مجله کودک 449 صفحه 40
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 449 صفحه 40

کم نشه آقا. آقا از دست ما خیلی عصبانی نشین، ببخشین، عرق کردین آقا، دارین نفس نفس می­زنین، یه کم خستگی در کنین، عجب این نرده­ها سفته. ما داریم از کاری که کردیم ازتون خجالت می­کشیم آقا، آقا می­شه...» -: «یه کم حرف نزن ببینم چکار دارم می­کنم بچه جان، ایـ یـ یـ یـ یـ یـ یـ یـ یَـ یـَه... نخیر، نمی­شه. باید بُریدش.» محمدجواد: «نه تو رو خدا آقا، فک­مون رو می­خواین ببُرین آقا؟» آقای مدیر: «چی می­گی؟ الان برمی­گردم. باید برم اره آهن­بُر بیارم و یکی از این نرده­ها را ببُرم.» محمدجواد: «از دست ما کمکی برمیاد آقا؟» آقای مدیر: «این­قدر حرف نزن و چشماتو ببند که بُراده­های آهن تو چشم و گلوت نره. از دست این کارهای شما نمی­دونم باید چه کنم.» آقای مدیر: «پس اینطور، گویا شما قول­هایی به من داده بودید، یادتونه؟ اون از اون دفعه که کیف­تون رو نثار کله­ی من کردید. این هم از این دفعه که یه نرده به اموال مدرسه خسارت وارد کردید. آخه جناب گیاشی، مگه مدرسه در نداره؟» محمدجواد: «آقا اجازه؟ رومون نیومد در بزنیم. حالا از نمره­ی انضباط­مون کم می­کنین آقا؟» -: «بهتر نیست صبح­ها یه کم زودتر بجنبی تا مجبور نباشی سرت رو این­قدر پایین بندازی؟ گردن درد نگیری، فک­ات چطوره؟» -: «آقا اجازه؟ یه کم درد می­کنه آقا.» -: «برو، قبل از این هم که بری سر کلاس یه سر برو پیش مربی بهداشت تا یه نگاه به فک­ات بیاندازه. به جای این هم که این­قدر آقا آقا کنی خواهشمند است منت بر سر من نهاده و از این به بعد از راه­های غیرمعمول ورود به داخل مدرسه استفاده نفرمایید و مانند بقیه­ی بچه­ها از در تشریف فرما بشین.» محمدجواد: «آقا اگه این­جوری شوخی کنین ما بیشتر خجالت می­کشیم. آقا این دفعه رو هم ببخشین دیگه قولِ قولِ قولِ قول می­دیم که...» ترمزهای دیسکی ساخت کمپانی «مک فرسون» قابلیت ایستایی زیادی به خودرو میداد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 449صفحه 40