم که همه ی ابعاد اسلام را روحانیون حفظ کرده اند، معارف، فلسفه، اخلاق، و احکام سیاسی و فقهش را روحانی حفظ کرده است.[11]

در روزگار ما دست توانمند آن خورشید عالمتاب (عج الله تعالی فرجه) از آستین مردی از دودمان زهرای اطهر(س) و از حرم اهل بیت(علیهم السلام) یعنی خمینی کبیر خارج شد و طومار زندگی شیاطین ذالّ و مذلّ را در هم پیچید. و موانع راه کمال را از میان برداشت و انسان را در مسیر تربیت و تهذیب هدایت کرد.

همان حضرت در اهمیت تهذیب و تربیت این چنین می فرماید: "همه به فکر تصفیه باشند همه به فکر تهذیب باشند اگر اینطور بشود و امید است که باشد، مطمئن باشید که کشور شما آسیب نخواهد دید.[12]

و باز در این زمینه می فرماید: "آموزش تنها، اثر ندارد ... فرهنگ باید در کنار آموزش، پرورش هم داشته باشد هم تحصیل باشد و هم همراه تحصیل تربیت و جوانهای ما به تربیتهای انسانی اسلامی تربیت شوند" [13]

برماست که با تمامی وجود از این میراث گرانمایه پاسداری کنیم.

موضوعی که ـ دراین مقال با فرصت کمی که در اختیار بود ـ باره توشه هائی از نظرات تربیتی آن رادمرد بزرگ به کاوش می نشینیم "روشهای تربیتی" اسلامی است.

روشهای تربیتی

مقصود از این عنوان گاهی مشربهای مختلف تربیتی است. مانند:

1 ـ اخلاقی:

که در این مشرب یک به یک از صفات نیک و بد بررسی می شود و محاسن و مضار هر کدام با استفاده از آیات و روایات و استشهادات تاریخی ذکر می گردد.

2 ـ عرفانی:

در این روش تکیه ی اصلی بر تصفیه ی باطن و قطع ریشه های صفات بد با تیشه ی معرفت  النفس و معرفة الله و انقطاع تام از ماسوی است.

3 ـ فلسفی:

که در این منهج مبارزه با صفات بد و ایجاد صفات نیک با ابزار عقل و تعقل در محاسن و قبایح افعال صورت می گیرد.

4 ـ تجربی:

در این طریقه روانشناسان برای تربیت فرد با توجه به نتایج تجربیات حاصله عمدتاً بر روی زیانهای و منافع جسمی، روانی، عاطفی، آموزشی، اجتماعی و اخلاقی امور تکیه می کنند.

در کلمات حضرت امام(ره) از شیوه ی دعا نیز یاد می شود که گویا با عرفان عملی متحد باشد. ایشان می فرماید: "هر چه مسائل بخواهید در ادعیه هست، زبان ادعیه با زبان عادی ای که احکام می خواهند بگویند دو تاست. زبان ادعیه با زبان فلسفه هم دو تاست، با زبان عرفانی علمی هم دو تاست، یک زبان دیگری است مافوق اینها ...» [14]

و گاهی مقصود از "روشهای تربیتی" ابزار تربیت است، یعنی عناصر و وسائلی که باید در امر تربیت مورد استفاده و بهره برداری واقع بشود، که مقصود از آن در این مقاله معنی دوم است. و ظاهراً مقصود مجریان کنگره نیز همین است.

ابزار تربیت

ابزار تربیت نیز به نوبه خود، در سه محور دسته بندی می شود:

1 ـ شیوه هائی که عمدتاً به کار خودسازی می آید و به تربیت روحی خود شخص کمک می کند.

 2 ـ آنهائیکه به امر دیگر سازی مربوط است و در تربیت اجتماع بدان توسل می شود.

3 ـ عناصری که هم در تربیت شخصی و هم در کار دیگرسازی مورد نیاز است.

و ما در حد یک مقاله به بررسی هر یک با استناد به برخی آیات و روایات و سخنان امام امت رضوان الله تعالی علیه می پردازیم.

روشهای خودسازی

1 ـ تفکر:

اصلی ترین عنصر در تربیت انسانی تفکر است. نقش آن در تهذیب بالاتر از این است که در این مقال بگنجد و در یک کلام می توان گفت: تفکر نقطه ی مرکزی و قطب دائره ی تمامی اعمالی ست که در تربیت به کار می رود. و بدون آن طبق روایتی حتی عبادت نیز بی خاصیت و کم فائده است.[15]

امام امت(ره) می فرماید: "در شب خلوت هست و شما فارغ هستید. فکر کنید که آیا قلب شما یک قلب نورانی متوجه به نور است یا یک قلب ظلمانی متوجه به آمال شیطانی؟ ...." [16]

در سخنان امام(ره) آنچه بیش از هر چیز بدان تأکید می شود اعمال فکر و به کارگیری اندیشه است و این مطلب در جای جای کلمات آن حضرت به خوبی نمایان است و به نقش سازنده؟  تفکر در یدانهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی توجه می دهد و در میدان تربیت، به عرصه های گوناگون آن از قبیل نفس طبیعت، خدا و صفات او، مرگ و عوالم برزخ و قیامت، احوال و سرگذشت امم پیشین و غیر آن، اشاره می کند. که به نمونه هائی از آن می پردازیم:

الف ـ نفس

نفس انسانی که از شریفترین و نفیس ترین آفریده های الهی است، نصیبی از بی نهایت دارد و برای حرکت تکاملی آن مرزی نتوان یافت و مجال تفکر و تدبر در آن بسیار وسیع است. و قرآن کریم می فرماید: "سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق" [17]

ما آیات و نشانه های عظمت خویش را در طبیعت و جانهای مردم، بدانان خواهیم نمایاند تا حقانیت خداوند بر آنان آشکار شود.

امام امت بدین مناسبت می فرماید: "ای برادر راه حقیقت، از خواب غفلت بیدار شو و چشم دل و دیده ی قلبت را باز کن و کتاب نفس خود را قرائت نما، که از برای گواهی، کافی خواهد بود. [18]

ب ـ حالات مردم

بررسی حالات و جوانب مختلف زندگی مردم نیز در کلام امام، به عنوان میدانی برای جولان فکر و اندیشه است، تا سالک طریق تهذیب، از راه کشف رموز موفقیت و حقانیت یک دسته و شکست و بطلان راه دسته ی دیگر به تصحیح جهت حرکت خود، قادر شود.

امام امت: "فرزندم کر و فر دنیا و نشیب و فراز آن به سرعت می گذرد و همه زیر چرخهای زمان خرد می شویم و من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنجهای درونی و روانی و روحی شان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهائی که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگر خراشتر است." [19]

ج ـ مرگ

شک نیست که یکی از پند آموزترین حادثه ها در زندگی انسان مرگ است، که توجه بدان هر انسانی را بر خویش می لرزاند و قلب های مستعد را از خواب غفلت بیدار می کند و کاخ آمال آرزوهای دروغین و خیالی شخص را بر سرش خراب می کند و نخوت و غرور را از جان آدمی ریشه کن می نماید.

آن فرزانه حکیم در این باره می گوید: " ... فکر این مطلب را بکنید که قضی ی نزدیک شدن به مرگ است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که 120 سال عمر بکنید 120 ساله نداریم ممکن است 25 ساله انسان بمیرد ... باید فکر کنید باید در این مطالب تأمل کنید مراقبه کنید ... " [20]

د ـ تاریخ

یکی از منابع مهم برای تفکر، تاریخ و حالات گذشتگان است. امیرالمؤمنین علیه السلام در سفارشهایش به فرزند برومندش امام مجتبی علیهما السلام بر نقش تاریخ در پند آموزی و کشف حقائق تأکید می فرماید.[21]

امام امت در این مورد می فرماید: "مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟

 مگر شماها چقدر می خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی هم پیدا بکنید از مقام رضاخان و محمدرضاخان بیشتر می شود؟ عبرت بگیرید عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ تاریخ معلم انسان است تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود." [22]

و ـ تدبر در عواقب کارها

از میدانهای تفکر سازنده، تامل در عواقب امور و نتایج اعمال است.

در یک روایت معتبر، سکونی، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: شخصی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد؛ به من توصیه و سفارش بفرمائید! حضرت به او فرمود: اگر من تو را سفارشی بکنم، بدان عمل خواهی کرد؟ عرض کرد؛ بلی. رسول خدا این سؤال را سه بار تکرار فرمود و او هر بار جواب مثبت می داد. سپس، حضرت به او فرمود: تو را سفارش می کنم به اینکه هر گاه تصمیم به انجام کاری گرفتی در عاقبت و پی آمد آن کار اندیشه کن اگر خوب بود به دنبال آن برو و اگر مایه ی گمراهی تو بود از آن صرف نظر کن." [23]

امام امت(ره) در این باره می فرماید: " ... عواقب امور را بسنجید عقبه های خطرناکی که دارید به یاد آورید از فشار قبر، عالم برزخ، مشکلات و شدائدی که به دنبال آن است غفلت نکنید ... "[24]

هـ طبیعت:

طبیعت نیز مانند "نفس" از وسیعترین عرصه های جولان فکر است و قرآن کریم در آیات مختلف مردم را بدان فرا خوانده و نتیجه ی طبیعی تفکر صحیح در این مجال را شناخت حق و خضوع در برابر آن دانسته است. [25]

امام خمینی(ره) در این زمینه می فرماید: "اگر تدبر در آفرینش آسمانها و زمین نموده و به صفهای فرشتگان آسمانی و زمینی و صفها و طوایف سپاهیان الله ایمان آوردی .... حقیقت نفوذ مشیت الهی و حتمیت آن و بسط احاطه ی آن برای تو مکشوف می شود ... " [26]

و در حدیثی حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: "افضل العباده ادمان التفکر فی الله و فی قدرته" [27]

بهترین عبادتها تداوم دقت و اندیشه در ـ صفات ـ خدا و ـ مظاهر - قدرت اوست.

