سخنرانی
مقایسه نظام اسلامی با سایر حکومت ها ـ توصیه به کشورها و ملت های اسلامی
سخنرانی در جمع مسئولان کشور (تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای خامنه ای)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 17 م‍ه‍ر ‭1360

زمان (قمری) : 10 ذی الحجه ‭1401

مکان: تهران

شماره صفحه : 281

موضوع : مقایسه نظام اسلامی با سایر حکومت ها ـ توصیه به کشورها و ملت های اسلامی

زبان اثر : فارسی

مناسبت : عید سعید قربان ـ تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای خامنه ای

حضار : خامنه ای، سید علی ـ مقامات کشوری و لشکری

سخنرانی در جمع مسئولان کشور (تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای خامنه ای)

سخنرانی

‏زمان: 17 مهر 1360 / 10 ذی الحجه 1401‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: مقایسۀ نظام اسلامی با سایر حکومتها ـ توصیه به کشورها و ملتهای اسلامی ‏

‏مناسبت: عید سعید قربان ـ تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای خامنه ای‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی ـ مقامات کشوری و لشکری‏‎[1]‎

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

مقایسۀ نظام اسلامی با سایر حکومتها

‏     ‏‏ما قبل از هر چیز، همگی باید از خداوند تعالی تشکر کنیم که ملت ما را توفیق این‏‎ ‎‏خدمتگزاری های به اسلام را عطا فرموده است و از ملت تشکر کنیم که در همۀ مراحل،‏‎ ‎‏از قبل از انقلاب تا زمان انقلاب و تا پیروزی انقلاب، یکدل و یک جهت برای اقامۀ عدل‏‎ ‎‏اسلامی و برای دفع اشرار و رژیمهای فاسد و اقامۀ رژیم جمهوری اسلامی، کوشش‏‎ ‎‏کردند و از زمانی که بپا خاستند تاکنون در صحنه بوده اند و با تمام توان خود و بذل مال و‏‎ ‎‏جان و فرزند و خاندان، برای پیدا شدن عدل الهی و مستقر شدن احکام آسمانی کوشا‏‎ ‎‏بوده اند و در صحنه الآن هم بیش از پیش حاضرند. و دلیل اینکه بیش از پیش است این‏‎ ‎‏مراتب آرا در رؤسای جمهوری است که هر کدام از دیگری بالاتر ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و این رأی‏‎ ‎‏اخیر رأیی است که من گمان نمی کنم در دنیا سابقه داشته باشد که به اینطور، بدون اینکه‏‎ ‎‏تبلیغات دامنه داری شده باشد، با فرصت کم و بدون اینکه یک خوف یا طمعی در کار‏

‏باشد، همۀ قشرهای ملت از مراجع بزرگ اسلام و علمای اعلام بلاد و قشرهای دیگر‏‎ ‎‏مستضعف و بپاخاسته به پای صندوقها رفته اند و رأی خودشان را داده اند؛ یعنی، رأی به‏‎ ‎‏اسلام.‏

‏     ما مرهون این زحمات و این خدمات هستیم. همۀ ما و همۀ آقایانی که حاضر هستند،‏‎ ‎‏چه کشوری و چه لشکری، همۀ ما مرهون زحمات این ملت هستیم. این ملت، ما را از‏‎ ‎‏انزوا بیرون آورد و این ملت دست همۀ شما را گرفت و از حبسها بیرون کشید و دست‏‎ ‎‏جور ستمکاران را از سر این کشور قطع کرد. خداوند ان شاءالله ، این ملت را پایدار و این‏‎ ‎‏اشخاصی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که برای اسلام در جبهه ها و پشت جبهه ها زحمت می کشند سعادتمند و‏‎ ‎‏پیروز فرماید. تمام این مسائل برای این است، که اولاً، اسلام ایدۀ ما و شما و ملت است و‏‎ ‎‏ثانیاً، ملت همراه است با دولت، با ارتش، با مجلس، با قوۀ قضائیه و سایر ارگانهایی که‏‎ ‎‏هست؛ ملت در صحنه است. همان طوری که پیروزی برای حضور ملت در صحنه بود،‏‎ ‎‏ادامۀ پیروزی هم همین معنا را دارد.‏

