خاطراتی از امام خمینی در نجف

برگی از خاطرات سید مهدی طاهری خرم آبادی

خاطراتی از امام خمینی در نجف

جذابیتی که امام خمینی بر روح حساس من داشت، هنوز هم در خود حس می کنم. آن زمان تمام محاسن ایشان سفید نشده بود. امام در مدرسه آیت الله بروجردی نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت اقامه میکرد و طلاب مدرسه و فضلا به ایشان اقتدا می نمودند...

سه شنبه, ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۰
شوخی جالب امام با یکی از شاگردانش

شوخی جالب امام با یکی از شاگردانش

گاهى میان استاد و شاگرد در حوزه ‏ها شوخى و عبارات طنزآمیز گفته مى ‏شود. شاگرد نیز بدش نمى ‏آید که استاد یک چیزى به او بگوید یا بیندازد. بیان چنین مزاحى به ویژه از جانب امام مطلوب واقع مى‏ شد، زیرا امام خیلى مهذب و اهل تزکیه بودند

سه شنبه, ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۷
جو سازی علیه امام در نجف

جو سازی علیه امام در نجف

وقتی که امام در نجف مستقر شد و درس و بحث را شروع کرد جوی درست کرده بودند که حتی ماها نیز به درس امام نمی رفتیم و تا مدت ها دوری می کردیم ، اما چیزی از امام دیدم که مرید او شدم . ایام زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام که همه برای زیارت به کربلا می روند ، من هم به کربلا رفته بودم...

دوشنبه, ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۳
  ارادت امام به حضرت زهرا سلام الله علیه

ارادت امام به حضرت زهرا سلام الله علیه

در آن روزیکی از مداحان اجازه گرفت و شروع کرد به خواندن قصیده ای در باره ی حضرت زهرا س تا رسید به بیتی که برای بالا بردن مقام حضرت زهرا بوی تحقیر بعضی از انبیاء عظام از آن استشمام می شد در حالی که جمعیت سر و پا گوش بودند حضرت امام قبل از آنکه جمله تمام شود با لحنی تند فریاد زدند : آقا این چه حرفهایی است می خوانید؟!

دوشنبه, ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۲
روایت سید حسن خمینی از دیدار با «مارکز»

روایت سید حسن خمینی از دیدار با «مارکز»

حرف هایی داشتم اما گذاشتم او سخن بگوید. مارکز کم حرف بود و به نظرم از ادبیات ما اطلاع چندانی نداشت. وی حضور گرم و مغتنمی داشت و بسیار مودب بود. می گفت ماه هایی از سال را میهمان کاسترو است ولی به گمانم گفت که زندگی اش در مکزیک مستقر است. آخر الامر چند عکس به یادگار گرفتیم که نمی دانم کجاست

یکشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۸:۱۴
عضویت در فرقان محاربه با خدا و رسول است

عضویت در فرقان محاربه با خدا و رسول است

بعد از ترور شهید مطهری و دیگر بزرگان به این فکر افتادیم که گروه فرقان را شناسایی و دستگیر نماییم و موفق شدیم در یک شب 15 خانه تیمی از جمله خانه ای که گودرزی در آن بود شناسائی کنیم گروه فرقان خیلی مقاومت می کردند اما پس از درگیری و مجروح شدن گودرزی دستگیر شدند و آنها را به اوین آوردیم و سپس آنها را محاکمه کردیم

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۸:۱۰
نامه ای که باعث تأثر شدید امام شد

نامه ای که باعث تأثر شدید امام شد

هر وقت امام ناراحتى پیدا مى ‏کرد در جستجوى علت بودیم و طبیب اصولاً باید دنبال علت بگردد. یک روز با خبر شدم که امام درد قفسه پیدا کرده؛ روز های بعد متوجه شدم که امام در حال خواندن نامه یک مادر شهید تحت تأثیر عاطفى شدید قرار گرفته و همان باعث ‏شد که ایشان درد قفسه صدرى و درد قلبى بگیرند