2 ـ مراقبه، محاسبه، مؤاخذه:

از ابزار مهم خودسازی در شیوه ی تربیتی امام(ره) و از دستورالعملهای جدی مربیان و پیشوایان اهل سلوک و علماء اخلاق و تربیت، مراقبت و کشیک نفس بردن و سپس حسابرسی و تفتیش آن و در آخر کار مؤاخذه ی وی آن، بر ارتکاب گناه و یا ترک واجب و مستحب است." [28]

امام کاظم(ع) در اهمیت محاسبه می فرماید:

"لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم" کسی که از خود هر روز حسابرسی نکند از ما نیست.[29]

امام امت(ره) در این زمینه اینچنین بیانی دارند: " ... میزانی که خدا قرار داده بفهمیم. ولی ما خداست یا ولی ما طاغوت است. ما داریم خدمت به شیطان می کنیم یا خدمت به خدا می کنیم. ما که داریم درس می خوانیم برای خدا درس می خوانیم یا برای هواهای نفسانیه که همان شیطان است ما که داریم فتوا می دهیم برای خدا فتوا می دهیم، یا برای هواهای نفسانی که همان شیطان است!! ما که داریم در اداره کار می کنیم، برای خدا کار می کنیم یا برای هواهای نفسانیه که همان شیطان و طاغوت است؟! این محکی است که خدا قرار داده است ... "[30]

3 ـ عمل به ضد:

از دستورات تربیتی علماء اخلاق استفاده از شیوه ی "عمل به ضد" برای تهذیب نفس از صفات قبیح و مذموم است. و این دستورالعملی است که برای مبارزه با اغلب خلقهای پلید جای رفته در روح انسان، پیشنهاد می گردد.

مثلاً برای مبارزه با حسد نیکی کردن به محسود و یا تواضع در برابر کسی که نفس به ابراز کبر در قبال او میل دارد و یا بخشش مال زیاد برای مبارزه با صفت بخل و همچنین سایر موارد.

4 ـ استفاده از حب ذات:

حب نفس از حجابهای غلیظی است که در بسیاری از موارد با غلظت سیاه خود مانع مشاهده ی حقائق گشته و چه بسا رفتار به واقع زشت شخص را نسبت به دیگری و یا قضاوت بد و غیر واقع او را نسبت به امر و یا غیر خود، در نظرش پسندیده و نیکو جلوه می دهد. و بر عکس حسان به دیگری و یا قضاوت مثبت اشخاص نسبت به آن امر یا شخص را، در دیدگاه او بد و خلاف واقع نمایش می دهد.

و از این جهت که انسان به خود علاقه مند است اعمال و رفتار مختلف را وقتی در ارتباط با خود بسنجد به سهولت می تواند به خوبی و یا بدی هر یک از آنها پی ببرد و درباره ی حسن و قبح آن قضاوت بهتری کند. و داوریهای غیر واقع بینانه ی خود را نسبت به امور و اشخاص دیگر تعدیل نماید.

و این یکی از روشهائی بود که امام امت رضوان الله تعالی علیه در موقعیت های مختلف و حساس از آن در راه تصحیح قضاوتها و رفتارهای ناصحیح و غیراصولی از آن بهره می گرفت. برای نمونه ایشان در جمع نمایندگان خبرگان می فرماید:

"اگر گفتند اصل جمهوری اسلامی ـ بد ـ است، ریشه اش شیطانی است که در قلب انسان هست. خودش هم نمی فهمد. خیال می کند برای خدا دارد جمهوری اسلامی را تضعیف می کند و این اشتباهی ست که انسان دارد، مگر اینکه انسان واقعاً مراقب خودش باشد. محاسبه و مجاهده کند تا بتواند تشخیص دهد که من که این حرف را می زنم چنانچه خودم به جای آنها بودم همه چیز را خوب می دانستم. پس ریشه اش نفسانی است ...» [31]

و این ابزاری است برگرفته از تعلیمات امامان معصوم علیهم السلام که آن بزرگواران برای تصحیح رفتار شخص نسبت به دیگری، به همین شیوه توسل می جستند.

معلی بن خنیس می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره ی حق مسلمان بر مسلمان دیگر سؤال کردم ... تا اینکه می گوید: عرض کردم: فدایت شوم آن حقوق را بیان فرما! حضرت فرمود: من نسبت به تو شفقت و دلسوزی دارم و خوف آن دارم که آن حقوق را ضایع کنی و بدان عمل نکنی! گفت: از خدا کمک می گیرم. حضرت فرمود: سهل ترین آنها این است که آنچه را برای خودت می پسندیدی برای دیگران نیز همان را بخواهی و هر آنچه را بر خویش نمی پسندی نسبت به دیگری نیز آن را مکروه بداری" [32]

امام با استفاده از همین شیوه باز می فرماید" الان مملکت مثل عائله، ماست. ما همانطور که باید برای عائله مان با محبت عمل کنیم الان هم آقایان وزراء، مردم، کارگران و کارمندان باید برای مملکت با محبت کار کنند ... " [33]

آنچه تاکنون بیان شد ابزاری است که همانگونه که قبلاً گفتیم عمدتاً در جهت خودسازی به کار می رود و اکنون به روشها و شیوه هائی می پردازیم که به طور عمده در امر دیگرسازی و تربیت اجتماعی مورد استفاده واقع می شوند.

روشهای دیگر سازی

1 ـ بیان:

استفاده از بیان به عنوان ابزار انتقال دهنده افکار و مقاصد به دیگران از وسائل عمده ای است که در تربیت و امر اصلاح آنان نقش اساسی دارد. و این چیزی است که به صور مختلف اهمیت خود را به خوبی نشان داده است.

البته در اینجا مقصود از بیان تنها عمل زبان نیست، بلکه در این دائره، قلم و نوشتار و هر چه دارای لسان انتقال باشد حتی هنر، در اشکال مختلف آن را شامل می شود. بکارگیری بیان در مسیر تربیت به دو صورت است.

الف ـ ارشاد و نصیحت:

در این صورت، هدف ارتقای سطح تربیت، فرهنگ و ترویج فضائل اخلاقی و عقائد و تعظیم شعائر است، گرچه برخاسته از ترک معروف و یا ارتکاب حرامی نباشد و چه بسا در جهت پیشگیری و دفع وقوع منکر و یا ترک واجبات انجام می گیرد. و این خود یکی از ضروری ترین اموری است که هم شکر زبان است و هم زکات دانش.

امام امت که مظهر بیان و لسان ناطقش همواره در جهت هدایت و ارشاد خلق در کار بود در لزوم اجرای آن این چنین می گوید: "نصیحت از واجبات است ترکش شاید از کبائر باشد. از شاه گرفته تا این آقایان تا آخر مملکت همه را باید علما نصیحت کند"[34]

باز آن ناصح مصلح در جای دیگر اینچنین می فرماید: "خدا از سخنگوئی و بیان و قلم و نگارش تجلیل کرده و در سوره ی (الرحمن) می فرماید: "علمّه البیان" ... بیان برای نشر احکام خدا و تعالیم و عقائد اسلام است، با بیان و نطق است که می توانیم، دین را به مردم بیاموزیم و مصداق "و یعلمونها الناس" شویم ...» [35]

حضرت مولی الموحدین علی نبینا و علیه السلام در مقام مناجات از خداوند می خواهد تا برای ترویج یکتاپرستی و اصلاح جامعه خداوند بدو شرح صدر و زبان ناطق عنایت کند[36]

امام امت(ره) ضرورت ارشاد و موعظه حسنه را منحصر به صورت فساد و عدم صلاح امت می داند بلکه در هر صورت بر لزوم آن پای می فشارد و می فرماید:

" ... ارشاد مردم ولو اینکه خوب باشند، یک امر راحج است. خدای تبارک و تعالی پیغمبر را نصیحت می کند. امر به تقوا می کند ... " [37]

او که تمام زندگی و در کل امور الگو بود در این مورد نیز برای همیشه به همگان درس داد که انسان هیچگاه بی نیاز از شنیدن موعظه نیست و در نامه ای که عده ای از کودکان بدو نوشته بودند و گفته بودند می خواستیم به شما نصیحتی بکنیم فرموده بود: ای کاش نصیحت می کردید! .

نکته ای که بر آن پای می فشرد این بود که باید در گفتار و نوشتار خدا را در نظر گرفت و آن را برای اصلاح و به قصد نصیحت به کار انداخت و می فرمود: "ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان می بیند که گاهی وقتها لسانها لسان نصیحت نیست  قلمها قلمهای نصیحت نیست ... "[38]

علی علیه السلام در اهمیت کنترل زبان و قلم می فرماید:

"لسان العاقل وراءقلبه و قلب الاحمق وراءلسانه" [39] زبان انسان عاقل در پس قلب ـ فکر ـ  اوست و قلب احمق در پس گفتار اوست.

امام راحل(ره) گرچه ارشاد را برای همه ی خلق لازم می دانست ولی آن را برای نسل جوان مهمتر می دانست و توصیه فرموده است که: "مجامع تبلیغی درست کنید. مردم را به دین دعوت کنید ... برای جوانها یک مراکزی درست کنید که در آنجا تبلیغ بشوند آنها مطالب گفته شد و [40]

ب ـ امر به معروف و نهی از منکر:

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ قرآنی و فقه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم در سالم سازی و تأمین امنیت جامعه و تحکیم عدالت اجتماعی و تهذیب و تربیت اخلاقی مردم، بر کسی پوشیده نیست.

ضرورت اجرای این حکم نورانی که جزء مترقی ترین قوانین فقهی به شمار می رود و مشارکت عمومی را در امر نظارت بر اجرای قوانین در همه ی سطوح، تضمین می نماید، در کلمات امام امت(ره) به خوبی نمایان است.