‏     و شما مقایسه کنید مابین این کشور و کشورهای دیگر ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ از قبیل کشور مصر، عراق‏‎ ‎‏و سایر کشورهای نظیر آنها و کشورهای بزرگی که در پس اینجا واقع شده اند و هدایت‏‎ ‎‏می کنند آن نوکرهای خودشان ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ برای به دست آوردن قدرت. مقایسه کنید، ببینید‏‎ ‎‏رئیس جمهوری شهید می شود در ایران، هیچ اتفاقی نمی افتد، دنبال او و بعد از مدت‏‎ ‎‏کوتاه، یک رئیس جمهور به جای او می نشیند. رئیس جمهور فاسد در مصر کشته‏‎ ‎‏می شود،‏‎[2]‎‏ مصر به هم می خورد! اعلام حکومت نظامی ‏‏[‏‏می شود‏‏]‏‏ یک سال. فرق مابین‏‎ ‎‏اینجا و آنجا و این رئیس جمهور با آن رئیس جمهور این است که اینجا اتکا به اسلام است‏‎ ‎‏و همۀ ملت زیر پرچم اسلام قیام کردند و رئیس جمهور ‏‏[‏‏هم‏‏]‏‏ شهید بشود، ملت در صحنه‏‎ ‎‏است و به جای او، یکی دیگر را اقامه می کند. و آنجا پشتوانه تفنگ است و مسلسل است‏‎ ‎‏و قوای نظامی است و از ملت جدا و ملت از آنها جدا. اتکال این ملت به خداست و اتکال‏

‏دولت مصر و عراق به اروپا و امریکا و شوروی است. ملتها اینجا در صحنه هستند و ملتها‏‎ ‎‏آنجا در خارج صحنه. از این جهت است که با کشته شدن رئیس جمهور در اینجا، هیچ‏‎ ‎‏اتفاقی نمی افتد که دنبالۀ کشتن رئیس جمهور باشد و در آنجا، همچو به هم می خورد که‏‎ ‎‏برای تشییع جنازۀ نامبارک او نمی گذارند ‏‏[‏‏کسی شرکت کند؛‏‏]‏‏ باید جواز داشته باشند،‏‎ ‎‏نمی توانند تشییع جنازه کنند. برای چه؟ برای اینکه ملت مخالف آنهاست.‏

توصیۀ کشورهای اسلامی به اتکال بر خدا

‏     ‏‏و از اینجا باید به همۀ کشورهای اسلامی تذکر بدهم و اخطار کنم که شماها در اشتباه‏‎ ‎‏هستید؛ شماها که اتکالتان را از خدا برداشته و به قدرتهای دنیوی مثل شوروی، مثل‏‎ ‎‏امریکا، اتکال پیدا کرده اید و ملتهای شما از شما متنفرند و لهذا، اگر یک روز سرنیزه را‏‎ ‎‏بردارید، نابود خواهید شد، شما به خود آیید و این رویه را ترک کنید. شما از ملت ایران و‏‎ ‎‏دولت ایران الگو بگیرید. ملت ایران الآن آرامش را در کشور ایجاد کرده است و خود‏‎ ‎‏آرامش را ایجاد می کند، بدون اتکال به یک قدرت دیگری. دولت هم اتکال از سرنیزه‏‎ ‎‏را برداشته و اتکال به خدا و به ملت کرده است. از این جهت، هیچ اتفاقی نمی افتد از کشته‏‎ ‎‏شدن و شهید شدن رئیس جمهور یا شهید شدن نخست وزیر. اینها برای این است که ما در‏‎ ‎‏زیر پرچم مبارک اسلام ‏‏[‏‏هستیم‏‏]‏‏ و اتکال به خدای تبارک و تعالی ‏‏[‏‏داریم‏‏]‏‏ و ملت ما‏‎ ‎‏وفادار به اسلام است. ملتهای اسلامی دیگر هم اتکالشان به خدا و اسلام است.‏

