انگارۀ مطلوب وحدت در سیرۀ امام خمینی(ره) 

قاضی زاده

خلاصه مقاله 

‏وحدت گرایی در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی و مذهبی مطرح بوده و هست، اما در دیدگاه وحدتگرایان همواره مفهوم واحدی اراده نشده است، به طور کلی سه گونه وحدت «ایدئولوژیک»؛ «استراتژیک» و «تاکتیک» را می توان از هم جدا ساخت که از وحدت استراتژیک نیز می توان سه گونه «وحدت ملی»، «وحدت امی» (ملت) و «برادری و تفاهم اجتماعی» رامتمایز ساخت. ‏

‏آنچه در میان مذاهب اسلامی می تواند به عنوان وحدت مطلوب ارائه شود «وحدت امت» است. در این آرمان وحدت خواهی اصول بنیادی هر مذهب ثابت و لایتغیر است و وحدتگرایی در وحدت رویه – سیاستگذاری - برنامه ریزی و همدلی و همکاری جلوه می کند، گرچه می توان در بعضی از فروع مذهب نیز با بحث و کنکاش زمینه تغییر پی جویی کرد. ‏

‏سیره امام خمینی(ره) به عنوان یک متفکر درد آشنای معاصر نیز نشانگر اعتقاد و دفاع ایشان از اینگونه وحدت است. این مقال شواهدی بر اثبات انطباق دیدگاه امام برنظریه پیش گفته ارائه کرده است. ‏

‏اندیشۀ همگرایی امت اسلامی و وحدت مذاهب و فرق اسلامی آرزوی دیرین عالمان بصیر اسلامی بوده است. بدون تردید یکی از انگیزه های این همگرایی تشکیل جبهۀ متحد اسلامی در مقابل تهاجم نظامی، اقتصادی و سیاسی استعمارگران است و به همین روی در یکی دو قرن اخیر هرگاه حمله و تهاجم دشمن شدیدتر بوده، احساس نیاز به همگرایی بیشتر و فریاد وحدت گرایان رساتر شده است. امروزه که دوران تهاجم مستقیم نظامی ابر قدرت غرب و دیگر استعمارگران به پایان رسیده، راههای برقراری سلطه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل پیچیده و نوینی به خود گرفته است و کشورهای مسلمان بیش از پیش در معرض تهاجم گستردۀ فرهنگ و اقتصاد در سیاست استعمارگران قرار دارند. ‏

‏ندای همگرایی که در چند دهۀ اخیر به گوش می رسد از هر زمان دیگر رساتر است؛ اما با توجه به انگاره های مختلف وحدت گرایی و مدلهای مختلفی که از این مفهوم دینی و سیاسی در جهان به ظهور رسیده، این پرسش اساسی در مقابل اندیشۀ وحدتگرایی است اسلامی مطرح است که براستی چه انگاره ای از وحدت در بیان و عمل اندیشمندان اسلامی مراد بوده است؟ آیا همه از این مفهوم تلقی  یکسانی داشته اند یا گونه های مختلفی از این مفهوم دینی و سیاسی در دیدگان و عمل آنان مشاهده شده است؟ در این صورت کدام انگاره را می توان تصویر مطلوب و واقع گرایانه دانست و کدامیک در سویه افراد و تفریط بوده و نامطلوب جلوه می کند؟ پژوهش عمیق در این زمینه، یکی از ضرورتهای نخستین مجامع تحقیقاتی متناسب با این گونه مباحث است؛ چرا که خطر بعضی از انگاره های همگرایی که راه اضمحلال مذهب را آرام آرام هموار می کند کمتر از خطر فرقت و جدایی - که سالیان دراز امت اسلامی را در آتش خود می سوزاند - نیست.‏

‏آنچه در این نوشته پیگیری می شود نیم نگاهی محققانه به این مسئله است. به نظر نگارنده دیدگاه و سیرۀ عملی همگرایانۀ امام خمینی(ره) معمار جمهوری اسلامی ایران از افراط و تفریط به دور بوده است و چون دیگر افکار بلند ایشان می تواند چراغ راه رهروان باشد. از این روی پس از طرح اجمالی پنج انگاره از همگرایی و تحلیل آنها و اشاره به مصادیق عینی آن در جهان فرهنگ و سیاست معاصر، انگاره مطلوب را معرفی می کنیم و ضمن اشاره به مبانی و لوازم آن انطباق دیدگاه و سیرۀ عملی امام خمینی(ع) با آن را پایانبخش مقال قرار می دهیم. ‏

