زنجیر دل

زنجیر دل

جُز گل روی‌ تو، اُمّید به جایی‌ نبوددرد عشق است، به غیر تو دوایی‌ نبودبنده‌ی‌ موی‌‌ تواَم، دست‌فشانی‌ نرسدراهی‌ کوی‌ تواَم، راهنمانی‌ ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
گواه  دل

گواه دل

ساغر از دست ظریف تو گُناهی‌ نبودجُز سر کوی‌ تو، ای‌ دوست! پناهی‌ نبود[1]درِ اُمّید ز هر سوی‌ به رویم بسته استجُز در میکده، اُمّید به راهی‌ نبودآنکه از ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
کعبه ی   عشق

کعبه ی عشق

از دلبرم به بُتکده نام و نشان نبوددر کعبه‌ نیز، جلوه‌ای‌ از او عیان نبوددر خانقاه، ذکری‌ از آن گُلعِذار نیستدر دیر و، در کنیسه‌، کلامی‌ از آن نبوددر مَدْرسِ فقیه، به ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
سُلطان عشق

سُلطان عشق

گر سوز عشق، در دل ما رخنه‌گر نبودسُلطان عشق را بسوی‌ ما نظر نبودجان در هوای‌ دیدن دلدار داده‌امباید چه عذر خواست، متاع دگر نبودآن سر که در وصال رخ او، به باد رفتگر مانده ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
مستی ِ  نیستی

مستی ِ نیستی

در محضر شیخ، یادی‌ از یار نبوددر خانقه از آن صنم آثار نبوددر دیر و، کلیسا و، کنیس و، مسجدازساقی‌ گُلعِذار دیّار نبودسرّی‌ که نهفته است در ساغر می‌با اهل خرد، جُرأت گفتار ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
طریق  عشق

طریق عشق

فراق آمد و از دیدگان فروغ ربوداگر جفا نکند یار، دوستیش چه سود؟طلوع صُبح سعادت، فرا رسد که شبشیگانه یار، به خلوت بداد اذنِ ورودطبیب درد من، آن گلرخ جفاپیشهبه روی‌ من دری‌ از خانقاه خود ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
دریای   فنا

دریای فنا

کاش! روزی‌ به سر کوی‌ توام منزل بودکه در آن شادی‌ و اندوهْ، مُراد دل بود[1]کاش! از حلقه‌ی‌ زُلفت، گرهی‌ در کف بودکه گره باز کُن عُقده‌ی‌ هر مُشکِل بوددوش ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
سایه ی    لطف

سایه ی لطف

بوی‌ گُل آید از چمن، گویی‌ که یار آنجا بوددر باغ، چشنی‌ دلپسند از یاد او برپا بودبر هر دیاری‌ بگذری‌، بر هر گروهی‌ بنگری‌با صد زبان، با صد بیان در ذکر او غوغا ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
پرده نشین

پرده نشین

این قافله، از صُبح ازل سوی‌ تو رانندتا شام ابد نیز، بسوی‌ تو روانندسرگشته و حیران، همه در عشق تو غرقنددلسوخته، هر ناحیه بی‌تاب و توانندبگُشای‌ نقاب از رُخ و، بنمای‌ ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
رازِ  مستی

رازِ مستی

بگُشای‌ در که یار ز خُم نوش‌جان کُندراز درون خویش ز مستی‌، عیان کند[1]با دوستان بگو: که به میخانه رو کنندتا یار، از خماری‌ خود، داستان کندبردار پرده از دل غمدیده‌ات، که ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
جلوه ی   جام

جلوه ی جام

ای‌ کاش! دوست، درد دلم را دوا کندگر مهربانیم ننمایدْ جفا کند[1]صوفی‌ که از صفا، به دلش جلوه‌ای‌ ندیدجامی‌ از او گرفت که با آن صفا کنددردی‌ ز بی‌وفایی‌ ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
جامِ  جم[76]

جامِ جم[76]

با گُلرخان بگویید: ما را به خود پذیرنداز عاشقان بیدل، همواره دست گیرنددردی‌ است در دلِ ما، درمان نمی‌پذیرددستی‌ به عاشقان ده کز شوقِ دل بمیرندپا نه به محفلِ ما، تاراج کُن دلِ ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
لذّت  عشق

لذّت عشق

لذّت عشق تو را، جز عاشق محزون نداندرنج لذّتبخش هجران را بجُز مجنون نداندتا نگشتی‌ کوهکن، شیرینی‌ هجران ندانی‌ناز پرورده، رهاورد دل پُرخون نداندخسرو از شیرین، نیابد رنگ و ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
کاروان عُمر

کاروان عُمر

عُمر را پایان رسید و یارم از در درنیامدقصّه‌ام آخر شد و این غصّه را آخر نیامدجام مرگ آمد به دستم، جام می‌ هرگز ندیدمسالها بر من گذشت و، لُطفی‌ از دلبر نیامدمرغ جان در این قفس ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
میلاد گُل

میلاد گُل

میلاد گل و بهار جان آمدبرخیز! که عید میْ‌ کشان آمدخاموش مباش زیر این خرقهبر جان جهان، دوباره جان آمدبرگیر به دستْ، پرچم عُشّاقفرماندهِ ملکِ لامکان آمدگُلزارْ، ز عیش لاله‌باران ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
جلوه  ی   جمال

