مجله کودک 218 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 218 صفحه 20

سپس فرزندش را به کوه البرز برد و در آنجا او را به مرد پارسا و درستکاری که در میان غاری زندگی میکرد، سپرد و تمام قصة فریدون را به همراه خوابی که ضحاک دربارة او دیده بود، برای مرد تعریف کرد. مرد پارسا به فرانک قول داد که از پسر کوچک او مثل فرزند خودش پرستاری و مواظبت کند. مأموران ضحاک، به مرغزار هجوم بردند و برای یافتن فریدون، وجب به وجب آن را گشتند و زیر و رو کردند. اما کوچکترین اثر و نشانی از او به دست نیاوردند. این شکست، آنها را به قدری خشمگین کرد که موقع رفتن، آن گاو زیبای بیمانند را کشتند و نگهبان مرغزار را هم به باد کتک گرفتند! سالها گذشت. فکر فریدون مثل یک کابوس ترسناک همه جا با ضحاک بود و از ذهن او بیرون نمیرفت. با این حال، کوچکترین نشانی از دشمن خود پیدا نکرده بود و نمیدانست فریدون چند سال دارد، چه شکلی است، در کجا زندگی میکند، و یا ... این همه بیخبری ضحاک را آشفته کرده بود! (ادامه دارد) لغتنامه قرآنی حرف: «ف» فَلَقْ فّلّق یعنی، شکافته شده. برای آن معنیهای دیگری هم نوشتهاند. مثل: شکاف وسیع، دره، صبح و ... فّلّق از کلمة فّلْقْ، به معنای «شکافتن» گرفته شده است. «فالِقْ» هم از همین کلمه میآید، که به معنای: «شکافنده» است. در آیه 63 سورة «شعرا» میخوانیم: «دریا شکافت و هر قسمتش مانند کوه بزرگی گردید.» و در آیة 95 سورة انعام آمده است: «خدا شکافندة دانه و هسته است.» در جزء آخر قرآن مجید سورهای به نام «فّلّقْ» هست. در آیة اول این سوره میخوانیم: «بگو پناه میبرم به پروردگار آفریدهها (مخلوفات).» در اینجا منظور از فّلّقْ، مخلوقات و آفریدههای خداوند است. چارهای جز برگشت استوارت به نزد خانواده واقعیاش وجود ندارد. این موضوع باعث ناراحتی جو میشود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 218صفحه 20