هویت دینی زن مسلمان از دیدگاه امام خمینی(ره)

مهسا میرحسینی[1]

ثریا کرمی[2]

چکیده

شناخت نگرش موجود به هویت دینی زن مسلمان در شرایط موجود جامعه ایران که از یک سو با گرایشهای سکولاریستی مواجه است و از سوی دیگر در معرض افکار رادیکال فمینیستی قرار دارد می‌ تواند گامی اولیه در جهت بازشناسی و احیای هویت دینی زن مسلمان باشد. امام خمینی یک صاحب نظر و پیشوای مذهبی است از این رو دیدگاه او می‌ تواند افزون بر برخورداری از پشتوانه نظری نماینده نوعی نگاه دینی (قرائت اسلام شیعی) به زن باشد. امام خمینی به عنوان رهبر سیاسی یکی از بزرگترین انقلابهای قرن بیستم در برابر دو گفتمان سنتی و مدرن گفتمان نوینی را بنیاد نهاد که هدفش حضور زن در عرصه‌ های مختلف اجتماعی و سیاسی همراه با حفظ کرامت او بود. از این رو در این پژوهش ابتدا به بررسی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی امام پرداخته و سپس ابعاد هویتی زن مسلمان از دیدگاه اسلام شناسایی شده است و آراء امام خمینی در این ابعاد تشریح شد. در نهایت وجه تمایز نگاه امام با دیدگاههای غربی مورد مداقه قرار گرفت.

 

کلید واژه: هویت، هویت دینی، زن مسلمان، امام خمینی.

مقدمه

وقتی به روند کلی نظریات مطرح شده در حوزه مسائل اجتماعی زنان نگریسته و به مسیر پیدایش آنها در سیستم‌ های خاص و فرهنگ‌ های ویژه توجه می ‌کنیم و هنگامی که تنوع و گوناگونی الگوهای توسعه و مشارکت امور اجتماعی زنان را ملاحظه نموده و به مبانی این الگوها نظر می‌ اندازیم، به این نکته واقف می ‌شویم که دیدگاههای فلسفی بر روند تغییر نظرات و آراء در حوزه مسائل اجتماعی زنان تأثیر می‌ گذارند.

همه مسائل زنان، از مدیریت کلان زن تا خانه داری وی، از حقوق و وظایف اجتماعی و سیاسی تا حقوق و تکالیف زناشویی، همه و همه در بستر تأثیر پذیری از دیدگاههای فلسفی قرار می‌ گیرند. حوزه‌ های معرفتی و ادراکی که زیر ساز اصلی اندیشه‌ های بشر در همه عرصه هاست، نقش تعیین کننده‌ ای در کم و کیف نظریات اجتماعی مربوط به مسائل زنان را داراست. رهیافت ها، هنجارها، شیوه ‌ها و بینش ‌های فردی مربوط به حوزه زنان، تحت تأثیر گفتمان غالب بر جامعه است.

پیروزی انقلاب موجب تفوق گفتمان اسلامی بر سایر حوزه‌ های اندیشه ای، در ایران شد که امام خمینی(ره) اصلی ‌ترین ایدئولوگ آن بود. ایشان فقیه اسلام‌ شناسی بود که عمر خود را در مسیر شناخت معارف اسلام و شناساندن بنیادهای اسلامی مانند فقه، اصول، تفسیر، فلسفه و تاریخ صرف کرد.

دیدگاه امام در هر زمینه ای، در حقیقت انعکاس و تبلور اندیشه مکتب اسلام و نیز نشأت گرفته از مبانی فکری ایشان می ‌باشد. تلقی و شناخت ایشان از زن و جایگاه او نیز نمونه ‌ای از این نگاه است. از آنجایی که آگاهی به مبانی نظری و فکری اندیشمندان نقشی مهم در شناخت اندیشه‌ ها و آرای آنان دارد، ابتدا به شناخت مبانی فکری امام خمینی می‌ پردازیم.

یک سؤال مهم در بررسی مبانی فکری و نظری یک اندیشمند، سؤال از چیستی «وجود» و چگونگی «هستی شناسی» منظومه فکری وی است. امام خمینی پیرو تفکر فلسفه صدرایی است و اصالت را به وجود می ‌دهد. هستی در نگاه امام هدفدار و دارای مبدأ و معاد است و نظامی اکمل و احسن و جلوه حضور حق تعالی است. بنیان و اساس هستی شناسی امام را خدا محوری تشکیل می ‌دهد (جمشیدی،1384: 146).

انسان شناسی امام خمینی(ره)، در واقع بخشی از هستی شناسی اوست، چه او انسان را در کلیت هستی و به عنوان بخش اساسی آن مورد بررسی قرار می‌ دهد. نگاه وی به ماهیت انسان، ابعاد وجودی و دامنه حیات و زندگانی او به جایگاه کلی او در هستی ارتباط می‌ یابد، زیرا در این نگاه انسان به عنوان آفریده خداوند متعال در نظر گرفته می ‌شود که به دلیل برخورداری از قوه ناطقه و عقل، توان اندیشیدن و با توجه به برخورداری از آزادی و اختیار، توان تصمیم گیری و انتخاب راه را دارد.

