مهاجرت سال ۱۳۴۲ ه. ش علماء به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امام خمینی (س)

پدیدآورنده (ها): سلیمانی، غلامرضا

مـهاجرت، ریـشه ای بـس قدیم در تاریخ دارد، از ازمنه بسیار دور درباره مهاجرت قبایل و اقوام از سرزمینی به سرزمین دیگر، سخن رفته اسـت که دلیل غالب آنها را اقتصادی دانسته اند، ولی نوع دیگری از مهاجرت وجود داشت است کـه به دلایل سیاسی یـا مـذهبی یا سیاسی مذهبی صورت گرفته اند، مانند مهاجرت صغری و کبرای دوران مشروطیت و همچنین مهاجرت علما به تهران، که در سال ۱۳۴۲ اتفاق افتاد. این مهاجرتها در واقع نوعی مقابله با نظام سیاسی حاکم محسوب مـی شدند که با انگیزه و اعتقاد دینی و مذهبی صورت گرفتند. مهاجرت علما به حضرت عبد العظیم و قم، خروج از محیط پلید یا رهایی از چنگال حاکمان ظالم بود، و نوعی اعتراض و شکوه علیه نظام سیاسی حـاکم مـحسوب می گردید. به عبارتی دیگر جایی که حاکمان ظالم وجود دارند مناسب برای زندگی انسانهای پاک و شریف و متدیّن نسیت. باید توجه داشت که مهاجرت سال ۱۳۴۲ هـ. ش به معنی فرار نیست بـلکه هـجوم و رویارویی با حاکمان ظالم در بی توجهی به دین است تا انسان مجتهد جامع الشرایطی را بنابر اصلی قانونی از چنگال رژیمی ستم پیشه نجات دهند. بنابراین هر دو مهاجرت یاد شده توسط عـالمان دیـن با انگیزه ای سیای و مذهبی صورت پذیرفته است تا عدم مشروعیت نظام سیاسی حاکم را نشان دهد. هر دو مهاجرت به نوعی بست نشینی را همراه داشته که بست نشینی خود مجالی و تاریخچه ای دیگر مـی طلبد.

در چـگونگی شـکل گیری مهاجرت علما به تهران، کـنش دولتـ (دسـتگیری حضرت امام خمینی (س) ) علّت اصلی است که واکنشی را از سوی علما و مراجع بزرگ در پی داشت. این کنش و واکنش، خود معلولی است از علتی جـلوتر، یـعنی بـه دنبال واکنش مراجع (در رأس آنها اقدام حضرت امام) نـسبت بـه واقعه مدرسه فیضیه است که رژیم شاه را در یک حالت انفعالی قرار داد. تصورّی که رژیم از سرکوب مدرسه فیضیه داشت (یـعنی ایـجاد مـحیط رعب و وحشت) نتیجه ای معکوس بخشید چرا که عکس العمل حـضرت امام خمینی (س) و دیگر مراجع پرده از ماهیّت رژیم پهلوی برداشت و مردم را نسبت به اقدامات ضد اسلامی رژیم آگاه کرد. یـعنی؛ عـامّه مـردم درک نمودند که به مقدّسات و اعتقادات دینی آنها از سوی رژیم پهلوی تـوهین شـده است. در حقیقت ابتکار امام خمینی (س) این بود که حمله رژیم به مدرسه فیضیه را تبدیل به حـمله رژیـم بـه مردم نمود و بدین طریق مردم را در مقابل رژیم قرار داد. امام خمینی (س) با هـوشمندی تـمام در کـلیه اعلامیه ها و سخنرانیهای خود (چه در مجلس درس، چه در منبر، چه منزل) به مردم تفهیم و باوراند کـه رژیـم حـاکم، عامل آمریکا و ابزار قدرت اسرائیل در منطقه است.

بنابراین فضای سیاسی، فرهنگی، مذهبی جامعه مـا بـه گونه ای علیه رژیم پهلوی در حال شکل گیری بود که افزایش و گسترش مبارزه مردم عـلیه رژیـم شـاه و علیه سلطه آمریکا و علیه نفوذ اسرائیل را در برداشت. در چنین وضعیتی رژیم پهلوی چاره ای جز تـصمیم بـه مقابله نداشت. به همین علّت محمد رضا شاه بنا را بر تهدید و ارعاب گـذاشت، وی در سـخنرانی خـود در هتل ونک تهران در تاریخ ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۴۲ هـ. ش اظهار داشت:

 «اگر متاسفانه لازم باشد که بگوییم انـقلاب بـزرگ ما با خون یک عده بیگناه یعنی مأمورین دولت و خون یک عده افـراد بـدبخت و گـمراه متأسفانه آغشته خواهد شد، این کاری است که چاره ای نیست و خواهد شد.» (روزنامه اطلاعات ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۲ هـ. ش.)

