اعتصابات گستردۀ سازمانها و ادارات دولتی، تعطیلی شرکت ها و بازارها و بخشی از مغازه ها، کمبود مواد سوختی ناشی از اعتصاب کارکنان شرکت نفت، حضور بی وقفۀ مأمورین حکومت نظامی در سطح شهرها و تیراندازیهای گاه و بیگاه آنها و... از جمله مسائلی یود که در روزهای نخست آبان ۵۷ مردم را در فشار قرار داده بود. با وجود اینگونه فشارها و مشکلات فراوان، مبارزه همچنان ادامه داشت. حوزه های علمیه، مساجد، حسینیه ها، دانشگاهها و منازل خانواده های شهدا، کانون های نیروبخش انقلاب بودند. بیشترین اخبار و تازه ترین اطلاعیه ها در این اماکن یافت می شد.

آخرین خبر منتشره حاکی از این بود که در شهرستان زنجان، ادارۀ شهربانی و محل استقرار گارد شهربانی در ساعت شش و چهل و پنج دقیقۀ صبح امروز، مورد حملۀ مسلحانه قرار گرفته است. ضعف های مشهود دولت نظامی در کنترل اوضاع و اخبار تظاهرات و اعتصاباتی که از گوشه و کنار شهر و شهرستانهای دور افتاده می رسید، در مجموع امیدوارکننده بودند[۱]. امید ملت به پیروزی انقلاب و رهنمودهای مداوم و تسلی بخش حضرت امام، تحمل فشارها، کمبودها و ضرب و جرح ها را آسان کرده بود.

رهبر انقلاب در بیانات خود در روز ۴ آذر، صحبت از اهداف عالی انقلاب و پی آمدهای این حرکت عظیم الهی نموده و تحمل مصائب و سختی ها را در این مسیر، ارزشمند و دارای اجر خدایی توصیف می کنند. امام بزرگوار خطاب به امت مبارز و مقاوم می فرمایند: «... اگر مقصد خدا باشد، نجات بندگان خدا باشد، نجات یک ملت ضعیف مظلوم باشد، رنجها هر چه زیادتر باشد هدر نمی رود...البته کارْ بزرگ است، مشکل است لکن اهمیتش زیاد است؛ یعنی یک ملتی با یک قدرتهایی می خواهد مقابله کند. کارْ بزرگ است، مشکل هم است لکن برای این است که اسیر است در دست دیگران؛ می خواهد که این اسارت، قید اسارت را بشکند...»[۲]

قدرت های بزرگ، همانهایی که امام اشاره به آنها دارند، توسط ایادی و عمّال خود مشغول توطئه بودند. در طول بیست روز گذشته، دولت نظامی ازهاری با آنهمه تبلیغات پیش و پس و این همه سرباز و گارد و تانک و تفنگ، کار چندان چشمگیری را انجام نداده بود. سفارت آمریکا برای اینکه رشتۀ امور را از دست ندهد و براساس تجزیه و تحلیلهای خود، بر اوضاع مسلط باشد؛ یکی از مجرّبترین مهره های خود را به کار گرفته بود. سولیوان سفیر آمریکا در گزارشی که روز ۴ آذر به واشنگتن ارسال داشته ، می نویسد: «...با علی امینی دیدار کردم که گفت جبهه ملی او را نیز غرق همین پیشنهادها کرده بود [پیشنهاد شورای سلطنت، دولت ائتلافی، سلطنت ولیعهد] و وی به همۀ آنها گفته بود که برگردند و قبل از سعی در تعقیب بلند پروازیهای خود، افکار خود را مرتب کنند. وی اظهار داشت که در جبهۀ ملی یک آدم حسابی یافته بود که قصد داشت همان شب او را به دیدار شاه ببرد (من اطلاع یافتم که او صدیقی نخست وزیر پیشین مصدق بود. اگر چه امینی ظاهراً در مورد نام کوچکش مقداری ابهام داشت). امینی او را درست کار، واقع بین و در سلسله مراتب جبهۀ ملی بالاتر از سنجابی می داند. او معتقد است که شاه می تواند وی را بعنوان نخست وزیر معرفی کند. او می گوید که بازاریان حمایتش می کنند و از موافقت شریعتمداری برخوردار است...[۳]»

سولیوان در نظریه ای که در پایان گزارش خود، ارائه نموده است می نویسد: «...بازگشت خیلی آهسته ای بسوی برقراری نوعی ارتباط بین شاه و مخالفین وجود دارد. اگر امینی و دیگران بتوانند ترغیب آن را ادامه دهند و در همان زمان شاه بتواند نیروهای ارتش را ثابت قدم نگاه دارد، ممکن است که برای ممانعت از بعضی از بدترین وجوه احتمالی در ماه محرم، امکانی وجود داشته باشد. من قصد دارم روی بعضی از هواداران عمل در ارتش، در چند روز آینده کار کنم تا انرژی ایشان را به سوی کوششهای سازنده تغییر جهت دهم[۴].»