انگاره های گوناگون وحدت: 

1 - وحدت ایدئولوژیک (وحدت مطلق) - ‏وحدت ایدئولوژیک به اتفاق نظر در همۀ عقاید مسلکی و پذیرش جمعی اصول بنیادی یک مکتب تعریف می شود. درخواست اینگونه وحدت مبتنی بر احساس حقانیت مطلق از سوی وحدتگراست؛  حقانیتی که هیچ مصلحتی چشمپوشی یا سکوت از آن را برنمی تابد. رژیمهای مرامی غالباً اتحادی این گونه را در سیاست داخلی خود - و بعضاً نیز درسیاست خارجی - می طلبند. با توجه به اینکه حقیقت توصیه و اعتقاد به خدای یکتا بنیادی ترین اصل دینی است که هیچ مصلحتی بر او غلبه نمی کند، درخواست اتحاد از جانب پیامبر اکرم(ص) می تواند از این گونه وحدت تلقی شود. قرآن کریم می فرماید:‏

‏«‏قُلْ یٰا اَهْلَ الکِتٰابِ تَعٰالوا إِلی کلمةٍ سَواء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ اَلا نَعْبُدَ إِلَا الله وَلا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلٰا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً اَرْبَاباً مِنَ دُونِ اللهِ فَإِن تَوَلَّوا فَقُولُواْ اَشْهَدوُا بِاَنا مُسْلِمُونَ‏» ‏‎[1]‎

‏بگو   ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم. و بعضی از ما بعضی دیگر را - ‏‏غیر از خدای یگانه - به خدایی نپذیرد. هرگاه از این دعوت سرباز زنند بگویید، گواه باشید که ما مسلمانیم. ‏

‎[[page 369]]‎‏و در آیه دیگر به حقانیت اتحاد بر اساس محور «الله» تصریح نموده و می فرماید: ‏

‏«‏وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللهِ فَقَدْ هُدِیََ إِلَیٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم‏»‏‎[2]‎‏ ‏

‏و هر کس به خداوند تمسک جوید قطعاً به راهی راست هدایت شده است. ‏

‏وحدت ایدئولوژیک، وحدتی آرمانی و مطلوب است، اما در صورتی که به محور وحدت و حقانیت آن وحدتگرا ایمان داشته باشد و مصلحت برتری را نیز نبیند، از این روی درخواست اینگونه وحدت در فروعات فقهی مذاهب و فتاوای فقیهان یک مذهب روا نیست؛ چرا که غالباً حقانیت یک نظر نسبت به نظر دیگر - مثلاً برتری فتوای شیخ طوسی بر این ادریس یا ابوحنیفه براحمد بن حنبل - روشن نیست. ‏

‏همچنین این گونه و حدتگرایی بین مذاهب نیز نه عملی است ونه مطلوب، گرچه هر یک از مذاهب، - لااقل شیعه - اصول مذهب خویش را به جان پذیرفته است و چشمپوشی از آن اصول را به معنای چشمپوشی از مذهب حق می داند؛ اما وجود مصلحت برتری که امت اسلامی را تهدید می کند و... سبب می شود که دو قید لازم برای تحقق بخشیدن و یا حداقل درخواست رسمی و وسیع وحدت ایدئولوژیک محقق نباشد. ازمنظر سیرۀ معصومین(ع) منش پیامبر(ص) و بیان وحی الهی در مقابل کفار - جز در مقاطع محدود - درخواست وحدت ایدئولوژیک با اهل کتاب بود. [وحدت نبوی]. اما سیره و بیان امیرمؤمنان علیه السلام - در مقابل دیگر مسلمانان اینگونه نبود، بلکه حضرتش برای حفظ مصالح برتری جامعۀ نوپای اسلامی وحدت استراتژیک – بعداً توضیح داده می شود - را ابراز می کردند، [وحدت علوی]. ‏

‏بیان زیبا و بلند امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره اینگونه است: (این نامه در پاسخ به ابوموسی اشعری در مسئله حکمیت صادر شده است) : ‏

ولیس رجل - فاعلم - احرص علی جماعة امة محمد - صلی الله علیه واله - و اُلفتها منی، ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم امآب و سَاُفی بالذی رأیتُ علی نفسی و ان تغیرت عن صالح مافارقتنی علیه‏. ‏‎[3]‎