امام خمینی(ره)، با توجه به ویژگیهایی که از انسان ترسیم می ‌کند و بر اساس منزلت و جایگاه و شأنی که برای انسان قائل است، مصلحت واقعی و سعادت حقیقی و راستین او را در این می‌ بیند که این موجود چند بعدی و همه جانبه از همه استعداد‌ های درونی خود بهره جسته و به منزلت حقیقی خود که نیل به مقام خلیفة اللهی است، واصل گردد. (قربانی گلشن آبادی، 1388 روزنامه رسالت)

امام می ‌گوید هدف از خلقت انسان، تربیت انسان فاضل است و اگر انسان درست تربیت نشود این استعداد را دارد که از حیوان پست‌تر شود. امام خمینی انسان را در مرکز هستی می‌ بیند و اشاره می‌ کند: «اصلاً‌ موضوع بحث انبیاء انسان است... به هیچ چیز دیگر فکر نمی‌ کنند،‌ به انسان فکر می‌ کنند برای اینکه همه عالم هم خلاصه اش همین انسان است... انسان اگر درست بشود همه چیز عالم درست می‌ شود» (صحیفه امام، ‌ج 10: 67-68).

امام به صراحت اعلام می‌ کند که جمهوری اسلامی موظف است جوانان را به سمت تربیت اسلامی و دینی سوق دهد(همان، ج6: 476) و با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری ‌کند(همان، ج 21: 91).

البته امام خمینی واژه «هویت» را در سخنان خود به شکل محدودی به کار گرفته و در آن موارد نیز به واژه هایی همچون «هویت ایرانی – اسلامی» و «هویت اسلامی» اشاره کرده است، اما استعمال واژه «هویت» به شکل غیر مستقیم به طور گسترده ای در ادبیات مورد استفاده ایشان به کار گرفته شده است. به طوری که می‌ توان گفت محور اصلی مبارزاتی امام خمینی تلاش برای احیای هویت بومی و بازگشت به خود و خویش می ‌باشد، که زنان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. ایشان می‌ فرمایند: «اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحولی که در بانوان و در جوانان ما پیدا شد، این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما»(همان، ج14: 197).

بر پایه این دستگاه فکری است که امام نقش زن را، که تربیت کننده آینده سازان جامعه می ‌باشد، در ساخت جامعه همانند نقش مرد غیر قابل انکار می ‌داند و نگرش امام خمینی به زنان نشأت گرفته از تعریفی است که ایشان از هویت زن مسلمان دارند. می‌ فرماید: «زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام مقام زن را تاحدی ارتقاء می ‌دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از حد شیء بودن بیرون بیاید»(همان، ج 4، ص 414).

برای پرداختن به ابعاد هویت دینی زن مسلمان لازم است تا مفهوم هویت را مورد بررسی قرار دهیم.

مفهوم هویت

هویت، یکی از مهمترین مسائل جوامع می‌ باشد. بی ‌گمان، می‌ توان گفت که هویت از نیازهای روانی انسان و پیش نیاز هرگونه زندگی جمعی است. هویت مجموعه معانی است که چگونه بودن را در خصوص نقش های اجتماعی به فرد القاء می‌ کند و یا وضعیتی است که به فرد می ‌گوید او کیست و مجموعه معانی را برای فرد تولید می ‌کند که مرجع کیستی و چیستی او را تشکیل می‌ دهد(چیت ساز قمی، 1383:174).

هویت عبارت است از مجموعه ویژگیها و مشخصات فردی، اجتماعی و احساسات و اندیشه‌ های مربوط به آنها که فرد آن را از طریق توانایی کنش متقابل با خود یا باز یافتن تصوراتی از خود به دست می ‌آورد و در جواب پرسش من کیستم ارائه می‌ دهد. در واقع هویت مفهومی است ناظر برحالات و اعمال شخصی که ریشه در تربیت خانوادگی، آموخته‌ های فرهنگی و باورهای اجتماعی دارد و تشخص و فردیت شخص یا جامعه را تشکیل می ‌دهد(حقدار، 1380).

شاید بتوان گفت، هویت دینی از مهمترین عناصر ایجادکننده همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرآیندی با ایجاد تعلق خاطر به دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل گیری هویت جمعی دارد و به عبارتی، عملیات تشابه سازی و تمایز بخشی را انجام می‌ دهد؛ به طور مثال، دین اسلام و مذهب شیعه، به طور همزمان ضمن ایجاد تشابه دینی در بین افراد جامعه ایران، آنها را از سایر ادیان جدا می ‌سازد. در واقع ارزشها و هویت دینی نشان دهنده احساس تعلق به دین و جامعه دینی و «مای » مسلمانان و احساس تعهد به دین و جامعه دینی است.

هویت دینی متضمن آن سطح از دینداری است که با مای جمعی یا همان اجتماع دینی شکل می‌ گیرد. در هویت دینی سه ویژگی هویت جمعی یعنی ارزشها و اهداف مشترک، آگاهی و علاقه و تعهد اخلاقی وجود دارد (وودوارد، 2000: 3).

ابعاد هویت دینی زن مسلمان از دیدگاه قرآن

هویت دینی زن مسلمان به معنای ویژگیها، منزلت، حقوق و وظایفی است که هویت یک زن مسلمان را در ابعاد انسانی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تعیین می‌ کند، که دارای ابعاد زیر می‌ باشد:

  1. از منظر انسانی: برابری زن و مرد در آفرینش.
  2. از منظر خانوادگی: نقش و جایگاه زن در خانواده به عنوان همسر و مادر.
  3. در مقوله اجتماعی- اقتصادی: مسائل مربوط به مالکیت، عفاف و حضور زنان در اجتماع.
  4. در مقوله سیاسی: مشارکت سیاسی، زمامداری، جهاد زنان(رفعت جاه؛ روح افزا،1391: 69).

