دیدگاههای جهانی امام خمینی (س)

پدیدآورنده (ها): جهان بین، اسماعیل (عضو هیئت علمی دانشکده شهید محلاتی)

چـکیده

مـقاله حـاضر با هدف بررسی دیدگاههای جهانی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران تنظیم شده است؛ بنابراین، سـؤال موردنظر در این نوشته عبارت است از این که «بنیانگذار و موسس انقلاب اسلامی، حضرت امام خـمینی (س)چه رویکردی نـسبت بـه نظام بین الملل و مسائل جهانی داشته است؟» با هدف نظم بخشیدن به شیوه پاسخگویی به این سؤال، مطالعات انجام شده در این مقاله، براساس آزمون این فرضیه انجام پذیرفته است که «روکرد کلی حـضرت امام (س) نسبت به نظام بین الملل، رویکرد فعال و مقتدرانه بوده است.» به عبارت دیگر، فرضیه این مقاله آن است که حضرت امام (س) برخلاف بیشتر رهبران کشورهای جهان سوم و جهان اسلام، در رویارویی با مـسائل بـین المللی و جهانی، به جای مقهور شدن در مقابل قدرتهای بزرگ و مستکبر و ارائه تصویری منفعلانه و ضعیف از خود، رویکردی تهاجمی و مقتدرانه داشته است. این رویکرد، از یک سو، موجب نگرانی و ترس قدرتهای استکباری مسلط بر نـظام بـین الملل شده و از سوی دیگر، نور امید را در دل مستضعفان جهان تابانده است. بررسی های انجام شده در این مقاله نشان می دهد که فرضیه موردنظر، دارای اعتبار بوده و وجود این رویکرد در روش برخورد حضرت امام (س) نسبت بـه مـسائل جهانی، امری مشهور و غیرقابل انکار است.

کلید واژه ها:

امام خمینی (س)، اسلام، انقلاب، جهان اسلام، نظام بین الملل، روابط بیم الملل.

مقدمه

بی تردید وقوع انقلاب اسلامی در سرزمین ایران در سالهای ابتدایی بـع آخـر قـرن بیستم، یکی از مهم ترین حوادث سـیاسی دنـیای پس از جـنگ جهانی دوم است. آنچه که این حادثه را از سایر تحولات قرن بیستم متمایز می سازد، وجود رادمردی بود که با پشتوانه ای عظیم و غنی از فـرهنگ و مـعارف اسـلامی و تلاشی خستگی ناپذیر توانست اسلام و ایران را حیاتی دوباره بـبخشد.

شـاید بتوان گفت که سرزمین ایران در طول تاریخ حیات سیاسی خویش هیچ گاه رهبری به این عظمت به خود ندیده اسـت؛ رهـبری کـه هم بتواند با تسخیر قلوب مردم، مهم ترین تحول معنوی را در کـشور ایجاد کند و هم با اقتدار کامل، همه توطئه ها و خیانت های داخلی و خارجی را به شکست بکشاند.

امروز که نظام مـقدس جـمهوری اسـلامی ایران در یکی از حساس ترین شرایط حیات سیاسی خود به سر می برد، جـامعه مـا بیش از هر زمان دیگر نیازمند شناخت خطوط اصلی حرکت انقلابی حضرت امام (س) در عرصه های مختلف داخلی و بـین المللی اسـت؛ اصـول و قواعدی که شناخت و عمل به آنها می تواند انقلاب اسلامی را در مسیر صحیح نـگاه دارد و آن را از آسـیب ها مـصون بدارد.

البته برخی عقدیه دارند که هرگاه یک نهضت انقلابی به نظام سیاسی تـبدیل شـود، بـه تدریج حالت انقلابی و پویایی خود را از دست خواهد داد و به مرور، شرایط نخستین قبل از انقلاب دوبـاره احـیاء شده و همه چیز به حالت اول باز می گردد. ۱

درباره نادرستی این مطلب که از سوی بـرخی از جـامعه شناسان غـربی اظهار شده است، می توان گفت که نهادینه شدن یک نهضت انقلابی زمانی می تواند مـوجب افـول و اضمحلال آن شود که فاقد آرمان و ایده های جدید باشد. به عبارت دیگر، نهضتی کـه دارای اهـداف و بـرنامه های نو و پویا برای ساماندهی زندگی بشر در همه عرصه های سیاسی-اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد، حتی پس از نـهادینه شـدن نیز هرگز دچار رکود و سستی و یا فروپاشی و اضمحلال نخواهد شد. زیرا هـرچه کـه از عـمر این نظام انقلابی بگذرد، مردم شاهد ثمرات و نتایج جدیدی از آن خواهند بود. این مسأله، حقیقتی

اسـت کـه در مـورد انقلاب اسلامی ایران به خوبی به اثبات رسیده و باوجود تبلیغات گسترده و مـسموم دشـمنان، حقانیت آن هرروز بیش از گذشته روشن تر شده است.

