مجله کودک 134 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 134 صفحه 7

که بالاخره کار خودش را می کند. نادر دستش به گلدان روی میز خورد و آن را انداخت. آن هم گلدانی که خاله مهین کادو آورده بود و مامان خیلی دوستش داشت. نادر: «به خیر گذشت» درسته که به خیر گذشت ولی اگر می شکست چی؟ نادر: «بیا آرام و با احتیاط بازی کنیم. من سه بار از تو برده ام. ولی تو فقط یکبار». چقدر بد است که آدم را وسوسه می کنند. دوباره شروع به بازی کردیم و ... داغ شدیم و ... این بار دست نادر به فنجانی خورد که در آن برایش چای آورده بودم. چیزی شد که نباید می شد. همیشه که به خیر نمی گذرد. نادر: «یک دقیقه ساکت باش ببینم چکار می توانیم بکنیم. چسب دارید؟» امین: «دیدی چی شد؟ بفرما. تو که گفتی اتفاقی نمی افتد. حالا چی جواب مامانم را بدهم؟ این ها را خیلی دوست داشت. کادو خاله مهتاب بودند ...» نادر: «آخ آخ امین جان، ببین ساعت چند است، من دیرم شده باید بروم». دیدید بچه ها؟ چطور تا الآن دیرش نبود؟ این قدر نامردی تاحالا از کسی ندیده بودم. آدم خوب است یک کاری را نکند یا وقتی کار اشتباهی کرد مرد و مردانه پایش بایستد و ... بایستد و ... بابا این جور مواقع چه می گفت آهان. یادم آمد. آدم باید این جور مواقع مسئولیت پذیر باشد. ای بابا این حرف ها را ولش کن. الان مامان این را ببیند غصه می خورد. معطل نکردم و قلکم را شکستم و رفتم سر کوچه مغازه مش تقی، فنجان شکسته را نشانش دادم از او پرسیدم که مثل آنها را دارد یا نه. یک سرویس فنجان نعلبکی را از پشت ویترین نشانم داد و گفت: «همین یک دست را داریم». خود خودش بود. عالی شد. جنگ جهانی دوم عامل اصلی تولید خودروی فولکس واگن بود. زیرا به دستور هیتلر مهندسان آلمانی تصمیم گرفتند خودرویی تولید کنند که نیاز به آب و رادیاتور نداشته باشد. در آن زمان نیروهای آلمان در شمال آفریقا حضور داشتند و نیاز به خودرویی برای این منطقه جغرافیایی گرم و کم آب احساس می شد. به این ترتیب «فولکس واگن» متولد شد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 134صفحه 7