ایشان در این زمینه می فرمایند "امر به معروف و نهی از منکر بر همه ملت واجب است

اگر یک خلاف یکی کرد باید نهیش بکنید، باید باز دارید او را از این کار ... "[41]

آن حضرت در زمینه ی عمومیت این تکلیف الهی از جهت آمر و مامور و ناهی و منهی و در یک کلام مسئولیم همگانی امت در جهت اصلاح و رفع فساد این چنین می فرمایند: "ما، مسئولیم همه مان مسئولیم، نه مسئول برای کار خودمان، مسئول برای کار دیگران هم هستیم  کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته" همه باید نسبت به همه رعایت کنند ... مسئولیت من هم گردن شماست شما هم گردن من است اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسئولید اگر نگوئید چرا پایت را کج گذاشتی باید هجوم کنید نهی کنید که چرا؟ اگر خدای نخواسته یک معمم در یک جا پایش را کج گذاشت همۀ روحانیون باید به او هجوم کنند که چرا برخلاف موازین؟ سایر مردم هم باید بکنند، نهی از منکر اختصاص به روحانی ندارد، مال همه است. امت باید نهی از منکر بکند. امر به معروف بکند ... [42]

و باز می فرمایند: "وظیفه سنگین مسئولیت سنگین و همه تان مسئول خواهید بود، اگر یکی تان یک کاری بکند. دیگری ساکت باشد آن هم مسئول است ... "[43]

2 ـ ارج گذاری به ارزشها:

از مهمترین عوامل موفقیّت در امر دیگرسازی و تعلیم و تربیت، ارج گذاشتن به ارزشها و محامد اخلاقی است و این از اصول مسلّم اسلامی و قرآنی است که در آیات بسیاری از قرآن کریم آمده است.

قرآن کریم با صراحت به برتری کسانیکه از فضایل انسانی برخوردارند بر فاقدان آن حکم می کند و به آن پای می فشارد. این کتاب الهی تقوا را اساس همه ی ارزشها معرفی می کند و برتری هر انسانی را بر دیگری منوط به آن می داند.[44]

و همچنین علم و دانش (نافع) را ملاک فضیلت می داند و به برتری عالمان بر جاهلان تصریح می کند.[45]

و نیز پاس مجاهدان راه حق و آزادی را گرامی می دارد و آنان را بر قاعدان از مؤمنان ترجیح ی دهد.[46] و سیره ی رسول گرامی صلی الله علیه و آله نیز بر همین منوال بوده است.

در ذیل آیه ی کریمه ی"یا ایهاالذین آمنوا اذا قیل لکم تفخّوا فی المجالس فافسحوا ... " [47] آمده است: "روز جمعه ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در "صفه" در جمع یاران خود نشسته بودند و مکان هم ضیق بود و جا برای همه ی واردان وجود نداشت. در همین هنگام عده ای از مبارزان جنگ بدر وارد شدند تا به جمع یاران بپیوندند. ولی آن محل، بر اثر کثرت جمعیت و تنگی مکان از پیش پر شده بود و جا برای آنان نبود. آنها در برابر پیامبر ایستادند و سلام کردند آن حضرت هم بدانان بخوبی جواب داد و سپس رو به دیگران کردند و بر آنها هم سلام کردند و آنان هم جواب دادند ولی همچنان مکانی برای نشستن نداشتند و منتظر بودند تا اصحاب تکانی به خود داده و جائی نیز برای آنان باز کنند ولی در عین حال کسی از جای خود حرکت نکرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله براساس شیوه ی خود که از بسیجیان و مجاهدان بدر تجلیل و احترام می کرد از این موضوع ناراحت و متأثر شد و لذا رو کرد به انصار و مهاجرینی که از اهل بدر نبودند و یک به یک آنان را به تعداد مجاهدان تازه وارد، از جای خود حرکت داد و این واردان پر ارج را در مکان آنان نشاند. این دستور بر کسانی که حرکت داده شدند گران آمد و در رخسارشان علامت نارضایتی ظاهر شد. از این جریان بهانه ای به دست منافقان افتاد و از باب طعنه به مسلمانها می گفتند: شما که می گوئید پیامبرتان بین مردم به عدالت رفتار می کند، این عمل عادلانه نبوده است که کسانی را که از قبل برای خود جا گرفته بودند تا در کنار پیامبرشان باشند، از جای خود حرکت دهد و دیگرانی را که پس از آن سر رسیده اند در مکان آنان بنشاند."[48]

این حرکت مقدس و معنادار رسول الهی گرچه در چشم ظاهربینان خلاف عدالت به حساب آمد و موجب اعتراض آنان گردید، ولی در نظر واقع بینان ژرف نگر چنین عملی محض عدالت و مغز آن شمرده می شود. و در حقیقت این خود نوعی تثبیت ارزشها و ارج نهادن به مقام مجاهدان و تقدیر از تلاشها و مجاهدتهای کسانی است که حیات و زندگی را برای اجتماع و حتی همان قاعدان به ارمغان آوردند. و فی الواقع این عمل، حق را به حق دار دادن،، است که عین عدالت است.

امام امت رضوان الله تعالی علیه که خود تربیت یافته ی مکتب نبوی(ص) و تجسم ارزشهای اسلامی و انسانی بود با اصرار و پافشاری و با زیباترین و بلندترین توصیف و تمجیدها به تحکیم این گونه ارزشهای پایدار و رفیع معنوی می پرداخت.

اکنون به نمونه ها از بیانات حیات بخش امام راحل(ره) می پردازیم.

ایشان در تثبیت برتری مؤمنان و بسیجیان بر کاخ نشینان می فرماید: "آنی که ادعا می کند که گر من به شوروی رفته بودم، رئیس شوروی سه مرتبه به دیدن من می آمد، گمان می کند اینجا هم شوروی است! (خنده ی حضار) اینجا کشور اسلام است. اینجا نه کرملین قابل این است که ذکری ازش بشود و نه کاخ سیاه! اینجا کشور رسول خدا(ص) است. اینجا کشور امام صادق است. اینجا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخ نشینها! اینجا بسیجیهای ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخ نشینهای عالم و همه ی کسانی که ادعای پوچ خودشان را می کنند و گمان می کنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد ... "[49]

و باز آن حضرت در پیام خود ضمن اعلام جنگ ارزشها با ضد ارزشها خود را رسماً درصف مدافعان ارزشها قرار می دهد و به تقویت و تأیید آنان می پردازد و چنین می نگارد: "امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد، شروع شده است. و من دست و بازوی همه ی عزیزانی که در برابر جهان، کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم و سلام و درودهای خالصانه ی خود را به همه ی غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم ... "[50]

ایشان باز در زمینه ی نفی ضد ارزشها و تحکیم مبانی انسانی و اسلامی می فرماید:

"عظمت انسان به اخلاق و رفتار و کردار انسان است، نه به اینکه اتومبیلش سیستم کذا باشد نه به اینکه گارد، داشته باشد. نه اینکه خدمه داشته باشد. اینها عظمت انسان نیست. اینها انسان را منحط می کند از آن مقامی که دارد ...."[51]

در سیره ی حضرات معصومان علیهم السلام و سخنان آنها نمونه های فراوانی در این زمینه موجود است که پرداختن به حتی قسمتی از آنها در این مقال نمی گنجد و این موضوع نشانگر آن است که در جامعه ای که فضائل و مکارم اخلاقی رو به رشد و تعالی می گذارد که از ناحیه ی مسئولان و مدیران و عموم مردم ارزشها پاسداری شوند و صاحبان تقوا و جهاد، در نظر آنان با غیر نها یکسان نباشد.

"علی علیه السلام در نامه ی جاودانه ی خود به مالک اشتر می فرماید:

"و لا یکون المحسن و المسئی عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لاهل الاسائة فی الاسالة ... " [52]

نیکو کاران و بدکاران در نظرت یکسان نباشند. زیرا در چنین برخوردی صاحبان رفتار نیک به راهشان بی میل و گناهکاران نسبت به شیوه ی خود پایدارتر و با جرئت تر می شوند.

3 ـ تشویق و تکریم شخصیت

از عوامل مهم موفقیت انسان اعتماد به نفس و شناخت ارزش وجودی خود است. شخصی که به قدر خویش آشنا و به قیمت جوهر وجودش آگاه باشد، هیچگاه تن به پستی نمی دهد.

 و لذا قدم اول در حرکت به سوی کمال همین است، زیرا تا فرد و یا جامعه خود را باور نکند و به لیاقت، استعداد وشرف انسانی خود پی نبرد، به سوی تحقق ارزشهای انسانی در خود و جامعه پیش نخواهد رفت.

امام امت(ره) آن حکیم فرید دراین زمینه می گوید:

" ... آدمهای خوب ما می گفتند که به غرب وابسته باشیم، برای اینکه این مقدار درک نمی کردند که ما می توانیم روی پای خودمان بایستیم و کار کنیم ... ما باید به خودمان اثبات کنیم که ما هم آدمیم لکن مع الاسف دسته بندیها و تبلیغات چه جور بوده است که ما را به طوری عقب زدند که خودمان را هیچ می دانیم این را من کراراً گفته ام که فاستونی را درکارخانه ی اصفهان می بافتند پشتش می نویسند انگلیس، برای اینکه تا انگلیس نباشد، بازار آن را نمی خرد، من و شما هم آن را نمی خریم، باید انگلیسی باشد تا آن را بخریم ... شما که در دانشگاه هستید و دانشمند و متفکر ستید، جوانهای ما را جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که یک چیزی اند اگر از غرب هم صنعتی می آید یاد بگیرند، اما غربی نشوند ... " [53]

تاثیر تشویق از نگاهی دیگر

تشویق و تکریم و شخصیت افراد، آنان را به ارزش وجودی خود آگاه می کند و آنها را برای کسب کمالات آماده کرده و پذیرش داده های تربیتی را آسان می نماید. گذشته از اینکه در قدمهای اول و مراحل اولیه حرکت به سوی تربیت انسانی که انگیزه های معنوی و الهی در انسان ضعیف است، تشویق بهترین عامل در جهت ایجاد حرکت و تلاش برای کسب کمالات است.

امام راحل(ره) در این مورد می فرماید: " ... باید با اخبار مردم را تعلیم کرد، و باید اخبار به صورتی باشد که مفید باشد. باید کاری شده باشد تا اخبار باشد آن اشخاصی که در اطراف ایران زحمت می کشند، وقتی خبرشان را دادید تشویق می شوند، این طور نیست که همه "لله" کار کنند و چه بنویسند و چه ننویسند فرقی نکند، ما مکلفیم تا افراد را در هر رشته تشویق کنیم تا امثالشان زیاد شود ... "[54]

تکریم امت

و در این راستا، از روشهای بارز امام(ره) احترام به شخصیت افراد و جامعه و بزرگ شمردن شخصیت انسانی و بخصوص جهادی آنهاست.