‏     دولتها کاری بکنند که جلب نظر ملت را بکنند. دولتها بناشان بر این نباشد که در سایۀ‏‎ ‎‏سرنیزه حکومت کنند. شما دولتهای اسلامی به اندازۀ محمدرضا، نه قدرت داشتید و نه‏‎ ‎‏پشتیبان. پشتیبان او همۀ قدرتهای عالَم بود. من آن وقتی که در پاریس بودم، فهمیدم که‏‎ ‎‏همه پشتیبان این آدم هستند. مع ذلک، این ملت که قیام کرده بود آن سرنیزه را شکست و‏‎ ‎‏آن مسلسلها را درهم کوبید و آن قدرتهای بزرگ را از ایران بیرون کرد و هر چه خواستند‏‎ ‎‏او را نگه دارند و دنبال او کارهای خودشان را انجام بدهند، نتوانستند؛ برای اینکه ایران‏‎ ‎‏متکل به خدا و متکل به قدرت خود بود. دولتهای وابسته به امریکا، وابسته به شوروی، که‏

‏مخالف با نص قرآن است وابستگی آنها، بیایند بیدار بشوند؛ توجه کنند که عزت مال‏‎ ‎‏اسلام است. و اگر آنها دست بردارند از شیطنتهایی که به آنها تعلیم می دهند و برگردند به‏‎ ‎‏دامن ملتهای خودشان ـ اگر امکان برگشتن برایشان باشد ـ برگردند و به ملتهای خودشان‏‎ ‎‏بپیوندند تا محتاج به سرنیزه نباشند و محتاج به حکومت نظامی نباشند. شما دیدید که با‏‎ ‎‏این انقلاب عظیمی که در ایران واقع شد، یک روز حکومت نظامی اعلام نشد، یک روز‏‎ ‎‏وضع غیر عادی در هیچ جای این کشور اعلام نشد؛ برای اینکه حکومت نظامی برای‏‎ ‎‏سرکوبی ملت است و ما کسی را نداشتیم که از ملت جدا باشد و بخواهد ملت را سرکوب‏‎ ‎‏کند.‏

‏     اینکه صدام اینقدر بعد از به دام افتادن و کار غیر عقلایی کردن و روی تخیلاتی که به‏‎ ‎‏او تحمیل کرده بودند، به ایران حمله کرد و امروز می خواهد خودش را از این دام بیرون‏‎ ‎‏بکشد و هر روز یک جور، یک نحو یک توطئه انجام می دهد، یک روز با اسرائیل‏‎ ‎‏می سازد و یک جایی از کشور خودش را بمباران می کند، یک بنگاهی را بمباران می کند‏‎ ‎‏و به گردن ایران می گذارد و ایران را با اسرائیل موافق می داند، هم پیمان می داند؛ ایرانی که‏‎ ‎‏از قبل از انقلاب با اسرائیل مخالف بوده است و از اول انقلاب تاکنون همیشه مخالف‏‎ ‎‏بوده است و اعلام مخالفت کرده و همه چیز را به روی او و دوستان او بسته است، این‏‎ ‎‏ایران را می گوید مخالف با اسرائیل نیست، بلکه هم پیمان با اسرائیل است. خوب، این‏‎ ‎‏مرد چه داعی داشت که خودش را به این دام بیندازد تا محتاج به اینطور دروغهای‏‎ ‎‏شاخدار و اینطور توطئه ها بشود. و یک روز هم در کویت، یک عملی انجام می دهند و‏‎ ‎‏می گویند که این عمل را ایران انجام داده است.‏

‏     این کویت و سایر شیخ نشین ها تنبه پیدا بکنند به اینکه اینطور امور برای آنها صرفه‏‎ ‎‏ندارد. بدانند این معنا را که ابرقدرتها از شما استفاده می کنند و آن روزی که دیدند از شما‏‎ ‎‏استفاده حاصل نمی شود، تفالۀ شما را به دور می ریزند.‏

