خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری- بخش سوم
به امام عرض کردم: «خانم ها که به ملاقات شما می آیند در اثر فشار جمعیت غش می کنند، چادرهایشان می افتد و دست و سر و گردنشان پیدا می شود و بی حجاب می شوند، و دوم این که مردها باید این ها را بردارند و ببرند، چون ما زنان امدادگر نداریم، بنابر این جمع کردن این ها مشکل است. اگر اجازه بفرمایید ما دیدار خانم ها را تعطیل کنیم.» امام که خیلی هوشیار بود، فهمید که من می خواهم چه بگویم، لذا با قیافه ای خیلی جدی، جمله ی جالبی به من فرمود: «شما گمان می کنید اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرده است؟ همین ها شاه را بیرون کردند.
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۴
خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری- بخش دوم
ماشین امام از در شرقی و رسمی وارد بهشت زهرا شد. یک خرده که جلو آمدیم، ماشین تلویزیون میان جمعیت گیر کرد. از ماشین پایین پریدم، دیدم اصلا ماشین امام در میان جمعیت دیده نمی شود. این همه نیرو که کمیته ی استقبال سازماندهی کرده بودند، به کار نیامد. اصلا ماشینی در کار نبود. کوهی از آدم بود که همدیگر را هل می دادند.
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۵
مروری بر رویدادهای قبل از انقلاب
احمد خبر رفتن شاه را برایمان آورد. باورکردنی نبود، اما احمد گفت واقعیت دارد و در ایران مردم در خیابانها به جشن و شادی پرداخته اند. اشک شوق از چشمان همه جاری شد. با پخش این خبر سیل گزارشگران و دوستانی که در پاریس حضور داشتند به نوفل لوشاتو سرازیر شد.
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۹
مروری بر رویدادهای قبل از انقلاب
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹
خاطرات برخی از نزدیکان امام خمینی (س)
خاطراتی که از امام بر زبان و قلم نزدیکان یا افرادی که از نزدیک ایشان را دیده اند شنیدنی و خواندنی است و بسیاری از انسان های تعالی خواه با دانستن چنین خاطراتی جان را جلا، روح را صیقل و روان را شاداب می سازند و می آموزند که چگونه باید زیست تا به حیاط حیات طیبه راه یافت.
جمعه, ۲۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳
آیت الله هاشمی رفسنجانی
کار واقعاً دشواری است که انسان بیاید و ادعایی کند و با این همه شیطنت که شده است، دوباره اسلام را برگرداند در زندگی مردم. این کار را امام شروع کردند. ماها حق داریم در این مسأله قضاوت کنیم، چون ما از لحظه اول در محضر امام بودیم و از همان ابتدا شاهد تصمیمات و تفکرات امام و تشکیل نطفه انقلاب در حوزه بودیم.
چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۶
آیت الله هاشمی رفسنجانی
امام یک آرزوی بزرگ داشت که در زمان خودشان خیلی ندیدند، اما پایه اش را گذاشتند و رفتند، و آن هم استقلال اقتصادی و بی نیازی کشور و نشان دادن بعد سازندگی مکتب اسلام است. این برای امام فوق العاده مهم بود.
چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۶
آیت الله هاشمی رفسنجانی
من و شماری از دوستان هم مباحثه، به امام نزدیک و نزدیکتر شدیم، هم در وارد کردن امام به جلوس در ایام عید و عزا نقش داشتیم و هم به شکلی در گرداندن بیت ایشان و این همه، زمینه ای بود برای آشنایی هر چه بیشتر با افکار و اهداف امام.
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۹
آیت الله هاشمی رفسنجانی
قضیه کاپیتولاسیون یک قضیه مهمی است، زود از آن نگذریم. من به عنوان یکی از شاگردان امام، جزو اولین آدمهایی بودم که خبر آن را شنیدم. آن هم از رادیوهای بیگانه. رفتم خدمت امام گفتم. امام قدری تحقیق کردند، فرمودند: «مسأله بسیار خطرناکی است.» مرا مأمور کردند و من رفتم تهران. گفتند بروید و حقایق را پیدا کنید. من هم آمدم تهران... دو یا سه روز طول کشید و من برگشتم خدمت امام. امام فرمودند: سفر خیلی پرباری بود.
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۹
آیت الله هاشمی رفسنجانی
من امام را خیلی دوست می داشتم، واقعاً بیشتر از پدر.
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۸
آیت الله هاشمی رفسنجانی
حاج احمد آقا، و برخی دوستان از پاریس تلفن می کردند که امام احوال می پرسند. من گفتم از ایشان اجازه بگیرید به دلیل اهمیت مسائل داخل، فعلاً در تهران باشم؛ در حالی که به شدت مشتاق زیارت ایشان هستم.
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۹:۳۶
حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی
من به عنوان پسر امام جرأت گفتن خصوصیات ایشان را ندارم، چون ایشان می گویند شما بی خود از من تعریف می کنید.
یکشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۰:۱۰
همراه با امام در نوفل لوشاتو
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۸
سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۷
دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۹:۲۳
یکشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۶
یکشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۲
همراه با امام در نوفل لوشاتو
چهارشنبه, ۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳
همراه با امام در نوفل لوشاتو
سه شنبه, ۰۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۰
همراه با امام در نوفل لوشاتو
سه شنبه, ۰۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۰
به مناسبت سالروز تولد حضرت مسیح(ع)
آیت الله خمینی پیرمردی بود با لباس روحانی و پارچۀ سیاهی که دور سر پیچیده بود. وقتی که برای اولین بار نظرم به چهرۀ او افتاد، ضربان قلبم تندتر از قبل شد. چیزی در چهره اش بود که بیننده را به خودش جذب می کرد.
شنبه, ۰۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۲
با امام در نوفل لوشاتو
مردی با چند شاخه گل و یک جعبه شیرینی پشت در ایستاده بود. مرد با خوشرویی سلام کرد و گفت: «اینها را از طرف آیت الله خمینی آورده ام. ایشان تولد حضرت مسیح پیغمبر(ص) را به شما تبریک گفتند و از اینکه ممکن است حضورشان در دهکده موجب زحمت شما شده باشد، عذرخواهی کردند!
شنبه, ۰۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۰
آیت الله محمد امامی کاشانی
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۵
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۰
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی
چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۹
شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۹
چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۹
چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۷
سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۴