کیست که نداند. یکی از عوامل اساسی پیوند خلل ناپذیر امت با امام و عشق آتشین ملت به آن رهبر فرزانه همین امر بوده است.

و کیست که نداند آن قائد بزرگ و حکیم با همین ابزار موفق شد تا اعتماد مستحکم امت را به سوی خود جلب کند و آنگاه افکار ناب عرفانی و تربیتی خویش را در کام تشنه گان حقیقت بریزد و آنها را از کوثر زلال معارف قرآنی خود سیراب کند! اینک نمونه هائی از کاربرد این روش در سخنان امام را از نظر می گذرانیم. ایشان در جائی می فرماید: " ... و واقعاً مفتخرم به اینکه ما یک وقتی واقع هستیم که یک همچو ملتی داریم و یک همچو سپاهی داریم و یک همچو ارتشی داریم و یک همچو قوای مسلحی داریم و یک همچو ملت و اشخاص داریم و همچو دست اندرکارانی داریم که همۀ آنها انشاءالله برای خدا عمل می کنند ...."[55]

در جای دیگری می فرماید: " ... نظیر مجاهدین این زمان، نظیر این جوانهای این زمان، از اول تاریخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بوده اند اما کم بوده اند ... "[56]

تکریم شخصیت جوانان

در این میان امام راحل(ره) بر روی تکریم شخصیت جوانان تکیه ی بیشتری دارد که این برای همگان بخصوص مسئولان امور تربیتی و نظام اسلامی درس بزرگی است.

ایشان در این مجال می فرماید: "من واقعاً گاهی وقتها که می بینم بعضی از این جوانها اینطور هستند من خجلت می کشم که اینها چه می گویند و ما چه می گوئیم، اینها چه حالی دارند و ما چه حالی داریم! ... "[57]

و باز می فرماید: "من الفاظ را و گفتار را ناقصتر از این می دانم که در ستایش از شما جوانان عزیز (گریه ی حضار) و همه ی ارگانهایی که در ایران خدمت می کنند از ارتش و سپاهی و کمیته و بسیج و همه ی اینها. الفاظ کوتاه هستند که از شما برادران و از این چهره های نورانی مستعد برای شهادت مدیحه بگویند. شما آبروی اسلام را و آبروی رسول خدا صلی اله علیه و اله را در پیشگاه مقدس حق تعالی حفظ کردید و شما برادران موجب سرافرازی حضرتامام زمان سلام الله علیه در پیشگاه خدای تبارک و تعالی شدید ... "[58]

 و همچنین می فرماید: " ... من افتخار می کنم، مباهات می کنم به درگاه خدا که در یک همچو مقطع از زمان واقع شدم که جوانان ما اینطور هستند ... "[59]

آن سالک راحل(ره) همچنانکه خود بالاترین احترامها وخالصترین تجلیلها را با زیباترین واژه ها و تعبیرات از جوانان پرشور و متعهدی که رو به سوی جهاد اصغر و اکبر گذارده اند می کند، از روحانیون محترم سراسر کشور نیز می خواهد تا چنین کنند.

ایشان در این زمینه می گوید: " ... به روحانیون جمیع کشور، چه در روستا و چه در شهرستانها و هر جا که هستند سفارش می کنم که این جوانها را تشویق کنند، بروند سراغ این جوانها، با آنها صحبت کنند، ملاطفت کنند ...."[60]

تکریم مقام زن

از آنجا که بانوان کشور ما جزء مظلوم ترین اقشار ملت بودند و بر کنار از حقوق مادی و معنوی شناخته شده ی انسانی و اسلامی آنها تا سرحد وسیله ای برای ارضای حیوانی هواپرستان تنزل یافته و شخصیت انسانی آنها به دست غارتگران شرف و کرامت بشری لگد کوب گشته بود، امام راحل(ره) را الهام از مکتب قرآن و رسول الهی و امامان معصوم علیهم السلام، کمر به احیاء مجدد شخصیت در هم کوفته ی این جمعیت عظیم و شریف بسته و تا حدود بسیار زیادی نیز، این تلاشها به ثمر نشست.

ایشان در مقام تکریم از مقام و شخصیت زن می فرماید: " ... زن انسان است و آن هم یک انسان بزرگ، زن مربی جامعه است. از دامن زن انسانها پیدا می شوند. مرحله ی اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند. مبدء همه ی سعادتها از دامن زن بلند می شود. زن مبداء همه ی سعادتها باید باشد ... "[61]

روشهای عام

در این قسمت به ابزار و روشهائی می پردازیم که کاربرد تربیتی آن هم در امر خودسازی است و هم در امر دیگرسازی مورد استفاده است.

1 ـ توجه به مبانی اعتقادی

مهمترین عامل موفقیت هر مکتب تربیتی، موضوع ضمانت اجرای احکام و دستورات تربیتی آن مکتب و التزام عملی بدانهاست. و ضامن اجرا ممکن است یکی از این امور باشد:

1 ـ پلیس کشوری، 2 ـ منافع شخصی، 3 ـ وجدان اخلاقی، 4 ـ اعتقادات مذهبی

بسیار روشن است که مورد اول و دوم برای چنین امری ناقصند و از عهده ی چنین کاری به طور فراگیر و عمیق بر نمی آیند. و وجدان اخلاقی، گرچه از شرافت و گستره ی بیشتری برخوردار است ولی باز هم این کار در شایستگی اش نیست. زیرا بر فرض اینکه بتواند در حیطه ی وسیعی از جریان امور اخلاقی عمل کند، آیا کاربرد و قدرت اجرائی آن تا چه حد است؟ آیا وجدان اخلاقی می تواند شخص را در راه اجرای مبانی اخلاقی و انسانی تا سر حد چشم پوشی از منافع شخصی و ایثار حتی در موقع لزوم، گزینش شهادت در مسیر تحقق اهداف عالی انسانی ـ به طور عام و همگانی ـ به پیش برد؟

بنابراین قوی ترین، فراگیرترین و شریفترین ضامن اجرای یک نظام تربیتی انسانی تقویت و توجه به مبانی اعتقادی و دینی است و ما قدرت شگفت آور و بهت انگیز آن را در تهذیب و تربیت انسانی در عصر حاضر شاهد بوده ایم و تاریخ پرافتخار صدر اسلام نیز گویای این حقیقت زنده است.[62]

اینک به دو نمونه از کاربرد این روش در کلمات امام(ره) می پردازیم:

الف ـ توجه به خدا و صفات او

امام امت(ره) در این رابطه می فرماید: " ... انسان در مقابل یک بچه ی ممیز گناه نمی کند کشف عورت نمی نماید چطور شد که در مقابل حق تعالی و در محضر ربوبیت کشف عورات می کند؟! از هیچ جنایتی مضایقه و واهمه ندارد؟ برای این است که به حضور کودک ایمان دارد ولی به محضر ربوبیت اگر علم داشته باشد، ایمان ندارد. بلکه در اثر کثرت معاصی که قلب او تاریک و سیاه شده این گونه مسائل و حقایق را اصلاً نمی تواند بپذیرد. احتمال صحت و واقعیت آن را هم شاید نمی دهد. واقعاً اگر انسان احتمال بدهد (لازم نیست یقین داشته باشد) که این خبرهائی که در قرآن کریم آمده، وعده ها، وعیدهایی که داده شده راست است، در اعمال و کردار خود تجدیدنظر نموده، این طور افسار گسیخته و بی پروا پیش نمی تازد .... و باز در همین  زمینه می فرماید: " ... همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست همه ی کارها چشم هایی که به هم می خورد، در محضر خداست، زبانهایی که گفتگو می کند در محضر خداست و دستهایی که عمل می کند در محضر خداست و فردا ما جواب باید بدهیم ... "[63]

ب ـ جهان آخرت

امام در راستای تهذیب و تربیت امت با استفاده از این ابزار کار آمد این چنین می فرماید:

" ... عواقب امور را بسنجید، عقبه های خطرناکی که دارید به یاد آورید از فشار قبر، عالم برزخ، مشکلات و شدائدی که به دنبال آن است غفلت نکنید، اقلاً جهنم را باور داشته باشید. اگر انسان واقعاً این عقبات خطرناک را باور داشته باشد روش خود را در زندگی عوض می کند، شما اگر ایمان و یقین به این امور داشته باشید، این گونه رها و آزاد نخواهید زیست. قلم، قدم و زبان خود را حفظ نموده برای اصلاح و تهذیب نفس کوشش خواهید کرد ... "[64]

ایشان باز در همین ارتباط می فرماید: " ... شما اگر احتمال بدهید که در مسیری درنده ای وجود دارد و ممکن است اذیتی به شما برساند یا شخص مسلحی ایستاده که شاید متعرض شما گردد، از پیمودن آن راه خودداری ورزیده توقف می کنید و در مقام تحقیق و صحت و سقم آن برمی آئید. آیا ممکن است کسی وجود جهنم و خلود در نار را احتمال دهد مع الوصف مرتکب خلاف شود؟ ... " [65]

توجه به خداوند و صفات او و جهان پس از مرگ و حسابرسی الهی و بهشت و جهنم همچنانکه در کلمات هشدار دهنده ی امام امت(ره) خواندیم، گذشته از تأثیر تعیین کننده ی آن بر شخص سالک در حال تهذیب، ابزاری کار آمد، برای مربیان و دلسوزان تعلیم و تربیت و رهبران فکری جامعه، در راه سالمسازی، تهذیب و اصلاح امور مادی و معنوی امت اسلامی خواهد بود.

دست اندر کاران امور فرهنگ و تربیت نباید از کارائی شگرف این عنصر در پاکسازی اخلاقی و معنوی و بالتبع مادی جامعه غفلت بورزند. بلکه به اعتقاد نویسنده لازم است تا این موضوع به عنوان یکی از اهداف بزرگ توسعه در برنامه ی بازسازی کشور قرار گیرد و با صرف هزینه و ابزار لازم به طرق مختلف در جهت تبیین و تعمیق هر چه بیشتر این عامل کارآمد و قوی در اقشار مختلف اجتماع، همت و تلاش شود.

مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه نقل می کند که هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم با امت خود از جهنم سخن می گفت مانند فرماندهی که لشکر خود را از هجوم دشمن خبردار می کند از آن هشدار می داد." [66]

2 ـ عبادت

عبادت و توجه به خداوندی که عین کمالات و سرچشمه فیوض و خیرات است و راز و نیاز و اظهار خلاص و عبودیت در برابر او که رب العالمین است، نقش بی بدیل آن در تهذیب و تکمیل نفوس، امری بدیهی و واضح است، قرآن کریم هدف از ارسال رسول خدا(ص) را تزکیه [67] و غرض از آفرینش انسان را عبادت معرفی فرموده است [68] که در حقیقت مقصد اصلی همان تهذیب و تکمیل نفوس و عبادت راه وصول بدان محسوب می شود. و قرآن کریم نیز به ما دستور می دهد که از نماز و روزه استمداد کنید. [69] امام امت، همواره بر اهمیت و ضرورت توجه به عبادت و مظاهر آن از نماز و روزه و دعا تأکید می نمودند و بر آن پای می فشردند.

الف: نماز

امام بزرگوار در اهمیت نماز و تأثیر برجسته ی آن در تربیت این چنین می فرماید: " ... در اسلام از نماز هیچ فریضه ای بالاتر نیست چطور نماز را اینقدر سستی می کنید در آن؟ از نماز همه ی این مسائل پیدا می شود. شما پرونده هائی که در دادگستریها در جاهای دیگر، دادگاهها هست، بروید ببینید. از نماز خوانها ببینید پرونده ای هست آنجا؟ از بی نمازها پرونده هست. هر چه پرونده پیدا کنید، پرونده ی بی نمازها هست. نماز پشتوانه ی ملت است ... " [70]

قرآن کریم نیز می فرماید: "همانا نماز افراد را از ارتکاب فحشا و منکرها باز می دارد"[71]

نماز همچنانکه نافذترین تأثیر را در روح سالک می گذارد ابزاری کار آمد در اختیار مربیان جامعه بخصوص نسل جوان است تا با ترویج فرهنگ نماز خوانی و تشکیل نمازهای جماعت و تقویت آن و وضعقوانین و مقررات در این ارتباط و تهیه و تجهیز نماز خانه ها و مساجد در همه جا، مردم و نسل جوان را در برابر مفاسد اخلاقی و تهاجم بی رحمانه ی استکبار به هویت انسانی ما، مقاوم و نفوذ ناپذیر کنند.

امام امت در این باره میفرمایند: " ... ما با ذکر خدا، با اسم خدا، پیش بردیم و نماز بالاترین ذکر خداست. اگر در نماز کوتاهی بشود و هر کس بگوید خوب من خودم تنهایی می روم توی خانه ام می خوانم، خیر نماز را تو جماعت بخوانید اجتماع باید باشد. مساجد را پر کنید. اینها از مساجد می ترسند ... " [72]

ب: روزه

نقش بسیار سازنده روزه نیز همچون نماز بر کسی پوشیده نیست تا آنجا که در روایتی فرمود: "روزه روی شیطان را سیاه می کند." [73]

در این باره سخن کوتاه کنیم و به کلامی از امام راحل(ره) گوش جان بسپاریم:

" ... این ضیافت همه اش ترک است ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا می کند. خداوند دعوت کرده است ما را به این که شما باید وارد بشوید در این میهمانخانه و این ضیافت هم جز ترک چیزی نیست. ترک هواها، ترک خودی ها، ترک منیها و منیتها اینها همه در این میهمانخانه است ... اما من به شما آقایان و به هرکس که این کلمات می رسد و خصوصاً طبقه جوان عرض می کنم که آیا در این میهمانخانه رفتید؟ استفاده کردید؟ ... تمام این مفاسدی که در عالم حاصل می شود برای این است که در این ضیافت وارد نشده اند ... " [74]

ج: دعا

امام راحل(ره) در ارتباط با تاثیر دعا بر سالمسازی و تربیت اجتماع می فرماید:

" ... دعا خوانها و همین کسانی که به ظواهر اسلام عمل می کنند، اینها پرونده های جنائی شان نسبت به دیگران یا ندارند یا کم است در نظم این عالم همینها دخالت دارند، دعا را نباید از بین این جمعیت بیرون برد، جوانهای ما را نباید از دعا منصرف کرد ... "[75]

و باز هم ایشان می فرماید: " ... این ادعیه ای که وارد شده است در ماه مبارک رمضان و در ماه شعبان، اینها راهبر ماست به مقصد. به تعبیر شیخ ما رحمه الله، قرآن صاعد است ... " [76]

تشکیل جلسات و مراسم دعا از قبیل دعای سازنده و روح بخش کمیل و ندبه و دعای توسل و غیر اینها به صورتی جاذب و غیر ممل، می تواند آثار بسیار مثبت و عمیق در روح مردم از خود بر جای بگذارد. که خود نمونه های بارز و روشن آن را در طول حیات این ملت شاهد بوده ایم.

3 ـ عبرت

از روشهای تربیتی امام رضوان الله تعالی علیه که برگرفته از تعالیم اسلام است، شناخت پی آمد و توجه به زندگی زیانبار کسانی است که به دنبال مفاسد اخلاقی بوده اند و تمام عمر ویا برهه ای از آن را در مسیر باطل و صفت های شیطانی به سر برده اند.

شیخ اجل سعدی می گوید: "لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان! هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهیز کردم ... "[77]

عبرت گرچه در لغت یک معنی عام است ولی مقصود ما از آن در این مقال همچنانکه شاید معنای عرفی آن نیز با ما مساعد باشد، درس گرفتن و پند آموختن از عواقب خسران بار کجرویها و بیراهه رویهایی است که گریبانگیر برخی افراد و یا جوامع گوناگون می شود و یا حوادث واقعه ای که بشر می تواند از آن به سنن جاری و قوانین حاکم الهی پی ببرد. و درس آموختن از سرگذشت زندگی انسانهای موفق و هدایت یافته و یا جوامع این چنینی را تحت عنوان، "اسوة و تأسی" بیان خواهم کرد.

به اعتقاد امام راحل(ره) مطالعه در عواقب شوم و سرانجام ذلت بار روندگان راه شیطان، چه در افراد و چه در ملت های گذشته و یا معاصر، خود عامل مهمی در بیداری فکر و توجه دادن هر چه بیشتر به پی آمدهای گناه و شناخت سره از ناسره، به حساب می آید. و در این زمینه می فرماید: " ... ما باید از این مسائل تاریخی عبرت بگیریم و ما آن طور نباشیم تا آن طور نشویم ... " [78]

امام امت(ره) تاریخ را از مناسبترین ابزار برای کشف قوانین حاکم الهی و استفاده از آن در مسیر تربیت صحیح می داند و می فرماید: " ... تاریخ باید سرمشق ما باشد و ما وقتی که تاریخ را نگاه می کنیم تحولاتی که پیدا شده است در اسلام و مسلمین، هر جا که قوت ایمان در کار بوده است و مردم و مسلمین به قوت ایمان حرکت می کردند، نصر با آنها همراه بوده است و هر وقت برای رسیدن به آمال دنیائی بوده است. نصر از آنها فرار می کرده است ... " [79]

تعمق در تاریخ همچنانکه شخص را در جهت یابی و پرورش روحی اش کمک می کند وسیله ای است کارا برای مربیان و مصلحان در جهت رشد و اصلاح فکر و اخلاق اجتماعی تا با جهت دادن به وقایع عبرت آموز تاریخی و بازگو کردن آنها به طرق مختلف بویژه از راه هنر، نتایج زیانبار غفلت و سرسپردگی به شیطان و اصالت و شرافت راهی را که برگزیده اند و ضرورت تخلق به اخلاق و مکارم انسانی را بدانان معرفی کنند.

امام راحل در این باره می فرماید: " ... مگر من و شما چند سال دیگر هستیم مگر شما هر مقامی هم پیدا کنید، از مقام رضاخان و محمدرضاخان بیشتر است؟ عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ تاریخ معلم انسان است تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود ... " [80]

و لذا بازگو کردن اثرات و ثمرات وحشتناک شیوع فحشا و فساد در جوامع امروز غربی و غیرآن و به بن بست رسیدن تمدن جدید در حل مشکلات فکری و روحی انسان معاصر از اهمیت بسیاری روشنگری و تربیت نسل امروز، برخوردار است که لازم است بیش از آنچه تاکنون شده کار جدی و گسترده روی آن انجام گیرد.

4 ـ اسوه و تأسی

اسوه گرچه در اصل لغت همچنانکه "راغب اصفهانی" تصریح کرده [81] و سایر کتب لغت نیز به طور مطلق گفته اند، به هر مقتدائی چه صالح و چه فاجر، قابل اطلاق است، ولی چون در اینجا بحث از "ابزار تربیت" و عناصر مؤثر در تربیت صحیح است و برای سالکان این طریق "اسوه" همان پیشوایان صالح و برجسته گان شایسته امت اند، عنوان اسوه را در مقتدای صالح به کار می بریم و چیزی که مناسب با جنبه ی منفی آن است در بحث "عبرت" بیان گردید.

نقش الگو در تربیت در همه ی مکاتب پذیرفته شده است و گذشته از تاثیرات مثبت آن در امر خودسازی، عرصه ی وسیعی را در سطح تعلیم و تربیت از آن خود کرده است و از کانون خانواده تا مراکز تربیتی و علمی و بلکه مجموعه ی امت را تحت تاثیر خود گرفته است.

قرآن کریم حضرت رسول خدا صلی اله علیه و آله را الگوی حسنه ی تمام امت معرفی می کند،[82] همچنانکه از حضرت ابراهیم خلیل(س) و پیروان واقعی او نیز به عنوان " اسوه ی حسنه " [83] یاد می کند.

