و منتظر ماند تا صدای بنگ بنگ تفنگ را بشنود.
چک چک چک
صدای چی بود ؟ صدای
ماشهی تفنگ بود. فیل فهمید
که فشنگهای شکارچی تمام شده است. شکارچی هر کار میکرد گلولهای ازتفنگ بیرون نمیآمد.
ها...ها...ها...
فیل خندید.چشمهایش را
باز کرد و با خوشحالی گفت:
«فیلها به این زودیها نمیمیرند.»
با خرطومش برای شکارچی شکلکی درآورد. این، صدای پای فیل بود.
بوم ... بوم ...
شکارچی فرار میکرد و فیل دنبالش میدوید. بوم ... بوم ...
بوم ... بوم ...
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 1صفحه 25