‏بدان که هیچ کس نسبت به وحدت و جماعت امت محمد(ص) از من حریص تر نبوده و آشنایی و انسش از من بیشتر نیست. من در این کار پاداش نیک انجام شایسته را از خدا می طلبم و به آنچه تعهد کرده ام وفادارم هرچند تو از آن شایستگی که به هنگام رفتن از نزد من داشتی تغییر پیدا کرده باشی. ‏

‏وحدت ایدئولوژیک گرایش به عقیدۀ وحدتگراست، وحدت براساس حقانیت است نه قرارداد و ائتلاف. در این گونه وحدت شعار«همه با من، همه با عقیده من حاکم است نه همه با هم» و این شعار گرچه در شرایط خاصی مطلوب نمی نماید اما با وجود دو قیدی که در وحدت ایدئولوژیک گفتیم از مطلوبیت برخوردار است. ‏

‏در سیر و سلوک عرفانی که «مرید» با «مرشد» متحد می شود، اینگونه وحدتی به طور وسیع مراد است، به طوری که مرید در مرشد فانی می شود، چراکه در آنجا نیز راه یکی و مرشد به مقصد نزدیکتر است و مرید برای وصول چاره ای جز پیمودن راه مرشد و سالک قدیم را ندارد. ‏

‏این گونه وحدت را وحدت «شیران خدا» نیز می توان لقب داد: ‏

جان گرگان و سگان از هم جداست   متحد جانهای شیران خداست

‏نکته قابل توجه آنکه وحدتگرایی به معنای قبول اصول مذاهب دیگر و خدشه کردن در مذهب خود، از سوی فرهیختگان هیچ مذهبی روا نیست. پس درخواست ایدئولوژیک در میان مذاهب اسلامی اگر به معنای پای نهادن براصول خود باشد ناصواب و خروج از مذهب است، و اگر به معنای دعوت دیگران به پذیرفتن اصول خود باشد عملی نیست، از این روی طرح این وحدت در مباحث مربوط به وحدت شیعه و سنی و... نامطلوب است. ‏

2 - وحدت استراتژیک‏ - وحدت استراتژیک نه چون وحدت ایدئولوژیک، هیچ گونه اختلافی را برنمی تابد و نه چون وحدت تاکتیکی موقت و زود میرا است. در این گونه وحدت بیش از آنکه به عقیده و ایدئولوژی توجه باشد، به وحدت عمل و رویه و اتحاد بر اساس اصول نسبتاً ثابت و دایمی توجه می شود. سیره و بیان معصومین(ع) و رهبران دینی ما اینگونه وحدت را بین مذاهب اسلامی نشان می دهند که درضمن پافشاری بر حقانیت و صحت اصول مذهب بر وحدت و هماهنگی عملی مسلمین و همدلی آنان تأکید می شود، اما قبل از هرچیز گونه های مختلفی از وحدت استراتژیک را که در عرصۀ سیاسی جهان به وقوع پیوسته است، متذکر می شویم. ‏

1 - 2 - وحدت ملی

‏کشورهایی که به زبانها، فرهنگها و اقوام و یا مذاهب گوناگون مبتلا بوده اند برای تهیۀ زمینۀ اقتدار سیاسی و استقلال سیاسی در مقابل بیگانگان نیازمند یکپارچگی مردم و انسجام آنان بوده و هستند، حال آنکه این اتحاد نمی تواند با یکسان سازی فرهنگی و ... صورت پذیرد، از این روی با تأکید بر خصوصیت مشترک - شهروندی - وحدتی در عین کثرت (به مفهوم سیاسی آن) را فراهم آوردند. ‏

‏نمونه روشن اتحاد ملی را در کشور کثیرالملّه هند می توان مشاهده کرد. جواهر لعل نهرو، با طرح شعار وحدت ملی ‏‎[[page 370]]‎‏استراتژی این چنینی را پی نهاد که موفقیتی نسبی نیز در برداشت. اتحاد جماهیر شوروی (سابق) هم با همین مشکل روبرو بود و به همین نظریه گرایید. یوگوسلاوی سابق نیز اینگونه بود، دغدغۀ مارشال تیتو، رئیس جمهوری فدرال یوگوسلاوی نیز به طرح وحدت ملی انجامید. ‏

2 - 2 - برادری اجتماعی

‏این شعار در انقلاب کبیر فرانسه مطرح شد. اختلاف شدید طبقاتی و اقتصادی دوران قبل از انقلاب، شعار «جنگ همه علیه همه» و «انسانها گرگ یکدیگرند»رواج زیادی داشت. شعار برادری بیش از آنکه مسئله استقلال را در نظر داشته باشد به تنظیم سیاست داخلی و حفظ ثبات و امنیت داخلی نظر دارد. ‏

