گردشی در بازار مکه
فصلی کوتاه از داستان کودکی و نوجوانی پیامبر عزیز ما حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله
در شهر مکه هر سال چهار ماه به نام «ماه های حرام» خوانده می شد. این چهار ماه برای مردم این سرزمین خیلی مهم و با ارزش بود. چون در این چهار ماه اعراب با هم جنگ نمی کردند و راهزنان به کاروان ها حمله نمی کردند و همه جا تقریبا امن و آرام بود. آن وقت مردم به راحتی و با خیال آسوده می توانستند به کارهای مهم زندگی خودشان مثل زیارت بازرگانی و داد و ستد بپردازند. در نزدیکی شهر مکه هر ساله بازار بزرگی برپا می شد که مدت 4 ماه دوام داشت و این مدت همان 4 ماه حرام بود. که بازرگانان از سراسر عربستان و از سرزمین های دور و نزدیک به آنجا می آمدند و خرید و فروش می کردند. بجز بازرگاران مردم دیگری هم که از گوشه و کنار دنیا برای زیارت کعبه به مکه می آمدند در ین بازار بزرگ گردشی می کردند و سوغاتی می خریدند. محمد بن عبدالله (ص) که حالا دیگر نوجوانی رشید و بالغ بود قدم به این بازار بزرگ گذاشت. او با دقت و کنجکاوی مخصوصی در بازار مکه گردش می کرد و همه چیز را با نگاهی تیزبین زیر نظر داشت. در این گردش جوان یتیم هاشمی چیزهایی جالب و عجیب را کشف کرد. که روی زندگی آینده او هم اثر گذاشت. مهمترین کشف محمد در آن بازار بزرگ و رنگارنگ این بود که برای اولین بار دریافت که سخن ادبی (یا ادبیانه) که بهترین نوع آن هم شعر بود چه قدر در بین مردم سرزمین مادری او قدر و قیمت دارد! شاید تا آن روز محمد فکر می کرد برای مردم عربستان گرانبهاترین چیزها طلا و
بیوک دهه 1940 میلادی
بیوک 1942 میلادی در این سال آتش جنگ دوم جهانی بیشتر نقاط دنیا را گرفته بود. کمپانی بیوک هم به نوعی در خدمت جنگ و به سود متفقین (آمریکا، انگلیس، فرانسه) امکانات خود را به کار می برد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 134صفحه 18