مجله کودک 454 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 454 صفحه 33

ناصریوسفی جلینگجلینگ یکی بود، یکی نبود. مزرعهای بود که توی آن جیوانهای زیادی زندگی میکردند. یک روز، صاحب مزرعه به دُمِ گربهی کوچولویی که توی مزرعه بود، یک زنگوله بست. گربه کوچولو وقتی دُمش را تکان داد، جلینگ جلینگ صدای زنگوله آمد. گوساله کوچولو هم که توی آن مزرعه بود، صدای زنگوله را شنید. به طرف گربه کوچولو آمد وگفت: «هی گربه کوچولو! این چیه؟ از کجا آوردهای؟» گربه کوچولو گفت: «مال خودم است. زنگوله است. وقتی دُمم را تکان میدهم، صدایش در میآید.» بعد دمش را تکان داد و جلینگ جلینگ صدای زنگوله را درآورد. گوساله کوچولو از صدای زنگوله خیلی خوشش آمد. او تا به حال زنگوله دیده بود، ولی نه به آن کوچکی. تازه همه حیوانها زنگولهها را به گردنشان میانداختند. اما زنگولهی گربه کوچولو به دمش بسته شده بود. گوساله کوچولو خندید و گفت: «آهای پیشی جلینگ جلینگ! یک بار دیگر، بزن! باز هم بزن!» او به گربه کوچولو گفته بود: پیشی جلینگ جلینگ. گربه کوچولو از این اسم Õ نام کشتی: اِلَن Õ کشور سازنده: فرانسه Õ نوع: ناوجنگی تندرو Õ تعداد خدمه: اندازهگیری نشده Õ طول و عرض: 78 در 8 متر Õ سلاح اصلی: دو توپ 100 میلیمتری

مجلات دوست کودکانمجله کودک 454صفحه 33