‏     ما دیدیم که قبل از اینکه سادات ساقط بشود، امریکا جانشین برای او معیّن می کرد.‏‎ ‎‏سادات باز زنده بود و داشت مثل حیوانات راه می رفت! لکن امریکا پیش بینی کرد که‏

‏باید به جای او که باشد؛ آن نوکری که همۀ حیثیت خودش را به باد داد در خدمتگزاری به‏‎ ‎‏امریکا، آن روزی که کشته شد و آنطور بساط در مصر پیدا شد. این رئیس جمهور‏‎ ‎‏تحمیلی ثانی،‏‎[3]‎‏ که خیال دارد در مصر مثل آن حکومت کند و دربست خودش را در‏‎ ‎‏اختیار امریکا گذاشته است، قبل از اینکه به ریاست برسد، اعلام همبستگی خودش را با‏‎ ‎‏اسرائیل و امریکا کرده است. ندیده است که همان طوری که سلف طالحش‏‎[4]‎‏ به واسطۀ‏‎ ‎‏خشم ملت به جهنم واصل شد، همین عمل را با او هم خواهند کرد.‏

دعوت از ملت مصر و عراق برای قیام

‏     ‏‏ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند برخلاف این توطئه ها، همان طوری‏‎ ‎‏که ایران قیام کرد، آنجا هم خواهد پیروز شد. ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او‏‎ ‎‏اعتنا نکند و همان طور که ایران حکومت نظامی را شکست و به خیابانها ریخت، آنها هم‏‎ ‎‏بشکنند و به خیابانها بریزند و این تفاله های امریکا را بیرون بریزند. ملت مصر ننشینند تا‏‎ ‎‏این قدرت از بین رفته دوباره دست و پای خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملت‏‎ ‎‏تحمیل کند. امروز روزی است که ملت مصر باید قیام کند. امروز روز ضعف دولت است‏‎ ‎‏و قدرت ملت. باید قدرت را نشان دهد و اعتنای به این حکومت نظامیِ برخلاف همۀ‏‎ ‎‏موازین نکند و بشکند این حکومت نظامی را و به خیابانها بریزد و این دولتی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏می خواهد با سرنیزه با اسلام مخالفت کند و به صراحت می گوید که هر کس که به اسلام‏‎ ‎‏وفادار باشد او را سرکوب می کنیم، ‏‏[‏‏از بین ببرد.‏‏]‏‏ این تکلیفی است برای ملت مصر، برای‏‎ ‎‏علمایی که وابسته به حکومت نیستند. این تکلیفی است برای علما. علمای مصر بپا خیزند‏‎ ‎‏و برای خاطر خدا، از اسلام دفاع کنند. چه عذری است برای علمای مصر که اعلام‏‎ ‎‏ضدیت با اسلام را ـ این حکومت قبل از آمدنش به سرکار اعلام کرده است که هر چه با‏‎ ‎‏اسلام ربط داشته باشد ما او را سرکوب می کنیم ـ چه عذری است برای علمای اسلام در‏

‏مصر که نشسته اند و گوش می کنند تا اینکه اینها دوباره غلبه کنند؟! امروز شما پیروزید.‏‎ ‎‏ملت مصر امروز قدرت دستش است.‏

‏     ارتش معلوم نیست که با دولت باشد، مگر آنهایی که جیره خوار امریکا هستند. ارتش‏‎ ‎‏مصر توجه کند به اینکه اگر بخواهد پشتیبانی کند از این حکومتی که اعلام کرده است که‏‎ ‎‏من تابع امریکا هستم و اسرائیل و من هر کس دم از اسلام بزند او را خفه می کنم، این ننگ‏‎ ‎‏را به خودش، ارتش مصر راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از این، باز اسرائیل بیاید و به شما‏‎ ‎‏حکومت کند، و اسرائیل و امریکا مقدرات شما را در دست بگیرند. ارتش عراق چه‏‎ ‎‏بهره ای برد از این کار؟‏

