جایگاه اخلاق از دیدگاه حضرت امام رحمه الله[1]

 آیة الله  ابراهیم امینی

بسم الله  الرحمن الرحیم. با سلام به حضرت بقیة الله  الاعظم امام زمان ارواحنا فداه و با درود فراوان به روح بلند امام راحل قدس سره و با آرزوی طول عمر و ادامۀ رهبری برای رهبر معظّم انقلاب، قبل از آغاز سخن، بر خود لازم می دانم که از هیأت برگزار کنندۀ کنگره و حُسن انتخابشان تشکر کنم؛ چون امروز یکی از موضوعات فراموش شدۀ امام که شدیداً مورد نیاز بوده و هست، اخلاق است که یک محور این کنگره می باشد.

آقایان لابد توجه داشته اند که الآن بزرگ ترین مشکل ما در جامعه و در اقشار مختلف و در حوزه ها کمبود یا ضعف اخلاق است. حوزه ها را خودمان می بینیم که چگونه است، و اخلاق از لحاظ علمی و عملی چقدر در آن ها تعقیب می شود. در جامعه هم که به خوبی وضع اخلاق را می بینیم؛ هم از جهت عملی و هم از جهت علمی. البته گاهی از لحاظ علمی مسائلی مطرح  می شود، ولی از لحاظ عمل خودتان می بینید که چگونه است. فکر می کنم که بزرگ ترین مشکل ما در این زمان همین ضعف اخلاق است.

موضوع صحبت من مسأله جایگاه اخلاق از دیدگاه امام است. البته جایگاهی که عرض می کنم از دو جنبه می باشد، یکی از جنبۀ علمی و عرفانی و دیگری از جنبۀ عملی است. اخلاق در اسلام چه جایگاهی دارد، و امام هم که یک اسلام شناس است، چه جایگاهی برای آن قائل بوده و اصولاً در اخلاق چه روشی داشته است؟

امام همیشه یک شخصیت اخلاقی بوده است. اخلاقی که می گویم نه یعنی اخلاق انزوا،اخلاق کلّی، آن جور که اسلام می گوید. اول سخنی که من از امام شنیدم دربارۀ اخلاق بود و آغاز آشنایی من با امام به وسیلۀ اخلاق بود. در سال 1321 که من برای تحصیل به قم مشرّف شدم، امام در حوزه، درس اخلاق می فرمودند که بنده هم در آن ایام شرکت می کردم و بهترین خاطراتم مربوط به آن زمان است. و اصولاً می دانید که آدم اول طلبگی حال و هوای دیگری دارد. بنده آن سخنان بسیار جالب و زیبای امام را در مدرسۀ فیضیه که عصرهای پنج شنبه و جمعه می فرمودند و بازاری ها، طلبه ها و آقایان در آن شرکت می کردند، فراموش نمی کنم. آن دوره بهترین ایام زندگی طلبگی من است. بعد هم در طول درس هایی که در خدمت ایشان بودیم، قبل از پیروزی انقلاب، همیشه همین مسأله اخلاق برای ایشان مطرح بود. در بعضی روزها ظاهراً چهارشنبه ها، حدیث اخلاقی ذکر می کردند و دربارۀ آن توضیحات خوبی می دادند و به مناسبت های مختلف هم توصیه های اخلاقی می فرمودند و همیشه عنایت ایشان به اخلاق مورد توجه من بود.

امام فقط به گفتار اکتفا نمی کردند، بلکه درعمل هم به اخلاق ملتزم بودند. بنده یک حالت کنجکاوی داشتم که امام چه مقدار به این اخلاقی که نوشته است تقیّد دارد. آن زمان من نسخۀ خطی کتاب چهل حدیث امام را خوانده بودم و خیلی هم مجذوب این کتاب بودم، ولی کنجکاوی می کردم که امام خودش در مرحلۀ عمل چه حالتی دارد، اگر اخلاص را گفته، خودش چطور اخلاص دارد؟ و همین طور در مورد سایر مباحث اخلاقی. با مراقبت های ویژه ای که بنده همیشه داشتم، احساس می کردم که امام به این مطالبی که نوشته و می گوید، هم معتقد است و هم عمل می کند.

