ناگفته های شیخ اصولگرایان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1395

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : طباطبایی، سید مهدی

ناگفته های شیخ اصولگرایان

ناگفته های شیخ اصولگرایان


‏عضو‏‎ ‎‏شاخص جامعه روحانیت مبارز هشدار داد اگر بزرگان اصولگرا به میدان نیایند،‏‎ ‎‏جریان سومی متولد می شود که نه فقط اصولگرایان که کل کشور را دچار بحران‏‎ ‎‏خواهد کرد‏‎.‎

‏حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی عضو شاخص جامعه روحانیت مبارز در اولین گفت و‏‎ ‎‏گوی خود در سال 95 روبه روی ما (انتخاب) نشست تا از اصولگرایانی روایت کند‏‎ ‎‏که خود را عقل کل می دانند، خشونت  می کنند، انحصارطلبند و به دنبال منزوی‏‎ ‎‏کردن بزرگان هستند. ‏


همان هایی که به عقیده وی خود را خودی تر به نظام و‏‎ ‎‏انقلابی تر و حتی پیک و رابط بین اصولگرایان و رهبری قلمداد می کنند‏‎.‎

‏برهمین اساس هم هشدار می دهد اگر بزرگان به میدان نیایند و عنان را به دست‏‎ ‎‏نگیرند، جریان سومی متولد می شود که نه فقط اصولگرایان و اصلاح طلبان‏‎ ‎‏باقیمانده که کشور را دچار بحران خواهند کرد‏‎.‎

‏این استاد اخلاق از سیاسی کاری ها در چاپ پوستر تبلیغاتی ائتلاف‏‎ ‎‏اصولگرایان و سرلیست کردن حدادعادل گفت، از اینکه اگر برخی نهادها فضای سال‏‎ ‎‏84‏‎ ‎‏را ایجاد کنند احمدی نژاد می تواند رقیب جدی برای روحانی باشد‏‎. ‎

‏او گریزی هم به رویه شورای نگهبان در ردصلاحیتها می زند و می گوید: «خیلی‏‎ ‎‏کار شورای نگهبان قابل تشخیص نیست. نمی خواهم جسارت کنم ولی معتقدم یکی از‏‎ ‎‏اتفاقاتی که مهم است بیفتد این است که برخی اعضای شورای نگهبان این جایگاه‏‎ ‎‏را رها کنند و بگذارند دیگری بنشیند‏‎.‎

‏حجت الاسلام‏‎ ‎‏طباطبایی معتقد است آیت الله هاشمی تلاشی برای رسیدن به ریاست خبرگان نمی کند و می گوید رأی نیاوردن آیت الله مصباح پیام خاصی داشت‏‎.‎

‏در ادامه مشروح گفت و گو را می خوانید‏‎:‎

‏- حاج‏‎ ‎‏آقا! فکر می کردید که انتخابات مجلس دهم به چنین نتایجی ختم شود، اینکه‏‎ ‎‏اصولگرایان و اصلاح طلبان پابه پای هم پیش بروند خصوصا در تهران جریان‏‎ ‎‏اصولگرا شکست کاملی را تجربه کند؟‏

‏* در ابتدا باید اینطور نگاه کنیم که اصولگرایان چه هدفی را دنبال می کردند،‏‎ ‎‏من قبل از انتخابات هم اظهارنظرهایی درباره حرکت اصولگرایان برای انتخابات‏‎ ‎‏مجلس دهم کردم و هربار مبحثی را گوشزد می کردم، چون از رویه ای که دنبال‏‎ ‎‏می شد بیم داشتم و جریان اصولگرا را کاملا بی برنامه می دیدم‏‎.‎

‏خود من جزئی از اصولگرایان هستم و هیچوقت از دایره اصولگرایی بیرون نیامده‏‎ ‎‏و نخواهم آمد لکن اصولگرایی که من دیدم آنطور که باید می بود نبود، خیلی‏‎ ‎‏جاها تغییر جهت داده شده ‏


‏است. من که خود را در درون این جریان تعریف می کنم‏‎ ‎‏وظیفه ندارم با هر تغییر جهتی که از سوی برخی در این جریان صورت می گیرد‏‎ ‎‏همراه شوم و تغییر مسیر دهم. ما ماشین نیستیم، درک و شعور داریم و خودمان درست را از غلط تشخیص می دهیم.‏

‏خیلی جاها حرف هایی زدند، توهین هایی کردند که آنها را از دایره اصولگرایی‏‎ ‎‏خارج کرد، خشونت از خود نشان دادند، به بزرگان جسارت کردند، تندروی کردند و‏‎ ...‎‏البته منظورم همه اصولگرایان نیست، آن بخشی از اصولگرایان که تعریف‏‎ ‎‏جدید ارایه کردند و منش و رفتار خاصی از خود بروز دادند، خود را عقل کل می‏‎ ‎‏دانستند و عقلا و با تجربگان و بزرگان اصولگرایی را منزوی کردند این شکست‏‎ ‎‏را به اصولگرایی در تهران تحمیل کردند‏‎.‎

‏ ‏

‏- مشخصا کدام دسته و گروه اصولگرایی منظورتان است؟‏

‏* نمی خواهم اسمی از فرد یا گروهی ببرم، نمی دانم شما چه اسمی بر روی آنها‏‎ ‎‏می گذارید، اما ادبیات و روش این افراد برای مردم کاملا روشن است‏‎. ‎‏اصلا‏‎ ‎‏چه کسی گفته اصولگرایان به نظام نزدیک ترند بقیه غیرخودی هستند؟ مگر تملق‏‎ ‎‏گفتن نشانه نزدیکی به نظام حساب می شود؟برخی اصولگرایان طوری رفتار می کنند‏‎ ‎‏انگار پیک و رابطه رهبری با اصولگرایان هستند.‏

