مجله کودک 264 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 264 صفحه 5

بچه­های مدرسه در نماز جمعه­ی تهران، قلک­های خود را شکسته بودند و پولهایش را برای جنگ هدیه کرده بودند. حضرت آیت ا... خامنه­ای تعریف می­کنند، فردای آن روز که خدمت حضرت امام رسیدم، ایشان را در حالی که چشمهای جذابش از اشک پر شده بود، دیدم. به من فرمودند: کار این بچه­ها را دیدی؟ به قدری این کار به نظر ایشان عظیم آمده بود که آن بزرگوار را متأثر ساخته بود. او خوب می­فهمید و درست تشخیص می­داد. او از همه­ی انسان­هایی که ما تاکنون دیده­ایم و وصف آنان را شنیده­ایم- غیر از انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار (ع)- یک سر و گردن بالاتر بود. افراد بزرگی که ما در تاریخ گذشته و معاصر، زندگی آنان را مطالعه کرده­ایم، هیچ کدامشان از نظر عظمت، اصلاً قابل مقایسه با شخصیت عظیم حضرت امام (س) نبودند؛ اما همین امام در مقابل مردم می­گفت: من در برابر شما احساس حقارت می­کنم. همان شخصیت با عظمت که امروز مردم دنیا و دشمنان او نیز به عظمتش اعتراف می­کنند، می­گفت: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر از آن است که رهبر گویند. او راست می­گفت و تعارف و تظاهر نمی­کرد. امام تا آن اندازه برای مردم احترام قائل بودند که خود را خدمتگزار آنان می­دانستند. مثل این نمونه را در دنیا و تاریخ سراغ نداریم. او پیش جان می­رود تا او را از خواب بیدار کند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 264صفحه 5