همینطور امیرالمؤمنین علیه السلام زندگی رسول خدا(ص) و برخی انبیاء گذشته را به عنوان " اسوه " معرفی فرموده و لزوم تبعیت از روش آنان را گوشزد و تأکید کرده است.[84]

امام راحل رضوان الله تعالی علیه در بیانات خود مکرراً سیره ی پیامبران الهی از آدم علیه السلام تا حضرت خاتم (صلوات اله و سلامه علیه) و امامان برگزیده شیعه را (سلام اله و صلوات علیهم اجمعین) بهترین و شایسته ترین الگوی زندگی مسلمانان اعلام می کرد و بر لزوم پیروی از آن پای می فشرد.

برای نمونه ایشان می فرماید: " ... سیره ی انبیاء عظام صلی الله علی نبینا و علیهم اجمعین و ائمه ی اطهار علیهم السلام که سرآمد عارفان بالله و رستگاران از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهی در قیام به همه ی قوا بر علیه حکومتهای طاغوتی و فرعونهای زمان بوده و در اجرای عدالت در جهان رنجها برده و کوششها کرده اند، به ما درسها می دهد و اگر چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم راهگشایمان خواهد بود ... " [85]

آن راد مرد بزرگ همچنانکه خود شدیداً تحت تأثیر شخصیت معنوی انبیاء الهی و اولیای دین علیهم السلام بود، با این روش امت را نیز به این طریق فرا می خواند.

او در میان الگوهای شخصی، گذشته از حضرات معصومان (علیهم صلوات اله) در کلمات خود از بسیاری دیگر نیز یاد می نمود، که برجسته ترین آنها را، مرحوم مدرس می توان نام برد.

آن بزرگوار در جائی می گوید: " ... آنها از مدرس می ترسیدند، مدرس یک انسان بود یک نفری نگذاشت پیش برود کارهای او را ـ رضا خان ـ تا وقتی کشتندش، یک نفری غلبه می کرد بر همه ی مجلس ... اینها می بینند یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود می تواند که مجرای امور را از آن طریقی که آنها می خواهند، برگرداند. آنی که آنها می خواهند نگذارند پیدا بشود. کوشش کردند، نگذارند انسان پیدا بشود ... "[86]

او که خود مظهر ایثار و فداکاری و اسوه ی مجاهدان و از خودگذشتگان راه حق بود، با تحسین و اعجاب از دختری نام می برد که برای ادای دین خود به اسلام و انقلاب حاضر است به یک فداکاری بزرگ دست بزند. ملاحظه کنید!

" ... آنچه برای من یک خاطره ی فراموش نشدنی است با اینکه تمام صحنه های چنین است ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو 0شم آسیب دیده بود. آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دین خود را به انقلاب و دینم ادا کرده باشم عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمه های الهی آنان را ... هر کس را که فرض کنید، نمی توانند بیان و یا ترسیم کنند ... "[87]

نمونه های فراوان دیگری از کاربرد این ابزار در آثار امام عزیز وجود دارد که به خاطر پرهیز از اطالۀ کلام از ذکر آنها صرف نظر می کنیم. و همینطور است الگوهای اجتماعی که جای بحث دارد.

5 ـ قرآن کریم

قرآن کریم به عنوان عالیترین سند حقانیت اسلام و اصالت مکتب تربیتی آن قوی ترین آثار معنوی را در فرد و جامعه از خود بر جای می گذارد، و این کتاب آسمانی همچون ابر رحمتی است که با بارش تند خود هر زنگاری را از قلب می زداید. و بنا به فرموده ی حضرت مولای پرهیزکاران: " پند دهنده ای است که هیچ ناخالصی در آن راه ندارد "[88]

و باز همان حضرت فرمود: "خداوند سبحان هیچ کس را بمانند قرآن موعظه نفرموده و همانا آن ریسمان محکم و متین الهی است." [89]

ولی متأسفانه مثل اینکه سرنوشت این کتاب نور این است که همواره باید قدر آن مجهول و در نتیجه مهجور باشد تا آنجا که شکایت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را برانگیزد.[90]

به اعتقاد نویسنده، معرفی قرآن کریم در ابعاد مختلف بویژه شناساندن وجه اعجاز قرآن و بازگو کردن آیه های تحدی آن به صورتی باز و تفصیلی، به عنوان سنگ اول بنای تثبیت حقانیت نظام تربیتی اسلامی، از بالاترین و برنده ترین حربه ها در معرفی حقانیت اسلام به سایر ملل و ترویج مبانی تربیتی قرآنی در جان و روح اجتماع بخصوص نسل جوان، به حساب می آید و غفلت در این امر تاکنون خسارات بسیاری را نصیب جوامع اسلامی کرده است.

قرآن کریم همانگونه که عاملی توانمند درجهت اصلاح نفس بشمار می رود ـ در صورتی که قرائت آن همراه با تدبر باشد ـ ابزاری کار آمد در جهت جذب دلهای بیدار بویژه نسل جوان بسوی تربیت اسلامی است که از طریق اشاعه فرهنگ قرآنی و فنون مختلف قرائت و تفسیر، مأمن و ملجأی برای نسل تشنه ی حقائق محسوب می شود.

6 ـ عمل

از مسائل اساسی و مهم در نظام تربیتی اسلامی که در لابلای کلمات حضرت امام(ره) به طور مکرر بدان بر می خوریم، اهمیت عمل به دستورات اسلامی است.

عمل گذشته از اینکه در راستای تحکیم پایه های ایمان و فضائل اخلاقی فرد مسلمان از ضروریات مکتب اسلام است و همانگونه که قرآن کریم در آیات مختلف بیان می کند، ایمان بدون عمل نمی تواند وسیله ی مطمئنی برای نجات انسان باشد، قوی ترین و ظریفترین راه اصلاح و تربیت جامعه است.

امام راحل(ره) در این ارتباط می فرماید: " ... تا ما خودمان را اصلاح نکنیم، نمی توانیم بگوئیم که ما یک اشخاصی هستیم که برای خدا داریم کار می کنیم. می خواهیم اصلاح کنیم مردم را. تا آقا خودشان صالح نباشند. نمی توانند دعوت به صلاح بکنند. کسی که خودش خدای نخواسته پایش را کج می گذارد، اگر به مردم بگوید پایت را راست بگذار مسخره اش می کنند می گویند اگر پا راست گذاشتن صحیح بود خودت بگذار ...."[91]

عن ابی عبدالله علیه السلام: "ان العالم اذالم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن الصفا" [92]

امام صادق علیه السلام فرمود: "هرگاه شخص عالم به مقتضای علم خود عمل نکند، اثر موعظه اش همچون آب باران که بر روی سنگ صاف نمی ماند، از قلبهای مردم محو خواهد شد."

و باز در حدیث دیگری همان حضرت فرمود: "کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة بالسنتکم" [93]

" مردم را به وسیله اعمال صالح خود به سوی خوبیها دعوت کنید و تنها اهل گفتار نباشید." اهمیت عمل گاهی به صورت فردی است. یعنی یک مربی که عهده دار تربیت نفوس است، اگر خود عمل داشته و مهذب باشد در حیطه ی کار خویش و شعاع امور تبلیغی و تربیتی خود موفق خواهد بود و تأثیرگذاری خواهد داشت.

و گاهی هم به صورت کلی و عام مورد نظر است؟ بدین معنی که اگر مجموعه ی نظام و جمعیتی که عهده دار تهذیب جامعه است، بخصوص مسئولان و مجریان حکومت مردمانی صالح و عامل به وظیفه بودند، از باب " الناس علی دین ملوکهم " به تدریج رو به صلاح خواهند رفت، ولی چنانچه آنان در تربیت و مراقبت از نفس خود دچار غفلت و سستی شوند و به تن پروری و دین گرایی رو کنند و به فضائل و مکارم اخلاقی بی توجه شوند آرام آرام جامعه نیز لباس صلاح را از تن بیرون و رو به هلاکت خواهد گذاشت. آنگاه نصیحت ناصحان بی اثر و یا کم اثر و در نتیجه صالحان امت تضعیف و منزوی و غارتگران ارزشهای انسانی فرصت تاخت و تاز خواهند یافت.

امام امت(ره) در این باره می فرماید:

" ... از اهم مسائلی که باید تذکر بدهم مساله ای است که به همه ی روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط می شود و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند به واسطه ی اعمال ما از مانگران بشوند ... "[94] امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

"و لیست تصلح الرعیة الابصلاح الولاة"[95] یعنی مردم رو به صلاح نمی روند مگر در صورت صلاح کارگزاران و مدیران جامعه

امام راحل(ره) در مورد صدور معنویت و اخلاق انقلاب اسلامی به سایر ملل و کشورها به وسیله و روش عملی این چنین می فرماید:

" ... شما باید خیال کنید خودتان که در یک مملکتی وارد شدید و می خواهید این مملکت را مثل مملکت خودتان تربیت کنید. و می خواهید اسلامی را در آنجا هم صادر کنید. صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی آداب اسلامی، آن جا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند ... "[96]

و باز در این مجال می فرماید: " ... باید طوری بکنید که این جمعیتهای زیاد را دعوت کنید عملاً به اسلام دراعمالتان، در رفتارتان، درکردارتان طوری باشد که نمونه باشید برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم برود انشاءالله ... "[97]

امام در ارتباط با تأثیر فوق العادۀ وجود عالم مهذب در بین مردم می فرماید:

" ... اگر عالمی منحرف شد ممکن است امتی را منحرف ساخته به عقوبت بکشد و اگر عالمی مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت کند جامعه را مهذب و هدایت می کند در بعضی از شهرستانها که تابستانها به آنجا می رفتم، می دیدم و اهالی آن بسیار مؤدب به آداب شرع بودند، نکته اش این بود که عالم صالح و پرهیزکاری داشتند اگر عالم باورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می گردد، اگرچه لفظاً تبلیغ و ارشاد نکند ... "[98]

7 ـ رفق و مدارا با نفس و با دیگران

از اهداف تربیتی اسلام آن است که جان آدمی با فضائل و مکرمتهای اخلاقی عجین شود و از سطح بگذرد و تا اعماق وجودش نفوذ کند و با تار و پود وجود او آمیخته شود، به گونه ای که در هر رائطی که قرارگیرد و به مقتضای طبع ساخته شده خود جان خویش را به سوی خیرات و خوبیها کند. چنین حالتی آنگاه برای او پیش می آید که برنامه های تربیتی بویژه عبادت را که از سازنده ترین ابزار کمال است با میل و رغبت بجا آورد و از روی بی میلی بدان مبادرت نورزد بلکه بهترین و زیباترین حالات و اوقات خود را در انجام آن مصرف نماید.

رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) سفارش فرمود: "این دین دارای متانت و قوت است و نیازی به اعمال مشقت و سختی نیست ـ پس با رفق و مدارا ـ با قوت ـ در آن سیر کن و جانت را نسبت به عبادت پروردگارت ـ به واسطۀ تحمیل بر آن ـ دشمن مکن. زیرا انسان زیاده رو نه مرکبی برایش می ماند و نه مسافتی می پیماید ـ باید عمل تو مانند کسی باشد که امید دارد تا هنگام پیری عمرش به درازا کشد و خوف و ورعت به گونه ی کسی باشد که می ترسد فردای آن روزش بمیرد"[99]

رفق و مدارا همچنانکه در تربیت و تهذیب نفس امری مهم است، نسبت به دیگرسازی و اصلاح وضع اخلاقی مردم از اهمیت و ظرافت بالاتری برخوردار است و برخورد ملایم همراه با گذشت و سعه ی صدر از صفات ضروری یک مربی صحیح است که در سخنان امام امت(ره) بر آن تأکید و سفارش شده است.

ایشان می فرماید. " ... هم اصلاح کنیم خودمان را که خدای نخواسته تخلف نکنیم و هم توجه کنیم به اینکه اگر یکی تخلف کرد جلویش را بگیریم، نه به داد و دعوا، گفتن با ملایمت اگر یک کسی یک کار خلافی کرد و صد نفر آدم با ملایمت سلام کرد، تعارف کرد، بگوید آن کار خوب نبوده، تأثیر می کند در انسان، نمی تواند تخلف کند ... "[100]

برخورد تند و اعمال فشار و سخت گیری های بیجا و اجرای برنامه های فوق طاقت مردم و عدم رعایت موقعیت ها و حالات مردم و شرایط آنها، تاکنون خسارتهای سنگینی را متوجه کیان معنوی جامعه ساخته است که هنوز هم از اثرات منفی آن رنج می بریم.

در حدیثی امام صادق علیه السلام می فرماید: "اگر مؤمنی را از خودت ضعیف تر دیدی با او با رفق و مدارات رفتار کن و کاری که فوق طاقت و آمادگی اوست بر او تحمیل مکن که با چنین کاری او را در هم خواهی شکست و کسی که مؤمنی را بشکند باید آن را جبران کنند " [101]

بنابراین در عین حالیکه برگزاری برنامه های تربیتی بخصوص مراسم دعا و عبادت و امثال آن همانگونه که قبلاً نیز گفتیم از لازم ترین کارهاست، لکن باید در نظر داشت که این گونه امور از نماز جماعت تا جمعه و از مراسم دعاها تا سخنرانیها و مجالس وعظ اگر طولانی و ممل باشد، دلمردگی و کسالت و در نتیجه زدگی و قطع همیشگی ارتباط با این قبیل برنامه ها را، در پی خواهد داشت

در حدیث دیگری حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: " و لا تکرهوا عبادة الله الی عبادالله " [102]

 عبادت الهی را ـ به واسطه ی تحمیل فوق طاقت ـ در ذائقه ی بندگان خدا تلخ نکنید.

 

8 ـ تنبیه

طبیعت انسان که به اقتضای ذات خود متمایل به تساهل و تنبلی است، بسیاری از اوقات، تن به تعهدات اخلاقی نمی دهد و از زیر بار عمل به وظایف و چشیدن طعم رنج و زحمت در راه تهذیب و تربیت، شانه خالی می کند، و از آنجا که امور خلاف اخلاقی و شهوات نفسانی باطبع حیوانی او سازگار است، چه بسا در اثر مسامحه کاری و سهل انگاری، به ترک واجب و انجام گناه روی آورد. و کم کم به شکل عادت برای او درآید.

برای به حرکت در آوردن قوای نفسانی و جسمانی در جهت کسب کمالات، همچنانکه تشویق لازم است تنبیه نیز در جای خود ضروری است، تا این که نفس به سهل انگاری و تنبلی خو نگیرد، و لذا انبیاء بزرگ علی نبینا و علیهم السلام در راه اصلاح خلق همچنان که تبشیر داشته اند از ابزار " انذار هم بهره می برده اند.

البته بر طبق تعلیمات اخلاقی و تربیتی اسلام، انسان دراثر کار مثبتی که از او سر می زند، نباید خود را تحسین کند، بلکه بر عکس لازم است آن را نادیده انگارد و بدان مغرور نگردد و اما بزرگ شمردن خوی ها و اعمال مثبت دیگران و تحسین و تشویق آنها به قصد ایجاد انگیزه و یا تقویت آن، برای ادامه و استمرار مسیری را که برگزیده اند، خوب و پسندیده است. ولی برخلاف تحسین، تنبیه، از ابزارهائی است که در دو میدان مبارزه با نفس و خودسازی و همچنین دیگرسازی، نقش عمده ای داراست.

یکی از فضلای بزرگ قم نقل کردند که مرحوم آیةالله بروجردی رضوان اله تعالی علیه نذر کرده بودند که هرگاه برای غیرخدا خشمناک شوند یک سال روزه بگیرند، در یکی از روزها طلبه ای هنگام درس آقا را غضبناک می کند، و لذا ایشان یک سال تمام را در آن هوای گرم قم روزه گرفتند.

نقش تنبیه در سالمسازی و دیگرسازی نیز غیرقابل تردید است و حدود و تعزیرات اسلامی در شکلهای مختلف آن، در همین راستاست.

برای نمونۀ، از تنبیه معلم به مقدار کم و در مورد لازم، دانش آموزان خودش را به خاطر أدیب و همچنین تنبیه پدر فرزند خود را برای انجام امور دینی و اخلاقی و ادب کردن او و موارد دیگری در روایات سخن رفته است. و با شرایط مذکور تجویز گردیده است.[103]

در اینجا دو نکته لازم به یادآوری است.

1 ـ نکته ی اول این که ابزار تنبیه در تربیت همواره در رتبه ی پس از تشویق و بی اثر بودن آن قرار دارد و همیشه بعد از اطمینان به عدم کارآئی آن اعمال می شود.

و لذا در مواردی که در قرآن کریم صفت "بشیر و نذیر" برای رسول الهی صلی اله علیه وآله عنوان می شود عموماً صفت بشیر بودن آن حضرت مقدم بر دیگری ذکر گردیده است.[104]

2 ـ نکته دیگر اینکه: تنبیه، تنها به معنی تنبیه بدنی و ضرب و شتم نیست، بلکه شامل بسیاری از امور مانند توبیخ، تهدید، بی اعتنائی، قهر، زندان، نمره کم دادن و بسیاری امور دیگر نیز می شود.

امام راحل خود نیز در مواقع حساس و لازم و موارد خاصی ابزار تشویق و تحسین کارآیی خود را از دست می داد، به طور مکرر از این روش بهره می برد و با قوت و قدرت تمام از آن به نفع کشور و نظام مقدس اسلامی استفاده می کرد.

ایشان در یک سخنرانی که در جمع اقشار مختلف مردم در سال 1358 در غائله ی کردستان ایراد فرمودند، در خطاب به مسئولان دولت موقت این چنین گفتند: " ... این توطئه گرها در کردستان و غیر آن در صف کفار هستند. با آنها باید با شدت رفتار کرد. دولت، ژاندارمری و ارتش با شدت رفتار کنند. اگر با شدت رفتار نکنند و مسامحه کنند، ما با خود همین ها با شدت رفتار می کنیم! ... خدا می داند که انقلابی عمل می کنم. به تهران می آیم و با رؤسایی که مسامحه می کنند، انقلابی عمل می کنم!! ....[105]

9 ـ ایجاد امید

از عوامل عمده و مؤثر در تربیت، وجود امید به صلاح و بازسازی اخلاقی در روح و قلب آدمی است.

قرآن کریم، ناامیدی از رحمت و مغفرت الهی را از صفات کافران می داند.[106] و با اعلام قبول توبه و پذیرش گناهکاران و خاطیان، در درگاه باری تعالی [107]، سعی در زنده کردن روح امید و روشن نمودن این چراغ در دلها بندگان حق دارد.

ایجاد روح امید در قلوب می تواند ابزاری خوب و روشی مؤثر در جلب دلهای مردم به سوی پاکیها به حساب آید.

از شیوه های بارز و همیشگی امام راحل(ره) مبارزه با صفت، یأس، به عنوان لشکر شیطان و تقویت روح امید در اقشار مردم بود که بخصوص هنگامه های خطر و هجوم همه جانبه ی دشمن و تنگ شدن عرصه های که حتی زبدگان امت را نیز به ناامیدی می کشانید، با آن نفس مسیحائیش دلهای مرده را زنده و همه ی یأسها و سرخوردگی ها را تبدیل به شوق و نشاط و امید می نمود

 او هر کس را که از کلامش بوی سستی و ضعف می آمد بویژه آنکه بخواهد این حالت را به میان امت بکشاند با قاطعیت و صراحت تمام نصیحت می کرد و اگر نتیجه نمی داد از صحنه خارج می ساخت.

او از این ابزار کار آمد نه تنها در امور سیاسی و اجتماعی که در مسائل تربیتی و معنوی نیز بهره می برد.

