مجله کودک 264 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 264 صفحه 9

است. او اصلاً شبیه کرم سبز و کوچکی نبود که درون پیله رفت. «کاتر» روی یک برگ نشست و شروع به فکر کرد. آخر او چطور می توانست «پیلار» را پیدا کند . حالا دیگر حتی نمی­داند او به چه شکلی درآمده است. او همیشه «پیلار» را به شکل یک کرم ابریشم سبز و کوچک دیده بود. «کاتر» با خودش فکر کرد: - کار ساده­ای نخواهد بود. من چطور می­توانم خواهر پروانه­ام را پیدا کنم وقتی حتی نمی­دانم دنبال چه چیزی بگردم؟ اما «کاتر» می­دانست باید هر جور شده خواهرش را پیدا کند. پس در آسمان پرواز کرد و به دنبال خواهرش گشت. هر وقت پروانه­ای می­دید به سمت او می­رفت و می پرسید: - «پیلار» هستی؟ و هر بار جواب «نه» بود، «کاتر» به گشتن ادامه داد. او تقریباً از صد پروانه این سوال را پرسیده بود ولی هیچ کدام از آنها خواهرش نبودند. همه دلشان می­خواست به «کاتر» کمک کنند. برای همین درآمد، منتظر نفر بعد بماند. بعد از آن پیله­های خود را بافتند و در آن پنهان شدند. وقتی دو کرم ابریشم در پیله بودند. طوفان دیگری شروع شد و آنها را از شاخه­ی خودشان برداشت و جایی دورتر به زمین انداخت. اما این بار آنها کنار هم به زمین نیفتادند. «کاتر» کنار رودخانه افتاد و «پیلار» کنار دشت. وقتی کرم ها از پیله­های خود بیرون آمدند، نتوانستند همدیگر را پیدا کنند. آنها اطراف خود را نگاه کردند اما خانه را هم پیدا نکردند. هر کدام از کرم­های ابریشم، که حالا تبدیل به پروانه­های زیبایی شده بودند، در دنیای بزرگ تنها مانده بود. وقتی «پیلار» از پیله بیرون آمد، گفت: - «کاتر» کجاست؟ همین طور «کاتر» با خود فکر کرد: «پیلار» کجا می­تواند باشد؟ دو پروانه تصمیم گرفتند که دنبال یکدیگر بگردند. «کاتر» همین طور که پرواز می­کرد، به خود نگاه کرد و فهمید به پروانه­ی زیبایی تبدیل شده است. پروانه­ای با بدن زرد که روی بال­هایش خال­های زرد و سیاه پس از صبحانه او شروع به گردش در محله می­کند. گربه­ی دیگری با گارفیلد همراه می­شود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 264صفحه 9