هویت انسانی زن از دید اسلام

از نظر اسلام زن و مرد سرشت و هویت یکسان داشته و از موهبت‌ های الهی به یک میزان برخوردارند. بررسی آیات الهی در مورد خلقت زن و مرد نیز نشان می ‌دهد در تمامی اموری که به انسانیت آنها مربوط می‌ شود، وحدت و تساوی وجود دارد و منشأ خلقت، نفس واحدهایی است که سرمایه‌ های گوناگونی در آن پیش بینی شده است.

انسان از آنجا که موجودی دارای تکلیف و اختیار است، همواره در پی کمال مطلق و مقصد نهایی و خوشبختی همیشگی است و به سوی آن در حرکت است و تا به اوج کمال ذاتی نرسد خوشبختی حقیقی را نمی‌‌ یابد و کمال ذاتی نیز همان کمال عقلی، خلقی و جسمی است که در دستیابی به آن تفاوتی میان زن و مرد نیست.

قرآن کریم با بیان معنوی بودن فضایل و رذایل، افتخارات دنیوی و طبیعی را نفی نموده، تفاوتهایی را که به جنسیت، نژاد و مانند آن بازگردند، با الفاظ صریح نفی کرده است و تقوای الهی را محور اصلی برای شناخت فضایل و رذایل معرفی می‌ کند(حجرات: 13).

قرآن کریم مسائل مربوط به زن را در سه محور زندگی فردی، خانواده و جامعه در آیات متعددی نزدیک به دویست آیه طرح کرده است.

  1. در داستان آفرینش انسان، زن و مرد یکسان دانسته شده اند. در این آیات سخن از «انسان»، «بشر» و «بنی آدم» است(بقره، آیه 38 ـ 30؛ نساء، آیه 1؛ اعراف، آیه 27 ـ 10؛ حجر، آیه 42 ـ 26؛ نحل، آیه 72؛ اسراء، آیه 64 ـ 60؛ کهف، آیه 50).
  2. قرآن کریم در باره استعدادها و امکانات مربوط به زن و مرد نیز نگرش واحدی دارد.
  3. هدف آفرینش آدمیان را که عبودیت(ذاریات، آیه 56)، امتحان(ملک، آیه 2)، حیات طیّبه(نحل، آیه 97) و شناخت قدرت الهی است(طلاق، آیه 12)، به صورت عام مطرح کرده است.
  4. در ارزشهای انسانی، چون ایمان و عمل صالح(نحل، آیه 97؛ نساء، آیه 124)، علم و دانش(مجادله، آیه 11؛ زمر، آیه 9)، سبقت در ایمان(واقعه، آیه 11 ـ 10)، تقوا و پارسایی(حجرات، آیه 13)، هجرت (آل عمران، آیه 195) و جهاد(نساء، آیه 96 ـ 95)، زن و مرد را برابر می‌ بیند.
  5. مسیر تکامل و راه سعادت را برای همگان «صراط مستقیم»(حمد، آیه 5؛ یس، آیه 61) معرفی کرده است و همه را بدان دعوت کرده است.
  6. شیطان را دشمن مشترک انسان می ‌داند، تأثیرگذاری او را در زن و مرد یکسان می ‌داند(یوسف، آیه 5؛ یس، آیه 60)، در آغاز خلقت نیز، شیطان هر دو را وسوسه کرد و هر دو را فریب داد. (بقره، آیه 35 ـ 34؛ اعراف، آیه 19ـ 22).
  7. زنان و مردان را مکمل یکدیگر می‌ داند و از این مطلب چنین تعبیر کرده است:

«هنّ لباس لکم و انتم لباس لهن» (بقره، آیه 187) «آنان (زنان) پوشش شما هستند و شما پوشش آنهایید».

کرامت وجودی زن از دید امام

در مکتب امام خمینی زن بسیار تکریم شده و در اوج والایی قرار دارد، ایشان در این باره می ‌فرمایند:

«اسلام می‌ خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده، خدا می ‌داند به مرد خدمت نکرده، آنقدر که به زن خدمت کرده. شما نمی‌ دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده.» (همان، ج4، 427).

«اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همانطوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد»(همان، ج6: 301).

اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد. (همان، ج 6: 299).

جایگاه زن از منظر خانوادگی

از مهمترین اصول نظام اجتماع اسلامی، اصل محوری بودن خانواده و تربیت فرزندان در یک فضای آکنده از اخلاق و محبت اسلامی می ‌باشد. در صورتی که خانواده از فضای سالمی برخوردار نباشد، هیچ یک از اعضای آن اعم از زن و شوهر و فرزندان نخواهند توانست وظیفه اسلامی خود را به خوبی در جامعه به انجام برسانند. اختلافات بزرگ اجتماعی از مشکلات خانوادگی ناشی می ‌شود. ضعف تربیت اسلامی فرزندان یا فقدان آن موجب به خطر افکندن سلامت و امنیت جامعه در آینده خواهد شد.

نتیجه آنکه زن مسلمان باید اولین و اصلی‌ ترین وظیفه خود را اداره امور داخلی خانواده بر اساس موازین و آداب اسلامی و تربیت صحیح فرزندان بداند و پس از انجام چنین وظیفه خطیری به قبول مسئولیت‌های اجتماعی دیگر بپردازد.