‏     خطای صدام که به واسطۀ خدمتگزاری به امریکا و خدمتگزاری به اسرائیل، که از‏‎ ‎‏ایران صدمه دیده بودند، به ایران حمله کرد، ارتش عراق چه بهره ای از این برد؛ جز اینکه‏‎ ‎‏هزاران نفر از افرادش در اینجا کشته شدند؟ ارتش عراق که می بیند ملت عراق با این‏‎ ‎‏حزب فاسد، با این حزب کافر مخالف است، او هم مخالفت کند و دیگر اجازه ندهد‏‎ ‎‏بیش از این جوانانشان کشته بشود. ما و ارتش ما نمی خواهیم که جوانان مسلمین که با فشار‏‎ ‎‏به ایران می آیند برای اینکه عمل کنند بر طبق افکار فاسد صدام، کشته بشوند. ما همۀ ملت‏‎ ‎‏اسلام و جوانان اسلام را دوست داریم و می خواهیم که به راه حق و به راه اسلام و به راه‏‎ ‎‏ملتهای خود سیر کنند. ارتش عراق چرا نشسته و صدام دارد مملکت عراق را تباه می کند‏‎ ‎‏و ارتش عراق را تباه می کند و اسلام را زیر پا می گذارد؟ ارتش عراق، ملت عراق، بپا‏‎ ‎‏خیزید و این تفاله ها را بیرون ریزید! همۀ ملتهای اسلام باید قیام کنند و راه حق را به پیش‏‎ ‎‏بگیرند. همۀ دولتها باید برگردند و خاضع بشوند در مقابل ملت. البته از صدام گذشته‏‎ ‎‏است؛ مثل اینکه از سادات هم گذشته بود. ‏

توصیۀ جوانان به استقلال در اندیشه

‏     ‏‏و اینهایی که در داخل کشور ما به تخیلات فاسد، مشغول به شرارت هستند، ما هیچ‏‎ ‎‏میل نداریم که این جوانهای گول خورده و این دختر و پسر گول خورده در این بیغوله ها‏

‏پیش این شیاطین باشند و از آنها الهام بگیرند. شما جوانها ـ دختر و پسر ـ چه دیدید از این‏‎ ‎‏سران فاسد خودتان جز ادعا و جز انحراف؟ مگر همینها نبودند که ادعا می کردند ما با‏‎ ‎‏خلق موافقیم، با دیگران مخالف و با اجانب مخالف؟ مگر اینها ادعا نمی کردند و باز هم‏‎ ‎‏نمی کنند ـ لفظاً ـ که ما با امریکا مخالفیم و با غرب مخالف؟ شما دیدید که عملاً بر خلاف‏‎ ‎‏این عمل کردند و به دامن امریکا پناه بردند و امریکا از آنها پشتیبانی می کند. شما جوانها‏‎ ‎‏چرا فکرتان را در اختیار دیگران گذاشتید؟ چرا استقلال فکری ندارید؟ چرا خودتان‏‎ ‎‏مطالعه نمی کنید در احوال این سرانتان که شما را دارند تباه می کنند و خودشان یا در‏‎ ‎‏بیغوله ها هستند یا فرار از این کشور کردند و ‏‏[‏‏می خواهند‏‏]‏‏ شما را به هلاکت بیندازند و‏‎ ‎‏می گویند بعد، که شما کارها را انجام دهید، ما می آییم و به شما حکومت می کنیم؟ چرا‏‎ ‎‏تفکر نمی کنید؟ چرا توجه ندارید به مصالح خودتان؟ آن روزی که اینها بیایند و سلطه‏‎ ‎‏پیدا کنند بر این کشور، معلوم نیست که با شماها هم چه خواهند کرد. کسی که طریقۀ اسلام‏‎ ‎‏را ندارد، وفادار نیست. همینها بودند که افراد خودشان را ترور می کردند به مجرد اینکه بر‏‎ ‎‏خلاف رأیشان عمل می کردند و همینها هستند که اگر ـ خدای نخواسته، به فرض محال ـ‏‎ ‎‏قدرت در دستشان بیاید، جز حزب خودشان و جز اشخاصی که مربوط به خودشان‏‎ ‎‏است، تمام هواداران را ـ اگر بیدار بشوند و یک کلمه بخواهند برخلاف آنها بگویند ـ قتل‏‎ ‎‏عام خواهند کرد. شما گمان نکنید که اینها برای ملت، برای شما و برای اسلام ارزش قائل‏‎ ‎‏هستند. شما دیدید که با همۀ ادعاها که اینها داشتند، به جایی فرار کردند که می گفتند ما‏‎ ‎‏دشمن با آنها هستیم و پناه به جایی بردند که دشمن همۀ ملتها است و ملتهای ضعیف. چرا‏‎ ‎‏فکر نمی کنید و چرا به خودتان رحم نمی کنید؟ بیدار بشوید! توجه کنید و دست از این‏‎ ‎‏شرارتها بردارید! و شما را اغفال نکنند برای مقاصد خبیث خودشان و شما را به کشتن‏‎ ‎‏ندهند! ما میل نداریم که شماها، جوانانی که برای این ملت می توانید یک ذخیره باشید،‏‎ ‎‏تباه بشوید؛ تباه فکری بشوید و بعد هم تباه جانی.‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی، سلامت و سعادت همۀ ملت را و همۀ ملتها را و خصوصاً‏‎ ‎‏مستضعفین را خواستارم. و از همۀ کسانی که این ملت با زحمت خودش آنها را به مقامی‏