مقابله مردم بـا رژیـم ادامـه داشت، ماه محرم سال ۱۳۴۲ هـ. ش در پیش بود، مردم آماده استقبال از ماه خـون و شـمشیر بودند (ماه محرم، ماه توجه بـه اصـل امامت اسلامی، ماهی که یکی از اصول کـاربردی دیـن اسـلام یعنی امامت (در محرم سال شصت و یک هــ. ق) تـوسط منافقین، ناکثین، مارقین و معاندین با اسلام-به لحاظ دنیاپرستی و بغض و کینه دیرینه اجـدادی -ذبـح و به تاریخ پیوست و شیعیان تـا امـروز به سـوگ امـامت نـشسته اند.) ، با فرا رسیدن ماه محرّم رژیم پهلوی تردیدی نداشت که وعاظ و سخنگویان مذهبی در منابر از اقـدامات ضـد اسلامی رژیم سخن خواهد گفت. این باور و یقین در اثـر تـحقیقات میدانی ساواک ایجاد شده بود. (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی پرونده اسناد امام خمینی (س) شماره ۲۸۹ / ۲۰۰ مورخه ۲۴ / ۲ / ۴۲) ساواک از طریق مأمورین ویژه و عوامل نفوذی و مـشاهدات عـینی و دریافت گزارشات نیروهای انتظامی و گزارشات مـخالفین شخص امام خمینی (س) ، بـه اطـلاعاتی دست یافته بود. (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی پرونده اسناد امام خمینی (س) بـه عنوان نمونه شماره اسناد ۲۰۹-۲۲۳-۲۷۲- ۳۷۹-۲۹۸-۳۲۶-۲۹۴) که نـتیجه آن، ایـن باور و یقین بود که اولا خواست امام خمینی (س) افشاگری علیه رژیم پهلوی است و طـرفداران و مـقلدین ایشان-که رو به افزایش بـود -ب ـه شـدت در پی آگاهی شدن از چـگونگی وقـوع حادثه حمله به فـیضیه و عـلل اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی بودند و انجام هرگونه اقدامی را علیه رژیم پهلوی می پذیرفتند، چـرا کـه طبق اظهار مراجع تقلیدشان به اعـتقادات دیـنی آنها تـوهین و قـبول ایـن مطلب برای آنها سـخت نگران کننده بود. (آرشـیو مـرکز اسناد انقلاب اسلامی پرونده اسناد امام خمینی (س) به عنوان نمونه شماره اسناد ۱۴۵-۱۲۵-۶۸-۸۳ -۹۳ -۷۵ -۲۲) وقتی مخالفت با اسلام مخالفت با مرد تلقّی می شد، طبیعی است که مـخالفت بـا اظهارات امام خمینی (س) و دیگر مراجع عـظام نـیز مـخالفت بـا مـردم تلقی می گردید.

سـاواک جـهت جلوگیری از هر حادثه غیر قابل کنترل علیه خود، عده ای از گویندگان مذهبی را احضار نمود و به آنان یـادآور شـد کـه در سخنان خود سه مطلب را رعایت کنند: «عـلیه شـاه حـرفی نـزنند، عـلیه اسـرائیل سخن نگویند، مرتب به گوش مردم نخوانند اسلام در خطر است» این توصیه از طرف ساواک می تواند دلیل بر آگاهی کامل ساواک از اوضاع روز و آگاهی نسبت به خطوط فکری امام خمینی (س) باشد.

امام خمینی (س) علیرغم اطلاع از این توصیه یا امریه ساواک، با صدور بیانیه ای خطاب به گویندگان مذهبی هشدار دادند: «این التزامات هیچگونه ارزشی قانونی ندارد و التزام گیرندگان مجرم و قـابل تـعقیب هستند». (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره ۴۹۳ / ۲۰۰ مورخه ۱۲ / ۳ / ۴۲)

روحانیون به دلایل زیر مجبور به موضعگیری علیه دولت می شدند:

۱. اطاعت از رهبری نهضت که آنها را ملزم به افشاگری و آشکار ساختن حقایق کرده بود.

۲. خواست قلبی و اعتقادی مذهبی خودشان کـه بـرای آنها التزام آور بود.

۳. حفظ موقعیت خودشان در نـزد تـوده مردم، که ساواک در مـورد عـده ای از روحانیون این ادعا را داشت. (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شـماره ۲۰۰، ۴۱، ۲۷۵، ۲۷۲) و این مسئله را ناشی از نفوذ زیاد امام خمینی (س) در بین توده مردم می دانست، اگرچه رژیم پهلوی سعی نمود با سرکوب نمودن علما آنان را از این کار منصرف کند، لکـن امام خمینی (س) با بهره گیری از مناسبت عاشورا در سخنرانی خود، حکومت پهلوی را با دودمان یزید و بنی امیّه مقایسه نمودند و با صدای بلند خطاب به شاه فرمودند:

 «آقا من به شما نصیحت می کنم، ای آقـای شـاه !من بـه تو نصیحت می کنم دست بردار از این کارها، آقا اغفال می کنند، من میل ندارم که یک روز اگر بـخواهند تو بروی همه شکر کنند». (کـوثر مجموعه سخنرانیهای حضرت امام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام تهران ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۹۶-۹۱)

امّا نکته قابل توجه در این سـخنرانی (و هـمچنین در اولیـن نامه و تلگراف به شاه -مهرماه ۱۳۴۱-و تا حدّی آنچه از ایشان نقل شده و در گزارشات ساواک هم مکتوب است) ایـن اسـت که حضرت امام ظاهرا همانند بسیاری از روحانیون، هنوز در آن مقطع زمانی خود را از مدافعین قـانون اسـاسی مـعرفی می کرد و استنباط می شود که قبول اصل سلطنت در این امر ملحوظ بود، (آرشیو مرکز اسناد انقلاب سلامی پرونده امام خمینی (س) سال ۴۱) همچنین نقل این جـمله که:

 «این قانون اساسی به بهای خون پدران ما به دست آمده نمی گذاریم آن را نـقض نمایند». (نیکی آر-کدی، ریشه های انقلاب ایران، ترجمه عبد الرحیم گواهر، ۱۳۶۹، ص ۲۷)

مؤیّد این نـظر اسـت.

