مجله خردسال 121 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 121 صفحه 22

تابستان بود. هوا گرم بود. گوسفند پشمالوی پدربزرگ، حوصله­ی بازی نداشت. پدربزرگ پشمهای او را چید. گوسفند، شاد و سبک با من بازی کرد. زمستان بود. هوا سرد بود. من دلم می­خواست بیرون بروم و برف بازی کنم. مادربزرگ با نخهای پشمی برای من یک ژاکت بافت. ژاکت گرم را پوشیدم و شاد شاد برف بازی کردم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 121صفحه 22