امام به اغراض سوء دیدگاههای فمینیستی و انتظاری که از زن دارند، توجه داشته و همواره بر جایگاه آنان و تأثیری که در جوامع دارند تأکید می ‌ورزند. ایشان نیز وظیفه اصلی زن را «انسان سازی» می‌ دانستند و تأکید می‌ کردند که زنان وظیفه دارند علاوه بر کسب علم و فضیلت‌ های اخلاقی، به تربیت فرزندان صالح همت گمارند(همان، ج 9: 293).

«زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ می‌کنند. قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسان سازی است. اگر زنهای انسان ساز از ملت‌ ها گرفته بشود، ملت‌ ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد»(همان، ج 6: 300).

«زن مربی جامعه است. از دامن زن انسانها پیدا می شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می ‌کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می ‌کند. مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند می‌ شود. زن مبدأ همه سعادتها باید باشد»(همان، ج 7:339).

همچنین امام خمینی نسبت به توطئه اجانب در جداسازی فرزندان از دامان مادران و سپردن آنها به پرورشگاهها متذکر می ‌شوند و آن را منشأ اکثر مفاسدی می‌ داند، که در بشر حاصل می ‌شود: «اینها می‌ خواهند از این دامن که بچه خوب می ‌خواهد در آن تربیت بشود بچه‌ها را از این دامن‌ ها دور کنند. بچه‌ها را از همان اول به پرورشگاهها بفرستند، زیر دست دیگران، زیر دست اجانب بچه‌ها را تربیت کنند. آنها می ‌خواهند انسان درست نشود. دامن‌ های شما دامن هایی است که انسان درست می ‌کند. اینها می ‌خواهند بچه‌ های شما را از اینجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود. بچه‌ هایی که از دامن مادر جدا شده‌اند و در پرورشگاهها رفتند اینها چون پیش اجنبی هستند و محبت مادر ندیده‌اند، عقده پیدا می ‌کنند. این عقده‌ ها منشأ همه مفاسدی است، یا اکثر مفاسدی است، که در بشر حاصل می ‌شود. این جنگهایی که پیدا می‌ شود از عقده‌ هایی است که در قلوب این خونخوارها هست. این دزدی ها، این خیانت ها، اینها اکثراً از عقده‌ هایی است که در انسان هست. بچه‌ های شما را اگر از شما جدا کردند، به واسطه نداشتن محبت مادر، عقده پیدا می ‌کنند؛ به فساد کشیده می ‌شوند»(همان،ج9: 293).

جایگاه اجتماعی زن

اسلام حضور اجتماعی زنان را به سه دسته تقسیم می‌ کند:

1. ممنوع؛ 2. واجب؛ 3. مباح.

  1. اموری که اسلام از شرکت و حضور زنان منع کرده است و با طبع و فطرت زنان سازگار نیست؛ همچون: حکومت، قضاوت، جنگ و کارهای سنگین و طاقت فرسای دیگر.
  2. اموری که اسلام نه تنها از حضور زنان با رعایت و حفظ حجاب و حقّ خانواده منع نکرده، بلکه (در صورت ضرورت و نیاز اجتماع) واجب کرده است؛ چون: تحصیل علوم و معارف الهی، تعلیم و تعلّم، پرستاری از بیماران و مجروحان، پزشکی مخصوص زنان، آموزش و پرورش دختران و نوباوگان و تمام کارهای خاصّ زنانه و هریک از ضرورت‌ های اجتماعی دیگر.

اسلام نه تنها با کارکردن زنان مخالف نیست، بلکه آنان را به کار کردن، تشویق نموده است.

رسول خدا(ص) فرمود: «سه چیز حجاب ‌ها را پاره می ‌کند و به پیشگاه عظمت حق می ‌رسد:

v   صدای گردش قلم دانشمند به هنگام نوشتن. (تلاش فرهنگی)

v   صدای قدم‌ های مجاهدان در میدان جهاد. (تلاش دفاعی)

v   صدای چرخ ریسندگی [زنان پاکدامن]. (تلاش اقتصادی)

پیامبرخدا(ص) فعالیت (سالم) اقتصادی زنان را در ردیف شریف‌ ترین کارها دانسته است.

  1. کارهایی که گرچه حضور زنان در آنها ممنوع نیست، اما زنان به انجام آنها تشویق هم نشده اند. اگر ضرورتی در کار نباشد، بهتر است زنان در خانه بمانند و در آن کار شرکت نکنند.

دسته سوم نیاز به دقت زیاد و رعایت شئونات خانواده و اجتماع دارد.

اسلام برای این قسم هم حدّ و مرز معیّن کرده است. اسلام حضور زنان را به کلّی ممنوع نکرده، اما به آنها سفارش کرده است تا ضرورت نباشد، از حضور در اجتماعات خارج از خانه پرهیز کنند.

در ادامه به برخی از ابعاد حضور اجتماعی زنان می ‌پردازیم:  

1- نظارت اجتماعی

نظارت فعال و متعهدانه بر آنچه در جامعه اسلامی به ویژه در اجزاء نظام اسلامی می‌ گذرد و تلاش برای حسن جریان امور، وظیفه‌ ای است شرعی و متوجه همه افراد جامعه چه زن و چه مرد. زن نیز باید در نظارت بر امور، خود را مسئول بداند. نظارت مسئولانه علاوه بر آگاهیهای لازم، نیازمند حضور فعال و اظهار نظر در مسائل است:

«باید همه زنها و همه مردها در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند؛ هم به مجلس ناظر باشند، هم به کارهای دولت ناظر باشند، اظهار نظر بکنند»(همان، ج 13: 193).