3 - 2 - وحدت امت: 

‏این وحدت به مجموعه افرادی که آرمانهای مشترک دینی یا فرا وطنی دارند نظر دارد. همانگونه که مفهوم «امت» گسترده تر از ملت است، وحدت امت نیز از وحدت ملی فراتر است؛ و در مجموع به تحکیم پیوستگی بین اقوام مختلف که رابطه زبانی، نژادی، دینی، تاریخی و یا جغرافیایی نزدیکی دارند گفته می شود. از پیشوند «پان» در معرفی این گونه وحدت استفاده می شود. حزب بعث به دنبال وحدت امت عربی یا «پان عربیسم» بود، و سید جمال الدین اسدآبادی از شعار و عقیدۀ «پان اسلامیسم» حمایت می کرد. جدای از این دو، نهضتهای گوناگون پان ایرانیسم، پان تورکیسم، پان آمریکائیسم، پان تورانیسم و ... در جهان وجود داشته است. ‏

‏روشن است که بعضی از تلاشهای ملتگرایانه با بعضی دیگر در تضاد است؛ از این روی حضرت امام خمینی(ره) مقابلۀ سرسختی با ملی گرایی به معنای پان ایرانیسم - می نمودند و از وحدت اسلامی دفاع می کردند. ‏

‏به طور مسلم، وحدت مطلوب بین مذاهب اسلامی از گونۀ اخیر وحدت استراتژیک است؛ چرا که وحدت استراتژیک در دو عنوان 1 - 2 و 2 - 2 مربوط به دولت، کشور و شهروند است و نمی تواند در عرصه های بین المللی و فرا وطنی مطرح گردد - حال آنکه هدف اساسی وحدتگرایی امت اسلامی به همبستگی امت اسلامی چشم دوخته است. ‏‎[4]‎‏ ‏

3 - وحدت تاکتیکی: ‏اینگونه وحدت تنها در حالتی خاص و زمانی کوتاه مورد نظر قرار می گیرد، و همچون تاکتیکهای جنگی که برای راهبری کوتاه مدت و روزمرۀ جنگ به کار می رود، اینجا نیز به همین منظور از وحدت تاکتیکی استفاده می شود. حزب توده، وحدت نیروهای ضد امپریالیسم را مطرح می کرد. این وحدت بستگی به وجود دشمن مشترک دارد و به محض اضمحلال دشمن مشترک، فلسفه ای برای حفظ آن باقی نمی ماند. ‏

‏آنگونه که وحدت ایدئولوژیک در میان مذاهب اسلامی مطلوبیت ندارد، وحدت تاکتیکی نیز نامطلوب و شکننده و میراست، گرچه هجوم دشمن مشترک و امکان مبارزه با آن در سایۀ اتحاد و هم آهنگی انگیزۀ مهم طرح وحدت از سوی بسیاری از اندیشمندان بوده است، اما هرگز طرح وحدت امت اسلامی به غایت از بین رفتن دشمن مشترک معینی نیست، چرا که در این صورت چسب وحدت تواناییهای دشمن است و دشمن ناتوان زمینۀ فرقت و جدایی و توانایی نهایی دشمن را فراهم می سازد، اما در صورتی که چسب وحدت احساس زمینه های مشترک فراوان و بهره مندی مسلمین از اتحاد در جهت رشد  و سازندگی و بالندگی خود باشد حتی در صورت تضعیف و اضمحلال استعمارگران مهاجم این وحدت استراتژیک پایدار و پابرجا خواهد ماند. ‏

‏سید جمال الدین اسد آبادی بیدارگر شرق و سلسله جنبان نهضتهای ضد استعماری گرچه به هجوم دشمنان توجه داشت، اما بیش از هر چیز تواناییهای پنهان و نهفته مسلمین را به آنها گوشزد می کرد و به دنبال ایجاد یک وحدت باقی و پایدار بوده وی می گوید: ‏

‏«از روی کرام اصل خردمندانه ای تعصب نژادی پیدا کردند و معتقد شدند که فضیلتش از عالیترین فضایل است و آن را تعبیر به وطندوستی می نمایند. آری به فرنگیها ثابت شد که بهترین و عالیترین روابط ما بین مسلمانان همان رابطه دینی است، قدرت دینی هم ناشی از تعصبات اعتقادی است.»‏‎[5]‎