‎ ‎

‏- ولی‏‎ ‎‏در این دوره از انتخابات جریان شما با همین گروه هایی که تلویحا به آنها‏‎ ‎‏اشاره کردید همراه شد، وزنه سنگینی هم در لیست نهایی ائتلاف اصولگرایان‏‎ ‎‏داشتند، جبهه پیروان یا جامعه روحانیت هم با همین تندروها در یک مسیر قرار‏‎ ‎‏گرفتند؟‏

‏* نه اینگونه هم نبود، ما در ایام انتخابات همه اش درگیر بودیم، جریان اصلی‏‎ ‎‏اصولگرا که من یکی از آنها بودم با امتزاج و قاطی شدن با پایداری ها مخالف‏‎ ‎‏بود. خود من دوبار در جلسه اصولگرایان شرکت کردم و دیدم که پایداری ها‏‎ ‎‏بیشتر از ما هستند، چون نمی توانستم با روش و رویه آنها کنار بیایم دیگر به‏‎ ‎‏جلسات نرفتم‏‎.‎

‏متاسفانه یک استدلالی داشتند با این عنوان که این افراد انشقاق ایجاد می کنند یا طغیان می کنند پس باید برای وحدت تحمل کرد و‏‎...‎

‏ ‏


- طیف اقای حداد چطور؟ آنها هم همین رویه پایداری ها را داشتند؟‏

‏* افرادی در اصولگرایان هستند  که تلاش دارند خود را خیلی وابسته و نزدیک به‏‎ ‎‏رهبری معرفی  کنند ولی با رفتاری که از خود نشان می دهند برای کشور و نظام‏‎ ‎‏خطرناک هستند.‏

‏نمی خواهم‏‎ ‎‏با مصداق و اسم کسی بحث رو ادامه بدم لکن فقط در این حد بگویم که در این میان هر کس از بزرگواران تلاش می کرد که میدان را در اختیار بگیرد و با‏‎ ‎‏کمترین امکاناتی که در اختیار دارد جریان را مدیریت کند‏‎.‎

‏آنچه من می دانم و می دیدم این بود که این روش برخی اصولگرایان غلط بود و‏‎ ‎‏مشخص بود این انتخابات نتیجه  خوبی برای اصولگرایان ندارد. اگر درست ببینید‏‎ ‎‏افرادی در اصولگرایان هستند  که تلاش دارند خود را خیلی وابسته و نزدیک به‏‎ ‎‏رهبری معرفی  کنند ولی با رفتاری که از خود نشان می دهند برای کشور و نظام‏‎ ‎‏خطرناک هستند. طوری رفتار می کنند که انگار‏

‏ این افراد پیک و رابطه رهبری و اصولگرایان هستند‏‎.‎

‏خاطرم هست در دور اول انتخابات مجلس هفتم خیلی ها معتقد بودند که افرادی‏‎ ‎‏که وارد لیست اصولگرایان می شوند باید صداقت داشته باشند و از رهبری بسیار‏‎ ‎‏هزینه می کردند، در جلساتی که با آقایان داشتیم دائما مطرح می شد و حتی‏‎ ‎‏شعار صداقت و درستی می دادند اما این اواخر در آستانه انتخابات مجلس دهم‏‎ ‎‏سخنانی گفته می شد که ضد صداقت بود، کم هم گفته نمی شد‏‎.‎

‏اینکه عده ای دائما پرخاشگری کنند، تجمع برگزار کنند، انحصارطلب باشند و‏‎ ‎‏دائما تکرار کنند که ما مسلمان هستیم و بقیه نیستند اینها رفتارهای غلطی‏‎ ‎‏است که در نهایت باعث شکست شان در انتخابات هم شد. نه اینکه قصد جدایی‏‎ ‎‏داشته باشم ولی سعی کردم که از این تصمیمات کنار بکشم تا آنجایی هم که می‏‎ ‎‏شد با ارشاد کردن و هشدار دادن نسبت به این رویه تندروی از جریان اصولگرا‏‎ ‎‏حمایت کنم‏‎.‎

‏حتی در زمان چاپ پوسترهای تبلیغاتی، ببینید چه سیاستی را پیش گرفتند‏‎ ‎‏البته در مورد مجلس هفتم هم چنین کردند. بروید ببینید در مورد تبلیغات‏‎ ‎‏انتخابات قرار بود چگونه باشد در چاپ پوستر تبلیغاتی با نظر چه کسانی آقای‏‎ ‎‏حداد به عنوان سرلیست انتخاب شد؟ چرا آقای ابوترابی فرد که اتفاقاً براساس‏‎ ‎‏حروف الفبا هم ایشان باید اولین نفر قرار می گرفتند و باید ‏


‏برجسته تر از‏‎ ‎‏دیگران باشند، سر لیست نشد؟ بهرحال این سید اصولگرا صداقتش را در مجلس‏‎ ‎‏اثبات کرده است و نشان دادند که متکی به کسی نیست. شخصاً چهارسال با ایشان‏‎ ‎‏در مجلس بودم و بخوبی با رفتار ایشان در مجلس آشنا هستم. این یک حرکت سیاسی  بود. شاید اگر سرلیست آقای ابوترابی بود قضیه فرق می کرد. متاسفانه اصولگرایان‏‎ ‎‏مردم را نشناختند درحالی که مردم بخوبی کاندیداها را می شناسند و براساس‏‎ ‎‏صداقت شان به آنها رای می دهند‏‎.‎

 