جلوه ی جمال

کوتاه سُخن که یار آمدبا گیسوی‌ِ مُشکبار آمد[1]بگشود در و، نقاب برداشتبی‌پرده، نگر، نگار آمداو بُود و کسی‌ نبود با اویکتای‌ و غریب‌وار آمدبنشست و، ببست در ز ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
دعوی   اخلاص

دعوی اخلاص

گر تو آدمزاده هستی‌ «عَلَّم اَلأَسمٰا[1]» چه شد؟«قٰابَ قَوْسَینت» کُجا رفته است «أََوْأَدْنی‌ٰ» چه شد[2]و[3]بر فراز دار، فریاد «أَنَا ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
کتابِ عُمر

کتابِ عُمر

پیری‌ رسید و، عهد جوانی‌ تباه شدایّام زندگی‌ همه صرف گناه شدبیراهه رفته، پشت به مقصد همی‌ رومعُمری‌ دراز صرفْ در این کوره راه شدوارستگان، به دوست پناهنده ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
خضر  راه

خضر راه

چه شد که امشب از اینجا گذارگاه تو شد؟مگر که آهِ من خسته، خضر راه تو شد؟بساط چون تو سُلیمان و، کُلبه‌ی‌ درویشنَعوذُ بِالله، گویی‌ ز اشتباه تو شدکنون که آمدی‌ و، با چو من صفا ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
بهار

بهار

بهار آمد که غم از جان برد، غم در دل افزون شدچه گویم! کز غم آن سروِ خندان، جان و دل خون شدگروه عاشقان بستند محمِلها و، وارستندتو دانی‌ حال ما واماندگان در این میان چون شدگل از هجران بلبل، ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
سُرودِ عشق

سُرودِ عشق

بهار آمد و، گُلزار نور باران شدچمن ز عشق رُخ یار، لاله‌افشان شدسُرود عشق، ز مُرغان بوستان بشنو!جمال یار از گُلبرگِ سبز تابان شدندا به ساقی‌ سرمستِ گُلِعذار رسیدکه طرْف دشت، چو رُخسار ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
مُعْجزِ عشق

مُعْجزِ عشق

ناله زد دوست که راز دل او پیدا شدپیش رندان خرابات چسان رُسوا شدخواستم راز دلم پیش خودم باشد و بسدر میخانه گشودند و چنین غوغا شدسر خُم را بگُشایید که یار آمده استمژده‌ای‌ میکده! عیش ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
مژده ی   وصل

مژده ی وصل

گره از زلف خم اندر خم دلبر وا شدزاهد پیر چو عُشاق جوان رُسوا شد[1]قطره‌ی‌ باده ز جام کرمت نوشیدمجانم از موج غمت، همقدم دریا شدقصه‌ی‌ دوست رها کُن که در اندیشه‌ی‌ ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
راز  نهان

راز نهان

داستان غم من راز نهانی‌ باشدآن شناسد که ز خود یکسره فانی‌ باشدبه خمِ طرّه‌ی‌ زلفت نتوانم ره یافتآن تواند که دلش آنچه تو دانی‌ باشدساغری‌ از خُم میخانه مرا باز ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
فارغ  از عالم

فارغ از عالم

فقر، فخر است اگر فارغ از عالم باشدآنکه از خویش گذر کرد، چه‌اش غم باشد[1]طالع بخت در آن روز بر آید، که شبشیار تا صبح ورا مونس و همدم باشدطربِ ساغرِ درویش نفهمد صوفی‌باده از دست ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
اسرارِ جان[64]

اسرارِ جان[64]

ای‌ دوست! پیر میکده از راه می‌رسدبا یک گلِ شکفته به همراه، می‌رسدگُل نیست، بلکه غنچه‌ی‌ باغ سعادت استکز جان دوست بر دل آگاه می‌رسدآن روی‌ با طراوت و، آن ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
دلجویی  پیر

دلجویی پیر

دست آن شیخ ببوسید که تکفیرم کردمحتسب را بنوازید که زنجیرم کردمعتکف گشتم از این پس به در پیر مغانکه به یک جرعه می‌ از هر دو جهان سیرم کردآب کوثر نخورم، منّت رضوان نبرمپرتو روی‌ تو ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
عشق  دلدار

عشق دلدار

چشم بیمار تو ای‌ می زده! بیمارم کردحلقه‌ی‌ گیسویت ای‌ یار! گرفتارم کردسرو بستانِ نکویی‌، گُل گُلزار جمال!غمزه ناکرده، ز خوبان همه بیزارم کردهمه‌ی‌ می زدگان، ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
صُبح  اُمّید

صُبح اُمّید

عشقت اندر دل ویرانه‌ی‌ ما منزل کردآشنا آمد و بیگانه مرا زین دل کرد[1]لبِ چون غنچه‌ی‌ گل باز کن و، فاش بگو:سّرِ آن نقطه‌ که کار من و دل مشکل کردیاد روی‌ تو، غم هر دو ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
قبله  ی   عشق

قبله ی عشق

بهار شد، در میخانه باز باید کردبه سوی‌ قبله‌ی‌ عاشق، نماز باید کرد[1]نسیم قدس به عشّاق باغ، مژده دهدکه دل ز هر دو جهان، بی‌نیاز باید کردکنون که دست به دامان سرو ...

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۸
صفحه 2433 از 4021 < قبلی | 2431 | 2432 | 2433 | 2434 | 2435 | 2436 | 2437 | 2438 | 2439 | 2440 | بعدی >