اوضاع به نفع نهضت امام خمینی (س) پیش می رفت و شاه در مخمصه عجیبی گرفتار آمده بود، هر اقدامی از سوی دولت یا بدستور شخص شاه، گرفتاری جدید و پیچیده تری ایجاد می نمود. پس از بررسیهای فراوان چاره کار را در دسـتگیری و بازداشت شخص امام یافتند، و این کار در ساعت یک بامداد پانزده خرداد ۱۳۴۲ هـ. ش انجام گرفت. (آرشیو مـرکز اسـناد انقلاب اسلامی سند شماره ۵۷۰ / ۲۰۰) همان شب معظم له را به تهران منتقل و به باشگاه افسران بردند و سپس به پادگان قصر انتقال دادند. (ر-ک بررسی و تحلیلی از نهضت امام ج ۱، ص ۴۶۸-۴۷۳ روحانی-سید حمید.) حضرت امام خمینی (س) به مدت ۱۹ روز یعنی تا ۱۴ تیرماه ۱۳۴۲ هـ. ش در آنجا محبوس و سپس به پادگان عشرت آباد منتقل شدند. این دسـتگیری در پی حـوادث و جریانهایی که مختصرا به اهّم آن اشاره شد، واقعه عظیم پانزده خرداد ۴۲ را که نقطه عطف تاریخ نهضت و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (س) است، شکل داد؛ در روز پانزده خرداد ۴۲ اجتماعات مـردم (زن و مـرد) در اعـتراض به بازداشت امام، در قم و تـهران و بـرخی دیـگر از شهرستانها با هجوم نیروهای مسلّح روبرو و به خاک و خون کشیده شدم. ماجرای قتل عام کفن پوشان مردم ورامین (این حادثه روی پل بـاقر ابـاد قـرچک ورامین اتفاق افتاده است) و روستاهای اطراف آن که راهـی تـهران بـودند، از همه حوادث تکان دهنده تر بود. (ر-ک بررسی و تحلیلی از نهضت امام ج ۱ ص ۵۱۳-۴۷۳، روحانی -سید حمید)

برای محمد رضا شـاه و نـظام سیاسی او از این دستگیریها و پاسخ خشن و خونین به مردم ایران، در باطن و درازمدت سودی حاصل نشد، اگرچه در ظاهر به قلع و قـمع انـجامید و بـا اجرای حکومت نظامی سکوتی موقّت پدیدار گشت. در هر صورت رژیـم پهلوی از دستگیری امام خمینی (س) هیچ امتیازی به دست نیاورد چون تمام اعترافات معظم له در طول مدت زندان، یک جمله بیش نیست که فرمودند:

 «چون استقلال قضایی در ایران نیست و قضات محترم و تحت فـشار هـستند نمی توانم به بازپرسی جواب دهم» (آرشیو مرکز اسـناد انـقلاب اسلامی سند شماره ۵۷۵ / ۲۰۰)

روح الله الموسوی الخمینی

رژیم پهلوی به ناچار مجبور بود خود را موفق و پیـروز نـشان دهـد، لذا دستگاههای تبلیغاتی و روزنامه های رژیم با جعل خبرهای ساختگی به تحریف حقایق پرداخـتند و نـمونه آن چـاپ خبری مبنی بر:

 «دعوت آیت الله میلانی و آیت الله طباطبائی قمی به آرامش» (کوثر، پیشین، ج ۱، ص ۸۸) بود.

سرکوب قـیام ۱۵ خـرداد تـوسط رژیم پهلوی (مجموعه اسناد ۱۵ خرداد آشیو مرکز اسناد انقلاب اسـلامی و جـهت اطـلاع بیشتر ر. ک ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد. (آرشیو مـرکز اسـناد انـقلاب اسلامی پرونده ۱۵ خرداد) حسین فردوست در مورد نحوه سرکوب قیام پانزده خرداد ص ۵۱۹-۵۱۰) ، وجود خانواده شهدا و زندانیان، وجود جوّ ارعاب و ترس و استمرار دستگیریها -که طـبق آمـار رئیس دائره بازداشتگاه مـوقت تـا تاریخ ۹ / ۴ / ۴۲ به ۳۸۳ نفر رسیده بود ۱-و همچنین خشم و عصبانیت و نفرت مردم از رژیم و از هـمه مـهمتر و در رأس هـمه امور، ترس و ناراحتی مردم از به خطر افتادن سلامتی و جان حضرت امام (وجود شایعات متعدد در ارتـباط بـا مـحاکمه و اعدام آیت الله خمینی) (آرشیو مرکز اسناد انـقلاب اسـلامی سـند ۷۴۴ / ۲۰۰ پرونـده حـضرت امـام) و فشار ناشی از آن از سوی مردم بر روحانیت، بخصوص بـه مـراجع عظام جهت آزادی امام خمینی (س) و احساس ادای تکلیف روحانیت و مراجع عظام متقابلا، و از طرفی تاثیر منفی تبلیغات دروغین بـه نـفع رژیم و انقلاب سفید شاه و ملت، و مجموعه حوادث شامل کلیه کنش و واکنش های مـتقابل فـی مابین ملت و رژیم، فضای سیاسی، اجتماعی، مـذهبی جـامعه را بـگونه ای متشنج و غیرقابل اطمینان کرده بود که نـه تـنها هر لحظه بر عصبیت مردم می افزود بلکه موقعیتی را بوجود آورد که یکبار دیگر انـگیزه لازم را بـرای مهاجرت علما و مراجع به عـنوان اعـتراض علیه رژیـم شـاه در تـاریخ ایران ایجاد و ضرورت تکرار آن را فـراهم نـمود.