‏- پس ناکامی اصولگرایان هزینه همراه شدن با تندروها بود؟‏

‏* چوب‏‎ ‎‏همراهی و بها دادن به افرادی را خوردند که تعریف دیگری از اصولگرایی ارایه‏‎ ‎‏دادند. نمی خواهم از کلمه تندرو ها استفاده کنم . در لیستی که ارائه دادند‏‎ ‎‏با پایداری ها  قاطی شدند و همین باعث شکست شان شد. البته هرچه من الان‏‎ ‎‏بگویم دیگر فایده ای ندارد ولی پیش بینی می کردم این اتفاق بیفتد‏‎.‎

 

‏- یعنی پیش بینی شما ناکامی در این حد و اندازه بود؟‏

‏* این مقدار از ناکامی نه، ولی از وقتی ماجرای سرلیست پیش آمد  احساس خطر کردم. یعنی دایره رای دهندگان به این لیست را تنگ تر کردند‏‎.‎

‏برخی‏‎ ‎‏تحلیل ها قائل به این هستند که  موجی در آستانه انتخابات از سوی برخی‏‎ ‎‏چهره های اصلاح طلب در قالب حمایت یا ارسال پیام ایجاد شد و باعث شد مردم‏‎ ‎‏به سمت اصلاح طلبان تمایل پیدا کنند‏‎.‎

‏ممکن‏‎ ‎‏است مطالبی که موج ایجاد می کند باعث رای آوردن افراد باشد و مردم هم بر‏‎ ‎‏روی توجه به آن مطالب رای بدهند، ولی در این انتخابات رای کاملاً هدفمند و‏‎ ‎‏دارای پیام و منطق بود، یعنی اینکه مردم با این رای حرف زدند  و دقیقا‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی و نظام ما قدرت واقعی مردمی بودنش را به جهان نشان داد‏‎. ‎‏اینکه حاکمان می گویند مردم سرنوشت خود را روشن می کنند دقیقاً اشاره به این‏‎ ‎‏موضوع دارد‏‎.‎

 

‏- البته منظور از موجی رای دادن تاثیر حمایت برخی چهره ها از لیست امید در رای دادن مردم ‏


است؟‏

‏* ببینید‏‎ ‎‏در اینکه مردم با فکر رای می دهند جای شک و تردیدی نیست اما نمی توان جوی‏‎ ‎‏هم که درست شد را نادیده گرفت. این جوهایی که درست می شود افراد و جریانات‏‎ ‎‏را گرفتار می کند. البته کل رای تحت الشعاع این جوها نیست ولی تعداد قابل‏‎ ‎‏توجهی از رای را به خود اختصاص می دهند‏‎.‎

 

‏- آقای‏‎ ‎‏طباطبایی! این مجلس چهره هایی که از نگاه شما منفی اند را ندارد شاید مجلس‏‎ ‎‏مطلوبی به نظر برسد، اما مجلسی هم هست که برخی شاخصین چون باهنر، توکلی و‏‎ ‎‏ابوترابی را هم حداقل برای 4 سال آینده ندارد، نگاه شما به مجلس دهم و‏‎ ‎‏آینده 4 ساله اش چیست؟‏

‏* فعلاً‏‎ ‎‏نمی توان دقیق پیش بینی کرد که مسیری که این مجلس طی خواهد کرد چگونه باشد‏‎ ‎‏اما براساس شناختی که از برخی افراد راه یافته به مجلس دهم دارم معتقدم‏‎ ‎‏سلامت و صداقت این مجلس بیشتر از گذشته است. البته هنوز چهره و رویه بسیاری‏‎ ‎‏از نمایندگان راه یافته مشخص نشده است باید مدتی بگذرد تا رویه این مجلس‏‎ ‎‏معلوم شود‏‎.‎

‏ذکر یک نکته در این باره ضروری است، ببینید یکسری افراد هستند که در زندگی‏‎ ‎‏استقلال برایشان اهمیت دارد، یکسری هم هستند که تبعیت برایشان مهمتر است‏‎. ‎‏در مجلس هفتم و هشتم و کمی هم نهم بیشتر تبعیت را شاهد بودیم که نتیجه اش‏‎ ‎‏را هم دیدیم که از این لحاظ من معتقدم که مجلس دهم مجلس باز و روشنتری‏‎ ‎‏باشد‏‎.‎

‏یک‏‎ ‎‏شکایتی که همیشه اصلاح طلبان از اصولگرایان داشتند این بوده که چرا‏‎ ‎‏اصولگرایان ما را متهم به انقلابی نبودن یا همراه نبودن با نظام می کنند،‏‎ ‎‏اما چیزی که در چند سال اخیر شاهد هستیم این است که طیفی از اصولگرایان‏‎ ‎‏افرادی از درون خود اصولگرایان را هم متهم به انقلابی نبودن می کنند و به‏‎ ‎‏عبارتی خود را خودی تر با نظام تعریف می کنند. این دیدگاه چقدر در‏‎ ‎‏اختلافاتی که در جریان شما پیش آمد و ناکامی هایی که متحمل شدید تاثیر‏‎ ‎‏داشت؟‏

‏من‏‎ ‎‏این دیدگاه که عده ای خود را خودی تر و دیگران را غیرخودی با نظام تعریف‏‎ ‎‏کنند را قبول ندارم، من می گویم نزدیکترین افراد به نظام خادمین مردم هستند‏‎ ‎‏نه سخنگویان . همیشه هم می گفتم که باید به عمل مردم را جذب کنیم نه زبان‏‎. ‎‏آقایان اصولگرایان خودشان را بچه واقعی ‏


