مجله کودک 454 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 454 صفحه 18

مجیدشفیعی نقطهکورمامانبزرگ قسمتاول تورج هر جا که میرفت؛ یک کیفِ کوچولو هم با خودش میبرد. میگفت: من دکترم! من مهندسم! باید کار کنم! زحمتِ زیاد اندازهی دنیا بکشم تا نازتر بشوم. من باید خیلی درس بخوانم. این دفترها کجا باید بروند؟ باید بروند توی کیف! تورج توی کیفش یک چیزهایی داشت که خیلی خندهدار بود. یک عروسک بیدست. یک ساعت بیعقربه. چوبِ جادوگری. تمبر هندی و ترشک. پاستیل و عکس مامان و مامان بزرگ و دایی با چند تا برچسب ژلهای. مامان بزرگ که حواس درست و حسابی نداشت. هرچی را که گم میکرد فکر میکرد تورج برداشته. او فکر میکرد که هر چی را گم کند؛ باید برود سراغ کیفِ کوچک تورج تا پیدایش کند. میگفت: ای وای! ای وای! تورج! تورج جان! کیف مامان بزرگ رو بده! زود باش! تورج هم با تعجب نگاه میکرد و لبهایش Õ نام کشتی: دونتز Õ کشور سازنده: روسیه Õ نوع: قایق توپدار Õ تعداد خدمه: 180 نفر Õ طول و عرض: 64 در 10 متر Õ سلاح اصلی: یک توپ 152 میلیمتری و دو توپ 203 میلیمتری

مجلات دوست کودکانمجله کودک 454صفحه 18