قرآن کریم حضور اجتماعی و نظارت بر اعمال و رفتار جامعه اسلامی (امر به معروف و نهی از منکر) را به عنوان یک حق و ولایت به زنان و مردان سپرده است:

«مردان مؤمن و زنان مؤمن بر یکدیگر ولایت دارند به نیکی فرمان می ‌دهند و از ناشایست باز می ‌دارند»(توبه،71).

2- حیا و عفت

در خصوص رعایت مرزهای ارتباطی زنان و مردان نامحرم در جامعه، قرآن کریم هر دو را یکسان به حیا و عفت توصیه کرده است و آن را نشانه مؤمنان می‌ داند:

«به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند. این برایشان پاکیزه ‌تر است. زیرا خدا به کارهایی که می‌ کنند آگاه است و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگاه دارند» (نور، 30 و 31)

3- حقوق اقتصادی

شهید مطهری در این خصوص، بیان می‌ دارد: «اسلام به شکل بی سابقه ‌ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است. از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده است و حق قیمومت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل قرن بیستم رایج بود از مرد گرفته است و از طرف دیگر با برداشتن مسئولیت مالی بودجه خانوادگی از دوش زن، او را از هر نوع اجبار و الزام برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است»(مطهری،1369: 263).

حضرت امام نیز، طی سالهای مبارزه و پس از آن، از جایگاه مرجعی بزرگ و رهبری که فقط و فقط از موضع احکام دین و تکالیف اسلامی سخن می‌ گوید، مصروف این شد که بانوان را به صحنه آورد و از قید و بندها و محرومیت‌ های خود ساخته‌ای که بر تلاش اجتماعی و نقش آفرینی آنان که با توطئه دشمنان و نا آگاهی ایجاد شده بود، رها کند و آنان را به مرحله‌ای از رشد و بالندگی برساند که در ردیف یکی از افتخارات خود و جامعه اسلامی در آغاز وصیتنامه سیاسی الهی خویش اعلان کند:

«ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه ‌های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان، در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند... و از محرومیت هایی که توطئه دشمنان و نا آشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‌اند»(همان، ج 21: 397).

4- حضور در عرصه سازندگی

یکی دیگر از صحنه‌ های مشارکت فراگیر، مسأله سازندگی همه جانبه کشور و جامعه است که هیچ کس نباید و نمی ‌‌تواند تردید کند که بدون حضور فعال بانوان جامعه اسلامی، بتوان در این مهم توفیق کامل به دست آورد. در این خصوص نیز حضرت امام، تأکیدهای زیادی دارند:

«همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابه‌ای که برای ما گذاشته اند، بسازند. با دست مرد تنها درست نمی ‌‌شود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند»(همان، ج 6: 301).

«زنان شیردل و متعهد، همدوش مردان عزیز به ساختن ایران عزیز پرداخته چنانکه که به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداخته اند و شما شهر و روستایی را نمی ‌‌یابید جز آنکه در آنها جمعیت هایی فرهنگی و علمی از زنهای متعهد و بانوان اسلامی ارجمند به وجود آمده است»(همان، ج12: 275).

حضرت امام اساساً معنای آزادی صحیح بانوان را نیز همین می‌ شمارند که آنان بتوانند با حفظ شؤون دینی و انسانی خود، در سازندگی کشور نقش ایفا کنند:

«امروز زنان در جمهوری اسلامی همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور هستند و این است معنای آزاد زنان و آزاد مردان، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته می ‌شد، که آزادی آنان، در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود»(همان).

5- تلاش فرهنگی

یکی از عرصه‌ های حضور اجتماعی که از منظر دینی، بانوان وظیفه دارند در آن مشارکت فعال داشته باشند، تلاش در عرصه فرهنگ به معنای وسیع کلمه است. حضرت امام، بارها بر این مهم که طبعا بخش عمده‌ای از حیات اجتماعی را در بر می ‌گیرد تأکید کرده اند:

«شما می‌ دانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال، بلکه از اول بعد از پیغمبر- سلام الله علیه- تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانمها همان طوری که آقایان مشغول هستند، همانطوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید»(همان، ج 20، ص 9)

جایگاه سیاسی زنان

1- مشارکت سیاسی

همچنین قرآن کریم مشارکت زنان در مسائل سیاسی را در رده بالای حاکمیت، در قالب «بیعت» مورد تأیید و امضاء قرار داده است:

«ای پیامبر، چون زنان با ایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نسازند، و دزدی نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچه ‏های حرام زاده‏ای را که پس انداخته‏اند با بُهتان [و حیله‏] به شوهر نبندند، و در [کار] نیک از تو نافرمانی نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه» (ممتحنه،12) و نیز از کاردانی بلقیس ملکه سبا، در اداره دولت یاد کرده، بدون آنکه بر آن نقدی روا سازد.

یکی از محورهایی که در حضور اجتماعی بانوان، سخت مورد تأکید حضرت امام است، مسأله مشارکت سیاسی آنان می ‌باشد:

«ما می‌ خواهیم زن به مقام والای انسانیت خودش برسد... زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلام رأی باید بدهند. همانطوری که مردان حق رأی دارند، زنها حق رأی دارند»(همان، ج6: 300).