‏در تلقی عمومی از ارشادات حضرت امام خمینی(ره) نسبت به انگارۀ وحدت، بطور روشن توصیه به وحدت استراتژیک دیده می شود. غالب دعوتهای وحدتگرایانۀ امام نسبت به اقشار اجتماعی داخل کشور و یا در دیدار با شخصیتهای جهان اسلام بر وحدت استراتژیک عنایت داشت. اما در مواردی نیز به وحدت ایدئولوژیک و یا در موارد معدودی نیز به وحدت تاکتیکی توصیه می کرد. ‏

‏ ‏

سیرۀ امام خمینی(س) وانگاره مطلوب وحدت: 

‏ ‏

‏حضرت امام خمینی(ره) از معدود اندیشمندانی هستندکه از آغاز تا پایان دوران حیات فکری بر وحدت تاکید می کردند. در عمل نیز مسیر تحقق آرمان وحدت را هموار می‏‏‎نمودند و در این راه گامهای مؤثری برداشتند. شعار وحدتخواهی امام تنها وحدت‏‏ بین ملل اسلامی را در بر نداشت، بلکه عرصه های گوناگونی را چه در داخل و چه در خارج به این کلید موفقیت ‏‎[[page 371]]‎‏دعوت می کردند، تصور وحدت نیز در این عرصه ها لزوماً یکسان نبود، بلکه بعضاً تفاوتهایی نیز داشت. ‏

‏در تلقی عمومی از اشارات امام خمینی(ره) نسبت به انگارۀ وحدت، بطور روشنی توصیه به وحدت استراتژیک دیده می شود. غالب دعوتهای وحدت گرایانه امام نسبت به اقشار اجتماعی داخل کشور و یا در دیدار با شخصیتهای جهان اسلام بر وحدت، استراتژیک عنایت داشت. اما در مواردی نیز به وحدت ایدئولوژیک و یا در موارد معدودی نیز به وحدت تاکتیکی توصیه می کرد. ‏

‏از عرصه های مختلفی که می توان اهتمام امام به وحدت را نشان داد مواردی ارائه می شود: ‏

1 - وحدت اقشار اجتماعی: ‏اتحاد روحانیون، احزاب سیاسی، روحانی و دانشگاهی، بازاری و دانشگاهی، طبقات کارگر، کشاورز، سپاه و ارتش و کمیته و استاندار و امام جمعه و مردم و دولت... ‏‎[6]‎

‏«شما می دانید آن چیزی که این نهضت و این انقلاب را به ثمر رساند ایمان بود، و مؤمنین همانطور که قرآن شریف فرموده است برادر یکدیگر بوده و فرق بین آنها نیست ... شما می دانید که الآن کشور ما محتاج این که قوای مسلح با هم باشند، و اگر خدای نخواسته بین کمیته ها و سپاه پاسداران تفاهم نباشد به مقصدی که آن اسلام است نخواهید رسید. و هرگز در این فکر نباشید که من کمیته ای هستم و باید تنها کمیته کارش بهتر باشد و سپاه هم همین را بگوید. در این فکر باشید که با برادری کارها را انجام دهید و این اصل قرآنی را که مؤمنین با هم برادر هستند بپذیرید و با هم دوست و با یکدیگر مهربان باشید و خیر یکدیگر را بخواهید، و آن خواطر باطنی و نفسانی که عبارت از چه این سپاه از کمیته هاست را دور بریزید. این رمز موفقیت جامعه است. ‏‎[7]‎‏ ‏

‏حضرت امام در بیان فوق، برادری را به آیۀ کریمه ‏«انما المؤمنون اخوة»‏ نیز مستند می کنند و از این میثاق آسمانی در جهت توصیه به وحدت بهره می گیرند. ‏

‏حضرت امام(ره) در این زمینه ها بیش از هر چیز مفهوم وحدت استراتژیک به معنای برادری را در نظر داشتند و تحقق این گونه وحدت را در جهت حفظ امنیت داخلی و بالندگی نظام اسلامی لازم می دیدند. منشأ این اختلاف را غالباً وسوسه های شیطانی و اغراض شخصی می دانستند و برای ایجاد وحدت به تهذیب نفس توصیه می کردند. ‏‎[8]‎‏ ‏

‏توصیۀ این گونه به وحدت در طول دوران زمامداری امام خمینی(س) ادامه داشته است. اقشار و مسئولین سیاسی جامعه نیز از خطابات و بعضاً عتابهای امام محروم نبودند. حضرت امام در سالهای آخر حیات در دیدار با استانداران فرمودند: ‏