یکی از ابعاد مهم انقلاب اسلامی ایران به رهبری حـضرت امـام خمینی (س) رویکرد خاص ایشان نسبت به مسائل جهانی است. حضرت امام (س) هـیچ گاه هـدف مبارزاتی خود را به از بین بردن استبداد داخـلی و مـبارزه بـا استعمار خارجی در کشور محدود نکرد بلکه هـدف نـهایی وی گسترش حاکمیت اسلام در سراسر جهان و کوتاه بودن دست ابر قدرتها از همه کشورهای اسـلامی بـود.

با این مقدمه، نوشتار حـاضر بـر آن است تـا، دیـدگاههای جـهانی حضرت امام (س) را مورد بررسی قرار داده و ویـژگی ها و خـصوصیات آن را بیان نماید. امید است با عمل به رهنمودهای معظم له، وفاداری خـود را نـسبت به عهد و پیمانی که با ایـشان بسته ایم بار دیگر بـه اثـبات برسانیم. ان شاء اللّه

آرمان جهان شـمولی اسـلام

سؤال این است که باتوجه به شرایط موجود در نظام بین الملل، تکلیف مسلمانان در رویـارویی بـا این نظام و مسائل مربوط بـه آن چیست؟آیا مـسلمانان بـاید به امور خـود بـپردازند و از دخالت در مسایل بین المللی اجـتناب نمایند؟آیا اسـاسا اتخاذ چنین سیاستی امکان پذیر است؟آیا نظام بین الملل و قدرتهای حاکم بر آن، مسلمانها را به حال خود رهـا و از دخـالت در امور آنها خودداری خواهند کرد؟

پاسخ سـؤالهای مـطرح شده کـاملا روشـن اسـت. تاریخ رویارویی نظام بـین الملل و جهان اسلام، به خوبی نشانگر تمایل گسترده قدرتهای برتر جهانی برای سلطه همه جانبه بر کـشورهای اسـلامی است. مطالعه اقدامات انجام شده در مـورد جـهان اسـلام بـوسیله قـدرتهای جهانی در چند قـرن گـذشته، حاکی از دشمنی بی حد و حصر آنها با دین مبین اسلام و یک میلیارد مردم مسلمان جهان اسـت؛ دشـمنی و خـصومتی که روزبه روز بر شدت و عمق آن افزوده شـده و در حـال حـاضر نـیز بـه دلیـل حوادثی که در سالهای نخستین قرن بیست و یکم در آمریکا رخ داده، به اوج خود رسیده است. سؤال دیگر در همین رابطه آن است که حتی اگر این تقابل و دشمنی دیرینه وجود نـمی داشت، آیا براساس آموزه های دین مبین اسلام، مسلمانان می توانستند نسبت به مسائل بین المللی بی تفاوت باشند؟پاسخ این سؤال نیز منفی است، در این صورت، سؤال بعدی این خواهد بود که مبانی و ویژگی های رسالت جـهانی اسـلام کدام است؟

در پاسخ به این سؤال می توان گفت که نظام بین الملل، نظامی جهان شمول است و به اصطلاح، مدعی تنظیم و کنترل امور کل جهان است. از سوی دیگر، دین مبین اسلام هـم دیـنی جهان شمول است یعنی دینی است که برای کل بشریت نازل شده است و باید در سرتاسر گیتی حکفرمایی کند. البته علت عدم تحقق ایـن امـر را باید از کسانی پرسید که در سـقیفه بـنی ساعده، جریان رهبری جامعه، اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف کردند.

بنابراین، ویژگی جهان شمول بودن اسلام، خواه ناخواه مسلمانان را در مقابل هر نوع نظم حـاکم بـر جهان قرار می دهد؛ زیـرا اسـلام خود برای همه مردم کره زمین برنامه دارد و بر این اساس بر همه مسلمانان فرض است تا با تلاش و سعی وافر، قوانین اسلامی را بر اقصی نقاط عالم حکفرما نمایند. شاید بـتوان گـفت که وجود همین خصوصیت و ویژگی دین اسلام موجب شده است تا در چند قرن اخیر شدیدترین رویارویی ها بین مسلمانان و قدرتهای مسلط جهانی به وقوع بپیوندد.

چگونگی شکل گیری روابط بین الملل و مبانی آن

از گـذشته های دور مـردم نقاط مـختلف جهان به صورتهای گوناگون با یکدیگر در ارتباط بودند، ولی ظهور پدیده ای به نام نظام بین الملل به شکل کـنونی، محصول حوادث و تحولاتی است که در چند قرن اخیر در جهان به وقـوع پیـوسته اسـت. البته باید توجه داشت که اندیشه ایجاد یک نظام جهانی از دیرباز همواره مورد توجه اندیشمندان و متفکران مـختلف قـرار داشته است ولی تا قبل از شکل گیری پدیده دولت-ملت که در سال ۱۶۴۸ در اروپا به وجود آمد. زمـینه های لازم بـرای شـکل گیری یک نظام بین المللی وجود نداشت.