همزمان با مهاجرت علما به تهران برای استخلاص حضرت امام و دیگر زنـدانیان، تـلگرافهای زیادی به تهران، زندان قصر خـدمت حضرت امام و همچنین بـه مـجامع دولتی جهت آزادی معظم له از سـوی مـردم و علمای شهرهای مختلف ارسال گردید، مانند تلگراف آیت ا... شاهرودی به شاه مبنی بـر انـتقاد از دولت و درخواست آزادی امام و صدور اعلامیه آیت ا... گـلپایگانی در انـتقاد از دولت و درخـواست آزادی آقایان امام خمینی (س) و آیـت ا... قمی و محلاتی و سایر دسـتگیرشدگان. صـورت اسامی سیزده نفر از افرادی که از شهرهای خرم آباد و قم و شهر ری به حضرت امام تـلگراف زدهـ اند و آرزوی سلامتی و استخلاص معظم له را ابراز داشـته اند در آرشـیو مرکز اسـناد انـقلاب اسـلامی موجود است (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند ۶۷۶ / ۲۰۰ پروند حضرت امام) همچنین تـلگرافی از علمای قزوین خدمت حضرت امام خمینی (س) ارسال گردید که آرزوی سلامتی و آزادی معظم له را نموده بودند (ایـن تـلگراف به امضای آقای هادی باریک بـین و ۶۱ نـفر از روحـانیون بـا ذکـر اسامی آنها مـی باشد (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره ۸۱۷ / ۲۰۰.) و تـلگرافهای دیگری نیز خدمت ایشان ارسال گردید (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی مجموعه پرونده حضرت امام خمینی (س) ) که به خاطر اختصار از ذکر آنها پرهیز می شود.

هـمزمان با صدور این تلگرافها حرکت علما از شهرهای مختلف به تهران شروع شد، آیت الله شریعتمداری به حضرت عبد العظیم حرکت نمود و با باغ ملک ساکن شد (تکرار مهاجرت صغری) علمایی کـه از شـهرهای مختلف قم، کاشان، خرم آباد، اصفهان و... به تهران می آمدند عده ای در شهر ری خدمت آیت الله شریعتمداری اسکان می یافتند و عده ای خدمت آیت الله بهبهانی می رسیدند و یا در منازل دیگر روحانیون طراز اول تهران ساکن می شدند، حـضور آقـایان در منزل علما در تهران و شهر ری بعد از قتل عام واقعه ۱۵ خرداد، شور و امیدی تازه در دل مردم و امید توفیق مبارزه علیه نظام حاکم و استخلاص امام خمینی (س) و دیـگر دسـتگیر شدگان ایجاد کرد. این تـجمع مـنجر به برقراری جلسات متعدد و بحث و گفتگوی مراجع عظام با یکدیگر و تبادل فکری بین آنها شد و روح تازه ای در دلها دمید و همزمان، فعالیت مردم متدین و طلاب حـوزه های عـلمیه، جوّ تهران را در شکل گیری مـخالفتها بـگونه ای جهت می داد که به نفع رژیم نبود و اثر آن چنان بود که شاه در مرداد همان سال در افتتاح جاده هراز طی سخنرانی خود جهت تخفیف و خامت و نوعی فریب مردم اظهار داشت کـه بـه روحانیت احترام می گذارد.

در این روزها بازار شایعات و نقل اخبار دروغ و ناقص و نقل اظهار نظر روحانیون و نقل پیش بینی های گروه ها و دستجات سیای و احزاب، گرمی خاصی داشت که بی تأثیر در افزایش تشنّج جوّ عمومی و ایـجاد بـروز حوادث نـبود. به عنوان نمونه شایعه بود که آیات شاهرودی و حکیم و زنجانی از نجف اشرف و میلانی و نجفی از مشهد و قم بـه آیات الله شریعتمدرای ملحق خواهند شد و سپس با شاهنشاه جلسه خواهند داشـت و پس از رفـع اخـتلاف فی مابین علما و شاه، حضرت امام آزاد خواهد شد. این شایعه با ورود آیت الله نجفی به تهران قوّت یـافت و مـردم بشدت در انتظار ورود دیگر آقایان بودند۱. به نقل از جبهه ملی شایعه شد که دولت قـصد آزادیـ خـمینی را داشته ولی او قبول نکرده و گفته است بایستی مرا در یک دادگاه صالح محاکمه کنند تا قضایا روشـن شود. شایعه شد که آیت الله شریعتمداری و نجفی پیغام فرستاده اند که یا خمینی را آزاد یـا ما را هم بازداشت کـنید. در طـول زمان مهاجرت، بازار توزیع و پخش اعلامیه علما (۱). آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند ۶۴ پرونده پانزده خرداد هم رواج داشته است. (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند ۶۰ پرونده پانزده خرداد)