حضرت امام، دخالت در سرنوشت خود و شئون اجتماعی را نه تنها حق بانوان، بلکه تکلیفی شرعی، به عنوان عمل به وظیفه دینی و اجابت دعوت الهی می ‌شمارند و این، الگویی است که ما را در شناخت بیشتر دین یاری می ‌دهد و یک عامل اساسی برای برتری اسلام در تکریم شخصیت زنان و حمایت از حقوق اجتماعی و سیاسی آنان و تأکید بر مشارکت و حضور آنان در عرصه ‌های مختلف اجتماعی در مقایسه با دیگر مکاتب و نظامها است.

ایشان می‌ فرمایند: «همانطوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. زنها هم باید در فعالیت ‌های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند»(همان، ج 18: 403).

2- حضور در دفاع و تدارک میدان نبرد

تحمیل جنگی ناخواسته بر ملت انقلابی ایران، فرصتی تاریخی را برای بانوان مجاهد و فداکار فراهم آورد که گوهر وجود ایمانی و ارزشهای انسانی خویش را به زیباترین و گویاترین شکل به نمایش گذارند و زمینه ‌ای شد که حضرت امام نیز وجه دیگری از مشارکت بانوان در مقدرات اساسی جامعه و سرنوشت خویش را بازگو کنند. اینچنین بود که یکی از محورهای اساسی در بیانات حضرت امام درباره جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را، ضرورت و نحوه حضور بانوان و تلاش جهادی آنان تشکیل می ‌دهد؛ از آموزش نظامی گرفته تا تدارکات جبهه، تربیت فرزندان و تشویق همسران و بستگان برای حضور در میدان نبرد، حضور در سپاه و ارتش و حتی حضور خود بانوان در جهاد دفاعی که مسئولیتی مشترک میان زن و مرد است. اینها همه از نگاه دینی، تحلیل و استدلالهای روشن و انکار ناپذیری دارد.

«زنها هستند که ملتها را تقویت می‌ کنند، شجاع می‌ کنند. بانوان از صدر اسلام- در صدر اسلام- با مردان در جنگها هم شرکت داشته‌اند. مقام زن مقام والاست؛ عالی رتبه هستند. بانوان در اسلام بلند پایه هستند. ما می ‌بینیم و دیدیم که زنها، بانوان محترمات همدوش مردان بلکه جلو مردان در صف قتال ایستادند. بچه‌ های خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند، و شجاعانه مقاومت کردند» (همان، ج 6: 300).

«اگر یک وقت خدای نخواسته یک هجومی به مملکت اسلامی بشود باید همه مردم، یعنی مرد و زن مسأله دفاع دیگر اینطور نیست که تکلیف مال مرد باشد تکلیف مال یک دسته‌ای داشته باشد؛ همه باید بروند و دفاع بکنند از مملکت خودشان »(همان، ج 11: 254)

سخن دیگری از حضرت امام در پیش از پیروزی انقلاب است که هم تأکیدی بر مشارکت مسئولانه بانوان در جهاد شرعی است و هم تأکیدی بر حضور فعال در جامعه و مشارکت در اموری که به سرنوشت آنان مربوط می ‌شود:

«این تبلیغات که «اگر اسلام پیدا شد مثلاً دیگر زنها باید بروند توی خانه‌ ها بنشینند یک قفلی هم درش بزنند که بیرون نیایند» این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت می ‌دهند. صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم می ‌رفتند»(همان، ج5:216).

استدلال بر ضرورت آموزش نظامی توسط بانوان در شکلهای مختلف آن نیز کاملاً روشن است. کما اینکه امام خطاب به جمعی از بانوان می ‌فرمایند:

«اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود. از آن جمله قضیه اینکه ترتیب نظامی بودن، یادگرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است. اینطور نیست که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم. باید بدانیم چه جور دفاع می‌ کنیم... البته در آن محیطی که شما تعلیم نظامی می‌ بینید باید محیط آزاد باشد، محیط صحیح باشد، محیط اسلامی باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامی محفوظ باشد»(همان، ج20: 7).

آزادی زن در دیدگاه امام قدس سره

امام به آزادی زنان در انتخاب سرنوشت خود و انجام فعالیت‌ های اجتماعی و علمی اعتقاد داشت و تأکید می ‌کرد که در حکومت اسلامی زنان در تحصیل و دیگر فعالیت‌ ها آزادند، همانطور که مردها آزادند(همان، ج 4: 480). از نگاه ایشان اسلام نه تنها با آزادی زن موافق است بلکه پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی است(همان، ج5: 417). البته مرز آزادی زن را تا جایی می داند که به عفت او یا مصلحت عمومی جامعه آسیبی نزند(همان، ج 5: 485).

همچنین ایشان بین پیشرفت زنان با انحطاط به بهانه پیشرفت تفکیک قائل بود و با صراحت اعلام کرد: «ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم» (همان، ج 1:305).

«از خیانت ‌های بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از دست گرفتند؛ نیروی جوانان ما را به عقب راندند، نیروی بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط کردند؛ خیانت کردند بر ملت ما. بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند! و خدا نخواست. اینها اهانت به مقام زن کردند. اینها می‌خواستند زن را مثل شیء، مثل یک چیز، مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذرانند. همانطوری که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زنها نباید ملعبه دست جوانهای هرزه بشوند. زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای‌ ناخواسته بَزَک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زنها باید انسان باشند. زنها باید تقوا داشته باشند. زنها مقام کرامت دارند»(همان، ج 6:300).