‏«آقایان استاندارها باید که وحدت خودشان و وحدت خودشان با ملت را حفظ کنند که ما هر چه داریم به برکت خدا و عنایت او از این ملت داریم. باید وحدت داشته باشید تا حفظ بشوید. دسیسه ها برای اختلاف است و شما توجه داشته باشید که یک کلمه اختلاف آمیز از گناهان بزرگی است که مشکل است خدای تبارک و تعالی بیامرزد. چه این کلمه صادر بشود از دشمنهای ما و چه این کلمه صادر بشود از دوستان ما، چه، از افرادی که ادعای قداست می کنند و چه از اشخاصی که این ادعا را ندارند. ‏

‏البته در کنار شهوت نفسانی و خودگرایی که زمینه اختلافی این گونه را فراهم می کند، شبهه و خطای در فکر و اختلاف برداشت نیز زمینه تخطئه دیگران و تعارض صنفی، حزبی و ... را فراهم می کند، اما حضرت امام ضمن قبول این واقعیت این گونه اختلاف را که از آن به بحثهای طلبگی یاد می کردند نامطلوب ندانسته و آن را طبیعی می دانستند. به تعبیر دیگر، حضرت امام خمینی(س) در این عرصه وحدت ایدئولوژیک را طلب نمی کردند و به استراتژی وجه نظر داشتند. ‏

‏امام خمینی(ره) در سالهای آخر حیات خویش به مشروعیت اختلافات ایدئولوژیکی (به معنای سیاسی آن) تأکید می کردند و این نوع اختلاف را زمینۀ بالندگی هر چه بیشتر نظام می دانستند.‏

‏طرح محدوده اختیارات ولی امر و اشکالها و انتقادهای شورای نگهبان به امام(ره) و پاسخهای حضرت امام به ایشان و همچنین طرح ولایت فقیه در نماز جمعه و پاسخ صریح امام امت در بحبوحۀ جنگ تحمیلی همه نشانگر پذیرش طرح این دیدگاههای مختلف از سوی ایشان بوده است. ‏

‏هنگامی که یکی از اعضای دفتر امام دربارۀ دو جریان فکری سیاسی موجود جامعه سئوال کرد، امام خمینی(س) وجود هر دو را مشروع دانستند و اختلاف آنان را غیر مضر اعلام فرمودند و در این راه به سیرۀ عالمان سلف اشاره نمودند: ‏

‏«کتب فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی فرهنگی، سیاسی - اقتصادی و عبادی و ... در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت نظام و انقلاب همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. ‏‎[9]‎‏ ‏

‏حضرت امام خمینی(ره) در ادامه می نویسند: ‏

‏«تا زمانی که اختلاف و موضعگیری در حریم مسائل مذکور باشد تهدیدی متوجه انقلاب نیست، اختلاف اگر زیر بنایی و اصولی شد موجب سستی نظام می شود. و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی بدان داده می شود، چرا که همه در اصول با هم مشترک اند و به همین خاطر است که من آنها را تأیید می کنم. آنها نسبت به اسلام و قرآن وفادارند و دلشان برای کشور ‏‎[[page 372]]‎‏و مردم می سوزد. هرکدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیدۀ خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سرمردم کم کنند.»‏‎[10]‎‏ ‏

‏این پیام به خوبی مرز اختلاف مطرود و مطلوب را می نمایاند. از دیدگاه امام در این پیام اختلاف یا اعتقادی است و یا سیاسی، که البته مراد امام از اختلاف اعتقادی، اختلاف در اصول کلی دین چون توحید، نبوت و معاد و امامت و ... است. ولذا اختلاف فقها در تعبیر امام هرگز اختلاف عقیدتی نیست. البته در اصول اعتقادی مورد نظر، اعتقاد به نهضت اسلامی، تلقی از دین به عنوان راهنمای هدایت کل بشر، تلقی مناسب از جهان کفر و سرمایه داری و استکبار و آمریکا نیز مطرح است که در دیدگاه امام(س) هر دو جناح در این اصول مشترک بوده اند. ‏

‏اما اختلاف مطلوب اختلاف نظر در جزئیات اجرای روشهایی در رسیدن به اهداف مشترک و یا اختلاف دربعضی از اهداف فرعی است. حضرت امام خود در این پیام می نویسند: ‏

‏«... پس اختلاف برسر چیست؟ اختلاف بر سر این است که کدام راه خود باعث رسیدن به این همه است.»‏‎[11]‎‏ ‏