بنابراین پیدایش نظام بین الملل محصول شکل گیری پدیده دیگری به نـام دولت-ملت است که نخستین بار در طی سالهای نیمه دوم قرن هفدهم پا به عرصه وجـود گذاشت. براساس معاهدات صـلح وسـتفالیا که پس از یک دوره طولانی جنگهای مذهبی بین پیروان کاتولیک و پروتستان مذهب مسیحیت، میان امپراتوران آلمان، اتریش، فرانسه و سوئد به امضا رسیده بود. «اصل تعادل اروپایی» از سوی همه امضاءکنندگان پذیرفته شد. براساس ایـن اصل، طرفهای اصلی امضاءکننده از این پس، حقوق یکدیگر را به رسمیت می شناختند و از تلاش برای انضمام سرزمین های یکدیگر به قلمرو حکومت خود دست می کشیدند؛ معنای این حرف آن بود که از این پس قدرتهای اروپایی قلمرو سـرزمین یـکدیگر را به رسمیت شناخته و آن را غیرقابل تغییر می دانستند. ۲

با روی کارآمدن ناپلئون بناپارت در فرانسه و تلاش او برای سیطره کامل بر اروپا، مقاد قرارداد وستفالیا نادیده گرفته شد، ولی پس از سقوط وی، اروپایی ها در کنگره وین (۱۸۱۴ تا ۱۸۱۵ میلادی) دور هـم جـمع شدند تا نظم جدیدی را بر این قاره حکم فرما کنند. این کنگره چند ماه به طول انجامید و منجر به ایجاد یک میثاق عمومی بین هشت کشور اروپایی شد. هدف اصـلی در ایـن میثاق ایجاد صلح و ثبات از طریق تعیین مرزهای هر کشور بود. ۳

پس از تثبیت مرزها در قاره اروپا، باتوجه به تحولات عظیمی که در عرصه های سیاسی، اقتصادی و علمی این جوامع رخ داده بود، توجه دولتـمردان ایـن کـشورها به سمت سایر مناطق جـهان مـعطوف شـد. بدین ترتیب نظام بین الملل ایجاد شده در اروپا، سیطره خود را بر سایر مناطق جهان گسترش داد و در این مسأله به طور جدی با یکدیگر به رقـابت پرداخـتند.

پس از وقـوع جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتورهای بزرگ در قاره های اروپا و آسیا، کـشورهای مـستقل یکی پس از دیگری به وجود آمدند. اگرچه در مورد کشورهای مستعمره، این استقلال در ابتدا امری ظاهر و غیر حقیقی بود ولی در هر صـورت نـظام بـین الملل اروپایی را در سرتاسر جهان گسترش داد و جامعه ملل به عنوان نخستین نهاد بـین المللی پا به عرصه وجود گذاشت.

وقوع جنگ جهانی دوم موجب فروپاشی نهاد تازه تأسیس جامعه ملل شد و نهاد دیگری بـا نـام سـازمان ملل متحد جایگزین آن گردید. این سازمان امروزه مهم ترین نهاد بنی امـللی اسـت که وظیفه اداره کردن کله امور بین الملل را برعهده دارد. سازمان ملل متحد از نهادها و موسسات تخصصی متعهدی تشکیل مـی شود کـه بـحث درباره آنها از حوصله این مقاله خارج است.

قواعد و اصول حاکم بر نـظام بـین الملل

 الفـ) نقش قدرتهای بزرگ

اساس پیدایش نظام بین الملل و تحول و تکامل آن تا به امروز شـدیدا از اهـداف و مـنافع قدرتهای بزرگ، تأثیر پذیرفته است. به عبارت دیگر، قواعد و اصول کلی حاکم بر سـاختار کـلی نظام بین الملل همواره با نظارت و برنامه ریزی قدرتهای مسلط در هردوره ای تنظیم شده است؛ بـه هـمین دلیـل است که همواره پس از جابجایی در قدرتهای بزرگ جهانی، از ضرورت استقرار «نظم نوین جهانی» سخن بـه مـیان می آید.

به عنوان مثال، پس از جنگ جهانی دوم و سیطره اتحاد جماهیر شوروی بر اروپای شـرقی، نـظام دو قـطبی، بر عالم حکفرما بود؛ اما در اولین سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ موضوع «چگونگی ایـجاد نـظم نوین جهانی» در زمرهء مهم ترین موضوعات مطرح در سطح جهانی قرار گرفت.

مناقشه اصـلی در ایـن جا پیـرامون این مسأله است که آیا نظام بین الملل در قرن بیست و یکم نظامی تک قطبی یا چندقطبی؟در این مـیان، حـاکمان فـعلی ایالت متحده آمریکا بر تک قطبی بودن جهان اصرار دارد حال آن که اروپایی ها و بـسیاری از کـشورهای جهان عقیده دارند باتوجه به شرایط حاکم بر نظام بین الملل طرح کلی نظم نوین جهانی، بـاید چـندقطبی باشد.

