پزشک متواری قاچاقچی!
چشم مأموران و کارمندان آن فرودگاه
رفته بود و حتی نمیتوانستند یک
چرت بعد از نهار بزنند!
عاقبتِ دزدی که اموال خودش را
دزدید چنینی شد که در حال حاضر هر
کس از این ماجرا با خبر شده برخودش
وظیفه دیده که بدود و از دکتر بخت
برگشته شکایت کند. جالب این است
که شاکیان، همان افرادی هستند
که باید این مسئله را حلّ و فصل
میکردند و این همه قشرق، حاصل
بیتوجهی خود آنهاست!
سر ضرب خروسها را زمین میزدند
و سر میبریدند و یک بزم ملی به راه
میانداختند و با جوجه کبابهای لاری
حالــی میبردند و به ریش پزشــک
خیرخواه میخندیدند.
اگـر هم پزشــک خیرخــواه اعتراض
میکــرد، میگفتنــد ما خروسها را
انگشتنگاری کردیم، دیدیم نفری یک
انگشــت کـم دارند. بعد فهمیدیم یک
ریگی به کفششـان است و برای همین
همگی را اعدام کردیم،بعد خوردیم!
به هــر حــال پزشــک محتــرم خیلی
شانس آورده است که اعصاب نوردی
فقط در اینجا رایج است!
پزشک محترم که سرنوشت غم
انگیز خروسهای خود را میدید،
ناگهان جوگیر شد و روزی از روزها،
خروسهای خودش را دزدید تا همه
بتوانند از نفسهای راحتی که میکشند،
کیف کنند. چون خروسها جنگی بودند،
دم به دقیقه به همدیگر میپریدند و
ایجاد اغتشاش و بینظمی میکردند و
حراست فرودگاه باید کار و زندگیاش
را رها میکرد و برای جدا کردن آنها از
یکدیگر ، عازم منطقۀ درگیری میشد.
در ضمن با وجودخروسها،خواب از
نتیجه گیری
افغانیها یک نوک سوزن روحیۀاعصاب
نوردی داشتند، خروسها نمیتوانستند
بیدردسر به مدت یک ماه در کشور
افغانستان و در فرودگاه کابل به راحتی
زندگــی کنند و به محض رســـیدن به
ایران این همه بدبختی گریبانشــان را
بگیرد.
دومـاً اگــر افغانهـا یک سر ســوزن به
اعصاب نوردی فکر میکردند همانجا
از ایـن ماجــرا چند درس میگیریم؛
اولاً که اعصــاب نوردی به عنوان یک
ورزش همگانی فقط در کشور ما رایج
اســت و ما باید آن را هــر چه زودتر
به کشورهای همسایه نیز صادر کنیم.
البته قبــل از صــدور، مجوزهای لازم
تهیه شود تا سرنوشت آن مثل خروسها
نشــود چون ظاهراً اعصاب نوردی در
ممالک دیگر جدی گرفته نمیشود. اگر
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 171صفحه 6