امام فرمودند «سئوال کنید پاسخ آن را کتبا به شما ارسال کنم و بنده هم این کار را انجام دادم و راجع به تمامی سریال هایی که در آن زمان پخش می شد مانند پاییز صحرا که در آن زمان بسیار مورد مناقشه بود و برخی برنامه های ورزشی مانند کشتی که گفته می شد خانم ها نباید نگاه کنند از ایشان پرسیدم.
یکشنبه, ۰۱ دی ۱۳۹۲ - ۹:۰
خانم ها دوش به دوش مردان و در کنار آقایان در تمام مراحل شرکت داشته باشند و هیچکس حق ندارد که نظر و صحبتى نسبت به مسأله جدا کردن خانم ها از حرکتهاى سیاسى و اجتماعى و فرهنگى داشته باشد
شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۸:۰
آن شب دیدم سید روحانی بزرگواری وارد شبستان مسجد شد، و در پشت ستونی از ستونهای مسجد هندی که نسبتاً هم قطور بود به نماز ایستاد. جا نماز سفید کوچکی را از جیب درآورد و روی زمین گشود، سپس قامت بست و مشغول نماز شد. از جایی که نشسته بودم، او را در نور کمرنگ چراغهای مسجد می دیدم که قامتی رسا و قیافه ای خوش ترکیب و محاسنی متوسط و مشکی و عمامه ای به اندازه دارد؛ نه به اندازۀ عمامه های بعضی از علمای نجف بزرگ بود، و نه مثل بعضی از فضلای قم که بعدها دیدم کوچک.
پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۹
در مراسم «یادمان شهدای جامعه پزشکی» صورت گرفت؛ خاطره گویی پزشک ویژه رهبر کبیر انقلاب:
یکبارخدمت امام عرض کردم که شما فرموده اید گرفتن پست برای کسانی که تزکیه نکرده اند، خطرناک است و من تزکیه نداشته ام همچنین امر فرموده اید که باید به کار مسلط بود و من هنوز نمی توانم یک نامه بنویسم...
چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۹:۳۶
براى من عجیب بودکه یک مرد روحانى اینچنین بر یکى مثل من که در کار خود تخصص کافى دارم مسلط باشند. مایک والاس اضافه کرد: باید بگویم زندگى بسیار ساده که رهبر انقلاب اسلامى براى خود فراهم کرده بود، او را از همۀ رهبران دیگر دنیا متمایز مى کرد و ما مى دیدیم که او به راستى یک مرد عقیدتى است و دنیا و لذتهاى دنیوى برایش ارزشى ندارد. او مرا و همۀ رجال دیگر دنیا را که به خدمت مى پذیرفت، روى فرش ساده مى نشانید و ما مجبور بودیم کفش هاى خود را دم در از پا درآوریم
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۰
خودم را معرفی کردم و کارت خبرنگاری ام را نشان دادم و گفتم که آمده ام با امام مصاحبه کنم. مردی مؤدب و ریشو مرا به نویسنده کتابی معرفی کرد که شرح زندگی امام را نوشته بود. اما من اظهار بی صبری می کردم و گفتم به این جا آمده ام که آیت الله را ببینم، چرا به او اطلاع نمی دهید که برای دیدارش آمده ام. گفتند اکنون موقع نماز است...
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۴
ارتباطی که امام با روزنامه ها داشتند مربوط به مسایل ارشادی و هدایتی در مسایل مملکت بود و این واقعاً برای ما اهمیت داشت که ایشان هیچ گونه ارتباط مربوط به خودشان را با روزنامه ها نداشتند
دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۹:۵۸
ماشین خاموش بود و با دنده خلاص حرکت می کرد البته با دست ماشین را هل میدادند تا به خانه امام رسیدیم. وارد منزل امام که شدیم آنجا مجلس خیلی جالبی شد برای اینکه بهترین مداحان مشهد مقدس آمده بودند و از آن جمله، من لازم است یاد کنم از مرحوم حاجی غنیان و همچنین آقای اکبرزاده که الآن حیات دارد. در اتاق امام که نشسته بودیم، از آن اتاق یک پنجرهای به حیاط باز میشد؛ امام جوری نشسته بودند که هم از حیاط و هم از سالن و هم اتاق دیده بشوند؛ یک طرف پنجره امام نشسته بودند و...
دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۸:۵۸
شاید برای نخستین بار این خاطره را می خوانید!
در این فکر ها بودم که اسماعیل دستش را روی شانه ام گذاشت و مرا به خود آورد. پرسیدم: چه خبر؟ گفت:صبح سرگرد عراقی من رو خواست و گفت: کی از همه برات عزیز تره؟! گفتم پدر و مادرم! گفت : از اونها عزیز تر هم داری؟ گفتم: بله؛ یکی دیگه است که از همه برام عزیزتره
یکشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲ - ۹:۱
یکی از شب ها یکی از زندانی هایی که بازداشت شده بود به نام معمار، خود را زده بود به دل درد، فکر می کرد با این شیوه او را آزاد می کنند. ساقی یک روانشناس بود و این تجربه را در طول سالهایی که زندانبان قزل قلعه بود بدست آورده بود. وقتی اطلاع پیدا کرد آمد در کریدور زندان، ما همه در انفرادی بودیم. با صدای بلند شروع کرد به آن زندانی که خودش را به دل درد زده بود نهیب زدن. به او گفت: تو که شجاعت و عرضه نداری غلط کردی وارد مبارزه شدی...
یکشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۲ - ۶:۰
پاسخ های گل آقایی به چند سوال؛
کشیدن کاریکاتور یک انسان، اهانت به او نیست. اما هر جامعه ای، برای خود سنت و عقیدهای دارد که محترم است. اما علاوه بر اینکه شخصا نمیخواهم لباس روحانیت را وارد قلمرو کاریکاتور بکنم، یا به زبان دیگر، نمیخواهم هنر کاریکاتور را وارد حریم روحانیت کنم، به سنت جامعه و اعتقاد مردم هم احترام میگذارم. گاهی خوانندگان مجله گل آقا، نامه مینویسند که چرا کاریکاتور روحانیون را نمیکشید و میپرسند، آیا میترسید؟...
سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۰
جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۱
از ویژگیهاى امام در درس این بود که اقوال فقها و علما و بزرگانى که فوت کرده بودند و چه آنهایى که زنده بودند را خیلى با احترام و مؤدبانه ذکر مىکردند...
سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۸
دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۹:۳۵
یکشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۱
چهارشنبه, ۰۸ آبان ۱۳۹۲ - ۷:۴۴
در نجف اشرف سر هر چهار راهی و خیابانی و کوچه ای مأمورانی برای دستگیری اهل علم ـ فقط افراد معمم ـ گذاشته بودند. ساعت خاصی مقرر کرده بودند که مثلاً از ساعت 6 غروب شروع کنند، اما خوب از آنجایی که نیروی کافی برای گماشتن در سر هر کوچه و خیابانی نداشتند خواه ناخواه از افرادی استفاده کرده بودند ...
یکشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲ - ۱۵:۵
امام به کفشداری که میرسید با اینکه آقای فرقانی که یکی از همراهان همیشگی امام بود اجازه نمیدادند که کفش ایشان را آقای فرقانی بردارد و به کفشداری بدهد، ایشان نعلین خودش را در میآورد و همانجا جلوی میز کفشداری میگذاشتند، بعد هم داخل ایوان حرم حضرت امیر(ع) میرفت...
شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۴
آیت الله العظمی حکیم فرموده بود من آدمی به ادب آقای خمینی ندیدم. در جلسه درس، بعد از نماز، در جلسه بیرونی و در اندرون یکسان نشسته است و تکان نمیخورد، زانو به زانو شود و چهره عوض بکند، یک آدم مؤدب و موقر و سنگین که در همه حالات و همه جا یکسان است. ایشان چهرهاش در همه جا همان قیافهای بود که شما ملاحظه کردید، فرق نمیکرد...
دوشنبه, ۰۸ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۱
آیت الله هاشمی رفسنجانى:
امام، به هنگام شهادت حاج آقا مصطفى بجز اظهار رضایت چیز دیگرى نفرمودند.
شنبه, ۰۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۴
غلامعلی رجایی نقل کرد:
برای ملاقات رزمندگان قطارى آماده شد و رزمندگان را با همان سر و وضع و لباس و کلاه و پیشانى بندهایى که داشتند. از منطقۀ عملیاتى به حسینیۀ جماران رساندیم. قبل از ملاقات برادر محسن رضایى فرماندۀ کل سپاه با اظهار تشکر از عنایت امام این پیروزى بزرگ را به ایشان از قول تمامى رزمندگان اسلام تبریک گفت ...
جمعه, ۰۱ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۱
حجت الاسلام والمسلمین على دوانى
ما که نمى خواهیم شاه بشویم. نصیحت مى کنیم، هشدار مى دهیم کارى برخلاف قانون اسلام نکند.
سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۴
حجت الاسلام والمسلمین رسولی محلاتی
امام مجموعه ای بود از کمالات و محاسن اخلاق صوری و معنوی و به راستی می توان گفت آنچه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت.
دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۱
حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی
برغم خطراتی که امام را تهدید می کرد، ایشان حاضر نشدند در یک ماشین سربسته باشند و در یک جیپ روباز و در میان مردم وارد مدرسه فیضیه شدند.
دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۲
صدیقه مصطفوی
امام هر روز نیم ساعت صبح، نیم ساعت عصر، قدم میزدند و ما در موقع قدم زدن ایشان و در زمان استراحتشان می توانستیم از آقا استفاده کنیم، صحبتی بکنیم، سؤالی بکنیم، یک جوابی بشنویم، یک احوالی بپرسیم.
یکشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۱
حجت الاسلام والمسلمین انصاری کرمانی
عرض کردم از شما تقاضا داریم اجازه بفرمایید از نماز امشب فیلمبرداری کنیم. امام با تأثر و ناراحتی در حالی که چند لحظه سرشان را پایین انداخته بودند، فرمودند: «شما کار بیخودی کرده اید که وسایل فیلمبرداری را آماده کرده اید.
شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۵
حجت الاسلام و المسلمین انصاری کرمانی
موضوع را به امام گزارش کردم و در پایان عرض کردم من در دنیا زیر بار احدی غیر از شما نخواهم رفت...
شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۵
حجت الاسلام والمسلمین دعایی
امام تمامی کتابهای مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه می کردند و معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله می شود، بی مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد.
سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۵
حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی
امام با شاگردهایشان مهربان و شاگردانشان هم با وی صمیمی بودند.
دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۸
آیت الله خامنه ای
امام از غالب خبرها زودتر از ما مطلع می شوند. بنده اتفاق افتاده بارها رفتم خدمت ایشان یک چیزی را از من پرسیدند، من دیدم خبر ندارم بعد برگشتم مثلاً منزلمان دیدم بله خبرنامه امروز این بوده که بنده بنا بوده، عصری می دیدم، امام اول صبح این موضوع را دیده اند.
سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۱