مجله خردسال 150 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 150 صفحه 4

قصه­های آبجی و داداشی عروسی لاله جعفری یک روز آبجی و داداشی، وسط کتاب قصه­هایشان دراز کشیده بودند و به آسمان پر از باران نگاه می­کردند. یک دفعه، بع بع، صدای ببعی آمد. آبجی و داداشی پریدند لبه­ی کتاب و ببعی را دیدند. پشم­های ببعی دیگر فرفری نبود. خیس خیس، چسبیده بود به سر و تنش. ببعی، های­های گریه کرد: «ببین چه سر و گله­ای، چه پشم خیس در هم برهمی! حالا با این وضع، چه طوری بروم عروسی؟» آبجی گفت: «عروسی! عروسی کی؟» ببعی گفت: «عروسی خاله گوسفندی!» داداشی گفت: «مبارک باشد!» ببعی گفت: «بله که مبارک است. اما برای من، با این سر و وضع، عروسی بی عروسی!» آبجی گفت: «این که غصه ندارد، سر و وضعت دوباره درست می­شود.» بعد آبجی و داداشی، دوتایی با هم، ببعی را آوردند توی کتاب. آبجی زود با چارقدش ببعی را خشک کرد. داداشی هم جوشانده­ی علف برایش درست کرد. آبجی نشست و پشم­های ببعی را شانه کرد. بعد یکی یکی آن­ها را با انگشت­هایش حلقه حلقه کرد. داداشی هم نشست و قاشق قاشق، جوشانده را به او داد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 150صفحه 4