‏رسانده است می خواهم که تمام توان خودشان را برای خدمت ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ این مستضعفین و‏‎ ‎‏خدمت ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ این بیغوله نشین های بیچاره و خدمت به این زاغه نشینان صرف کنند. و‏‎ ‎‏ان شاءالله ، بعد از استقرار حکومت که الآن دیگر تمام شد همۀ جهات ـ عذری برای هیچ‏‎ ‎‏یک از شماها نیست؛ برای اینکه سابقاً کارشکنی می شد و حالا شما همه تفاهم دارید و‏‎ ‎‏کارشکنی هیچ یک برای دیگری نمی کند ـ همه هم فکر و هم صدا قیام کنید و برای این‏‎ ‎‏مستضعفین و برای این ملت که به همۀ ما و به همۀ شما منت دارد و حق دارد، برای آنها‏‎ ‎‏خدمت کنید و ان شاءالله ، موفق شوید. و از قوای نظامی می خواهم که با قدرت تمام، این‏‎ ‎‏تتمۀ این اشخاصی که به ناحق در مملکت ما وارد شدند، به اینها خاتمه دهند و آنها را از‏‎ ‎‏کشورمان ان شاءالله ، بزودی اخراج کنند. و امید است که خداوند به همۀ شما، لشکری و‏‎ ‎‏کشوری، ملت و همۀ ملتهای مستضعف دنیا سعادت بدهد و دست مستکبرین را از سر‏‎ ‎‏مستضعفین کوتاه کند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

  • ـ آقایان: حسینعلی منتظری، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس دیوانعالی کشور)، ربانی املشی (دادستان کل کشور)، مهدوی کنی (نخست وزیر) و اعضای کابینه، نمایندگان مراجع عظام: گلپایگانی، مرعشی نجفی و شیرازی، اعضای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شواری عالی قضایی، دادستان کل انقلاب، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، اعضای شورایعالی دفاع، شورای فرماندهی سپاه پاسداران، فرماندهان نیروهای سه گانۀ ارتش، نمایندگان ستاد مشترک ارتش، رؤسای دوایر سیاسی ایدئولوژیک ارتش، شهربانی، ژاندارمری، شورای سرپرستی صدا و سیما، نمایندگانی از جبهه های آزادیبخش، جانبازان انقلاب و خانواده های شهدا، خبرنگاران داخلی و خارجی.
  • ـ اعدام انقلابی محمد انور سادات، رئیس رژیم حاکم بر مصر.
  • ـ حُسنی مبارک که پس از ترور سادات، به جای او به ریاست جمهوری مصر رسید.
  • ـ طالح: ناپسند، خطاکار.