مادر می دانند و بقیه را بچه‏‎ ‎‏ناتنی. اصلاً چه کسی گفته اصولگرایان به نظام نزدیکترند و بقیه غیرخودی‏‎ ‎‏هستند؟ مگر تملق گفتن نشانه نزدیکی به نظام حساب می شود؟ متاسفانه گاهی شاهد هستیم که احساسات بر عقل غلبه می کند، برخی تعریف ها‏‎ ‎‏از یک فرد حتی مقام رهبری نه تنها جایگاه ایشان را تثبیت نمی کند بلکه به‏‎ ‎‏زیان ایشان است. امیرالمومنین به کسی که در مدح ایشان حرف گفته بود فرمودند‏‎ ‎‏به من توهین و دشنام نده، آن فرد گفت یا علی فدایت شوم من شما را دوست‏‎ ‎‏دارم، امیرالمومنین فرمودند وقتی تو در نزد دشمنان من که می دانی مخالف من هستند از من تمجید می کنی آنها را برای توهین کردن به من تحریک می کنی این‏‎ ‎‏یعنی همان لعن کردن من.(قریب به این مضامین)‏

 

‏- در‏‎ ‎‏چاپ پوستر تبلیغاتی با نظر چه کسانی آقای حدادعادل به عنوان سرلیست انتخاب‏‎ ‎‏شد؟ چرا آقای ابوترابی فرد سر لیست نشد؟ این یک حرکت سیاسی بود؟‏

‏* بگذارید واضح تر صحبت کنم، اصول گرایان این اواخر شیوه ای در پیش گرفته‏‎ ‎‏بودند که غلط بود، آنها خودشان را به رهبری و دین و فرهنگ خیلی نزدیک‏‎ ‎‏می دیدند و طرفداران اصلاح طلبی را خیلی دور. در صورتیکه اینگونه نیست،‏‎ ‎‏اتفاقاً مردم ما عاقل و فهمیده هستد. این یک واقعیت در عالم سیاست است که‏‎ ‎‏زمانی باید پوست اندازی صورت گیرد، یعنی نوگرایی در یک جریان رخ دهد اما‏‎ ‎‏این پوست اندازی نیاز به زمان و شناخت دارد‏‎.‎

‏در همین انتخابات اخیر حرکت جامعه به یک سمت و سویی بود و اصولگرایان در‏‎ ‎‏سمت و سویی دیگر حرکت می کردند، این نشان می دهد که اصلاً مردم را نشناختند. من معتقدم همه باید به چهار اصل اعتقاد داشته باشند لکن در اجرا و نحوه‏‎ ‎‏ممکن است نظرات و شیوه ها متفاوت باشد. اول حفظ نظام، دوم حفظ دستاوردهای‏‎ ‎‏انقلاب، سوم جایگاه(ولی فقیه) رهبری و مرجعیت و چهارم حفظ حریم ها و‏‎ ‎‏حرمت ها. وقتی کسی این ٤ اصل را قبول دارد داخل نظام است‏‎.‎‏ ‏‏یکی از کارهایی که بعضی آقایان می کردند و هنوز هم ادامه دارد و من واقعا‏‎ ‎‏از این بابت متاسف هستم این است که خودشان را فدایی محض رهبری معرفی می کنند‏‎ ‎‏و دیگران را مخالف معاند. این یک خطر بزرگ است‏‎.‎

‏اسلام می گوید اگر کسی گفت مسلمان هستم دیگری حق ندارد به او بگوید تو‏‎ ‎‏مسلمان نیستی، ‏


اما الان تا کسی حرف بزند که به مذاق برخی آقایان خوش نیاید‏‎ ‎‏سریع می گویند تو ولایی نیستی، لابد فقط خودشان مسلمان و ولایی هستند‏‎.‎

‏باید از خدا خواست که شیطان و احساسات بر عقل ما غلبه نکند. گاهی در‏‎ ‎‏جلسه ای می نشینم و می بینم در فضایی هستم که حرف زدن فایده ندارد و جوابی‏‎ ‎‏نمی گیرم پس سکوت می کنم ولی گفتن برخی مباحث ضروری است‏‎.‎

‏حفظ نظام از اوجب واجبات است‏‎.‎‏ ما برای حفظ نظام این همه شهید دادیم و‏‎ ‎‏سال ها جنگ کردیم، این نهال پرارزش از روزی که نهضت در سال 42 شروع شد تا‏‎ ‎‏امروز مسیر سختی را طی کرد. باید این نظام و هرآنچیزی که نظام بر آن پایه‏‎ ‎‏گذاری شده است را حفظ کرد و  پایبند بود. آیا در خانواده شهدا، جانبازان،‏‎ ‎‏آزادگان یا مفقودالاثرها افرادی که جزء اصلاح طلب ها باشند نداریم ؟‏

‏ما در اوایل انقلاب یا دوران مبارزه جذب یار می کردیم، می گفتیم باید بچه‏‎ ‎‏سیاهکلی ها را هم بسازیم تا نیروهایمان را زیاد کنیم. من با خیلی از اینها‏‎ ‎‏در زندان بودم با اینکه روحانی بودم حتی سعی می کردیم که مارکسیست ها را هم‏‎ ‎‏جذب کنیم چرا؟ چون نمی خواستیم جدا شوند می خواستیم  همراه نهضت شوند‏‎. ‎‏الان هم نباید خیلی ها  را طرد کنیم‏‎.‎

‏اگر کسی خود را متدین و دیگری را فاسق بداند گناه کبیره مرتکب شده است. ولی متاسفانه بسیاری از جاها شاهدیم که اشخاص به دیانت خودشان مغرور‏‎ ‎‏می شوند و به دیگران انگ بی دینی می زنند. باید بدانیم که دیانت به تظاهر‏‎ ‎‏نیست دیانت به عمل و صداقت است‏‎.‎‏ نکته مهم دیگر آبروی مردم است، وقتی آبرو بریزد دیگر نمی شود جمعش کرد. با‏‎ ‎‏اینکه به دولت قبل انتقاد دارم ولی توهین هایی که شد فایده نداشت، کار‏‎ ‎‏خوبی هم نبود. چقدر از بی آبرو کردن افراد نتیجه گرفته شد. در روایت و‏‎ ‎‏تاریخ داریم که کارها را طوری  انجام دهید که آبرو نریزد. وقتی نهادها و‏‎ ‎‏پایه های یک نظام بی آبرو شود زمینه انحطاط آن فراهم می شود. حتی در کیان‏‎ ‎‏خانواده هم باید حرمت ها حفظ شود والا خانواده ها از هم می پاشند. حرمتها‏‎ ‎‏اگر حفظ نشود نظام هم حفظ نمی شود‏‎.‎