سؤال اساسی و مهم در اینجا این است که باتوجه به شرایط مـوجود در دنـیای پس از فروپاشی ابرقدرت شرق، ساختار فعلی نظام بـین الملل بـه صـورت عملی براساس چه الگویی عمل می نماید و بـیشتر تـحت کدام یک از دو دیدگاه مطرح شده قرار دارد؟ آیا واقعا پس از فروپاشی بلوک شرق نظام تک قطبی بـر جـهان حاکم شده است یا ایـن که بـاوجود مخالفتهای دولت ایـالات مـتحده آمـریکا، آنچه که بر نظام بین الملل در قـرن بـیست و یک حاکم است نظامی چند قطبی است و مخالفت ها و اقدامات دولت مستکبر آمریکا برای عـدم شـکل گیری و استقرار آن بی ثمر بوده است؟آیا می توان گفت کـه اکنون زمان آن فرا رسـیده اسـت تا حاکمان کاخ سفید ایـن واقـعیت را بپذیرد که از این پس، آنها دیگر تنها ابرقدرت جهان محسوب نمی شود؟

بررسی حوادث به وقـوع پیـوسته در سالهای پس از فروپاشی نظام دوقطبی از یـک سـو و وضـعیت عمومی کشورهایی نـظیر روسـیه، چین، ژاپن و اتحادیه اروپا که ادعـای چـندقطبی بودن نظام بین الملل را دارند از سوی دیگر، بیانگر آن است که این کشورهای در مقایسه با آمـریکا از نـظر قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در مرتبه بـسیار پایـین تری قرار دارنـد. ۴

بـنابراین شـاید بتوان گفت که نـظام جدید بین المللی هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و در حقیقت جهان در مرحله گذار به سر مـی برد. اقـدامات و تلاشهای جنگ افروزانه آمریکا در سالهای اخیر را نـیز مـی توان در هـمین راسـتا مـورد ارزیابی قرار داد. بـه عـبارت دیگر، به نظر می رسد آمریکایی ها با اقدامات جنگ طلبانه خود در سالهای اخیر قصد دارند این موضوع را بـه هـمه کـشورهای جهان تفهیم کنند که آنها تنها ابـرقدرت مـوجود در جـهان هـستند و نـظام فـعلی، نظامی تک قطبی است.

نگارنده این سطور بر این عقیده است که اگرچه پس از فروپاشی اتحاد شوروی آمریکا عملا تنها ابرقدرت جهان است، ولی حوادث سالهای اخیر نشان داده است کـه این تنها ابرقدرت جهان، به شدت تنها و منزوی است. یعنی اگرچه قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی آمریکا کماکان برترین قدرت جهانی است، اما شدیدا به قدرت سایر کشورها وابسته شده است. عـدم حـمایت هریک از ابرقدرت های کوچک جهانی و یا مخالفت دسته جمعی آنها می تواند موانع جدی و بسیار اساسی در مقابل اهداف و اقدامات آمریکا در جهان به وجود آورد.

ب-ماهیت مسائل بین المللی

باید توجه داشت که مـسائل بـین المللی با مسائل داخلی کشورها تفاوتی ماهوی دارد. به عنوان مثال در حالی که در درون یک کشور قدرت حاکمیت و کلیه ابزارهای مربوط به آن در انحصار دولت و قوای حاکمه است و قـوانین وضـع شده نیز از ضمانت اجرایی کـافی بـرخوردار است، در یک نظام بین المللی حتی باوجود و حضور قدرتهای استکباری و سلطهء همه جانبه آنها بر بیشتر مؤسسات و نهادهای جهانی، می توان گفت که «هیچ قدرتی در سطح جـهانی وجـود ندارد که بتواند بـه تـوزیع مقتدرانه ارزشهای تولید شده به طریقی که الزام آور باشد بپردازد» . ۵

به عبارت دیگر، می توان گفت که در جهان سیاست دو عرصه کلی وجود دارد: عرصه داخلی و عرصه خارجی و بین المللی. در عرصه داخلی بیشتر امـور تـحت کنترل قوای حاکمه قرار دارد ولی در عرصه های خارجی و بین المللی، نشان چندانی از نظم و کنترل مشاهده نمی شود. یعنی نیروی کنترل کننده ای که در عرصه داخلی و در درون کشورها وجود دارد و از کارآمدی لازم نیز برخوردار است؛ در عرصه بین المللی زا کارآمدی چـندانی بـهره مند نیست.

بـنابراین در تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی باید بین مسائل مربوط به سیاست داخلی کشورها و سیاست خارجی آنها مرزهای مـشخصی وجود داشته باشد، زیرا این مسأله اساسا با یکدیگر متفاوت هـستند و هـریک از قـواعد و اصول خاص خود تبعیت می کنند.

