ما بیرون از جنگل در امان هستیم . این جا تعداد زیادی از حیوان های مختلف در کنار هم هستند . بعضی از آنها یال های فردار و توری شکل و شاخ دارند و پا های بعضی از آنها بلندبلند و دم شان درازدراز است .
دایناسور عزیزم
شیطونک امروز هنگام غذا خوردن پیش دریپتوزاروس صدا های زشت و بی ادبانه ای از خودش درآورد . خیلی پر سر وصدا ، با ملچ و مولوچ غذا خورد و هورت کشید . اما حالا خیلی ناراحت و پشیمان است و قول داده از حالابه بعد بچه خوبی باشد . حالا ببینیم !
شیطونک ساعتها زیر شکم آلاموزاروس می دود و کیف می کند . من به او می گویم ممکن است زیر قدم های بزرگ او له شود اما شیطونک گوش نمی کند .
دیشب خواب عجیبی دیدم . خواب دیدم یک چیزی ماه و ستاره و خورشید را خورد و همه جا تاریک شد . خواب دیدم که برف های پنبه ای آبدار از آسمان بارید و زمین را پوشاند و آنجا هیچ سرپناه و غذایی نبود . در حالی که می لرزیدم ، از خواب بیدار شدم . گرمای یکی از کوچولوها را در کنارم احساس کردم . آن لحظه از این که فقط یک رؤیا بود ، خیلی خوشحال شدم اما این خواب چه تعبیری دارد ؟ تو کجا هستی ؟ تو کجایی ؟
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 91صفحه 13