‏در کنار مباحثی که عنوان کردم باز هم تاکید می کنم که حفظ جایگاه رهبری و‏‎ ‎‏مرجعیت ‏


خیلی مهم است. در این زمان هیچ فردی بهتر از آیت الله خامنه ای برای‏‎ ‎‏رهبری نداریم، ایشان بهترین کسی هستند که می توانند کشور و نظام و‏‎ ‎‏دستاوردهای انقلاب و آبروی مردم را حفظ کنند. نکته مهم این است که باید‏‎ ‎‏بدانیم رهبری متعلق به همه و  فراجناحی باید باشد همچنان که الان هم هستند‏‎. ‎‏شما دیده اید که فقط اقشار خاصی برای دیدار با ایشان دعوت شوند؟ آیا به عنوان شهروند بین اصولگرا و اصلاح طلب  فرقی هست؟ ایا افرادی که وارد بیت‏‎ ‎‏ایشان می شوند   همه از یک جریان هستند ؟این یعنی رهبری خودشان فراجناجی‏‎ ‎‏هستند و جریانات سیاسی هم باید این نگاه را داشته باشند.‏‎ ‎

‏چهره رهبری باید رئوف باشد، رهبری نسبت به مستکبران و اذنابش شدت دارند‏‎ ‎‏ولی با مردم با چهره رافت روبرو می شوند تصمیماتشان با رافت است. ولی‏‎ ‎‏متاسفانه افرادی هستند که تلاش دارند چهره رهبری را خشن نشان دهند، دائما‏‎ ‎‏تکرار می کنند آقا با فلان چیز و بهمان چیز مخالف است این یعنی چه؟ این‏‎ ‎‏افراد دارند با روشی که فکر می کنند محبت به رهبری است چهره ایشان را مخدوش‏‎ ‎‏می کنند. ولی مردم  به درستی این سید بزرگوار و مومن را شناخته اند و با‏‎ ‎‏عشق ولایی و اعتماد کامل به رهنمودهای ایشان توجه دارند‏‎.‎

‏اگر رهبری تدبیر نداشتند مطمئن باشید خیلی از این همراهی های احساسی که‏‎ ‎‏برخی آقایان اصولگرا دارند برای کشور مشکل آفرین می شد. خیلی راحت بگویم‏‎ ‎‏رهبری قوی، مقتدر و دلسوز نظام و کشور هستند. اما سطح ارادت ها متفاوت است‏‎. ‎‏این به ضرر انقلاب است که بخواهیم جامعیت و نگاه رهبری را محدود کنیم و‏‎ ‎‏بگوییم همین افراد طرفدار رهبری هستند. یادمان نرود که در زمان پیروزی‏‎ ‎‏انقلاب می گفتیم همه با رهبر هستند، تمام همت مان این بود که بگوییم امام،‏‎ ‎‏امام یک عده خاص نیست، سربرهنه ها می آمدند به نفع انقلاب شعار می دادند‏‎ ‎‏یعنی آنها هم امام را قبول داشتند این نبود که بگوییم امام فقط برای ما‏‎ ‎‏آخوندها است. ‏‎ ‎‏رهبری به تمام مسائل که به امنیت مردم مربوط است  تسلط دارند و آشنا‏‎ ‎‏هستند و حواسشان به  آرامش مردم است. البته نقش همراهان و مشاوران رهبری در‏‎ ‎‏گزارش هایی که به ایشان می دهند هم مهم است. در قرآن داریم که به پیغمبر‏‎ ‎‏گفته شده پیامبر به تو وارونه نشان می دهند برو جستجو کن و حرف کسی را گوش‏‎ ‎‏نکن. باید  مشاوران هم مراقب باشند که اخبار غلط و ‏


نادرست منتقل نکنند. نیت‏‎ ‎‏های قلبی ویا خدایی نکرده کینه های شخصی خود را در بیان مطالب و اخبار‏‎ ‎‏وارد نکنند.‏

‏رفتار امام در گرفتن خبر و رسیدن به موضوع بسیار جالب و قابل استفاده است. خود امام رحمت الله علیه دو مشاور عاقل و امین داشتند، آیت الله خامنه ای و‏‎ ‎‏آقای هاشمی. مثلاً یادم هست زمانی به امام گفتند در کردستان صد گوش بریده‏‎ ‎‏شده است وقتی تحقیق کردند دیدند فقط یک گوش بریده شده ولی خبرهای غلط داده‏‎ ‎‏شده بود تا ذهنیتی برای ایشان درست کنند‏‎.‎‎ ‎‏نکته بعدی اینکه اگر کسی حرفی می زند به معنای مخالفت نیست برخی از روی‏‎ ‎‏علاقه حرف می زنند. اگر می بینیم بعضی از کسانی که در برهه های مختلف فداکاری هایی برای انقلاب کردند ولی به بعضی چیزها انتقادی می کنند نشانه دوست‏‎ ‎‏داشتن نظام و انقلاب است‏‎.‎

