مجله خردسال 177 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 177 صفحه 4

هفت سین مرجان کشاورزی آزاد یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. آخرین روزهای فصل زمستان بود. آقا موشه شال و کلاه کرد تا از خانه بیرون برود. هفت تا بچه ی کوچولوی او کنار مادرشان ایستادند تا از پدر خداحافظی کنند. خانم موشه کاغذی را به دست آقا موشه داد و گفت:« فراموش نکنی! همه ی هفت سین را بیاوری! آنها را نوشته ام: سیر ، سنجد، سماق، سمنو، سبزه، سیب و سکه!» آقا موشه کاغذ را گرفت و آن را توی جیبش گذاشت، بچه ها را بوسید و رفت. پیداکردن همه ی هفت سین برا ی آقا موشه کار سختی بود. اما برای عید نوروز باید سفره ی هفت سین چیده می شد. آقا موشه رفت و رفت تا به درخت سنجد رسید. خیلی خوشحال شد ، با خودش گفت:« اولین سین را پیدا کردم.» پس شروع کردن به چیدن سنجدها و و جمع کردن آن ها توی کیسه اش. همین موقع صدای میو میو ی پیشی را شنید. پیشی خیلی به او نزدیک بود. با چشمهای درشت و سیبیل های بلندش آماده بود تا بپرد و آقا موشه را بگیرد. آقاموشه پا به فرار گذاشت و پیشی هم به دنبال او دوید. آقا موشه برو، پیشی برو.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 177صفحه 4