مجله کودک 449 صفحه 39
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 449 صفحه 39

آقای مدیر از پشت دیوار رد می­شده و از بخت بد محمدجواد، کیف اصابت می­کند به سر ایشان. محمدجواد: «اِ، آقا، شما اینجایین؟ خوبین؟ خوشین؟ آقا اجازه؟ می­شه این-جوری مارو نگاه نکنین؟ داریم خجالت می­کشیم آقا.» آن روز خیلی بد شده بود. اما نرده خیلی بهتر است. خوبی نرده این است که آن طرفش پیداست. می­توان اول آن طرف را نگاه کرد و وقتی مطمئن شد که کسی نیست یواشکی کیف را از لای آن انداخت تو حیاط و بعد هم خودمان از لای آن رد شویم. همه چیز خوب و مرتب به نظر می­رسید... اما... اما محمدجواد نمی­دانست که آقای مدیر از داخل پنجره­ی دفتر، شاهد تمامی ماجراست. مدت زیادی تقلا کرد. اما نمی­شد. فاصله­ی نرده­ها کمتر از آن بود که... و حالا به مشکل جدیدی برخورده بود. نه تنها نمی­توانست از میان نرده­ها رد شود بلکه... حالا دیگرف نه راه پیش داشت، و نه راه پس. آقای مدیر: «بَه بَه بَه، آقای گیاشی، ساعت ده دقیقه به هشتِ­تون بخیر. این از کشف­های جدیدتون برای ورود به مدرسه­ست؟ برگردید دم در مدرسه تا بگم در رو براتون باز کنن. یکراست هم تشریف بیارید تو دفتر.» محمدجواد: «سلام آقا، خوبین آقا؟ خوشین؟ ببخشیدا که این­جوری شد، اما آقا نمی­تونیم برگردیم، گیر کردیم، آرواره­مون لای این... نرده­ها گیر کرده، هر کاری می­کنیم در نمیاد، آقا فک­مون هم داره کم کم درد می­گیره. کمک­مون کنین آقا، می­خواستیم نمره­ی انضباط-مون... نمای جلوی خودرو نسو80 RO اشکال موتور خودرو، سروصدای زیاد آن بود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 449صفحه 39