‏متاسفانه عده ای برای اینکه می خواهند خودشان را مدافع رهبری نشان دهند به شیوه مخالف سازی برای رهبر روی آوردند. دائم خود را موافق و این و آن را‏‎ ‎‏مخالف جلوه می دهند. در همین لیست اصولگرایان می گفتند فلانی مخالف‏‎ ‎‏اصولگرایی و نظام است در حالیکه این فرد هم آدم خوبی بود هم در چهار چوب‏‎ ‎‏اصولگرایی عمل می کرد ولی می گفتند مخالف است  اینقدر فشار آوردند و سم‏‎ ‎‏پاشی کردند تا دوتا جا خالی شود و آدمهای خودشان را در لیست بگذارند. همین‏‎ ‎‏اتفاق هم افتاد‏‎.‎

 

‏- در همین دوره؟‏

‏* بله‏‎ . ‎‏البته خدا رو شکر آن دو نفر رای آوردند. بگذریم. بحث من این است که دشمن‏‎ ‎‏ساختن برای رهبر برای اینکه خود را دوست رهبری نشان دهیم کاری اشتباه است‏‎. ‎‏نظام از دوستان نادان بیشتر ضربه می خورد و خواهد خورد تا ضدانقلاب ها.‏‎ ‎‏آدمهایی که دوستی می کنند ولی دوستی شان دوستی خاله خرسه است. کارهایی‏‎ ‎‏می کنند که فکر می کنند خدمت است ولی ظلم به نظام و رهبری است‏‎.‎

‏هم رهبر معظم انقلاب و هم دلسوزان کشور برای ما عزیز و محترم اند. اخطار‏‎ ‎‏می کنم هرکس که مدعی است خودش ولایی و سرباز ولایت است و دیگران نیستند یا‏‎ ‎‏جفاکار است یا خودش را نمی شناسد یا به فکر ضربه زدن به رهبری است. معنا‏‎ ‎‏ندارد افراد را با انگ زدن کنار بزنیم ‏


‏آنهم کسانی که نشان دادند چه خدماتی‏‎ ‎‏به نظام و رهبری کردند‏‎.‎

‏زمان شاه من در زندان بودم، ازغدی نامی بود که خیلی من را اذیت می کرد،‏‎ ‎‏یکبار به او گفتم من چیزی نگفتم که انقدر اذیتم می کنید، گفت آدم های زیادی‏‎ ‎‏هستند که تشبیهات غلط می کنند یا فحش به دربار و شاه می دهند ولی مردم فقط‏‎ ‎‏می خندند، این افراد خودشان را انقلابی نشان می دهند اما تو نفوذ کلام‏‎ ‎‏داری. تا یک کلمه می گویی مردم دقیقاً متوجه مشکل می شوند و مخاطب نسبت به‏‎ ‎‏شاه بد بین می شوند . ما با نفوذ تو مشکل داریم. من در زمان شاه دوبار‏‎ ‎‏محکوم شدم بخاطر نفوذ کلامم چون به جای لازم حرف می زدم. هدف من جز این‏‎ ‎‏نیست که حرمت نظام و رهبری و آبروی مردم حفظ شود‏‎.‎

‏مثلاً در همین جنجال سازی های تسلیحاتی و نظامی که برخی براه انداختند،‏‎ ‎‏مردم بدانند که رهبر انقلاب بر بحث های نظامی و تسلیحاتی دید کامل دارند،‏‎ ‎‏اقتدار کامل دارند دانش کافی هوش لازم را دارند. امنیت جان مال و ناموس‏‎ ‎‏مردم و ایران برای رهبر انقلاب بسیار مهم است،  یعنی رهبری در راستای امنیت‏‎ ‎‏این مرز و خاک  مسامحه  می کنند و تحت هیچ فشاری کوتاه نمی آیند  نیروی‏‎ ‎‏نظامی ما چه سپاه و چه ارتش مایه آرامش مردم هستند‏‎.‎

 

‏- حاج‏‎ ‎‏آقای طباطبایی! با همه مباحثی که عنوان کردید، فکر می کنید نتیجه ای که در‏‎ ‎‏این انتخابات و حتی ریاست جمهوری سال 92 بدست آمد تلنگر جدی به اصولگرایان‏‎ ‎‏بوده است که حداقل برای انتخابات سال 96 انسجام بیشتری داشته باشند یا‏‎ ‎‏هنوز هم احساس خطر می کنید؟‏‎ ‎‏* نه من هنوز هم احساس خطر می کنم. اصولگرایی بزرگتر محبوب و جامع ندارد،‏‎ ‎‏اصولگرایی دچار یک اختلاف پیچیده شده کسانی که به عنوان بزرگتر یا لیدر‏‎ ‎‏جریان اصولگرایی هستند در خود این جریان اثر گذاری ندارند عده ای نمی‏‎ ‎‏گذارند وحدت به سر انجام برسد قدرت انسجام در اصولگرایی از بین رفته است،‏‎ ‎‏اختلافات جدی وجود دارد، عقلا باید به فکر بیفتند و عنان را به دست بگیرند و‏‎ ‎‏اجازه ندهند فضا دست تندروها باشد. این اصولگرایی به زودی دچار انشقاق خواهد شد و یک گروه سومی متولد می شود‏‎ ‎‏که من اعلام میکنم هم اصلاح طلب هم اصول گرای باقی مانده را دچار بحران‏‎ ‎‏می کند، کشور را دچار بحران می کند. دقیقا مثل گروه ‏


سومی که در اصلاح طلبها‏‎ ‎‏به وجود آمد و اصلاح طلبها را دچار بحران و بدنامی کرد‏‎.‎

‏متاسفانه عقلای اصلاح طلب خودشان را جدا نکردند و به آتش آنها سوختند مجلس‏‎ ‎‏ششم و تمام جریان اصلاحات و خدمات خوبی که در آن دوران شد را تحت الشعاع‏‎ ‎‏قرار داد. من یادم هست وقتی با آقای کروبی رییس وقت مجلس صحبت می کردم بسیار‏‎ ‎‏از عملکرد این افراد ناراضی بود اما تدبیر درستی نکردند‏‎.‎