۱. حاج آقا روح الله کمالوند از خرم آباد

۲. حاج سید محمود ضیابری از رشت

۳. حـاج شیخ علی اصغر صالحی از کرمانشاه

۴. شیخ عبد الحسین امینی مؤلف کتاب الغدیر از نجف

۵. رضوی از فارس

۶. شریعتمداری و نجفی از قم

۷. سید جعفر طباطبائی قمی از قم

۸. شیخ علی محمد بروجردی از بروجرد

وارد تهران شدند و سـه نـفر از علمای معروف تبریز و حاج ملا علی از علمای درجه یک همدان قرار بود که وارد تهران شوند. (آرشـیو مـرکز اسـناد انقلاب اسلامی سند ۱۲۰ پرونده پانزده خرداد) در این زمان شاه تصمیم می گیرد که جلوی مهاجرت علما را به تهران بگیرد، بر همین اسـاس بـه هواپیمای حامل آیت الله میلانی که عازم تهران بود دستور بازگشت می دهند (ر. ک بررسی تحلیل نهضت امام خمینی (س) روحانی سید حمید ص ۵۵۹ ج ۱ و متن اعلامیه آیت الله میلانی و شریعتمداری مرکز اسناد انقلاب اسلامی) و بعضی از علما را مجبور به بازگشت می کنند. ولی دوباره این سیاست برحسب ارزشیابی دولتمردان مورد تجدید نظر قرار گرفته و تـغییر مـی کند، لذا مانعی برای مهاجرت آقایان پدید نمی آید. علمایی که به قصد مهاجرت جهت استخلاص حضرت امام به تهران آمدند از شهرهای ذیل بودند که آنها را مهاجرین گویند.

از قم آقایان شریعتمداری، مـرعشی نـجفی، حـائری یزدی (حاج شیخ مرتضی) از مـشهد آقـایان مـیلانی، حاجش یخ مجتبی قزوینی از نجف آباد آقایان منتظری و شیخ ابراهیم امینی از اصفهان آقایان خادمی، عبد الجواد اصفهانی از اهواز آقایان سید عـلی بـهبهانی، سـید مصطفی علم الهدی، حاج سید مرتضی موسوی عـلم الهـدی از خمین آقای سید مرتضی پسندیده برادر بزرگ امام خمینی (س) از همدان آقایان حاج ملا عـلی هـمدانی، بـنی صدر همدانی از تبریز آقایان سید احمد خسرو شاهی، عبد الله مجتهدی، سـید مـهدی دروازه ای، حاج حسین نجفی اهری، یوسف هاشمی تبریزی، عبد العلی موسوی از خرم آباد آقایان حاج آقـا روح الله کـمالوند، حـاج سید عیسی جزایری از رشت آقایان بحر العلوم، ضیابری از زنجان آقای عز الدیـن حـسینی (امـام جمعه) از شیراز آقایان محمد جعفر طاهری موسوی، محی الدین فالی، صدر الدین حائری، سـید مـحمد امـام، محمود علوی، علی آل یقتین، حسین حسینی یزدی، علیخواه شیرازی از یزد آقای محمد صدوقی یـزدی از اردکـان آقای روح الله خاتمی از کازرون آقای پیشوائی کازرونی از کرمان آقایان علی اصغر صالحی کرمانی، مـحمد حـسن رفـسنجانی النجفی از داراب آقایان محمد علی حسینی نابه دارایی، محمد علی عندلیبی از رفسنجان آقای شیخ عـلی اکـبر هاشمی رفسنجانی از کرمانشاه آقای عبد الجلیلی جلیلی. (ر. ک بررسی تـحلیل نـهضت امام خمینی (س) روحانی سید حمید ج ۱ ص ۵۵۴)

همزمان با این مهاجرت، رژیم شـاه در پی پرونـده سازی عـلیه امام خمینی (س) و روحانیون و عده ای از مردم و کسبه بازار بود که دستگیر شده بودند. جهت پرونده سازی عـلیه حـضرت امام، ساواک قم گزارشی در مورد عملکرد ایشان تهیه و به تهران ارسال مـی دارد (آرشیو مـرکز اسـناد انـقلاب اسلامی سند ۵۷۴ / ۲۰۰) ، و پیـشکار مـعظم له را همراه با دفاتر حساب وجوهات به تهران احضار و مورد بازجویی قرار دادند (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسـلامی سـند ۵۸۱ / ۲۰۰). این اقـدامات کـه در قـبل و بعد از ۱۵ خرداد و رأس همه آنها با دستگیری حضرت امام و علمای طراز اول تکمیل گـردید در داخـل با بازتاب شدید روبرو شد، بعلاوه علما و مراکز علمی دنیای اسلام هم طی اعلامیه هایی اعتراض خـود را اعـلام نمودند و رژیم را در خارج کشور در مخمصه شدیدی قرار دادند، نمونه آن اعلامیه (ر. ک بررسی تحلیل نهضت امام خمینی (س) روحانی سـید حـمید ج ۱ ص ۵۳۳ و ۵۵۲) شدید الحن شیخ محمود شلتوت عالم بزرگ مصر در ۱۸ محرم ۱۳۸۳ هـ. ق و اعلامی علمای نـجف عـلیه شاه بود و در مجموع انعکاس خـبر واقـعه ۱۵ خرداد در مـطبوعات جـهان بـود که با بازتابهای گوناگونی روبرو شـد. (ر.ک بررسی تحلیل نهضت امام خمینی روحانی سـید حـمید ج ۱ ص ۵۳۳‌ و ۵۵۲‌) در طـول مدت اقامت علمای مهاجر در تهران، جلسات متعددی تشکیل می گردید امّا در ابتدا از سـوی رژیـم خیلی جدّی و قوی با این جـریان برخورد نمی شد و از طرفی وجـود ایـن مهاجرین در شهر ری «باغ ملک» و خـانه عـلما و همچنین وجود دستجات بازاری و دانشگاهی در اطراف آنها و انعکاس اخبار آن، همراه با ترس نـاشی از تـحقق حادثه ای ناگوار (اعدام حضرت امـام) ، در مـجموع، جـوّی را بوجود آورده بود کـه در جـهت منافع رژیم نبود، مـخصوصا کـه رژیم دریافته بود که با خطر جدنی قیام مردم روبرو است چرا که واقـعه پانـزده خرداد توسط علما و مراجع عظام یـا هـر گروه و دسـته ای سـازماندهی قـبلی نشده بود، در حقیقت بـا شنیدن خبر دستگیری حضرت امام، انفجاری بود که به صورت خودجوش به شکل تظاهرات خـیابانی در عـرض چند ساعت شکل گرفته بود، بـه طـوری کـه سـاواک و تـمام سیستم خبرگیری واحـدهای نـظامی دولت را غافلگیر کرده بود، به طوری که ساواک و تمام سیستم خبرگیری واحدهای نظامی دولت را غافلگیر کرده بود، لذا سـاواک پیـش بینی چـنین مزاحمتهای کوچکی از طرف دولت صورت می گرفت یا از طـرف تـیمسار پاکـروان ریـاست کـل سـاواک اخطارهایی جهت بازگشت آنها به شهرهایشان داده شد، ولی تحرّک آنها در سطح شهر برقرار بود و خود دوت با توجه به اخبار دریافتی از طریق ساواک و عوامل نفوذی از بین روحانیون، زمینه مـلاقات با حضرت امام را فراهم می نمود که با این ملاقات عصبیت و تشنج موجود در جامعه تخفیف یابد و این عمل نوعی کنترل مردم به نفع رژیم بود، اگرچه فشار مردم به علما جـهت دریـافت اخباری از وضعیت و سلامت حضرت امام و دیگر زندانیان مزید بر علّت بود.