نگاه استراتژیک حضرت امام (س) به جهان اسلام

۱. وحدت مسلمین

موضوع وجود اخـتلاف و تـفرقه بین مذاهب و ملل اسلامی از مهم ترین مسائل جوامع اسلامی است که زیانهای مادی و مـعنوی فـراوانی را بـر پیکره امت اسلامی وارد ساخته است؛ به همین دلیل، برخی از اندیشمندان و مصلحان مسلمان توجه خاصی نـسبت به این مسأله مبذول داشته اند.

یکی از شاخص ترین اندیشمندان و مصلحان وحدت طلب امت اسلامی، سـید جمال الدین اسدآبادی اسـت. سـید جمال به همراه شاگردش شیخ محمد عبده، وحدت اسلامی را مهم ترین هدف آرمانی خود می دانستند. اگرچه پس از سید جمال، افراد زیادی سعی کردند تا اندیشه وحدت اسلامی او را متحقق سازند ولی تا قبل از پیروزی انـقلاب اسلامی توفیقی چندانی در این مرحله به دست نیامد. ظهور امام خمینی (س) به عنوان مهم ترین اندیشمند و مصلح جهان اسلام در تاریخ معاصر، در حقیقت نقطه عطفی در ارتباط با مسأله وحدت جهان اسلام محسوب می شود. ایـشان سـالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرمودند:

برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم.... ۶

به نظر مـی رسد انـگیزه اصلی حضرت امام (س) از تأکید فراوان بر مسأله وحدت اسلامی، مخالف لفت با سلطه قدرتهای استکباری بر مقدرات جهان اسلام بود. ایشان در همین رابطه می فرمایند:

اگر مسلمین باهم بودند، ایـن طور ذلیـل نبودند زیر دست اجانب و عمال اجانب. مسلمین قریب یک میلیارد جمیت اند ولی یک میلیارد جمیت متفرقه!

معظم له باز در همین رابطه فرموده اند:

اگر وحدت کلمه اسلامی بود و اگر دولت ها و ملتهای اسـلام بـه هـم پیوسته بودند، معنا نداشت کـه قـریب یـک میلیارد جمعیت مسلمین، زیر دست قدرتها باشند. ۷

بنابراین می توان گفت که هدف اصلی حضرت امام از طرح اندیشه وحدت اسلامی، فراهم آوردن زمـینه اسـتقلال و آزادی جـوامع اسلامی بود. از نظر ایشان، وحدت کلمه، کلید رهـایی، از سـلطه استکبار جهانی است، زیرا تنها در سایه وجود تفرقه و اختلاف در بین مسلمین است که قدرتهای سلطه طلب امکان سیطره بر کـشورهای اسـلامی را مـی یابند.

با این بیان روشن می شود که از نظر حضرت امام (س) مـهم ترین پیش زمینه دفاع از کیان اسلام، وجود وحدت در بین مسلمین است. یعنی شرط لازم و واجب دفاع از موجودیت اسلام و سرزمین های اسـلامی در مـقابل مـستکبرین عالم، وجود وحدت و همبستگی بین کلیه مسلمانان جهان است. بنابراین از نـظر رهـبر کبیر انقلاب اسلامی مسأله وحدت برای حفظ کیان اسلامی، امری حیاتی است. ۸

البته حضرت امام (س) از طـرح انـدیشه وحـدت اسلامی خود اهداف متعدد و متنوعی را دنبال می کردند. به عنوان مثال یکی دیگر از انـگیزه های ایـشان از طـرح این مسأله، احیای هویت اسلامی ملل مسلمان بود. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اعتقاد داشـتند تـا زمـانی که نخبگان و خواص در جوامع اسلامی بر هویت اصیل اسلامی خویش تکیه نکنند و تا زمـانی کـه در سایه اسلام با یکدیگر متحد نشوند، وضع جوامع اسلامی تغییر نخواهد کرد.

بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و‏‎ ‎‏غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده‏ ‏بتازید و هویت خویش را دریابید و بدانید که روشنفکران اجیرشده بلایی بر سرملت و‏‎ ‎‏مملکتشان آورده اند که تا متحد نشوید و دقیقاً به اسلام راستین تکیه ننمایید، بر شما آن‏‎ ‎‏خواهد گذشت که تا کنون گذشته است. ۹

۲. جایگاه رفیع بین المللی جهان اسلام

از منظر حضرت امام (س) این مسأله بـسیار عـجیب مـی نماید که کشورهای اسلامی در حالی که مهم ترین منابع ثروت جهان را در اختیار دارند، نمی توانند از این منابع مـنتفع شـوند و در حـقیقت این کشورهای اسلامی استعمارگر هستند که ثروت های موجود در سرزمین های اسلامی را به یـغما مـی برند. ۱۰