‏امروز اصولگرایی هم به این آفت دچار خواهد شد. با این فرق که این آفت قدرت‏‎ ‎‏بیشتری دارد و شاید حاکمیت را هم دچار بحران کند، لذا باید از تجربه تلخ‏‎ ‎‏تندروی اصلاحات درسی گرفته شود‏‎.‎

 

‏- اخیراً‏‎ ‎‏منتقدان دولت تلاش دارند با ناموفق جلوه دادن برجام یا انتقاد از روش‏‎ ‎‏اقتصادی دولت، این موضوع را القا کنند که دولت روحانی یک دوره ای خواهد‏‎ ‎‏بود، ارزیابی شما از این دستورکار جدید مخالفان دولت چیست؟‏

‏* در این کشور هر اتفاقی ممکن است بیفتد. نمی شود از اکنون درباره دو‏‎ ‎‏دوره ای بودن حرف زد اما معتقدم که اتفاقاً برجام یکی از عملکردهای موفق‏‎ ‎‏دولت بوده است و هرچه زمان بگذرد موفقیت آن بیشتر به چشم می آید. من تاکید‏‎ ‎‏دارم که الان یک موقعیت عالی در دست ما است و باید آن را قدر بدانیم و‏‎ ‎‏استفاده کنیم اگر از دست برود دیگر برنمی گردد. برجام هر موفقیتی که داشته‏‎ ‎‏باشد برای مردم و کشور است مردم با انتخاب افراد مسیر آینده خود را انتخاب‏‎ ‎‏می کنند و به نظرم این دولت برای مردم خوب عمل کرده و فقط لازم است خوب به‏‎ ‎‏مردم گزارش دهد و البته مردم هم باید صبر کنند تا نتیجه حاصل اثر خود را‏‎ ‎‏بگذارد‏‎.‎

‎ ‎‏- شما ارتباط نزدیکی هم با مردم دارید، دیدگاه آنها به دولت سه سال گذشته آقای روحانی چیست؟‏

‏* یک بحث غلط در بین برخی این است که خودشان را جای مردم می گذارند. مردم‏‎ ‎‏عامه نظر مستقیمی نمی دهند مردم عادت کرده اند همه شرایط را تحمل کنند و‏‎ ‎‏این به برکت دین و اسلام است . نمی شود از طرف مردم نظر داد و یک جمع بندی‏‎ ‎‏کلی کرد اما فکر نمی کنم ‏


‏ناراضی باشند هرچند که مطلوب نمی بینند اما از دوره‏‎ ‎‏گذشته آرام تر هستند و گله ها کمتر است‏‎.‎

 

‏- این‏‎ ‎‏روزها بحث بازگشت احمدی نژاد به سیاست و کاندیداتوری اش در سال 96 مطرح‏‎ ‎‏است خصوصاً بعد از سخنرانی اخیرش در آمل، شما احمدی نژاد را رقیبی جدی برای‏‎ ‎‏حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی می بینید؟‏

‏* ممکن است عده ای از روی احساسات به ایشان توجه کنند،  ولی به اعتقاد من‏‎ ‎‏فضای سیاسی اجازه ورود را به ایشان نمی دهد. هر چند ایشان فردی هستند که‏‎ ‎‏طرفدارانی دارند و بالاخره حق قانونی ایشان است که اظهار نظر کنند ولی‏‎ ‎‏اینکه به عنوان یک رقیب با آقای روحانی باشد نیاز یک تحلیل و بررسی است‏‎.‎

‏اگر بعضی نهادها فضای ٨٤ را ایجاد کنند و همانطور که در آن ایام بود تحلیل‏‎ ‎‏و همانطور اثرگذاری کنند آن موقع می توان به او به  عنوان یک رقیب جدی‏‎ ‎‏نگاه کرد‏‎.‎

 

‏- برخی هم معتقدند که شورای نگهبان اصلا نباید او را تایید صلاحیت کند؟‏

‏* به شورای نگهبان جسارت نمی کنم ولی خیلی کار این شورا قابل تشخیص نیست.نمی خواهم جسارت کنم ولی معتقدم یکی از اتفاقاتی که مهم است بیفتد این است‏‎ ‎‏که برخی اعضای شورای نگهبان این جایگاه را رها کنند و بگذارند دیگری‏‎ ‎‏بنشیند‏‎.‎

‏اصولگرایی دچار یک اختلاف پیچیده شده، این اصولگرایی به زودی دچار انشقاق‏‎ ‎‏خواهد شد و یک گروه سومی متولد می  شود که من اعلام می کنم هم اصلاح طلب هم‏‎ ‎‏اصولگرای باقی مانده را دچار بحران می کند، کل کشور را دچار بحران می کند‏‎.‎

‎ ‎‏- آقای طباطبایی! ارزیابی تان از انتخابات اخیر مجلس خبرگان چیست؟‏

‏* مردم در نگاه به مجلس خبرگان چند تعریف در ذهنشان است در این میان مردم با‏‎ ‎‏رای به این لیست تعریف مورد نظر خود و خواست خود از خبرگان را اعلام‏‎ ‎‏کردند. یعنی اینکه مردم تهران با نگاه به بعد نظارتی مجلس خبرگان رای‏‎ ‎‏دادند. افراد این لیست از ارادت مندان به ‏