برای نمونه می فرماید: " ... شما که الان جوان هستید و قوای جوانی را الحمدلله دارید و مبتلای به سستی های پیری نشدید، زود می توانید خودتان را اصلاح کنید ... "[108]

و باز می فرماید: " ... جوانان ننشینند که گرد پیری سر و روی آنان را سفید کند ... شما تا جوان هستید، می توانید کاری انجام دهید، تا نیرو و اراده ی جوانی دارید. می توانید هواهای نفسانی، مشتهیات دنیایی و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید. " [109]

10 ـ تکرار و تلقین

از روشهای معمول، در شیوه ی تربیتی امام راحل(ره)، موضوع، "تلقین و تکرار"، است، زیرا همچنانکه خود می فرمود:" ... که حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانی است و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ناچیز است ...."[110]

قرآن که یک کتاب تربیتی است بخصوص در مسائل اخلاقی، به طور آشکار از این ابزار بهره می گیرد و مسائل مربوط به این موضوع را با تکرار و تلقین به قلب مؤمنان وارد می کند.

این مسئله گاهی در کلمات امام به صورت توصیه در به کارگیری آن در امر خودسازی مطرح می شود مثل اینکه خطاب به فرزند گرامیشان می فرمایند: " ... پسرم! چه خوب است به خود تلقین کنی و به باور خود بیاوری یک واقعیت را، که مدح مداحان و ثنای ثنا جویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دورتر و دور سازد ... "[111]

و گاهی خود آن حضرت با اعمال این روش به کار تربیت خلق می پردازد:

" ... آقایان می دانند لکن تذکر باز خوب است ... " [112]

و همچنین می فرماید: " ... یکی از اموری که در اخلاق توجه به آن مهم است، اینکه مسائل تکرار شود و این تکرار و تذکر هم در خود انسان و هم دیگران تأثیر می کند. از این جهت من بعضی از مسائل را تذکر می دهم ... " [113]

در خاتمه:

در این مجالها سخن از امام امت بسیار است کلمات در زبانش قرآن انقلاب است و اقیانوس معرفت. و این گونه ساحل پیمایی ها جز برگرفتن و چشیدن قطره ای از آن بیکران دریا، چیز دیگری نیست. امید اینکه خداوند منان بر ما منت گذارد و توفیق ادامه ی راهش دهد و میراث گرانبهایش را که در انقلاب و ولایت فقیه متبلور است همچنان تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه نگه دارد و در آخرت نیز دست شفاعت خواهی آن بزرگوار راحل را به کمک ما تهی  دستان برساند.

 

منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)، ص 430.

منابع و پی نویسها:


[1] . قال الله تعالی: "و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفصیلا / سوره اسراء(70)

[2] . قال الله تعالی: "انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فا بین ان یحملنا و اشفقن منها و حملها الانسان / سوره احزاب / (72)

[3] . سوره ص / آیه 72

[4] . قال الله تعالی (انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیراً انا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفورا / سورۀ انسان / آیه 3

[5] . سوره اسراء 17 / آیه 64

[6] . ر.ک:صحیفه امام / ج 15 / ص 212-214

[7] . قال الله تعالی: "هوا الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم بتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه" سوره جمعه / آیه 20

[8] . قال رسول الله(ص) "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"

[9] . قرآن کریم / سوره قلم آیه 4 / سوره فتح آیه / 8

[10] . قرآن کریم / سوره قلم آیه 4 / سوره فتح آیه / 8

[11] . کوثر / ج 1 / ص 59

[12] . ر.ک:صحیفه امام / ج 13 / ص 160-161

[13] . کوثر / ج 1 / ص 586

[14] . ر.ک:صحیفه امام / ج 19 / ص 355-356

[15] . "لاخیر فی عباده لیس فیها تفکر" اصول کافی 1: ص 36

[16] . نقل از جزوه(روشهای تربیتی) / ص 1054

[17] . سوره فصلت 41 / آیه 53

[18] . شرح دعای سحر / ص 270

[19] . نقل از جزوه تقدیمی(روشهای تربیتی) / ص 1186

[20] . همان / ص 1184

[21] . نهج البلاغه صبحی الصالح / کتاب 31 ص 4 ـ 393

[22] . نقل از جزوه "روشهای تربیتی" / ص 1181

[23] . الوسائل ج 11 / ص 223 / ابواب جهاد النفس باب 33 ج 1

[24] . نقل در جزوه در روشهای تربیتی ص 1052

[25] . برای نمونه رجوع کنید به آل عمران 3 / آیه 191

[26] . شرح دعای سحر / ص 187

[27] . وسائل الشیعه ج 11 ص 153 / ابواب جهادالنفس / باب 5 / ج 1

[28] . به رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم ص 3 ـ 142 و غیر آن مراجعه شود.

[29] . اصول کافی ج 2 / ص 453

[30] . نقل از جزوه "روشهای تربیتی" / ص 1054

[31] . کوثر جلد 2 ص 7 ـ 636

[32] . وسائل الشیعه ج 8 / ص 545

[33] . کوثر جلد 2 / ص 738

[34] . ر.ک:صحیفه امام ،ج 1 / ص 121

[35] . ولایت فقیه / ص 196

[36] . قرآن کریم سوره طه 20 / آیه 25

[37] . ر.ک:صحیفه امام ،ج 17 / ص 379-380

[38] . ر.ک:صحیفه امام ،ج 20 / ص127-128

[39] . وسائل الشیعه 11 / 223 ابواب جهادالنفس / باب 33

[40] . ر.ک:صحیفه امام ،ج 1 / ص 394-395

[41] . ر.ک:صحیفه امام / ج 13 / ص 182-183

[42] . ر.ک:صحیفه امام ،ج 8 / ص 487-489

[43] . ر.ک:صحیفه امام ج8 / ص 512

[44] . سوره حجرات 49 / آیه 13

[45] . سوره زمره 39 / آیه 9

[46] . سوره نساء 4 / آیه 95

[47] . سوره مجادله / آیه 11

[48] . مجمع البیان 9 / ص 378 / ذیل آیه شریفه

[49] . ر.ک:صحیفه امام / ج 20 / ص 159-161

[50] . ر.ک:صحیفه امام / ج 21 / ص 84-86

[51] . ر.ک:صحیفه امام / ج 13 / ص 487-489

[52] . نهج البلاغه صبحی الصالح / 430

[53] . کوثر 1: ص 20 ـ 919

[54] . ر.ک:صحیفه امام / ج 19 / ص 362-363

[55] . ر.ک:صحیفه امام / ج 20 / ص 79-81

[56] . ر.ک:صحیفه امام / ج 17 / ص 150-151

[57] . ر.ک:صحیفه امام / ج 15 / ص 357-359

[58] . ر.ک:صحیفه امام / ج 17 / ص 108-109

[59] . ر.ک:صحیفه امام / ج 16 / ص 91-92

[60] . ر.ک:صحیفه امام / ج 17 / ص 449

[61] . ر.ک:صحیفه امام / ج 7 / ص 338-340

[62] . نقل از جزوه (روشهای تربیتی) / ص 1186

[63] . ر.ک:صحیفه امام / ج 16 / ص 406-407

[64] . نقل از جزوه (روشهای تربیتی) / ص 1052

[65] . جهاد اکبر / ص 45

[66] . ارشاد شیخ مفید / مجلس 24 / ص 123

[67] . سوره جمعه / آیه 56

[68] . سوره ذاریات 51 / آیه 56

[69] . سوره بقره 2 / آیه 45

[70] . ر.ک:صحیفه امام / ج 12 / ص 392-393

[71] . سوره عنکبوت 29 / آیه ی 45

[72] . ر.ک:صحیفه امام / ج 12 / ص 392-393

[73] . وسائل الشیعه / ج 7 / ص 296 / ابواب صوم المندوب / باب 1 / ح 36

[74] . همان / ج 20 / ص 211 ـ 210

[75] . تفسیر سوره حمد / ص 56

[76] . ر.ک:صحیفه امام / ج 18 / ص 480-481

[77] . گلستان سعدی / در اخلاق درویشان / حکایت 21

[78] . نقل از جزوه (روشهای تربیتی) / ص 1177

[79] . همان / ص 1184

[80] . ر.ک:صحیفه امام / 14 / ص 489-491

[81] . المفردات فی غرایب القرآن / ص 18

[82] . سوره / احزاب 33 / آیه 21

[83] . سوره ممتحنه / 60 / آیه 4

[84] . نهج البلاغه / ج 159

[85] . نقطه عطف / ص 14

[86] . ر.ک:صحیفه امام / 8 / ص 66-68

[87] . ر.ک:صحیفه امام / 16 / ص 436-437

[88] . نهج البلاغه / خطبه 176

[89] . همان / خ 176

[90] . سوره فرقان 25 / آیه 30

[91]. ر.ک:صحیفه امام / 8 / ص 485-487

[92] . اصول کافی 1 / ص 35 / باب استعمال العلم / ج 3

[93] . صفینة البحار 2 / ص 278

[94] . ر.ک:صحیفه امام / ج 19 / ص 317-318 نهج البلاغه خ 216

[95] . نهج البلاغه / خ 13 / ص263

[96] . نهج البلاغه / خ 13 / ص263

[97] . همان / ج 16 / ص61

[98] . جهاد اکبر / ص 238

[99] . اصول کافی 2 / ص 71 / باب الاقتصاد فی العباده / ج 6

[100] . ر.ک:صحیفه امام / ج 8 / ص 490-491

[101] . اصول کافی 2 / ص 37

[102] . اصول کافی 2 / ص 70 / باب القصد فی العبادة / ج 1

[103] . رجوع بشود به / وسائل الشیعه / ج 18 / ابواب بقیةالحدود / باب 8 / و ج 3 / ابواب اعداد الفرائض / باب 3 / و ج 18 / ص 581 / و ج 15 / ابواب احکام الاولاد / باب 85 / ج 1

[104] . برای نمونه رجوع شود به سوره بقره 2 آیه 119 سوره سبا 34 / آیه 28 و فاطره 35 / آیه 24 و اسراء 17 / آیه 105 و آیات دیگر

[105] . کوثر 1 / ص 642

[106] . سوره یوسف 12 / آیه 87

[107] . سوره توبه 9 / آیه 104

[108] . ر.ک:صحیفه امام / ج 9 / ص4-5

[109] . ولایت فقیه / 289

[110] . نقطه عطف / ص 25 ـ 24

[111] . نقطه عطف / ص 21

[112] . ر.ک:صحیفه امام / ج 16 / ص 495-496

[113] . ر.ک:صحیفه امام / ج 17 / ص 14-15

. انتهای پیام /*