در مجموع در بین مهاجران اگرچه افرادی بودند که اندیشه آنها به امام نزدیک بود ولی حاکمیت با گروهی بود کـه هـرگز مخالفت آشکار با شخص شاه را به صلاح نمی دانستند، در حقیقت اصلاح دولت را از طریق آگاه ساختن شاه و مماشات و احترام به شاه عملی می دانستند و در اذهـان آنـها شاه یک شخصیت مستقل بود و باور اینکه شاه آلت دست آمریکا و ابزار قدرت اسرائیل در منطقه است برای آنها قابل درک نبود، با یک بررسی دقیق صـرفا در مـقایسه متن اعلامیه های امام بـا دیـگر مراجع می توان دریافت که فقط اعلامیه های امام است که در آن، شخص شاه مورد حمله قرار می گیرد و کلیه اقدامات خلاف قانون و شرع مقدس اسلام با دلائل و استدلالهای منطقی به شاه منتسب می شود، تـنها در اعـلامیه های حضرت امام است که به طور مکرر و مکرر آمریکا و اسرائیل به عنوان کارفرمایان رژیم ایران مطرح و مورد حمله کوبنده قرار می گیرند، بر شورای مهاجرین فکر و اندیشه ای حاکم بود که توسعه و نـوسازی سـیاسی جامعه را در حـدّ اندیشه احزاب جبهه ملی، توأم به علائق مذهبی و با اعتقاد به روش مبارزه ای پارلمان خواستار بودند، در این انـدیشه وجود شاه برخلاف آنگونه که امام خمینی (س) می اندیشید محکوم نبود. بـنابراین در دوران حـضرت مـهاجرین در تهران آنچه که به تصویب رسید، انجام شد و متناسب با خواست رژیم هم بود که مهمترین آن تـرتیب مـلاقاتی با شاه بود تا از طریق مهاجرین دریافت اجازه ای باشد برای ملاقات علما یـا نـماینده آنـها با حضرت امام و ابلاغ خبر سلامتی ایشان به توده مردم ایران و دادن این اطمینان که خـطری ایشان را تهدید نمی کند. اولی با ملاقات حاج روح الله کمالوند با شخص شاه که قبلا هـم در این مورد تجربه ای داشـت صـورت گرفت و از جانب شاه پاسخ شنید «ما خمینی را نمی کشیم تا امام زاده درست شود» و دوّمی دریافت موافقت شاه بود مبنی بر اینکه نماینده علمای مهاجر مجازند با حضرت امام ملاقات نمایند (ر. ک بررسی تحلیل نهضت امام خمینی (س) ج ۱، ص ۵۵۷). حضرت آیـت الله خوانساری از طرف مهاجرین این ملاقات را انجام داد و خبر سلامتی امام خمینی (س) را به اطلاع مهاجرین و عموم مردم ایران رسانید.

مهاجرین پس از جلسات متعدد به جهت اختلاف فکر و سلیقه ای که در بین آنها وجود داشـت (عـواملی همچون آیت الله نوری که عملکردی همانند عوامل نفوذی و بازدارنده داشت و مراوده ای که شریعتمداری با دردربار و دولت داشت و نعللی که می ورزید) طبیعتا نمی توانستند از موضعی قوی برخورد کنند، لذا بعد از مدتها در موارد زیـر مـتفق القول شدند.

۱. استخلاص حضرت امام بدون قید و شرط طبق اصل دوّم متمم قانون اساسی که علمای طراز اوّل مصونیت داشته و حبس و تبعید و توقیف آنان مخالف قـانون اسـاسی می باشد.

۲. آزادی دیگر زندانیان و دستگیرشدگان و آزادی بیان برای آنها.

۳. تغییر دولت به یک دولتی که روحانیت با آن مذاکره نماید.