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۷
تذکر تند امام به شورای نگهبان به روایت خاطره

تذکر تند امام به شورای نگهبان به روایت خاطره

احمد آقا آمد و جریان مذاکرات اعضای شورای نگهبان با امام را [درباره رد صلاحیت آقایان خلخالی و موسوی تبریزی ] گفت و اینکه امام به آنها گفته اند، در هر موردی که تشخیص بدهند به ضرر انقلاب است ، دخالت می کنند

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۵
دیالوگ جالب سرهنگ مولوی با امام در زندان/خاطره

دیالوگ جالب سرهنگ مولوی با امام در زندان/خاطره

امام خمینی در سخنرانی مشهورشان ، ضمن صحبت از ماجرای جنایت بار فیضیه وقتی می خواستند از سرهنگ مولوی نام ببرند، فرمودند: آن مردک آمد در مدرسه فیضیه حالا اسمش را نمی برم. آن وقت که دستور دادم گوش هایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۱
توجه امام به موسیقی/خاطره

توجه امام به موسیقی/خاطره

روزی به آقای (آیت الله) خامنه ای گفتم : بیاید نظر حضرت امام را در مورد موسیقی مقداری توجیه کنیم . به این شکل که بگوئیم امام به جهت مصلحتی که احساس کردند حکم به حلیت این قیبل موسیقی ها دادند ایشان گفت: نه زیرا من با جدیت و دقتی که از امام در فقه سراغ دارم نمی شود گفت که امام نظر واقعی اش غیر از نظر فتوایش بوده است

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۸:۸
ریزه کاری های اخلاقی امام/خاطره

ریزه کاری های اخلاقی امام/خاطره

یادم هست پس از آنکه امام از زندان آمده بودند و درسها را شروع کردند یک روز بعد از درس به منزل ایشان رفتم و اشکال درسی را خدمتتشان عرض کردم ولی دیدم که امام جواب ندادند بلند شدم و آمدم بیرون و خیلی ناراحت بودم که چطور امروز امام به اشتباه من جواب ندادند...

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۲:۸
دیدار رزمندگان باامام درمیانه عملیات

دیدار رزمندگان باامام درمیانه عملیات

در آخرین مرحله عملیات فتح المبین دشمن فشار زیادی آورده بود و عموم نیروها خسته بودند و دیدیم با این انگیزه نمی شود کار کرد تدبیری که به ذهن ما خطور کرد این بود که گفتیم: شما را می خواهیم ببریم پیش امام ...

شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۹:۲۸
دل نوشته فرزند شهید همت

دل نوشته فرزند شهید همت

تو در اصل وطن منی، نه به واسطه اینکه اتوبانی به نام تو شرق را به غرب وصل می کند

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۱
مثلی که، باعث خندۀ شدید امام شد

مثلی که، باعث خندۀ شدید امام شد

در سال 1360 چند نفر از دانشمندان شوروی به ریاست پروفسور گانکوفسکی به ایران آمده و برای مصاحبه به منزل اینجانب آمدند...

شنبه, ۰۹ فروردين ۱۳۹۳ - ۸:۴۰
سید جلال الدین آشتیانى در محضر درس امام

سید جلال الدین آشتیانى در محضر درس امام

در روزگارى که در حوزه همه به فکر چاپ کردن رساله عملیه، زیاد شدن سهم امام و شهریه بودند، امام به گونه اى دیگر رفتار مى کردند

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۳
خاطره ای جالب از دوران مبارزه از زبان احمد آقا

خاطره ای جالب از دوران مبارزه از زبان احمد آقا

کم کم کارمان وسعت پیدا کرد و جایمان تنگ شد. منزلی در نزدیکی منزل امام در قم به نام آقای واحدی خریدیم. پول آن را با التماس از این و آن تهیه کردیم. زیرا آقای پسندیده تا از کم و کیف قضیه مطلع نمی شدند پول نمی دادند و مطلب را هم که نمی شد بگویی. این منزل دست و بالمان را باز کرد...

