
یک خاطره، هزار پند
برخورد حضرت امام با همسرشان بسیار صمیمانه و محترمانه بود. برای امام در مسایل شخصی و خانوادگی، نظر همسرشان محترم بود و در زندگی کمتر سختگیری میکردند و خانم (همسر امام) در رفت و آمدها و لباس پوشیدن آزاد بودند. فقط مقید بودند که معصیت نکنند. امام تا هنگامی که خانم بر سر سفره حاضر نشده بودند، غیرممکن بود که سر سفره بیایند و مشغول غذا خوردن شوند. یکی از دختران امام نقل میکنند: یادم میآید که بچه بودیم و با توپ توی اتاق بازی میکردیم و توپ را زدیم و شیشه را شکستیم، امام خیلی ناراحت شدند و آمدند تا ما را ادب کنند که چرا این کار را کردید؟ من گفتم: «خانم به ما گفتند بازی کنید، عیب ندارد.» تا من این را گفتم، امام به ملاحظه همسرشان، هیچ نگفتند و سرشان را پایین انداختند و از اتاق بیرون رفتند. هیچ وقت بچهها ندیدند که امام به همسرشان بگویند: «فلان کار را برای من بکن.» و یا حتی «یک چای برای من بریز.» اگر همسر امام در خانه مشغول انجام کاری بودند و بچهها نشسته بودند، اما با ناراحتی میگفتند: شما نشستهاید و خانم کار میکنند؟!
اسنوبل از استوارت میخواهد که حرفی نزند و از آنجا برود اما دیگر دیر شده است و گربه ولگرد، استوارت را دیده است. او بقیه گربههای ولگرد را هم صدا میزند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 220صفحه 5