مجله نوجوان 140 صفحه 26
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 140 صفحه 26

آسمانیها قربان ولیئی و خداوند مهربان است.... ... و خداوند، مهربان است و گرمای محبت خداوند دانهها را از دل خاک می­رویاند- و خداوند مهربان است و مهربانی­اش، ابری می­شود و می­بارد و زمین تشنه، با این همه دست سبز، در قنوتِ شُکر است. و خداوند، مهربان است که هر بامداد، اشتیاق زیستن را در رگهای ما جاری می­کند. و خداوند مهربان است که پرندهها هستند، آسمان، آبی است، رودها جریان دارند، خوشههای گندم می­رقصند، و خداوند مهربان است که مهربانی هست و می­توان دوست داشت و می­توان عشق ورزید. و خداوند مهربان است که می­توان صمیمانه با او حرف زد؛ و خداوند مهربان است که گناهان ما را می­بیند و ندیده می­گیرد. و خداوند همة مهربانی است و مهربانیِ خداوند، در ذرّه ذرّة هستی جریان دارد. و هستی جریانِ پیوستة مهربانی خداوند است. در کوچه باغ حکایت حکایت سنگ جوانمردی عارف در صحرایی گذشت. سنگی دید که به سان چکههای باران، پیوسته از او آب می­چکید. جوانمرد از اولیای خداوند بود، دعا کرد که سنگ از ریختن اشک ایمن شود. دعا به اجابت رسید. پس از مدتی باز گذر این ولیّ خدا به آنجا افتاد. دید پیوسته سنگ اشک می­ریزد. با خود گفت: مگر سنگ ایمن نشد؟ سنگ به صدا درآمد که:­ای ولیّ خدا! من ایمن شدم. اول از حسرتِ دوری، اشک می­ریختم، اکنون از رحمت و مهربانی خداوند اشک می­بارم. (کشف الاسرار میبدی)

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 140صفحه 26