‏به طور خلاصه، وحدت مطلوب امام، وحدت کامل در عمل و هماهنگی عملی همۀ نهادها و افراد نظام و وحدت اندیشه در اصول کلی اسلام و انقلاب است. اما اختلاف در مکانیزمهای اجرای اصول کلی و در جزئیات دیگر به وحدت مطلوب خللی وارد نمی کند. حضرت امام در توصیه به مسئولین نظام برای نیل به این وحدت عموماً آنان را به سکوت و ائتلاف و مباحثات راهبری توصیه می کردند. ‏

2 - دعوت مخالفین به اتحاد با امت اسلامی‏: گروههای ملحد و یا منافق و معاند نظام اسلامی از نصیحت امام بی بهره نبودند، گرچه غالباً گوش ناشنوایشان بهره مندی آنها را ناممکن می ساخت. از توصیه های امام به این گروهها حفظ وحدت با امت و پیوستن به صف ملت بود؛ ملتی که طبعاً عقاید امام را پذیرفته بودند. این دعوت، وحدت ایدئولوژیک (نبوی) است نه وحدت استراتژیک (علوی) و مصلحتی برتر از تصحیح مسیر ناصواب این گروهها وجود نداشت. ‏

3 - وحدت نیروهای مبارز در جهت مبارزه با دشمن: ‏در عصر انقلاب و دوران جنگ یکی از احتجاجهای امام در مقابل کسانی که ادعای وطندوستی و حتی اسلامخواهی داشتند و در ایجاد اختلاف و معارضه فروگذار نمی کردند، تذکر به دشمن مشترک بود. قبل از پیروزی انقلاب، بین دو جناح گروههای سیاسی مخالف غالباً توصیه می شدند که به دریای امت اسلامی بپیوندند و خود را جدا نکنند و هر کدام برای خود حزب و گروه مرامی را انتخاب ننمایند. به تعبیر دیگر، وحدت با آنان پس از پیوستن به ملت امکان داشت و نه قبل از آن، به همین جهت در سئوالاتی که موضع امام را در شرایط قبل از پیروزی انقلاب در ارتباط با این گروهها می طلبید، حضرت امام پاسخ منفی صریح می دادند. یکی از این سئوال و جوابها را در ذیل می آوریم: ‏

سئوال: ‏حضرت آیةالله آیا شما علاقه ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر  مارکسیستی می دهید و آیا بین اهداف جنبش شما و مارکسیستها و هیچ سازگاری وجود دارد؟ ‏

جواب: ‏هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است. ما متکی براسلام هستیم و متکی بر توحید و آنها مخالف با هر دوی آنها هستند. احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند و نه اما به آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری کنیم، بلکه همکاری نداریم و نخواهیم داشت.»‏

‏شرط اساسی ملاقات امام با دست اندرکاران دولت بختیار و شخص وی استعفا از مقامات دولتی بود، به طوری که در حقیقت شرط همراهی با آنان تغییر مواضع آنها اعلام گردیده بود. ‏

‏روحانی و دانشگاهی اختلافها و تعارضهای ریشه داری وجود داشت. عده ای از هر گروه، گروه دیگر را متهم می کرد، و حتی کتابهایی نیز در این راه منتشر می کرد. روحانیون بعضاً برای تکفیر بعضی از دانشگاهیان از اهرم مرجعیت و افتاء استفاده می کردند و حتی قصد داشتند امام را نیز در این وادی وارد نمایند. امام در یک سخنرانی در نجف به طور مفصل به مسئله پرداختند و با اشاره به وجود دشمن مشترک اعلام آتش بس کردند. گرچه وحدتگرایی این دو قشر مخصوص دوران وجود دشمن مشترک نیست، اما توجه به دشمن مشترک لزوم وحدتگرایی را دو چندان می کند. ‏

4 - وحدت امت اسلامی در جهت حفظ منافع مشترک: ‏اینگونه وحدت در دو شاخۀ مختلف: توصیه به دولتها و توصیه به ملتها به پیش می رفت. ‏

‏امام دربارۀ دولتهای اسلامی می فرمایند: ‏

‏«دولتهای اسلامی باید به منزله یک دولت باشند، کانه یک جامعه هستند، یک پرچم دارند، یک کتاب دارند، یک پیامبر دارند، اینها همیشه باید با هم متحد باشند، باهم علاقه های همه جانبه داشته باشند، و اگر چنانچه این آرمان حاصل بشود که بین دولتهای اسلامی از همه جهت وحدت پیدا بشود امید است بر مشکلاتت خودشان غلبه پیدا کنند.»‏‎[12]‎‏ ‏