قبل از پیروزی انقلاب، در زمان مبارزات هم امام به همین جنبه های اخلاقی، هم از جهات گفتاری، هم از جهات کرداری، مقید و ملتزم بود، که فرصت ذکر آن ها نیست. اجمالاً عرض می کنم که همواره امام را ملتزم به اخلاق می دانستم؛ چه در درس گفتن، چه در مباحثه کردن، چه در حضور در جلسۀ درس و سایر جهات یک مرد اخلاقی بود. امام قبل از این که فقیه باشد، یک انسان اخلاقی بود. قبل از فلسفه و عرفان هم یک شخصیت اخلاقی بود، و در زمان مبارزات هم این شخصیت اخلاقی ایشان محفوظ بود.

بعد از پیروزی انقلاب هم که همه شاهد شخصیت اخلاقی ایشان بودید. آقایانی که خدمت امام می رسیدند، می دانند که امام چگونه بود، و آن ها هم که توفیق درک محضر ایشان را نداشتند، سخنان ایشان مضبوط است، می توانند از آن ها استفاده کنند. شما اگر به این چند مجلدی که سخنان امام در آن نقل شده، مراجعه کنید، می بینید کم تر جایی بوده که امام تصریحاً یا تلویحاً به مسائل اخلاقی اشاره نکنند. هر گروهی که خدمت امام رسیده، ایشان درمورد اخلاق صحبت کرده اند؛ چه مردم عادی چه شخصیت های علمی، چه خانم ها و چه آقایان، این عادت همیشگی امام بود. خود ما گاهی که مشکلاتی داشتیم خدمت امام می رفتیم و مسائل را مطرح می کردیم. گاهی امام پاسخ آن مسائل را در قالب اخلاق ذکر می کردند.

وصیت نامۀ امام را اغلب شما دیده اید. این وصیت نامه از اول تا آخرش جز اخلاق چیز دیگری است؟ منتها نه اخلاق خشکِ انزوا طلب گوشه گیر، بلکه اخلاقی که در متن جامعه زنده است و باید به مردم زندگی یاد بدهد. می بینید به هرکسی که رسیده یک توصیه کرده، اولاً می گوید که این وصیت نامه را شما در زمانی می خوانید که من زنده نیستم، و بعد برای همۀ اصناف، گروه ها، نهادها، شخصیت ها، مردم و روحانیت، برای همه پیام دارد؛ پیام اخلاقیِ جالب و جاذب.

این ها را من تکرار نمی کنم و البته می دانم که فضلا و آقایانی که در این قسمت کنگره زحمت کشیده اند، حتماً جنبه های علمیِ اخلاقِ امام را مطرح کرده اند، مسائل عرفانی ایشان را مطرح کرده اند. سعی شان مشکور باشد و همه از جنبه های علمی این کنگره استفاده خواهیم کرد.

بنده می خواهم از جنبۀ دیگری این مسائل اخلاقی را مطرح کنم و به این سؤال بپردازم که چرا امام در طول حیاتشان این قدر به اخلاق تکیه داشتند و مقیّد به آن بودند؟ چرا این قدر بر اخلاق تأکید می کردند و در هر جایی به آن سفارش می کردند؟ مگر اخلاق چه مقدار ارزش داشت؟ در پاسخ به این سؤالات می توان گفت تأکید فوق العادۀ امام بر اخلاق از چند جهت بود. یکی این که امام یک عالم دینی، یک اسلام شناس بود، یک عالم اخلاق، یک عارف، یک حکیم و یک فقیه بود، و با مسائل مختلف اسلامی کاملاً آشنا بود و می دانست که ارزش اخلاق در اسلام چه مقدار است؛ یعنی جایگاه اخلاق در اسلام را می دانست و این جایگاه واقعی را باور داشت. در نتیجه این چیزی را که باور داشت باید القا کند، بگوید و عمل هم بکند. در این رابطه وقتی که به کتاب های اخلاقی امام مراجعه کنید، می بینید در این قسمت، احادیث و آیات اخلاقی را بررسی کرده و معمولاً هم خیلی جاذب است. هرچه آدم می خواند برایش بی اثر نیست، کم یا زیاد، به هرحال اثر دارد.