وجود معادن زیرزمینی متنوع در سرزمین های اسلامی بویژه نفت که یکی از مهم ترین مواد اولیه موردنیاز کشورهای صـنعتی اسـت، موجب شده است تا کشورهای اسلامی در سیاست و اقتصاد جهانی از اهمیت بسیار بـرخوردار شـوند. به عبارت دیگر، رشد اقتصادی کشورهای صـنعتی و حـتی شـاید بتوان گفت موجودید سیاسی آنها وابسته بـه نـفتی است که در کشورهای اسلامی وجود دارد، بر همین اساس، منطقی است اگر تصور کـنیم کـه کشورهای اسلامی باید شریک مـناسبی بـرای کشورهای صـنعتی بـوده و در سـود حاصل از تولید کالاهای صنعتی که مـتکی بـه وجود نفت است، به صورتی عادلانه سهیم باشند. اما واقعیت های موجود در جـهان اسـلام به صورت دیگری است؛ ظاهرا وجـود این منبع خدادادی بـه جـای آن که موجب اعتلاء و رشد اقـتصادی و سـیاسی کشورهای اسلامی شود، موجب ذلت و فقر آنها شده است. حضرت امام در این رابطه مـی فرمایند:

ایـن ثروت مهم نفت در دست شـرق اس، در دسـت مـسلمین است در ممالک اسـلامی اسـت، این امکان بسیار مـهمی کـه در دنیا هر مملکتی پیشرفت کرده است به واسطه این مخازن پیشرفت کرده است... آنـها بـاید تملق شما را بگویند دست شما را بـبوسند، پایـ شما را بـبوسند و ایـن ذخـایر را به قیمت ارزشمندی هـم بخرند،... آنها باید تملق شما را بگویند، ثروت در دست شماست مع ذلک انسان می بیند که مطلب ایـن طور نـیست. ۱۱

حضرت امام (س) با تأکید بر وجـود دو عـنصر جـمعیت و ثـروت در جـهان اسلام، عقیده دارنـد کـه چنانچه این کشورها به اسلام عمل نمایند و در سایه آن بتوانند به وحدت سیاسی نیز دست یابند بـه طور طـبیعی بـه بزرگترین قدرت جهان تبدیل خواهند شد. ۱۲

بـر هـمین اسـاس، حـضرت امام (س) در راسـتای تشکیل یک دولت بزرگ اسلامی می فرمایند:

من امید دارم همه ملتهای اسلام که به واسطه تبلیغات و فعالیت هایی که از[سوی ] اجانب شد و اینها را از هم متفرق کردند و مقابل هم قرار دادنـد، بیدار بشوند و همه با هم بشوند، یک دولت بزرگ اسلامی، یک دولت زیر پرچم لا اله الا اللّه تشکیل بدهند و این دولت بر همه دنیا غلبه بکند. ۱۳

حمایت مستضعفان و پابرهنگان

کسانی که با چگونگی شکل گیری انـقلاب اسـلامی و سیر تحول آن تا مرحله پیروزی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران آشنایی دارند به خوبی می دانند که طبقات محروم و مستضعف بزرگترین نقش را در سرنگونی رژیم شاهنشاهی و خنثی سازی توطئه های دشمنان داخلی و خـارجی و تـثبیت نظام اسلامی داشته اند.

نگاهی به مشخصات کسانی که در سالهای قبل از انقلاب در شکنجه گاه های رژیم طاغوتی در اسارت به سر می بردند، به خوبی نشانگر این مـسأله اسـت که بیشترین کسانی که از امام (س) و از انـقلاب اسلامی حمایت کردند، اقشار و طبقات محروم و مستضعف بودند. این مسأله در مورد سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز صادق است؛ نگاهی به پایگاه طـبقاتی شـهدای معظم انقلاب و هشت سـال دفـاع مقدس به خوبی صحت این مدعا را به اثبات می رساند.

حضرت امام (س) در مقاطع و مناسبتهای مختلف بر این موضوع تأکید کرده اند:

مستمندان و فقرا و دورافتاده ها در صف مقدم جامعه هستند، همین ها و همین زاغه نشینان و هـمین حـاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند. ۱۴

بنابراین از نظر حضرت امام (س) طبقه انقلاب کننده در همه جوامع در درجه اول مستضعفان و محرومان جامعه هستند، زیرا بیشترین آسیب ها را از ظلم و جور مستکبران و طـاغوت ها مـتحمل می شوند. بـر همین اساس، حضرت امام (س) پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، یکی از مهم ترین اهداف حکومت اسلامی را حمایت از محرومان و مستضعفان جـهان اعلام نمودند. این مسأله همچنین به صورت یکی از انقلابی ترین مواد قـانون اسـاسی جـمهوری اسلامی ایران درآمد. و در نتیجه کلیه دولت های حاکم در ایران به تصریح قانون اساسی، موظف شدند تا در راستای حـمایت از مـستضعفان و پابرهنگان در اقصی نقاط عالم اقدامات اساسی را به مرحله اجرا درآورند.