‏البته این نکته به معنای نفی مرزهای بین المللی موجود میان کشورهای اسلامی نیست. حضرت امام آرمان واقعگرایانه خود را در وصیت نامۀ سیاسی - الهی خویش به صورت «به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و ‏‎[[page 373]]‎‏مستقل‏‎[13]‎‏ مطرح نموده اند، و در جای دیگر نیز می فرمایند: ‏

‏«مرزها جدا، قلبها با هم اگر چنانچه مسلمین با هم اتحاد پیدا کنند با حفظ مرزهای خودشان لکن قلبهایشان با هم متحد باشد اینها جمعیت کثیری هستند.»‏‎[14]‎‏ ‏

‏تئوری سیاسی امام در چگونگی جمع بین استقلال و اندیشۀ انترناسیونالیسم اسلامی قابل بررسی است، و بعضی از نویسندگان مدلهای مختلفی را از آن ارائه کرده اند. ‏‎[15]‎‏ ‏

‏شاخۀ دیگر دعوت، دعوت آحاد امت مسلمان و اندیشمندان اسلامی به بازگرداندن عزت از دست رفتۀ مسلمین است. امام در این باره می فرمایند: ‏

‏«ما می گوییم شماها با هم باشید؛ همۀ مسلمین با هم باشند، نه با آن یکی روابطی داریم و نه با شما روابطی داریم، با همه روابط داریم و همۀ شما را علی السواء نگاه می کنیم و همه مسلمین در نظر ما چنانچه به احکام اسلام عمل کنند عزیزند، ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از آمریکا باشد، از هرجا می خواهند باشد عزیز می داریم.»‏‎[16]‎‏ ‏

‏نکتۀ اساسی در بیان و سیرۀ امام آن است که حضرت ایشان هیچ گاه، به دست برداشتن از اصول مذهب اشاره ای نداشتند و وحدت را در زمینۀ همراهی عملی، تصمیمگیری، سیاستگزاری و ... مطرح می کردند. برعکس در مواقع لازم گاه گاه در دوران ولایت ده ساله خویش به ذکر و دفاع جانانه از اصول مذهب تأکید می فرمودند. ‏

‏البته حضرت امام از انجام آنچه موجب ایذای دیگر مذاهب اسلامی می شد. ناخشنود بودند و بعضی ازمراسم و مرسوم در اقشار متعصب را نمی پسندیدند، اما وحدتگرایی امام تخطی از اصول را به همراه نداشت. ‏

‏امیدواریم مسلمین جهان در جهت هم آهنگی و وحدت استراتژیک هرچه تمامتر به پیش روند و بردنیای کفر و الحاد پیروز و موفق گردند. ‏

‎ ‎


منبع: مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی و احیاء تفکر دینی، ج 1، ص 369.

پاورقیها:

‎ 

‎[[page 374]]‎

  • . سوره آل عمران / 64.
  • . پیشین / 101.
  • . نهج البلاغه (صبحی صالح) نامه 78.
  • . مدرسی چهاردهی، مرتضی. سید جمال الدین و اندیشه ها  / 277.
  • . سید جمال الدین از کسانی است که او را قهرمان اسلامگرایی دانسته اند. حلبی، دکتر علی اصغر، تاریخ نهضتهای اصلاحی  /  46 و پان اسلامیزم نیز با نفوذ وی همراه بوده است. ر.ک: حامدالگار، مقاله نوگرایی مذهبی  /  85 و 86. و اصولاً اختفای مذهب و ملیت وی را به جهت تلاش در همگجرایی مسلمین دانسته اند. سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی(س)، ج 3، ص 463.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص . 14-15.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص . 14-15.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 251-252.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج  21، 176-178.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 177-178.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 21، 178-180.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 181.
  • . وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی(س)، تهران، نشر و فرهنگ رجا /  87
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 104-105.
  • . ر. ک: زهرا رهنورد، مقاله امام خمینی(س) و اندیشۀ دولت بزرگ اسلامی و جمهوریهای آزاد و مستقل، چاپ شده در مجموعه آثار کنگره مبانی فقهی امام خمینی(ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 13 / 35 به بعد.
  • . در جستجوی راه امام از کلام امام. دفتر نهم، ملت و امت، تهران، امیرکبیر، ص 665.

. انتهای پیام /*