مجله نوجوان 140 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 140 صفحه 18

سرم را سرسری متراش­ای استاد سلمانی که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی مجید صالحی در روزگار قدیم پادشاه یک کشوری فوت کرد به خاطر همین یک شب بی هوا از قصر و پسرش پادشاه شد ولی اون از پادشاهی رفت بیرون خوشش نمی اومد مادر بیچاره­اش در به در افتاد دنبالش و زمان زیادی گذشت شاه هم قیافه شروع به پیدا کردنش کرد ژولیده و درهمی پیدا کرده بود ما به دنبال پادشاه می­گردیم هر کی اونو پیدا کنه کلی جواهر و طلا بهش میدیم. .. گرفت ... گرفت ... آقا من عاشق یک دختر شدم باسم...، اسم باباش ... ولی باباش نمیذاره ... سلام.. بچهها بیاین بی زحمت می­شه برو ... کی می­خواین دست از این خیلی دلش میخواست که به سلمانی درب وروی شو موهای منو کوتاه روزیت رو جای دیگه حواله کنه، برود، و دلش رو به درلا زد و رفت. پیدا کردم کنین؟! برو ... برو بابا جان خدا مفت خوری بردارین؟!... ­ای آقا. .. هر روز ما رو بگو چقدر یک کلاک تاره زود اومدیم آقا این چه آقا، تو تمرین می­زنن که مفت بریم توی وضعشه کردی خوری کنن! مجله دوست بازی کنیم

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 140صفحه 18