حضرت امام خمینی (س) بـا عـلم به این که مستضعفان جهان تنها طبقه ای هستند که می توانند دست به انقلاب زده و سرنوشت سیاسی خـود را به دست گیرند، در وصیت نامه سیاسی-الهی خود خطاب به این گروه از مردم جـهان می فرمایند:

وصیت من بـه هـمه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان، با قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند... و شما، ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مـسلمانان جهان، به پا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید. ۱۵

روش موردنظر حضرت امام در صدور انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت جمهوری اسلامی ایران، موضوع ضرورت صدور انقلاب به یکی از مهم ترین مسائل جـامعه اسـلامی تبدیل شد. به همین دلیل تحت تأثیر تبلیغات استکبار جهانی، طرح مخالفت با صدور انقلاب به جهان، همه جا را فراگرفت. البته پاسخ حضرت امام (س) در این مورد بسیار صریح و روشن بود.

 «نهضت مـقدس ایـران، نهضت اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تأثیر آن قرار می گیرند.» ۱۶

در این زمان در ارتباط با مسأله صدور انقلاب به طور کلی سه دیدگاه اصلی وجود داشت:

الف) دیـدگاه رادیـکال: در این دیدگاه منافع ملی با منافع آرمانی یکسان فرض می شد و هر نوع نرمش در برابر نظام بین المللی مطرود و براندازی نظامهای مخالف در اولویت برنامه های مربوط به صدور انقلاب قرار گرفت.

ب) دیـدگاه فـرصت طلبانه: طـرفداران این دیدگاه منافع ملی را اصـل و مـنافع آرمـانی را فرع بر آن دانتند. پیروان این دیدگاه، تکیه گاه اصلی را بر بازسازی ملی قرار داده و کوشش برای صدور انقلاب را غیر منطقی و موکول بـه فـراهم بـودن شرایط بین المللی می دانستند.

ج) دیدگاه محافظه کارانه: این گروه مـنافع آرمـانی را فاقد وجاهت بین المللی دانسته و تنها منافع ملی را به رسمیت می شناختند. پیروان این دیدگاه نیز هرگونه فعالیتی را برای صدور انـقلاب، عـملی نـادرست دانسته و آن را موجب برانگیختن حساسی منفی جامعه جهانی علیه منافع مـلی تلقی می کردند. ۱۷

حضرت امام (س) همزمان با تأکید بر ضرورت صدور انقلاب اسلامی به اقصی نقاط عالم، هر سـه دیـدگاه بـیان شده را مورد نقد شدید قرار دادند؛ زیرا از نظر ایشان، هدف اسـاسی در تـمامی دیدگاههای بیان شده، کسب قدرت است در حالیکه به عقیده ایشان، هدف از صدور انقلاب، فقط انجام تـکلیف بـرای تـرویج اسلام بود و نه کسب قدرت.

ایشان در پاسخ به دیدگاه اول می فرمایند:

ما کـه مـی گوییم انـقلاب به همه جا صادر بشود، این معنی غلط را از او برداشت نکنند که ما می خواهیم کشورگشایی کـنیم، مـا هـمه کشورهای اسلامی را از خودمان می دانیم، همه کشورها باید در جای خودشان باشند.

در پاسخ به گروه دوم نـیز فـرمودند:

 «... دولت اسلامی باید تمام سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بـدان مـعنی نـیست که آنها را از هدف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهان است، منصرف کنند.» ۱۸

لحن حـضرت امـام در پاسخ به گروه سوم بسیار کوبنده و محکم است. ایشان جمله معروف خود را در مـورد ضـرورت صـدور انقلاب، خطاب به همین گروه فرمودند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم» ۱۹ شاید عـلت کـوبنده بودن پاسخ حضرت امام این بود که یکی از سرکردگان این گروه در مـصاحبه ای اعـلام کـرده بود که انقلاب کالا نیست که بتوان آن را بوسیله کوله پشتی های انقلابی های ایران به دنیا صادر کـرد.

بـررسی دقـیق تر دیدگاه امام (س) در مورد مسأله صدور انقلاب نشانگر این مطلب است که مـعظم له در صـدد تأسیس روش جدیدی برای صدور انقلاب بودند. ایشان عقیده داشتند که انقلاب اسلامی از آن جهت که معرّف آرمـانهای مـلل محروم و مسلمانان مظلوم است، به طور طبیعی مورد پذیرش آنان قرار خواهد گـرفت. بـه عبارت دیگر، از منظر ایشان انقلاب به خـودی خـود صـادر خواهد شد و از سوی ملتهای مسلمان و مستضعف جـهان مـورد استقبال قرار می گیرد.

