مجله کودک 264 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 264 صفحه 33

از توی صندوقخانه، بقچه­اش را بیرون می­آورد. گره­اش را باز می­کرد. نخهای پشمی که خودش ریسیده بود، در می­آورد و برای دختر آرزوهایش لباس می­بافت: دامن چین چین، پیراهن رنگین، چارقد گلدار، شال زرباف و چادر نقره­نشان. خاله قزی هر روز آنها را باز می­کرد و نگاه می­کرد و با خودش می­گفت: «وقتی گلم بیاید، وقتی سنبلم بیاید، دامن چین چین تنش می­کنم. چارقد گلدار سرش می­کنم. شال زرباف به کمرش می­بندم. چادر نقره­نشان روی سرش می­اندازم. دستش را می­گیرم و به کوچه می­برم. هر کس او را ببیند، به به می­گوید: «خاله قزی این فکرها را می­کرد و این حرفها را می­زد و قند توی دلش آب می­شد.» یک روز وقتی خاله قزی توی اتاقش نشسته بود و برای دختر گلش جوراب می­بافت، صدای در خانه بلند شد. خاله قزی بقچه­اش را بست. پنجره را باز کرد و توی کوچه را نگاه کرد و گفت: «بفرمایید». یکی از زنهای همسایه که تازه به آن کوچه آمده بود، پشت در بود. زن همسایه سلام کرد. خاله قزی جواب سلامش را داد و گفت: «الان می­آیم، در را باز می­کنم.» به نظر شما، زن همسایه چه کاری می­تواند با خاله قزی داشته باشد؟ آیا خاله قزی صاحب دختری می­شود؟ برای فهمیدن ادامه­ی قصه، می­توانید کتاب «دختر کدو تنبل» را به بهای 250 تومان از کتابفروشی های معتبر کودک تهیه کنید و بخوانید تا سر از ماجرای خاله قرمزی در آورید. از آن سو، جان تصمیم می­گیرد گارفیلد را به دامپزشکی ببرد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 264صفحه 33