مجله نوجوان 140 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 140 صفحه 10

یاد دوست من بهترین طنزهایم را پس از آن « دیدار» نوشته ام! کیومرث صابری «گل آقا» چند ماهی پیش از ارتحال آن وجود عزیز و نادره روزگار ـ امام خمینی (س) ـ روزی به حجّت الاسلام دعایی گقتم: «پیش از آن که «گل آقا­» باشم، در محضر شریف آقای خامنه­ای ( رهبر عزیز ما در حال حاضر) و قبل از آن در دفتر شهید رجایی بودم و افتخار آن را داشتم که در معیت آن بزرگواران، گاهی شرف ملاقات با حضرت امام را داشته باشم. اکنون چند سالی است که از این فیض محرومم و دلم، هوای دیدار آن محبوب را دارد و به دیداری از راه دور، قانع نیستم. آیا برای دست بوسی امام، راهی نیست؟» آقای دعایی پس از سکوتی کوتاه، گفت: «خدا بزرگ است». * ** دو هفته­ای بعد، شبی آقای دعایی تلفن کرد که فردا صبح ساعت 7 به خانه­ات خواهم آمد تا به جایی برویم. دانستم که داستان چیست و آماده شدم. *** در گذر از کوچههای جماران، پاسداران ـ این دلسوخته ترین عاشقان امام ـ وقتی به آقای دعایی سلام می­کردند، کما بیش از «گل آقا­» می­پرسیدند. دانستم که از پیشتر، از ایشان درباره گل آقا سؤالاتی داشتهاند. چون گل آقا را می­دیدند، می­پرسیدند: «شنیده­ایم امام، گاهی با خواندن نوشتههایت لبخند می­زند. از این که اماممان را شاد می­کنی از تو ممنونیم. آیا خود، از این موضوع خبر داری؟» کما بیش، خبر داشتم. چون در تعهدم بود که آزرده

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 140صفحه 10