از سوی دیگر حضرت امام (س) عقیده داشتند که اگر انقلاب در درون مـرزهای خـود محصور شود قطعا دشمنان انـقلاب مـوفق خواهند شـد آن را بـه شـکست بکشانند، بنابراین باید با جهان بـرخورد مـکتبی نمود و آنان را در موضع انفعال قرار داد. ۲۰

پی نوشت ها

 (۱) به عنوان نمونه می توان به کتاب «انـقلاب فـرانسه و رژیم پیش از آن» نوشته جامعه شناس فرانسوی قـرن نوزده، الکس دو توکویل، اشـاره کـرد.

 (۲) ژرژ ابی صعب، مفهوم سازمان بـین الملل، تـرجمه ایرج پاد، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۳۷۳۱، ص ۱۰.

 (۳) همان، ص ۱۱.

 (۴) نوذر شفیعی، ساختار نظام بین الملل کنونی یـک قطبی یـا چند قطبی؟همشهری دیپلماتیک، نیمه اول اسفند ۸۲.

 (۵) سـید حـسین سـیف زاده، نظریه های مختلف در روابـط بـین الملل، نشر سفیر، تهران، ۱۳۶۸، ص ۱۴.

 (۶) جـهان اسـلام از دیدگاه امام خمینی (س)، تبیان دفتر نوزدهم، تنظیم علی داستانی بیرکی، مؤسسه تنظیم و نشر آثـار امـام خمینی (س) ۱۳۸۷، ص ۲۹.

 (۷) همان، ص ۳۳.

 (۸) همان.

(۹) صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۱۱-۲۱۲.

 (۱۰) تـبیان، پیـشین، ص ۳.

 (۱۱) همان.

 (۱۲) هـمان، ص ۶.

 (۱۳) هـمان، ص ۹.

 (۱۴) ابـراهیم امینی «امام خمینی و مـستضعفان» فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۱۲.

 (۱۵) نگرشی موضوعی بر وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (س)، چاپ دوم، مؤسسه نـشر آثـار امام خمینی (س)، ۱۳۷۳، ص ۵۷.

 (۱۶) صدور انقلاب ازدیددگاه امـام خمینی (س)، تـبیان دفـتر شـشم، ص ۲۵.

 (۱۷) فیروز دولت آبادی، «صـدور انـقلاب تمنا و تقابلی از درون و بیرون» ، حضور، شماره ۲۶.

 (۱۸) تبیان، دفتر ششم، ص ۴۷.

 (۱۸) همان، ۳۴.

 (۲۰) تبیان، دفتر ششم، صص ۳۴ و ۳۵.

 

آدرس ثابت: ۳۷۶۷۸۳/https: //www. noormags. ir/view/fa/articlepage

مقالات مرتبط

بررسی قاعده فقهی حرمت تنفیر از دین

فلسفه حکومت اسلامی در منظومه فکری آیت الله جوادی آملی

عدم مداخله در امور کشورهای دیگر از منظر اسلام

مسئله یابی جایگاه دین در روابط بین الملل

بررسی مفهوم جهاد در روابط بین الملل

اضطرار و آثار آن در مسؤولیت بین المللی دولت از منظر حقوق بین الملل و فقه اسلامی

حق و تو از دیدگاه حقوق بین الملل و اسلام

نشریات نو درباره موضوعات حکومتی

سیطره یافتگی نظری غرب و گسیختگی تولید دانش روابط بین الملل در گفتمان ایرانی- اسلامی

دانش روابط بین الملل و مسئله بازگشت به دین

اصل بقاء رویکرد رئالیستی در روابط بین الملل ازمنظر اندیشه اسلامی

اشتراکات هویتی انقلاب اسلامی ایران و آمریکای لاتین با تأکید بر کشورهای عضو آلبا

عناوین مشابه

اندیشه های فراملی امام خمینی (س) و تجلی جهانی آن

محدوده های منازعه دو گفتمان جهانی شدن و اسلام سیاسی با تاکید بر آرای امام خمینی (س) و سید قطب

بازنمایی مفهوم "استکبار جهانی" در گفتمان دفاعی امام خمینی - ره - از جهان اسلام

تبیین مدل جهان شمول نظام ولایی؛ بر اساس گفتمان حکومت جهانی اسلام امام خمینی (س)

مولفه های جهانی شدن فرهنگ اسلام با تاکید بر اندیشه های امام خمینی (س)

کاربست دیدگاه امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری در احیاء هویت اسلامی فلسطین در هندسه نوین جهانی

صلح عادلانه جهانی در گفتمان انقلاب اسلامی؛ با تاکید بر قانون اساسی و اندیشه های امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری (دام ظله)

محدوده های منازعه دو گفتمان جهانی شدن و اسلام سیاسی با تاکید بر آرای امام خمینی (س) و سید قطب

بازنمایی مفهوم "استکبار جهانی" در گفتمان دفاعی امام خمینی (س) از جهان اسلام

امام خمینی (س) و اندیشه جهانی شدن انقلاب اسلامی

 

. انتهای پیام /*