قصهی حیوانات
1) یک روز گرم تابستان، وقتی که شیرهای گرسنه منتظر شکار بودند...
3) بچه شیر، آنها را دید. او دلش نمیخواست گورخرها را شکار شوند.
2) دو تا گورخر، بیخبر از شیرها، به چمنزار آمدند و مشغول بازی شدند.
4) بچه شیر پیش شیرها رفت و گفت: «صدای نعرهی کدام یک از شما بلندتر است؟»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 145صفحه 20