من ابتدائاً به تعدادی از احادیث اشاره می کنم و بعد از آن بحث را ادامه می دهم. از باب نمونه، دلیل این که امام این قدر در مورد اخلاق تأکید داشتند حدیثی است از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: «إنّما بعثت لاُتمّم مکارمَ الأخلاق»؛ من مبعوث شدم تا اخلاق رابه اتمام برسانم. این کلمۀ «بُعِثْتُ» قابل دقت است و نشان می دهد که هدف بعثت این است. بعد کلمه «لاُتمّم»؛ قابل دقت است. از این جا معلوم می شود که هدف پیغمبران هم همین بوده است. اصولاً بزرگ ترین چیزی که پیغمبران در مورد آن به مردم سفارش و تأکید می کردند، مسائل اخلاقی بود. پیغمبر اسلام هم آمد برای این که همین کار پیغمبران را ادامه بدهد.

قال النبی صلی الله علیه و آله: «إنّ العبد لیبلغ بحُسن خُلقه عظیم درجات الآخرة و شرف المنازل وإنّه لضعیف العبادة»، در این حدیث یک مقداری دقت کنید، می فرماید که خداوند متعال در قیامت بالاترین درجات بهشت و سعادت و شرف منازل را که بالاترین مقام است، به انسان که «و إنّه لضعیف العبادة» است می دهد؛ در حالی که همین فرد ممکن است از جهت تعبّد و عبادت ضعیف باشد. مطلب جالبی است، البته پیغمبر نمی خواهد عبادت را تضعیف کند، بلکه می داند که عبادت هم اگر با اخلاق نباشد، نمی تواند مثمر ثمر باشد. اگر عبادت با ریا باشد، اخلاص نداشته باشد، نمی تواند مثمر باشد. پس معلوم می شود که اخلاق حتی ضامن مسائل فقهی مردم هم هست.

در حدیث دیگر است که قال رسول الله  صلی الله علیه و آله: «ما یوزع فی میزان امرءٍ یوم القیامة أفضل من حُسن الخُلق؛ درقیامت هیچ چیز در میزان اعمال انسان نمی گذارند که بالاتر از اخلاق نیک باشد». یعنی هیچ عبادتی را نمی گذارند که به اندازۀ اخلاق، میزان عمل را بالا ببرد.

در حدیث دیگر است که قال رسول الله  صلی الله علیه و آله: «أکثر ما تَلِجُ به اُمّتی الجنّة تقوی الله  و حُسن الخلق؛ بهترین چیزی که امت مرا به بهشت می برد، تقوای الهی و حسن خلق است»، باز در یک حدیث دیگر می فرماید: «إنّ العبد لیبلغ من سوء خُلقه أسفل درک الجحیم؛ به واسطۀ اخلاق بد انسان به پست ترین درجات جهنم می رود». اخلاق خوب و اخلاق بد، این مقدار در سعادت انسان مؤثر است.

از این جا به طور اجمال تا حدی جایگاه اخلاق در اسلام روشن می شود، که این چنین نیست که فقه ما مقدم بر اخلاق باشد، یا تحصیلات حوزوی مان مقدم بر اخلاق باشد، کارهای سیاسی و اجتماعی مان مقدم بر اخلاق باشد و منهای اخلاق آن ها را ادامه بدهیم. از این جا به خوبی استفاده می شود که همۀ ما باید اخلاق را رعایت کنیم، تا بتوانیم یک مسلمان باشیم. در زمینۀ اخلاق احادیث بی شماری وجود دارد که بنده نمونه هایی از آن را خواندم. قرآن هم که معلوم است، اصلاً می توان گفت که قرآن یک کتاب اخلاقی است. با این موقعیت که اخلاق در اسلام دارد، امام هم خودش باید ملتزم به اخلاق باشد؛ چون یک عالم با عمل است و هم باید به هر طریق ممکنی آن را ترویج کند. لذا می بینید همه جا سخن از اخلاق گفته است. خوب این مسأله، مسأله اسلام.

