شکوفه های بغض جماران!
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1374

شکوفه های بغض جماران!

 شکوفه‌‌‌ های بغض

‏جماران!‏

‏زخمۀ مرگ ـ ‏

‏باز هم، کاری است: ‏

‏بغض بچه‌‌‌ های جماران، با هزاران یاد و خاطره و فریاد، هزار پاره می‏‎‌‌‌ ‎‏شود- و هر پاره‏‎‌‌‌ ‎‏ای، یادآور‏‎ ‎‏هزار‏‎ ‎‏«ترکش» و تنهایی! ‏

‏تابوت «احمد» ـ‏

‏سر بر شانه‌‌‌ های بهاران، موج بر می‌‌‌ دارد.‏

‏بغض، می‌‌‌ شکند‏

‏و داغ «امام» ـ تازه‌ی تازه ـ از زخمهای شهر، بیرون می‌‌‌ زند.‏

‏بهار، بهار غریبی است.‏

‏از دست «گریه» هم، کاری ساخته نیست! ...‏

‏ همین مصیبتهای خوب، اگر نبود، آدم به خدا نمی‌‌‌ رسید.‏

‏مصیبتی که آدم را به خدا نرساند، هنوز «مصیبت» نیست:‏

‏«... و بشر الصابرین- ‏

‏الذین اذا اصابتهم مصیبه، قالوا: ‏

‏انا لله و انا الیه راجعون‏‎[1]‎‏ »‏

‏اهل «صبر» را بشارت ده. همان‌‌‌ هایی که چون مصیبتی به آنان رسید، گفتند: ما مال خدا هستیم، و به او باز می‌گردیم.‏


‏اما غریبی نکنید:‏

‏هرکس در یکی از همین روزها ـ می‌‌‌ میرد!‏

‏راه باز است و جاده دراز ...‏

‏از سر راه مرگ کنار بروید. این، کار همیشگی اوست که «سرزده» بیاید.‏

‏مردان خدا، با «مرگ»، خودمانی‌‌‌ اند!‏

‏ مرگ را مرانید. مرگ، که غریبه نیست ...‏

‏شکوفه‌‌‌ های بغض جماران را بنازم ـ‏

‏که باز هم، به داد دنیا می‌‌‌ رسد، تا «بهار» را از «تنهایی» درآورد! ‏

‏و همۀ هنر احمد نیز، در همین بود: ‏

‏هرجا که حس کرد باید بگوید، مردانه ایستاد و فریاد زد ـ‏

‏و هر وقت که دید نباید بگوید، حتی همان آه را، هم، برای خویش نگاه داشت!‏

‏عرضِ زندگی، طرح تکلیف آدمی است.‏

‏ مهم این نیست که آدم، کی بیاید و کی برود.‏

‏زیبندگی، «زندگی احمد»، عرض آن بود و نه طولش.‏

‏«مرگ»، با این که هر روز و هر ساعت می‌‌‌ آید، هیچ وقت تکراری نیست.‏

‏آدمهای تکراری، به درد مرگ، هم نمی‌‌‌ خوردند.‏

‏آدمهای دست چندم، هر قدر که طویل باشند، نه از «زندگی» سر در خواهند آورد، و نه از «مرگ»! ‏

‏در روزگارِ «رستاخیز»ـ ‏

‏«عرض» انسان را اندازه می‌‌‌ کنند، نه «طول» او را.‏

‏«الذی خلق الموت والحیات، لیبلوکم ایکم احسن عملاً!...»‏‎[2]‎‏ ‏

‏خداوند، مرگ و زندگی را بیافرید، تا بنگرد چه کسی از شما زیباتر، دل انگیزتر و مؤثرتر عمل می‌‌‌ کند! ...» ‏

‏و چه هنری، زیباتر از این...‏

‏26 اسفند 1373 ‏

‏ ‏

‏ابوالقاسم حسینجانی ‏

 

 

  • -  سوره بقره، آیه های 155و 156
  • - سوره ی ملک، آیه ی2