مظهر یگانگی و وفاق

مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمین خاتمی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران (مصاحبه ذیل قبل از انتخاب ایشان به ریاست جمهوری انجام شده است)

حضور: ریشه ها و پیشینه تاریخی انقلاب اسلامی چیست؟

-     اجمالاً گفتنی است که: انقلاب اسلامی در جامعه ای رخ داد که تحت استیلای نوعی استبداد بود که هیچ سنخیّتی با هویّت فرهنگی و تاریخی این مردم نداشت.

مع الاسف دیری از دوران درخشان صدر اسلام نگذشت که استبداد خشن بر جامعه اسلامی حاکم شد و نظریه پردازان حکومتهای خودکامه نیز به نام دین و خرد به توجیه و تطهیر آن پرداختند.

ولی در 150 سال گذشته هم در واقعیّت امر سیاست در جهان اسلام (بخصوص ایران که از کانونهای تمدن و فرهنگ اسلامی است) و هم در اندیشه سیاسی مسلمانان دگرگونی بزرگی پیدا شد.

از یکسو، استبداد بی مهار، پایگاه سنتی خود (تعصب عشیرگی و سلحشوری قومی و قبیلگی) را از دست داد و چون در میان مردم پایگاهی نداشت به رویۀ استعماری تمدن غرب متکی شد، یعنی استبداد وابسته به استعمار جایگزین استبداد بومی غیر وابسته به خارج شد و در نتیجه کوچکترین پیوندی با منافع و مصالح ملّی و دینی جامعه نداشت.

از سوی دیگر با ورود اندیشه ها و انگاره های تازه در باب سیاست و جامعه به درون کشورهای اسلامی، اندیشه مسلمانان نیز دستخوش تحوّل و شاید بهتر است بگوئیم بحران شد.

اندیشمندان و حتی افکار عمومی با مفاهیمی چون قرار داد اجتماعی مشروطیّت قدرت نهادی شدن نظارت مردم و مسؤولیت دولت و... روبرو شدند و این تحوّل سبب شد که حتی برداشتهای تازه ای از دین نسبت به مفاهیم جدید سیاست پیدا شود که از جمله در ایران در حوالی مشروطیّت و پس از آن نمونه های مشخص این جریان فکری را می بینیم.

اما روحانیّت در متن جامعه ما پایگاه محکمی داشت و دارد. علاوه بر اینکه روحانیان نماینده دین و مرجع شریعتند و دیانت در متن وجدان و فرهنگ مردم ما ریشه دارد؛ بخصوص در مرحله اخیر تاریخ این مرز و بوم روحانیّت از مورد اعتمادترین پناهگاههای مردم در برابر استبداد و استعمار بوده است.

حضور: شرایط عینی و اجتماعی که بستر انقلاب واقع شد را چگونه تحلیل می کنید؟

- با توجه به این پیشینه تاریخی و واقعیّت های موجود می توان گفت که:

1. رژیم گذشته نماینده آشکار وابستگی فکری و عملی و سیاسی و نظامی به بیگانه بود و چون هیچ پایگاهی در ایمان، آرمان و منافع ملّت نداشت روز به روز از مردم دورتر و منافعش با منافع بیگانه نزدیکتر می شد.

2. شکستهای پیاپی حرکتهای ملی و نیز جریانهای انقلابی چپ، سبب بی اعتمادی مردم به آنها و نومیدی از این بودکه کاری از دست این حرکتها و جریانها ساخته باشد. بخصوص که هیچگاه میان توده مردم و این جریانها رابطه تفاهم آمیزی برقرار نشده بود.

به نظر من آن عوامل تاریخی و این بستر عینی همگی با هم در پدید آمدن انقلابی که به رهبری امام خمینی یکی از مهمترین وقایع روزگار بود نقش مهم داشتند.

حضور: نقش امام خمینی را در پیروزی انقلاب چگونه ارزیابی می کنید؟

- بدون تردید شخصیّت ویژه حضرت امام خمینی (قده) و رهبری ممتاز ایشان در پیدایش، جهت گیری و فرجام انقلاب اسلامی تأثیر پیدا داشته است ولی همچنانکه در سئوال های قبل توضیح دادم رهبری امام هم در ظرف و شرایط خاص و در جامعه ای با پیشینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاص خود کارگر افتاد. ندیدن آن پیشینه و شرایط و تکیه بر یک یا چند عامل مشخص به نظر من به داوری غیر دقیق و احیاناً غیر منصفانه می انجامد.

در هر حال موقعیّت حضرت امام به عنوان مرجع دینی و امتیاز های والای شخصیتشان بگونه ای بود که ایشان علاوه بر پیشوای دینی، مظهر یگانگی و وفاق کلّی در مرحله اخیر تاریخ ما شدند. مردم ما در سایه رهبری ایشان احساس عزت کردند و برای دفاع از دین و نگاهبانی از مصالح و منافع کلّی و مقابله با استعمار و استبداد به پا خاستند و انقلاب اسلامی مردمی پیروز شد.

حضور: بهترین خاطره شما از دوران انقلاب چیست؟

- دوران انقلاب، سراسر خاطره است. اما احساسی ترین خاطرۀ تکان دهنده برای شخص من عبارت بود از: اجرای سرود «برخیزید ای شهیدان راه خدا» در حضور حضرت امام در بهشت زهرا.

 

 

منبع: حضور، ش 22، ص 10.

. انتهای پیام /*