وجوه تمایز زن غربی و زن مسلمان

دیدگاههای زن ستیز مسیحیان و کلیسای کاتولیک که زن را به صورت دروازه جهنم و ام الفساد جلوه کرد (برتراند راسل، 1354) یا زن در قرون وسطی، همان حوای مجسمی که آدمی را از فردوس برین محروم ساخت، پنداشته می ‌شد(ویل دورانت، 1380) موجب شد که مخالفت‌ ها با این مرام کلیسا آغاز گردد و عده ای از صاحب نظران الهیات مسیحیت نیز تلاش کردند با تغییر در مذهب و یا کنار گذاشتن آن، به بازسازی شخصیت مدفون زن بپردازند، ولی نظریه‌ های فمینیستی، نه تنها آن را از تحریف ‌ها رهایی نبخشید، بلکه تحریف ‌های دیگری نیز بدان افزود و زن را اگر چه از قید و بندهای ظاهری آزاد کرد، ولی اسارتی از درون به او تحمیل نمود.

در مقابل، اسلام که از ابتدا نگرش عزتمندی به زن داشت، منزلت و جایگاه انسانی زن را تنزل نداد و هویت انسانی و کمال یابی او را با مرد یکسان دانست. اسلام تفاوت میان این دو را فقط در تقسیم وظایف و مسئولیت ها می‌ داند که آن هم ناشی از احترام ویژه این تفکر به ویژگیهای طبیعی زن است.

نگاه اسلام به زن و حقوق او به شکلی مبنایی با نگاه غرب تفاوت دارد. در نگاه دینی، زن همانگونه که واقعاً هست، دیده می ‎شود. حفظ کرامت بانوان، ظرافت روح و ساختمان فکری و عصبی زنان، توجه به توانمندیهای خاص آنان و توجه به نقش‎ های متعدد زنان در خانواده نکاتی است که در همه شئون برنامه‎ های اسلام برای زنان وجود دارد. در این نظام فکری نقش ‎های مخصوص زن با توجه به قابلیت‎ ها و توانایی‎ های ویژه او تعریف شده و به آن‎ بها داده می ‎شود. نقش همسری، مادری و مدیریت خانه و خانواده چنان ارزشی می‎ یابد که هم ردیف جهاد در راه خدا قرار می گیرد(کلینی،1362، ج 5: 9).

گفتمان غربی در مورد زن اجزاء گوناگونی دارد. دو جزء برجسته آن در مقابل گفتمان اسلامی عبارتند از:

  1. زن را وسیله ‌ی راحتی برای التذاذ جنسی مرد قرار دادن.

این امر موجب شکسته شدن حریم زن می ‌شود و اولین اثر سوء آن ویران کردن بنیان خانواده است به طوری که بسیاری از متفکرین غربی نیز نسبت به سراشیبی عجیبی که پیش پای تمدن غرب قرار گرفته هشدار می‎ دهند و آزادیهای جنسی را مایه از میان رفتن بنیان خانواده می‎ دانند. اسلام التذاذ معنوی، علمی و روحی از زن را در جامعه مجاز می‌ داند و با پیش ‎بینی چنین مسائلی زن را به عفت و عصمت و حجاب و عدم اختلاط و آمیزش بی حد و مرز با مردان و حفظ کرامت انسانی دعوت می‌ کند و مانع نگاه ابزاری به زن می ‌شود.

  1. مردواره کردن زن، یعنی زن را متشبّه به مرد قرار دادن.

مردواره کردن زن و به کار گرفتن زنان در مشاغلی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری او ناسازگار است و افتخار به این مسأله، از آسیب‌ هایی است که غرب به شخصیت زن وارد کرده است. در اروپای قبل از قرن بیستم زن قانوناً و عملاً فاقد حقوق انسانی بود؛ نه حقوقی مساوی با مرد داشت و نه مشابه با او. در نهضت عجولانه ای که در کمتر از یک قرن اخیر به نام زن و برای زن در اروپا صورت گرفت، زن کم و بیش حقوقی مشابه با مرد پیدا کرد، اما باتوجه به وضع طبیعی و احتیاجات جسمی و روحی زن، هرگز حقوق مساوی با مرد پیدا نکرد زیرا زن اگر بخواهد حقوقی مساوی حقوق مرد و سعادتی مساوی سعادت مرد پیدا کند راه منحصرش این است که مشابهت حقوقی را از میان بردارد، برای مرد حقوقی متناسب با مرد و برای خودش حقوقی متناسب با خودش قائل شود. در دنیای غرب، اکنون سعی می‌ شود میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف وضع واحد و مشابهی به وجود آورند و تفاوتهای غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند.

تفاوتی که میان نظر اسلام و سیستم‌ های غربی وجود دارد در اینجاست. اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است و با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، بلکه با تشابه حقوق آنها مخالف است. عدم تشابه حقوق زن و مرد در حدودی که طبیعت زن و مرد را در وضع نامشابهی قرار داده است، هم با عدالت و حقوق فطری بهتر تطبیق می‌کند و هم سعادت خانوادگی را بهتر تأمین می ‌نماید و هم اجتماع را بهتر به جلو می ‌برد(مطهری، 1369: 116-113).