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۰
زیبایی شناسی امام

زیبایی شناسی امام

امام گفتند: فاطی! نیستی! صبح پیش از آفتاب که من قدم می ‏‏زنم، نمی ‏دانی که این درخت چقدر قشنگ است

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۵
من خودم باطل السحر هستم!

من خودم باطل السحر هستم!

در جریان ملاقات هایی که با امام می شد شخصی خیلی نگران و مضطرب خود را به من رساند و گفت: من کمی آشنا به علوم غریبه هستم و خبردار شدم که آقای خمینی را سحر کرده اند و ایشان همین روزها مثل شمع آب خواهند شد من می خواهم سحر را باطل کنم و یک دستور العملی و دعایی به امام بدهم

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۸:۳۰
پاسخ هوشمندانه امام به یک درخواست

پاسخ هوشمندانه امام به یک درخواست

فرزند آن مرجع تقلید به من گفت که پدرشان هم‏ نظرش این است که امام با این ملاقات موافقت کنند. من عرض کردم این مطلب را به‏ امام می ‏رسانم. وقتی مسأله را خدمت امام عرض کردم لبخندی زده، فرمودند: «من که‏ هیچ‏وقت طالب ملاقات با اینها نبودم، با آنها ملاقات نمی ‏کنم

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۹:۰
پاسخ مرحوم نخودکی به درخواست امام(س) برای کسب علم کیمیا

پاسخ مرحوم نخودکی به درخواست امام(س) برای کسب علم کیمیا

آیت الله هادوی تهرانی در تبیین تأثیرات مادی و معنوی انس با قرآن به جریان دیدار امام خمینی (س) با مرحوم نخودکی اشاره کرد و گفت: همین که قرآن را باز کنی و به آن نگاه کنی ثواب دارد؛ چون به تعبیر آیت الله شاه آبادی این خودش یک حقیقت است .

یکشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۷
تأثیر پیام امام بر آزاد سازی پاوه

تأثیر پیام امام بر آزاد سازی پاوه

حدود ساعت 4 صبح آنچنان قتل و غارت همه شهرپاوه را فرا گرفته بود که گویی هیچ نیروی قادر نیست که جلوی مهاجمین را از قتل و غارت باز دارد و آنها چند ماشین آوردند و بلند گو ها را روی آن گذاشتند و اعلام کردند هرکس وفاداری خود را به حزب دموکرات اعلام کند در امن و امان است ...

چهارشنبه, ۰۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۹:۰
ارتباط قوى بین امام و مردم برقرار بود

ارتباط قوى بین امام و مردم برقرار بود

در آن ایام عده ‏اى مى ‏گفتند آقا! شما اگر خواستید بروید پشت بام، بگذارید ما اوّل برویم، ببینیم اوضاع چگونه است؛ سپس شما بروید.» حتى این مطلب چندین بار از جانب آقاى اشراقی تکرار شد، لکن امام اعتنایى نکردند. همین که سر و صداى مردم را از کوچه مى‏ شنیدند، فوراً عمامه را بر سر مى ‏گذاشتند و نعلین شان را به پا مى ‏کردند و به پشت بام مى ‏رفتند

چهارشنبه, ۰۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۷:۴۰
ماجرای دعوت امام از شهید چمران به جماران

ماجرای دعوت امام از شهید چمران به جماران

دکتر در آن روزها در منطقه سوسنگرد از ناحیه پا مجروح شد. پس از شنیدن این پیام راهی تهران شد و به محضر امام شرفیاب گردید. در معیت ایشان نقشه‏‏ ها و کالکهای منطقه عملیاتی را به خدمت امام بردیم. دکتر از ناحیه پا ناراحتی داشت و نمی‏توانست پایش را جمع کند و دو زانو بنشیند اما به احترام امام که به او عشق می‏‏ورزید در مقابل ایشان دو زانو نشست

