مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید هاشم رسولی محلاتی

 سابقه دوستی و آشنایی شما با مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره)  چگونه بوده است؟

 آغاز دوستی و رفاقت این جانب با مرحوم شهید آیت الله حاج مصطفی  خمینی(ره) از سالهای 25 - 1324 هـ. ش و دوران مدرسه ابتدایی شروع می شود، و  چون در آن سالها جنگ جهانی دوم تازه به پایان رسیده و رضاخان سواد کوهی از  ایران فرار کرده بود و هنوز آثار خفقان سیاه در میان جوامع علمی و به خصوص  حوزه مقدسه علمیه قم به خوبی مشهود بود. شمار علما و طلاب در قم به حداقل  رسیده بود و آنها هم بیشتر در انزوا و اختفا به سر می بردند و تازه می رفت تا اساتید  محترم حوزه قم مثل مرحوم آیت الله خوانساری(ره) و مرحوم آیت الله حجت(ره) و  مرحوم آیت الله صدر(ره) سر و سامانی به وضع طلاب و حوزه بدهند.

در همان سالها این جانب کلاس ششم ابتدایی را تازه به پایان رسانده بودم و بر  طبق تمایل شدیدی که مرحوم پدرم (رضوان الله علیه) داشت به تعلیم علوم دینیّه  مشغول شدم، مرحوم شهید سید مصطفی خمینی(ره) هم همین رشته را انتخاب کرد  و ظاهراً انگیزه انتخاب ایشان نیز اظهار تمایل پدر بزرگوارشان بود. و چون مرکز  درس و مباحثه نیز مدرسه فیضیه بود، صبح و عصر کتاب جامع المقدمات را زیر  بغل گرفته و به مدرسه فیضیه می رفتیم و به درس و مباحثه مشغول می شدیم.

انس مرحوم شهید سید مصطفی خمینی(ره) با من زیاد بود و این دو جهت  داشت: یکی رفاقت دوران مدرسه و دیگری ارتباط خانوادگی و لطف و محبتی که  پدر بزرگوارشان حضرت امام خمینی(س) نسبت به مرحوم پدرم داشتند و در نتیجه  آشنایی و ارتباط و رفاقت بیشتری را برای ما در برداشت.

نبوغ و شخصیت ایشان از همان اوان طلبگی به خوبی روشن بود و در جمع ما  ریاست جلسات و سررشته بحث ها و انتخاب دروس و... همه در دست آن شهید  بود، و به خوبی توانسته بود برتری خود را بر جمع ما حفظ نماید و طوری عمل کند  که همه ما ایشان را به عنوان قاضی در مسایل مورد بحث قبول کرده و ریاست و  قضاوت او را پذیرا باشیم. مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره) هیچ گاه از  حدود شرع مقدس تخطّی نمی کرد و همه جا مراعات جهات شرعی را می نمود، و  از ایشان سخن یا رفتاری که موجب رنجش خاطر یا ایذاء دوستان و یا دیگران بشود  دیده نمی شد. رفاقت ما تا سالی که رژیم سفاک، آن فقید سعید را به زندان افکند و  سپس به ترکیه تبعید نمود، همچنان ادامه داشت و پس از انتقال به نجف اشرف نیز  چند ماهی در خدمتشان بودم و پس از آن به علت گرفتاری و مشاغل دینی که در  تهران پیدا کردم به ایران آمدم و این توفیق از من سلب شد.

 به نظر شما، شهادت این مجاهد بزرگوار در شکوفایی انقلاب اسلامی  ملت ایران چه نقشی داشته است؟

 چنانچه اکثر دست اندرکاران مبارزات حق طلبانه ملت شریف می دانند،  شهادت آن مرحوم در عین این که برای ما تأثّر زیادی را به همراه داشت ولی  بزرگترین کمک را به پیشرفت انقلاب اسلامی نموده است و وسیله بسیار مؤثری  برای شکستن آن خفقان شدید دوران سیاه که برای سرکوبی مبارزان به وجود آورده  بود گردید. آن مجالس پرشکوه ختم آن مرحوم، مقدمۀ اربعین قیام طلاب و اهالی  محترم شهر شهیدپرور قم و اربعین های دیگر و بالاخره پیروزی سریع انقلاب گردید  و با مقالات زیادی که در این باره نوشته شده و اکثراً خود شاهد آن بوده اید، نیازی به  شرح و توصیف بیشتر نیست. رژیم بعث و سایر همدستان و محرّکین استعمارگر  رژیم که نقشه خائنانه این توطئه را ریختند، مانند نقشه های دیگری که با ناکامی  روبرو شدند، در اینجا نیز به اراده حق تعالی نتیجه معکوس گرفتند. 

 به عنوان یکی از دوستان قدیمی ایشان اگر خاطره ای جالب در رابطه با آن  شهید دارید، بیان بفرمایید.

 این آقازاده بزرگوار و محترم با همه مقام علمی و شخصیت ذاتی و  خانوادگی که داشتند، در کمال سادگی زندگی می کرد و زندگانی ایشان محدود و  مانند یک طلبه معمولی و بلکه پایین تر از معمول می گذشت، رضوان الله و رحمته و  برکاته علیه.

                                                                               اطلاعات   - 1 / 8 / 1359

*  *  *

 

منبع: یادها و یادمانها از آیت الله سید مصطفی خمینی(ره)، جلد 2، ص 177.

. انتهای پیام /*