نتیجه گیری

اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور سازنده و فعال در صحنه ‌های مختلف جامعه به عنوان یک انسان مستقل امری نیست که آشنایان به اسلام بی آلایش و رها از داوریهای پیش ساخته و تکلف‌ های خود ساخته، به آن اذعان نداشته باشند.

مطابق آنچه گفته شد هویت دینی زن مسلمان از چهار بعد انسانی، خانوادگی، اجتماعی- اقتصادی و سیاسی قابل بررسی می‌ باشد. از نظر اسلام در تمامی اموری که به انسانیت مربوط می ‌شود، وحدت و تساوی بین زن و مرد وجود دارد. امام خمینی هم معتقد است که اسلام به زن خدمت کرده است؛ زن در همه شئون حق دخالت دارد، همانطوری که مرد در همه شئون دخالت دارد.

از منظر خانوادگی، امام به اغراض سوء دیدگاههای فمینیستی و انتظاری که از زن دارند، توجه داشته و همواره بر جایگاه آنان و تأثیری که در جوامع دارند تأکید می ‌ورزند. ایشان نیز وظیفه اصلی زن را «انسان سازی» می‌ دانند و تأکید می‌ کنند که زنان وظیفه دارند علاوه بر کسب علم و فضیلت های اخلاقی، به تربیت فرزندان صالح همت گمارند. زن مسلمان باید اولین و اصلی ‌ترین وظیفه خود را اداره امور داخلی خانواده بر اساس موازین و آداب اسلامی و تربیت صحیح فرزندان بداند و پس از انجام چنین وظیفه خطیری به قبول مسئولیت‌ های اجتماعی دیگر بپردازد.

همچنین امام خمینی به حضور جدی زنان در عرصه‌ های مختلف اجتماعی و سیاسی باور دارند و زنان را دوشا دوش مردان به نظارت فعال و متعهدانه بر آنچه در جامعه اسلامی می ‌گذرد، مشارکت فراگیر در سازندگی همه جانبه کشور و جامعه و تلاش فرهنگی با حفظ حیا و عفت و رعایت مرزهای ارتباطی زنان و مردان نامحرم تشویق می‌ کنند.

از منظر سیاسی نیز امام براساس آموزه‌ های اسلامی بر حضور زنان تأکید جدی داشته و دخالت در سرنوشت خود و شئون اجتماعی را نه تنها حق بانوان، بلکه تکلیفی شرعی، به عنوان عمل به وظیفه دینی و اجابت دعوت الهی می‌ شمارند و آن را یک عامل اساسی برای برتری اسلام در تکریم شخصیت زنان و حمایت از حقوق اجتماعی و سیاسی در مقایسه با دیگر مکاتب و نظامها می‌ دانند.

در بررسی وجوه تمایز زن مسلمان و زن غربی نیز به نتایج زیر رسیدیم:

نگاه اسلام به زن و حقوق او به شکلی مبنایی با نگاه غرب تفاوت دارد. در نگاه دینی، زن همانگونه که واقعاً هست، دیده می‎ شود که با حفظ کرامت بانوان همراه است. در این نظام فکری نقش‎ های مخصوص زن با توجه به قابلیت‎ ها و توانایی‎ های ویژه او تعریف شده و به آن‎ بها داده می‎ شود. درحالی که التذاذ جنسی مرد از زن و مردواره کردن زن دو جزء برجسته گفتمان غربی در این خصوص می ‌باشد.

تفاوتی که میان نظر اسلام و سیستم‌ های غربی وجود دارد در این است که اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است ولی در دنیای غرب، سعی می‌ شود میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف وضع واحد و مشابهی به وجود آید و تفاوتهای غریزی و طبیعی زن و مرد نادیده گرفته می ‌شود.

 

مجموعه مقالات همایش بزرگداشت بانوی انقلاب اسلامی، ص 547.

 

منابع

  1. قرآن کریم
  2. برتراند راسل (1354)، زناشویی و اخلاق، ترجمه مهدی افشار، تهران: انتشارات کاویان.
  3. جمشیدی، محمدحسین(1384)، اندیشه سیاسی امام خمینی، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.
  4. چیت‌ ساز قمی، محمدجواد(1383)، مقاله جامعه ایرانی، هویت دینی و چالشهای آن، مندرج در: دین و هویت، تهران: تمدن ایرانی.
  5. حقدار، علی اصغر(1380)، فراسوی پست مدرنیته، اندیشه شبکه ای، فلسفه سنتی و هویت ایرانی، تهران: شفیعی.
  6. رفعت جاه،مریم؛ روح افزا،فائزه(1391)، مطالعه عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر نگرش به هویت دینی زن مسلمان، مندرج در: مسائل اجتماعی ایران، سال سوم، شماره 6.
  7. کلینی رازی، محمدبن یعقوب بن اسحاق(1362)، اصول کافی‌، ترجمه محمدباقر کمره ای، تهران: انتشارات اسوه.
  8. مطهری، مرتضی(1369)، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ چهاردهم، تهران: انتشارات صدرا.
  9. موسوی خمینی، سید روح الله(1385)، صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، چاپ سوم، تهران: عروج.
  10. ویل دورانت(1380)، تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

11. Woodward Khath (2000) Questioning Identity: Gender; Class, Nation, London: Routledge in association with the Open University.

 



[1]. کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.  

[2]. کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

. انتهای پیام /*