اما علت این که امام این قدر روی این مسأله تأکید می کردند، این بود که می دانستند که چقدر جامعۀ اسلامی نیاز به اخلاق دارد. امام می دانستند که این انقلاب، انقلاب اسلامی است و یکی از مهم ترین ابعاد اسلام اخلاق است، و انقلاب بدون رعایت اخلاق نمی تواند به ثمر برسد، و میزان نیاز اقشار مختلف مردم و مسئولان به اخلاق را می دانستند. از این رو، این همه روی اخلاق تأکید می کنند. انسان، وقتی که کلمات امام را می خواند ـ صرف نظر از کتاب های اخلاقی ایشان ـ به گونه ای تأکید بر اخلاق در آن ها موج می زند که آدم تعجب می کند. شاید سابقه نداشته باشد، هیچ رهبری این مقدار بر مسائل اخلاقی تأکید داشته باشد. علت این امر این است که امام می دانستند ضامن پیروزی، بقا و ثمربخشی این انقلاب، رعایت اخلاق است. البته چنان که عرض کردم نه آن اخلاق خشک انزواطلب، بلکه اخلاقی که در متن جامعه است. حوزه های علمیه، طلاب، شخصیت های علمی، هروقت که خدمت امام می رسیدند، ایشان در وعظ مشبعی سفارش به اخلاق می کردند.

بنده هم در بعضی از این جلسات که امام مسائل اخلاقی را مطرح می کردند، بودم. این همه توصیۀ ایشان به اخلاق، به این علت بود که می دانستند حوزه بدون اخلاق نمی تواند یک حوزۀ انقلاب اسلامی باشد. حوزه ای که در فقهش، در اصولش، در صرف بودجه هایش و ... رعایت اخلاق را نکند، نمی تواند حوزه ای باشد که پشتوانۀ انقلاب باشد. امام از این مسأله می ترسید و لذا می بینید چقدر، حتی راجع به روحانیت و حوزه ها صحبت کرد. امام می دانست که بدون رعایت اخلاق، مسئولان نمی توانند در ادارۀ نظام موفق بشوند، باید اخلاق باشد تا آن ها موفق شوند. امام از این می ترسید که مبادا خدای نکرده مسئولان، مستضعفان و فقرا را فراموش کنند و برای پابرهنه ها، برای دیگران آن طور که باید کار نکنند، و حفظ مقام خودشان را بر خدمت مقدم بدارند. حب جاه و مقام و ریاست، نعوذ بالله ، اگر غلبه کرد بر انسان، انسان چگونه می تواند در خدمت محرومان باشد؟ همه چیز را توجیه می کند؛ حفظ اسلام است و اسلام هم تمرکز بر این پیدا کرده است، آن وقت قضایا یک جور دیگر می شود. امام از آن جا می ترسید که بیت المال مسلمانان، حق و حقوق این مردم فقیر، بیچاره، گرسنه، پابرهنه ها، صرف مقام و حفظ آن بشود. چون وقتی که خدای نکرده اخلاق حاکم نباشد، آدم همه چیز را توجیه می کند؛ چون بدون اخلاق انسان نمی تواند واقعیات را درک کند، می گوید حق همین است. چرا؟ چون خودش این طور درک می کند. اگر تقوا نباشد، همین طور است.

این اختلافاتی که الآن گاهی متأسفانه مشاهده می کنیم، معلول چیست؟ این جناح خودش را حق می داند، آن جناح هم خودش را حق می داند، اما حاضر نیستند که این حق را با میزان عدل و اسلام بسنجند. هر کسی برای خودش، هر گروهی برای خودش، خیلی آفت بزرگی است، امام از این می ترسید که تجار و زراندوزان، به فکر زراندوزی باشند و هرچه می توانند به ثروتشان اضافه کنند، و راجع به فقرا و مستضعفان اصلاً فکر نکنند و همه را بگذارند گردن کمیتۀ امداد امام و دولت، تا صحبت یک فقیر و بیچاره ای می شود، می گویند مراجعه به کمیتۀ امداد کند. اگر خیلی لطف داشته باشند، یک چیزی می نویسند به کمیتۀ امداد، کمیتۀ امداد هم که امکاناتش محدود است، یا این که رفع همۀ نابسامانی ها را از دولت می خواهند. پس حاج آقای تاجر، کاسبِ ثروتمند، پس تو چه انقلاب اسلامی ای را پذیرفته ای؟ تو انقلاب منهای اخلاقِ اسلام را پذیرفته ای؟ پس این همه روایت و احادیثی که ما داریم در کمک به محرومان، به مستضعفان، به کارهای خیریه، این ها مال کجا است؟ مگر مال اسلام نیست؟