موارد سه گانه فوق به اطلاع شاه رسید و پاسخ شاه در سند زیـر مـنعکس اسـت:

گزارش اطلاعات داخلی

 «موضوع:روابـط شـاهنشاه بـا روحانیون شماره:۱۲۴۴ / بخش ۳۱۲ اداره یکم عملیات»

 «محل:تهران تاریخ حادثه:۱۶ / ۴ / ۱۳۴۲»

 «عطف به شماره:... تاریخ وصول خبر:۱۷ / ۴ / ۱۳۴۲»

 «منبع خبر:مأمور ویژه تـاریخ گـزارش:۱۷ / ۴ / ۱۳۴۲»

 «تـقویم:ب-۲

 «دیروز صبح تیمسار پاکروان به اتفاق سرهنگ مـولوی نـزد آیت اله شریعتمداری به شهر ری رفته اند و خلاصه مذاکرات ایشان این بوده که دو موضوع موردنظر و پیشنهاد روحانیون به عرض اعلیحضرت رسـیده و مـعظم لهـ جواب داده اند:اولا در مورد تغییر دولت، روحانیون بدانند که تمام کارها را بـدستور من انجام می دهند و علم مأمور است و اگر او هم برود و او را تغییر بدهم رؤس همین است و تغییر در آن داده نمی شود و در شش مـاده هـم کـوچکترین تغییری داده نمی شود و اما راجع به آزادی محبوسین جز چند نفر بقیه بـزودی آزاد مـی شوند ولی آن چند نفر باید محاکمه بشوند و بدانند همه چیز و همه کار بدستور من و نظر خود من بـاشد و تـغییر دولت مـعنی ندارد. این پیغام را آیت اله شریعتمداری به سایر روحانیون رسانیده و روحانیون تـندرو هـمه عـصبانی شده اند و در حقیقت می خواهند و تصمیم دارند رسما با اعلیحضرت در صف مقابل قرار بگیرند و در مقابل دسـته مـیانه رومـی گویند باید نزدیک شد و رفع اختلاف بشود و این دسته هم ناراحت هستند که چـرا شـریعتمداری شخصا با سرلشگر پاکروان و دولتی ها تماس می گیرد نظر او که نظر روحانیون نیست او نـظر و افـکار شـخصی خود را بیان می کند و انتظار دارند دولت یا تیمسار پاکروان اگر مراجعه ای می کند یا پیغامی مـی آورند در حـضور اجتماع سران روحانیون بشود تا موافقین هم بتوانند در جلسه اظهارنظر کنند. آیت اله مـرعشی-مـیلانی-خـوانساری-نوری-تهرانی حاج میرزا عبد الله و عدّه زیادی از روحانیون این نظر را دارند و اظهارنظر می شود کـه صـلاح است چنین جلسه بشود با حضور همه آنها و نتیجه این جلسه مـسلما بـه نـفع روحانیت و دولت می شود و در رفع اختلاف و سر و صدا اثر زیادی خواهد داشت».

با این پاسخ، شاه دو هـدف را در نـظر داشـت:

۱. کاملا در مقابل درخواستهای روحانیون از موضع قدرت برخورد کند و حتی مسئولیت همه کـارها را خـود بپذیرد.

۲. با این اقدام عکس العمل روحانیون را مورد ارزیابی دقیق قرار دهد. تا با عکس العـمل روحـانیون موضع بهتری اتخاذ نماید.

این پاسخ، مهاجرین را به دو گروه، مخالف شدید شـاه و گـروه طرفدار سازش تقسیم کرد و اختلاف را در بین آنـها تـشدید نـمود. شاه جهت خلع سلاح روحانیت، تمام زنـدانیان واقـعه ۱۵ خرداد را آزاد نمود، بجز حضرت امام، آیت الله محلاتی و قمی؛ و به مهاجرین جهت بازگشت بـه شـهرهای خود دستور اکید داد و حتی اقـدام بـه دستگیری بـعضی و اعـزام تـحت الحفظ آنها به شهرهای خود کـرد (ر. ک بررسی تحلیل نـهضب امام خمینی (س) ج ۱، ص ۵۶۸) و بـه این طریق همه کارها را اتمام شده تلقی نمود. در همین زمان زمزمه تـبعید امـام به سنندج مطرح شد و حتی مـنزلی را هم برای سکونت ایـشان در نـظر گرفتند (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند ۸۸۹ / ۲۰۰) این عمل با مـخالفت شـدید علمای تندرو مواجه شد، و در جلسه ای با حضور مهاجرین و تیمسار پاکروان (تیمسار پاکروان ریاست کل ساواک را بعهده داشـت) منجر به پرخـاش طـرفین شد و در نهایت علمای طرفدار مـذاکره و گـفتگو را هـم به حمایت از جـبهه عـلمای تندرو کشانید و صدور اعـلامیه های مـراجع علیه دولت شروع شد. اعلامیه آیت الله میلانی و آیت الله شریعتمداری و آیت الله قزوینی (ر. ک بـررسی تحلیل نهضت امام خمینی (س) ، روحانی، سـید حـمید مـتن اعـلامیه و آرشـیو مرکز اسناد انـقلاب اسـلامی پرونده حضرت امام خمینی (س) )... دیدگاه دولت را در مـورد شـخص حضرت امام و آیت الله محلاتی و قمی بـرای مـردم روشن سـاخت و از طـرفی هـمزمان در پی سئوال طلاب و مردم که در مورد مرجعیت حضرت امام خمینی (س) از مراجع قم و مشهد نـمودند کـتبا مـرجعیت حضرت امام به امضای آقایان شریعتمداری، مـیلانی، مـرعشی نـجفی و آیـت الله آمـلی صـادر گردید (آرشـیو مـرکز اسناد انقلاب اسلامی پرونده حضرت امام و خاطرات شهید محلاتی انتشار مرکز اسناد ص ۵۷) و در نهایت رژیم مصلحت را در این مسئله دید که با توجه به نزدیک شدن زمان انتخابات مجلسین، حضرت امام و آیت الله محلاتی و قمی را همراه با نیرنگی جدید از زندان آزاد نـماید و بعد از ۴۸ ساعت از خبر آزادی آنها توسط مهاجرین به سراسر کشور اطلاع داده می شود در یکی از خانه های ساواک در داودیه به مدت ۲ ماه در محاصره و ممنوع الملاقات نگهداری شوند تا انتخابات انجام پذیرد؛ به این شـکل داسـتان مهاجرین علما به پایان می رسد. رژیم شاه برای اینکه پیروزی خود را در اولین خبر همراه با آزادی حضرت امام به اطلاع مردم برساند و پیروزمندانه خود را از گرداب نجات دهد همزمان با آزادی امـام در روزنـامه های عصر روز شنبه ۱۳ ربیع الاول مطابق ۱۲ مرداد ۱۳۴۲ به شرح زیر متنی را بچاپ رساند.