تمام این تلاش ها و همۀ این زدوبندهای سیاسی پشت پرده، فقط برای حفظ شاه و به قصد تأمین منافع آمریکا و ابرقدرتها صورت می گرفت. رهبر انقلاب بخشی از صحبت خود را در این سخنرانی (صحیفه امام؛ ج ۵، ص: ۱۱۲- ۱۲۰) به همین مطلب اختصاص داده می فرمایند:

«...با هر زبانی که بتوانند تبلیغ می کنند که این را نگهش دارند و نگه داشتن هم برای این است که یک دستۀ داخلی می خواهند از قِبَل او بخورند. یک دسته ـ بیشترش هم خارجیها ـ می خواهند به توسط او منافع مملکت ما را ببرند و غارت کنند ما را. می خواهند بهتر از این کسی نیست که غارت کند، زیرا این نوکری است که از همۀ نوکرها بهتر است! اگر یک نوکر بهتر پیدا کنند فوراً این را کنارش می زنند لکن بهتر از این کسی نیست که نوکری کرده، و کهنه نوکر است این...»[۵]

مردم شریف و متعهد، بدون توجه به تجزیه و تحلیلهای رادیوهای بیگانه و تبلیغات گسترده ای که از سوی ابرقدرتها انجام می شد، تحت رهبری امام خود به نهضت اسلامی تداوم می بخشیدند. تنها چیزی که برای ایشان معیار و میزان بود، رهنمودهای رهبری بود و امام، آن رهبر آگاه و صبور، امت را به صبر و مقاومت و تحمل مشکلات فرا می خواندند. (کوثر، ج۲، ص ۴۲۲ - ۴۲۴)

پیام رهبر انقلاب به مناسبت آغاز ماه محرم ـ ماه پیروزی خون بر شمشیر ـ و در پی آن پیام شدیداللحن ایشان در اعتراض به کشتار مردم در حرم حضرت امام رضا(ع)، موج جدیدی از تظاهرات و مبارزات مردم علیه رژیم شاه را بدنبال داشت. این دو پیام مهم، که ملت مسلمان ایران را به استقامت و تداوم مبارزه فرا می خواندند، در تیراژ وسیعی تکثیر و توزیع شد. شعارهایی چون «محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر»، «شاه رفتنی است»، «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن» و... از جملۀ شعارهای برگرفته از پیامهای امام بود که بر روی بیشتر دیوارها به چشم می خورد. بخشی از کار شبانه روزی مأمورین حکومت نظامی جمع کردن اطلاعیه ها از سطح کوچه ها و خیابانها، پاره کردن پیامها و اعلامیه ها و پاک نمودن شعارها از درها و دیوارها شده بود. مسلماً سران رژیم و دست اندرکاران حکومت، از تأثیر اعلامیه ها و شعارها بر روحیۀ پرسنل خود مطلع بودند. وزیر کشور دولت نظامی، یکی از دلایل تزلزل در سازمان فرماندهی نیروهای مسلح را، تأثیر شعارها و اعلامیه ها برشمرده و در خاطرات خود به آن اعتراف می کند[۶].

اخبار تظاهرات و اعتصابات مردم برای سرنگونی رژیم شاه و استقرار جمهوری اسلامی، ایرانیان مقیم کشورهای خارج را نیز به تحرک واداشته بود. دانشجویان ایرانی و خانواده هایی که بدلایلی در کشورهای خارج اقامت داشتند، در مصاحبه هایی خود با روزنامه نگارها و در اظهار نظرهایی که از سوی رسانه های گروهی و سازمانهای تبلیغاتی جمع آوری و تجزیه و تحلیل می شد، حمایت های خود را از انقلاب اسلامی اعلام می داشتند.

نهضت آزادی خارج از کشور در قطعنامه ای که صادر کرد، آرمان اصلی خود را تلاش در راه استقرار جمهوری اسلامی اعلام نمود. در آلمان غربی، از سوی ایرانیان تظاهرات چشمگیری بر علیه رژیم شاه برپا شد. در این تظاهرات که با شعارهایی بر علیه رژیم همراه بود، ایرانیان مقیم آلمان با ملت مسلمان خود اعلام همبستگی کرده و حمایت های همه جانبۀ خود را از انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام اعلام نمودند.

علیرغم گسترش روزافزون امواج خروشان انقلاب اسلامی و تأثیراتی که در خارج از مرزها به جا می گذاشت، سران کشورهای استعمارگر، دست از حمایت رژیم سلطنتی برنمی داشتند. صحبت های اخیر کارتر در اعلام پشتیبانی از شاه و تحقیر مردم مسلمان و متعهد ایران، مطلبی نبود که به سادگی از اذهان ملت خارج شود و از جهتی مایۀ دلگرمی دست اندرکاران دولت نظامی و در رأس آنها شاه، شده بود. رهبر انقلاب با توجه به موضع رئیس جمهور امریکا در قبال انقلاب اسلامی و انعکاسی که سخنان اخیر وی در رسانه های گروهی داشت، در دیگر بیانات روز ۴ آذر خود مجدداً او را مورد خطاب قرار داده می فرمایند: «...حالا که می گویند که غارتمان نکنید حالا پستند، اراذلند؟! این منطق است که شما دارید؟! یا منطق اوباش است اینها! منطق اراذل است این حرفها نه منطق یک انسان! انسان نمی تواند اینطور حرف بزند. تو اگر این جور تعبیر نکرده بودی، من هم این جور تعبیر نمی کردم. من عار دارم که با تو حرف بزنم...»[۷]

سخنان حضرت امام آنچنان اصولی و منطقی بود که پس از انتشار در سطح تلکسهای خبرگزاریهای جهان، تیتر اول اغلب مطبوعات قرار گرفت. (کوثر، ج۲، ص ۴۱۳ و ۴۱۴)


[۱]. گزارشات دوران تعطیلی و اعتصاب مطبوعات با استفاده از آرشیو مطبوعات و خبرگزاری جمهوری اسلامی پارس سابق تنظیم شده است. [۲]. صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۱۱۸ - ۱۱۲ [۳]. اسناد لانۀ جاسوسی، ج ۲۶ خط میانۀ ۲، ص ۶ [۴]. اسناد لانۀ جاسوسی، ج ۲۶ (خط میانۀ ۲» ص ۸ [۵]. همان، ص ۱۱۸ [۶]. اعترافات ژنرال، ص ۱۰۶ [۷]. صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۱۱۰

. انتهای پیام /*