حاج آقا تو فقط به مستحباتت می رسی، آن هم مستحباتی که خودت به آن ها اولویت می دهی؟! به زیارت ها، حج عمره ها، هرچه می گوییم آقا اگر تو بیایی یک خانواده ای را از فلاکت نجات بدهی، وسیلۀ ازدواج دختری را فراهم کنی، پسری را سرمایه بدهی که کسب کند، وسیلۀ ازدواج جوانی را فراهم کنی، این ثوابش بیش تر از آن چیزهایی است که  تو الآن به آن ها اولویت می دهی، مگر باور می کند؟ ابداً، سیاست ها، سیاحت ها، زیارت ها، مراسم ها را به دل خواه خود انجام می دهد. آن ها خیلی راحت تر است، اسلام فقط همین است؟

آیا بازار ما واقعاً بازاری است که اخلاق اسلامی در آن حاکم است؟ ادارات ما را الآن می شود گفت که واقعاً ادارات اسلامی است که نه رشوه می گیرند، نه تقلب می کنند، نه کار مردم را عقب می اندازند؟ این ها از عوامل این نظام هستند. می خواهیم این نظام کجا پیاده شود؟ علت این که امام این همه روی اخلاق تأکید داشتند و سفارش می کردند این است، و آن کمبودی هم که ما الآن در حوزه، جامعه، بازار، دانشگاه، و در بین جوانان، خانم ها، مسئولان، و در بین همه داریم، همین کمبود اخلاق است، آیا ما عمل می کنیم؟ برگزار کردن این کنگره ها بسیار خوب است، من تشکر می کنم از تحقیقات آقایان، ان شاءالله  استفاده هم می کنیم، اما مسأله، چیز دیگری است، نیاز ما چیز دیگری است. وقتی که ما اخلاق هم بنویسیم، ولی عمل نکنیم، چه می شود؟ مگر ما نمی دانیم امام اخلاقش چیست؟ اخلاق امام همین ها است که در این کتاب های اخلاقی نوشته، عملش هم هست، پس چرا از آن تبعیت نمی کنیم؟ امیدوارم این کنگره مقدّمه ای بشود برای این که ما یک حرکت اخلاقی از صدر تا ذیل شروع کنیم، واقعیات را بسنجیم، هواهای نفسانی را کنار بگذاریم، خودبینی ها را کنار بگذاریم، همه با هم باشیم، بنشینیم حق را بیابیم، و به آن عمل کنیم، و به این مردم خدمت کنیم، به این نظام مظلوم، به این امانت امام راحل خدمت کنیم. اگر این کنگره ها مقدمه ای برایمان باشد، بسیار خوب است. امیدوارم ان شاءالله  حدّاکثر استفاده را از این قبیل مجالس بکنیم. من قصد داشتم در یک بُعد دیگر اخلاقی که امام مطرح کرده اند و در کتاب های ایشان هم موجود است، یعنی تأثیر اخلاق در شخصیت انسان و سعادت اخروی انسان و سازندگی بُعد معنوی انسان هم، صحبت کنم، ولی به همین مقدار اکتفا می کنم.

 

«والسلام علیکم و رحمة الله »

 منبع: مجموعه آثار 13 ـ امام خمینی و اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی (مصاحبه های علمی)، ص 527.



[1] )) متن سخنرانی نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه محترم قم در کنگره. (8/3/82)

. انتهای پیام /*