 «طبق اطلاع رسمی که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور واصل گردیده است

چـون بـین مقامات انتظامی و حضرت آقایان خـمینی، مـحلاتی و قمی تفاهم حاصل شده که در امور سیاسی مداخله نخواهند کرد و از این تفاهم اطمینان کامل حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظارات کشور عـمل انـجام نخواهند داد علیهذا آقایان بـه مـنازل خصوصی منتقل شدند».

اعلامیه فوق بعدها که امام آزاد می شوند و به قم عزیمت می نمایند و از این مسئله و اطلاعیه دولت آگاه می شوند بلافاصله شدیدا آن را تکذیب می نمایند. امام طی سخنرانی و تلگرافهایی این خبر کذب را بـه اطـلاع علما و مردم می رساند (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسـلامی پرونـده حضرت امام خمینی (س) سند ۱۰۸۶ / ۲۰۰) و قبل از آن نیز علمای مهاجر با انتشار بیانیه ای هرگونه تفاهم را تکذیب کردند در این مورد آیت الله مرعشی نجفی اطلاعیه ای بتاریخ ۱۵ ربیع الاول ۱۳۸۳ صادر و اقدام دولت را در مورد اطلاعیه فوق شدیدا تـخطئه و مـحکوم می نماید (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی پرونده حضرت امام خمینی (س) و جـهت اطـلاع از متن کامل اعلامیه ر. ک نهضت روحانیون ایران علی دوانی ص ۱۸۷). ولی چـون امام خمینی (س) و آیت الله محلاتی و قمی مدتی در محاصره و ممنوع الملاقات بودند، اطلاعیه فوق در مردم مدتها به صـورت شایعه، تأیید خود را گذاشت و دولت تا حدّی به مقصود خود رسـید.

آدرس ثابت: ۲۹۴۹۷۱/ https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage

مقالات مرتبط

رهبران مذهبی و مدرنیزاسیون در دوره پهلوی دوم بررسی مواضع امام خمینی (س) (قسمت دوم)

نقش مساجد و کانون های مذهبی درشکل گیری نهضت امام خمینی (س) در مراغه

درگذشتگان

سالانه مکتب تشیع

نظارت شورای نگهبان بر قوانین مصوب پیش از انقلاب و شورای انقلاب

مروری بر زمینه ها و آثار قیام ۱۵ خرداد

روند ساخت نهادهای انقلابی در دولت موقت و شورای انقلاب و تاکید امام خمینی (س) بر الگوهای اسلامی

نهضت ۱۵ خرداد و واکاوی چالش های درونی جبهه ملی دوم

تبعیدهای نهضت روحانیت: بررسی علل و پیامدهای تبعید روحانیان مبارز

انقلاب اسلامی و جنبش دانشجویی

زندگینامه مذهبی و سیاسی آیت الله طالقانی

شرح حال دو حکیم فقیه

عناوین مشابه

در آن هوای گرگ و میش / دستگیری امام خمینی (س) (ره) و مهاجرت علما به تهران در سال ۱۳۴۲ ش

روابط سیاسی ایران و مصر از پیروزی انقلاب اسلامی تا رحلت حضرت امام خمینی (س) (ره) (۱۳۵۷-۱۳۶۸ ه. ش)

کتاب شناسی: کتابشناسی توصیفی حضرت امام مهدی - عج - کتاب های منتشر شده سال ۱۳۸۱ ه ش

اثربخشی آموزش تاب آوری بر سطح کیفیت زندگی مادران دارای فرزندان ۱۰ - ۱۳ سال مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی (س) تهران سال ۱۳۸۹ - ۱۳۸۸

بررسی تعامل و مؤلفه های آن در روابط امام خمینی (س) و جنبش های دانشجویی خارج از کشور بین سال های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷

نامه حضرت امام خمینی (س) و مرحوم حاج احمد آقا خمینی درباره نهضت آزادی

دستگیری حضرت امام خمینی (س) و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به روایت اسناد ساواک

در بودجه سال ۱۳۸۶ پیش بینی شده است: اختصاص ۹۷۵ میلیارد ریال به برنامه اشتغال مددجویان کمیته امداد حضرت امام خمینی (س)

عرض تسلیت بمناسبت چهارمین سال درگذشت ارتحال رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (س)

بررسی عامل های جمعیت شناختی و سلامت اجتماعی کارکنان دفتر مرکزی کمیته امداد امام خمینی (س) شهر تهران سال ۱۳۹۴

 

. انتهای پیام /*