انقلاب و نظام و شخص رهبر انقلاب‏‎ ‎‏هستند، از اول لیست تا آخر لیست را ببینید آیت الله هاشمی که کم نظیر ترین و‏‎ ‎‏بهترین مشاور برای امام و شخص رهبر انقلاب و عاشق رهبری هستند. حضرات آیات‏‎ ‎‏امامی کاشانی، موحدی کرمانی و تا آخر لیست. اینها افرادی هستند که مقابل‏‎ ‎‏رهبری بایستند؟ یا اینکه بخواهند با رهبری تقابل کنند؟ از طرفی همین افراد‏‎ ‎‏در مجلس خبرگان نگاه نظارتی دارند. به نظرم این به مردم آرامش می دهد که‏‎ ‎‏منتخبین آنها  دقت نظر و توجه به همه ارکان و افراد زیر مجموعه رهبری‏‎  ‎‏دارند. در بحث اجتهاد هم که پیش آمد و برخی چهره ها ردصلاحیت شدند دیدگاه‏‎ ‎‏مردم را تحت تاثیر قرار داد. ان شاالله خدا مدد کند و این دیدگاه شورای‏‎ ‎‏نگهبان درباره رد و تایید صلاحیت ها اصلاح شود‏‎.‎

 

‏- یعنی مشخصاً ردصلاحیت سیدحسن خمینی در رای دادن مردم تاثیر داشت؟‏

‏* نمی شود گفت فقط همین یک ردصلاحیت تاثیر داشت ولی این بحث اجتهاد که پیش‏‎ ‎‏آمد مردم مصمم تر شدند که انتخابشان طوری رقم بخورد که حرفشان را هم زده‏‎ ‎‏باشند‏‎.‎

 

‏- اتفاقا بخشی از مردم در همین ماجرای رد صلاحیت سیدحسن خمینی با اهمیت موضوع اجتهاد در انتخابات خبرگان آشنا شدند؟‏

‏* بله. البته تایید اجتهاد همیشه با مجتهدین است، قبلاً هم گفتم همین 5 عضو‏‎ ‎‏شورای نگهبان را چه کسی تایید اجتهاد کرده است؟ خودشان که خودشان را تایید‏‎ ‎‏نکردند دیگر مجتهدین این کار را کردند. متاسفانه اتفاقاتی که در تایید‏‎ ‎‏صلاحیت ها افتاد اتفاق خوبی نبود. من تقاضا دارم نامه ای که به شورای‏‎ ‎‏نگهبان نوشتم را مطالعه کنید‏‎.‎

‏اینکه‏‎ ‎‏لیست منتسب به آقای هاشمی رای آورد فکر می کنید به خاطر وزنه حضور آیت الله هاشمی در این لیست بود یا مردم اساساٌ می خواستند به لیست مقابل رای‏‎ ‎‏ندهند؟ یکی از امتیازات آقای هاشمی این است که در شناختن مردم قوی و باهوش است. سیاست جامعه را می بیند. نیاز انقلاب و کشور را هم می سنجد،  وقتی هم به او‏‎ ‎‏توهین شد سکوت کرد. این یعنی آن جو را خوب می فهمد، جوشناسی سیاسی خیلی‏‎ ‎‏مهم است‏‎.‎

‏- ‏‎ ‎‏انتخابات‏‎ ‎‏هیات رییسه خبرگان را چطور پیش بینی می کنید، فکر می کنید آیت الله هاشمی‏


‎ ‎

دوباره به کرسی ریاست خبرگان بازگردند یا شرایط برایشان هنوز هم فراهم‏‎ ‎‏نیست؟ ‏

‏* فکر نمی کنم خود آقای هاشمی تلاشی کند که رییس خبرگان شود. یک چیزی که در‏‎ ‎‏انقلابیون اصیل خیلی پررنگ است این است که خیلی روی نظام و رهبری تاکید‏‎ ‎‏دارند. مهم نیست به او توهین شود، هرجا لازم باشد برای نظام تلاش می کند‏‎. ‎‏انقلابیون اصیل و شخص هاشمی برای نظام و رهبری جانش را هم می دهد و کوتاه‏‎ ‎‏نمی آید. خیلی هم برنامه ریختند که حذفش کنند یا دلسردش کنند ولی دلسرد‏‎ ‎‏نشد، این نشان می دهد که خیلی مقاوم هستند. دست از حمایت رهبری و نظام‏‎ ‎‏برنمی دارند. وقتی امری از رهبری باشد قطعاً اجرا می کند و انجام می دهد در‏‎ ‎‏بحث خبرگان هم وظیفه مقدم بر همه چیز خواهد بود‏‎.‎

 

‏- بین‏‎ ‎‏گزینه هایی که برای ریاست مطرح هستند مثل آقای امامی کاشانی، موحدی‏‎ ‎‏کرمانی، هاشمی شاهرودی و حتی آیت الله جنتی شانس کدام یک را برای ریاست‏‎ ‎‏بیشتر می دانید؟‏

‏* نمی دانم دسته بندی مجلس خبرگان چگونه است که براساس آن دقیق اظهارنظر کنم.‏

 

‏- بحث شورای رهبری اخیراً مطرح شد. با توجه به روابط دوستانه ای که با آقای هاشمی دارید واقعاً ایشان قائل به این موضوع است؟‏

‏* آقای هاشمی خیلی وقت هست که حرفی از شورای رهبری نمی زند، ایشان معمولاً از‏‎ ‎‏تاریخ نقل می کند. نقل تاریخ غیر از نگاه امروز است. نه آقای هاشمی و نه‏‎ ‎‏کسی دیگر در حال حاضر قائل به شورای رهبری نیست‏‎.‎

 

‏- بهترین رییس مجلس برای مجلس دهم را چه کسی می دانید؟ لاریجانی یا عارف ؟‏

‏* هردو این چهره ها محاسنی دارند، ولی باید منتظر شد تا مشخص شود وزنه کدام جریان سنگین تر است. فعلاً چهره سیاسی مجلس دهم مشخص نیست‏‎.‎

‏منبع: انتخاب‏

‏ ‏

‎ ‎