شنبه, ۰۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۸
امام برای دو شهید خیلی گریه کردند

امام برای دو شهید خیلی گریه کردند

شهید فضل الله محلاتی از شاگردان و یاران به نام امام راحل ، در اول اسفند سال 1364در راس هیاتی عالی رتبه بعنوان نماینده امام در سپاه پاسداران عازم جبهه های جنگ بودند که هواپیمای حامل آن ها مورد حمله دو فروند جنگنده عراقی قرار گرفت و در شمال اهواز سقوط کرد

پنجشنبه, ۰۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۸:۱
 ماجرای شرکت من در جلسات شورای عالی دفاع

ماجرای شرکت من در جلسات شورای عالی دفاع

وقتی خدمت حضرت امام رسیدم عرض کردم ما هرچه اشکال داریم از خود ایشان است نه فکر نظامی دارد نه مشاورین درستی دارند در نتیجه ما اصلا نسبت به ایشان اشکال داریم.حضرت امام وقتی دیدند که من چنین با صراحت موضوع بنی صدر را عرض کردم فرمودند: خیلی خوب شما می خواهید بروید من خودم تذکر می دهم

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۳:۰
با ایشان طبق مقررات رفتار کنید!/خاطره

با ایشان طبق مقررات رفتار کنید!/خاطره

جمعی رفته بودند خدمت حضرت امام که صیاد شیرازی زحمت کش است درجه اش را گرفته اند و از کار برکنارش کرده اند و ما خواهش می کنیم دستور دهید که دوباره روی کار بیاید. حضرت امام با آنها هیچ بحثی نفرموده بودند. فقط با دست اشاره کردند که ایشان تمرد کرده است و می بایست با ایشان مطابق مقررات رفتار شود

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۰
پرسش های امام درباره انرژی هسته ای

پرسش های امام درباره انرژی هسته ای

خاطرم هست در اولین ملاقاتی که خدمت حضرت امام رسیدم سه تا سؤال از من کردند که در ذهنم حک شده و از یادم نمی رود. حضرت امام اول از همه پرسیدند که آن مسأله ای که شاه می گفت، انرژی خورشیدی، چیست؟

یکشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۵
رفتار های اعتدالی امام

رفتار های اعتدالی امام

افسرانی را می شناختم که نماز شب آنها ترک نمی شد. شهید شهرام فر از جمله همین افسران بود. حتی دوره اش را در اسرائیل دیده بود. عامل مهمتر از بقیه، شخص امام بود. اما هیچ وقت دستور نداد که مسلح برخورد کنید. خیلی ها پیش امام رفتند و از ایشان خواستند که مسلح شوند و سربازان و ارتش را بزنند اما امام اجازه نمی داد

یکشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۰
برداشت جالب امام از نماز طواف در صورت تغییر محل مقام ابراهیم

برداشت جالب امام از نماز طواف در صورت تغییر محل مقام ابراهیم

به هر یک از مراجعى که مراجعه کردم پاسخهایى را به تفصیل دریافت نمودم،بعضى جواب دادند که باید احتیاط شود و نماز را هم در جاى اول که مقام قرار‏داشت و هم در جاى دوم که شایع شده است اقامه کرد

یکشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۸:۸
ماجرای تاکید امام بر حفظ جزایر مجنون/خاطره

ماجرای تاکید امام بر حفظ جزایر مجنون/خاطره

بعد از آنکه پیام امام را دریافت کردم به اولین کسی که بی سیم زدم احمد کاظمی بود به محض اینکه احمد کاظمی پیام امام را از من شنید گفت چشم چشم. از آن طرف دشمن چندین شبانه روز به صورت مستمر به جزایر حمله می کرد و آتش می ریخت ولی احمد کاظمی مقاومت می کرد پس از دو هفته ...

شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۷
صفحه 21 از 33 < قبلی | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | بعدی >